تشنه ٔآن تحویلِ سالم که در فلکه آب ، چشمهایم از ملاقات بارگاهت ، سیراب شده باشد..
کی میشود بیایم و سر به زیر ، گوشهای از خیابانِ تو ، سلامت دهم..
تا شکستههای دلم را در صحن جامعت ، جمع کنم و در صحن انقلابت ، یا مقلب القلوب بخوانم و اسیرِ آزادیات شوم..
و آرام گرفتن در وادیِ امنِ تو، احسن الحالم باشد..
دلم برای اذن دخولها ، امین اللّه ها، اشک ها، و حتی برای کبوترانت پر میکشد..
و چقدر به حالِ غبارِ ساکنِ حرمِ تو ، غبطه میخورم..
آقـــا جـــان...
مرا لایقِ فیضِ حضور کن...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا