به پاس سال ها خدمات شاه دوستی و تثبیت و احیاء سلطنت و طرفداری از حکومت پهلوی و ترویج شاهدوستی و شاهپرستی، بعد از فوت آقای عربباغی در سال 1329ش ، بهفرمان محمّدرضا شاه پهلوی و بهوسیلة تیمسار شاهبختی( نمایندة شخص شاه در آذربایجان ) بقعهای بر روی قبر ایشان بنا شد.
و داماد همین تیمسار شاهبختی به نام سپهبد کریم ورهرام بود که مأموریّت داشت تا کرامات بر عربباغی بسازند و آنها را نشر دهند.
و اینچنین شد، شاه و تیمسارش، امامزاده و زیارتگاه جدیدی برای مردم مسلمان ارومیه تراشیدند و ساخت و ایجاد صحن و بارگاه و جلوه گنبد طلائی و ضریح زیبا و نشر کرامات ساختگی، آنجا را به امامزاده پُرمعجزه تبدیل کرد و به زیارتگاه مشهور شد.
بازسازی مقبره احیاءگر سلطنت چرا؟
طول زمان باعث فرسودگی بناء مقبرة عربباغی شده بود. چند سال پیش آقای" ا.ل" مدیر کل وقت اوقاف استان آذربایجان غربی که خود از علاقمندان عربباغی بود، در زمان مسئولیت، این بنا را مورد توجه قرار داده و پس از مرمّت و اصلاح بنایی با ابعاد تقریبی 20 در 20 متر با گنبدی زیبا برگرد آن ساخت. و ضریح زیبای آن کاملاً به شکل و شمایل سایر امامزادهها، بر روی مقبره جاذبهای به آن محل بخشید.
بازسازی و وسعتبخشی و دیوارکشی و آجرنما کردن و رونق دادن مقبرة احیاءگر سلطنت که پایهگذار آن محمّدرضاشاه پهلوی بود و میرفت مخروبه و متروکه شود توسط آقای " ا.ل " مجدداً جان تازهای یافت!
اما جای تعجّب و سؤال اینجاست:
که چرا بایستی مسؤولی آنهم در نظام جمهوری اسلامی، (علیرغم عدم آگاهی و شناخت از جریان اخباریگری و عربباغیگرائی که در بطن آن اهداف بیگانگان و دشمنان اسلام و ایران قرار دارد،) تنها بهصرف علاقه و تعلّق خاطر خویش، با احیا و مرمّت مقبره احیاگر سلطنت دیکتاتور پهلوی، به آن اهداف شوم تداوم بخشد؟!
میدانیم که شاه ظالم بود و ستمگر، و عربباغی شاه را حمایت کرد و فتوای شاهپرستی داد و اعانت بر دولت را واجب دانست و احیاگر سلطنت بود.پس چرا باید مقبرة احیاگر ظالمین اینچنین رونق مییافت؟
هدف انقلاب ما مبارزه با ستمکاران بود، که شاه و شاهپرستی نباشد. اما میبینیم شاه رفته، اما به مقبرة احیاگر شاه رونق داده میشود. تا آنجا که حتّی بر سر دَرِ مقبرة (نماد شاهدوستی)، «عربباغی» را «آیتالله» و مقبرة او را «بقعة مبارکه» نوشتند!!!
آقای حسنی امام جمعه سابق ارومیه در جواب سؤالی که مؤلّف از ایشان پرسید که: آیا مگر عربباغی آیتالله بود و قبر او بقعة مبارکه است که آنگونه بر سر دَر مقبرة او نوشتند؟
فرمود:عربباغی نه آیتالله بود و نه مقبرة او بقعة مبارکه است.
بلکه اداره اوقاف بهخاطر اینکه چند ریال پول سیاه عایدش باشد آنطور نوشته.
آیا این خواسته انقلاب ، امام (ره) و شهداست ؟
میدانیم که امامان معصوم(ع) به دست ستمگران زمان خود شهید شدند و امام زمان(ع) هم خواهد آمد تا ستمکاران را از روی زمین ریشهکن کند. و شرط واقعی عزاداری و سوگواری هم، با حسین بودن است؛ «یاحسین» گفتن تنها کفایت نمیکند. و هرکس که با حسین(ع) باشد از ظالمان و ستمکاران دوری میکند.
تشکیل مراسم سوگواری وعزاداری بر ابا عبدالله حسین(ع) یعنی زنده کردن روح ظلمستیزی در کالبد عزاداران. بنابراین سوق دادن دستجات عزاداری به سوی مقبره عربباغی که خود احیاءگر سلطنت ظالم بود چگونه با روح ظلمستیزی عزاداران حسینی سازگاری دارد؟
چه کسانی عزاداران ودستجات و هیئات مذهبی را هر ساله در ایّام سوگواری به مقبرة عربباغی هدایت میکنند؟ آیا آنها میدانند که بزرگترین تبلیغ را برای زنده نگهداشتن نام و مرام احیاگر سلطنت میکنند؟ اگر مردم بیچاره و عوام نمیدانند و آگاه نیستند، چه کسانی از ناآگاهی این بیچارگان بهره میبرند؟ آیا ما در غفلت ماندیم؟
چرا مسئولین دینی و تبلیغی و ارشادی تدابیری نمیاندیشند؟ آیا عربباغی را نشناختند؟ لازم است که علما و مسئولین ذیربط که خود بخشی از وجود این انقلاب هستند به این موضوع توجّه و عنایت داشته باشند.
آنچه بر ما گران است این که چرا درجمهوری اسلامی بر مرمّت و بازسازی مقبره عربباغی اقدام شود، مکانی که نماد شاهدوستی و مخالفت با علما و مرجعیّت است، آیا به جا بود، در حکومت نائبان امام(ع) به قبر ضد مراجع تقلید هزینه شود؟!
" نقل قول " :
عرب باغی اجتهاد را قبول نداشت و مجتهد نبود
اجتهاد به کار بردن منتهای کوشش در استنباط حکم شرعی از روی ادلّة معتبر شرعی، کتاب (قرآن)، سنّت، اجماع و عقل است. و اجتهاد بهکار بردن تدبّر و تعقّل در فهم ادلّه شرعیّه که نیاز به یکسری علوم که مقدمّه شایستگی و استعداد تعقّل و تدبّر صحیح و عالمانه است. و «مجتهد» کسی که این علوم را دارا باشد.
آقای عربباغی در کتاب «عروةالوثقی» ص259 مینویسد: «در نظر حقیر عمل به اخبار مرجح است بر عمل به ظنّ (ادلّه چهارگانه اصولیّین و مجتهدین) و اقرب است به تقوی از عمل به رأی و استنباط.». و همچنین در همان صفحه مینویسد: «در نظر حقیر در بین اخبار اختلافی که غیرعلاج و محتاج به اجتهاد واستنباط باشد ندارد.».
و در صفحة 21 و 20 کتاب نجات ایران مینویسد: «مجتهدی که از رأی و از اجتهاد خودش فتوی بگوید باعث حیرت و سرگردانی مردم عوام است.».
و در صفحة 131 کتاب نجات ایران مینویسد: «عمل به ظنّ و فتوی دادن و حکم کردن با ظنّ از اشدّ محرّمات است.».
بسیار تعجّب است، زمانیکه خود آقای عربباغی بر اساس مدارک مذکوره و بر طبق عقائد اخباری خود در کتابهایش قائل به اجتهاد نیست، عدّهای با عدم آگاهی از تفکّرات او و بدون مطالعه و دقّت در کتابهایش، در نوشتهها و کتابهای خود آقای عربباغی را «مجتهد» نامیدند، که این مغایر با عقائد اخباری و تفکّرات مجتهدستیزی او میباشد. بنابراین طبق ادلّه اشاره شده خط بطلان به نوشتههای تاریخ و سیره نویسان در این باره کشیده میشود. چرا که ثابت گردید آقای عربباغی «مجتهد» نبود و خود آن را قبول نداشت. و
مجتهد نامیدن او صحیح نیست و مغایر با مرام و مسلک اخباری او است. و بعضی نیز ندانسته او را مرجع تقلید گفتند! در حالیکه عربباغی ارائه دهندة اصل «اسلام منهای مراجع تقلید» است»!
عربباغی ذوق اخباریگری داشت. او با علمای اصولگرا مخالف بود. ارتباط او با مراکز و حوزههای علمی نجف و قم رابطة مخالف بود و آنها را بهخاطر اصولی بودن از اصل قبول نداشت و همیشه بر علیه آنها تبلیغ میکرد. او اجتهاد را قبول نداشت و اخباری بود، مجتهدین عظام به عربباغی اجازه اجتهاد نداده بودند و عربباغی را قبول نکردند و او را تأیید ننمودند.
و آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی، . . .
ادامه مطلب
به نقل از استاد علاّمه طباطبایی:
میفرمود: در اسفند 1314ش، زمانی که رضا شاه اجازه خروج
به نجف و فرستادن پول به طلاّب را نمیداد و قدغن کرده بود.
بهقدری در مضیقه و تنگنا قرار گرفتیم که لحاف زندگیمان را فروختیم.
عربباغی و تضعیف حوزههای علمیّه
از افتخارات بزرگ حوزههای علمیه در طول تاریخ درخشان خود این است که با سربلندی از عزّت خود صیانت نمودند و با حفظ استقلال از وابسته بودن به قدرتها و حکومتها، بالاخص بینیاز و مستغنی از هرگونه وابستگی مادّی به آنها شدند. یکی از مهمترین عوامل تداوم حیات حوزههای علمیه همواره وجوهات شرعیه است که مراجع تقلید (نائبان امام زمان عج) از طرف امام ع بر اخذ آن نیابت دارند و شیعه همواره با پرداخت و ارسال وجوهات شرعیه از خمس و مال امام ع به مجتهدین عظام بر ادای تکلیف شرعی خود خرسند است. و مجتهدین و مراجع عظام آن را در موارد لازم صرف میکنند. منجمله یکی از موارد مصرف، پرداخت شهریه برای طلاّب علوم دینی است که تربیت طلاّب، محفوظ ماندن و تکامل علوم اسلامی را بهدنبال دارد.
و به قول امام خمینی (ره)این حوزههای علمیّه است که اسلام را تا حالا زنده نگهداشته است بنابراین، مهمترین عامل بقاء حوزههای علمیه در طول تاریخ، اخذ جوهات شرعیه توسط مجتهدین عظام و صرف آن در تربیت طلاّب و روحانیون می باشد.
اما آقای عرب باغی فتاوایی دارد که گویا سعی داشته تمام موارد بالا را خنثی نماید، وباعث تضعیف حوزههای علمیّه شود تداوم و استقلال آنها را به خطر بیاندازد.
توجّه خوانندگان محترم را به این فتاویٰ از لابهلای کتابهایش جلب مینمایم.
مال امام ؑ در وقت غیبت
و همه خمس اختصاص به سادات دارد
و از برای غیرِ ایشان حرام است و به دیگران نمیرسد. ( ازکتاب نجات ایران )
مسئله جواز دادن مال امام به سادات بدون اذن مجتهد اینکه سؤال نموده بودید آیا دادن خمس و مال امام عج به سادات بدون اذن آقایان علماء و مجتهدین جایز است یا نه؟ پس احقر در جواب این مسئله معروض میدارد که: (ص111).
به صریح احادیث متواتره صحیحه و به ضرورت دین شیعه خمس که پنج یک منافع سالیانه شخص است اختصاص به سادات دارد و از برای غیر ایشان حرام است. (ص111).
چنانکه زکوة از برای فقراء غیر سادات حلال و برای سادات حرام است و در این دو مسئله شکی و اشکالی برای احدی از علماء واقع نشده. (ص111).
و اما مال امام عج که در زمان حضرت حضرات ائمه ع به آن بزرگواران اختصاص داشت و آن نصف همان خمس بود. پس در وقت غیبت آن حضرات ع همه خمس تعلّق به سادات دارد و از ایشان خارج نمیشود و به دیگران نمیرسد. (ص111).
جوابی برای عرب باغی در ادامه مطلب :
ادامه مطلب
در این قسمت به نقش عربباغی در اجرای هدف انگلیس در شکست روحانیون و ضعیف کردن آنها (اسقاط فقاهت) «از لابهلای کتابهایش» میپردازیم.
در کتب و تألیفات عربباغی بالاخص در کتاب نجات ایران و طریق یقین هرکجا کلمة عالمنمایان بهکار رفته منظور عدّهای از علما و مراجع تقلید هستند.
عالمنمایان
گویندگان مهملات و اکاذیب
باعث شدند هر روز مردمان دسته و دسته از دین بیرون بروند.
از بس که از عالمنمایان مهملات و اکاذیب شنیدهاند اغلب احکام شرع در نظر ایشان (مسلمین) کذب و بهتان شده است. و هر روز مردمان دسته و دسته از دین بیرون میروند و بر مسلمین واقعی استهزا میکنند.(ص6).
و از جهت اشتباه و سهو بود که تقریباً یکصد سال قبل از این یکی از علماء اعلیالله تعالی مقامه یک کتاب ضخیم و مجلّد بزرگ در خصوص طهارت نوشت و بعد از او یک نفر از تلامذة آن مرحوم یک کتاب ضخیمتر از آن در طهارت مرقوم فرموده و بعد از او یک نفر از شاگردان آن مرحوم دو مجلّد بزرگتر و ضخیمتر از آنها در طهارت نوشت و هر یکی از آن بزرگواران تقریباً بیست سال در آن کتابها زحمت و مشقّت کشیدهاند.[1] (ص7 و 8).
حال آنکه مسئلة طهارت و وضو و غسل و تیمّم چندان اهمیّت ندارد و در هر یکی از آنها یک آیة شریفه و یک حدیث صحیح کافی است. (ص7). و
[1]- البتّه آنان عالم بودند، و در کتاب طهارت خیلی از قواعد فقهی که در بابهای دیگر فقه نیز بهدرد میخورند مطرح و بحث میشود. ولی نویسندة (عربباغی)....از آنها سر در نمیآورد. (بخشی از حاشیه بر کتاب «عربباغی را از لابهلای کتابهایش باید شناخت» تألیف نگارندة، به قلم آیتالله آقا میرزا حسن مجد، 1387 ش.).
ادامه مطلب
کتاب طریق یقین
این کتاب در سال 1311 ش. در سلطنت پهلوی آن هنگام
که اعمال ضدّ اسلامی رضا شاه در جامعه پدید آمده بود نوشته شد.
در حالی که شاه همچنان مورد ستایش آقای عربباغی
است ، فتاوای بسیار عجیبی چون :
- آدم دیندار شاه پرست می شود. (ص 9 )
- شاه ظلّ الله است . (ص 9).
- دوست داشتن و اطاعت پادشاه از احکام مهمّ دین است. (ص10).
- اولیاء دولت باید مردمان را زجر بدهند تا آنها شاهدوست باشند و شاه را ظلّالله بدانند. (ص10).
- و...
در این کتاب به نفع رضا شاه پهلوی فتوا داد و اجرای همان اهداف بیگانه را دنبال نمود.
آیا میدانید که:
کتاب اساسالاسلام
آقای عربباغی این کتاب را در سال 1303ش. نگاشته و رسالة او
در احکام دین و فروعات لازمه میباشد که برخی از احکام مخصوص
را در آن بیان نموده است. که در این مجموعه در قسمت «دیدگـاه
عـرببـاغی در احـکـام از لابـهلای کتابهایش» آمده است.
او در مقدّمه این کتاب مینویسد:
«جمعی از اخوان دین و معارف مسلمین فرمودند که رسالة در احکام دین مبین و فروعات لازمة شرع انور اسلام نوشته شود و حقیر فرمایش ایشان را قبول نموده و به نوشتن این مختصر به حولالله تعالی شروع کرد». او
ادامه مطلب
کتاب نجات ایران
از عجیبترین کتابهایی است که در جهان اسلام نوشته شده است.
این کتاب حاوی سیسؤال و جواب در موضوعات مختلف بالاخص در همان دو موضوع مهمّ «اسقاط فقاهت» و «احیاء سلطنت» در قالب فتواهایی در تضعیف و تسویة روحانیّت و تثبیت و تحکیم رضاخان پهلوی میباشد.
عربباغی اصل «اسلام منهای مراجع تقلید» را مطرح کرد!
آقای عربباغی بنیانگذار فرقة اخباریّت در اورمیه از سال 1286 ش به بعد، همچون «مؤسّس فرقة اخباریگری در تاریخ تشیّع بهنام ملاّ محمّد امین استرآبادی[1] بیش از چهار قرن پیش که با نگارش کتاب «الفوائدالمدنیه» با سرسختی عجیبی به جنگ مجتهدین رفت[2]»، او نیز با نگارش کتاب نجات ایران در دولت رضاخان پهلوی، با سرسختی عجیبی به جنگ مجتهدین و مراجع تقلید رفت. و با صدور فتاوایی شگفتانگیز در آن کتاب چون:
- «عالمنمایان مرجع تقلید اهل اسلام و ایران شدهاند.» (ص 6).
- «رسالههای پیدر پی علما و مجتهدین، علّت ذلّت و ضعف و فلاکت اهل اسلام و ایران. (ص 14).
[1]- شرح حال ملّا امین استرآبادی در این کتاب قسمت «اصول و اجتهاد و فرقه اخباری در تاریخ تشیّع».
[2]- ده گفتار شهید مطّهری.
ادامه مطلب
عصر پهلوی
عصر ظهور اندیشههای عربباغی
«رضاشاه که با کودتای سوّم اسفند 1299 ش. بهعنوان سردار سپه، وزیر جنگ، نخستوزیر، شاه ایران به اصلاح امور ارتش پرداخته و همّت بر ایجاد امنیّت در سراسر کشور گماشت. مردم تمام نواحی کشور بهویژه اهالی آذربایجان علیالخصوص جماعت ستمدیده و زجر کشیدة سالیان متمادی اورمیه، او را بهعنوان ناجی آسمانی تلقّی کرده و بدون توجّه به ماهیّت امر که او کیست؟ از کجا آمده؟ و چگونه آمده؟ و اینکه آنها را از آن همه مصائب و مِحَن خلاص نموده و امنیّت و آرامش را در سرتاسر منطقه برقرار ساخته بود. خود را آزاد کرده و زنده شده رضا شاه و مدیون وی میدانستند.[1]».
با پایان یافتن آشوبها و ناامنیها در منطقه و ایجاد امنیّت و آرامش نسبی توسّط رضا خان. در سال 1303 ش آقای عربباغی نیز از مراغه مجدداً به اورمیه بازگشت. و
ادامه مطلب
رضاخان دستنشاندة انگلیس (عامل تضعیف و شکست روحانیّت)
سردار سپه (رضاخان) پس از مراجعت از قم در فروردین 1303 ش. گفت:
«تا این قوّه در مملکت وجود دارد ادارة کشور غیرممکن است و روزی
باید تکلیف دولت با روحانیون روشن شده و آنها حدود وظایف خود را بدانند.»[1]
در اردیبهشت 1308 هیأت دیپلماتیک آمریکا در تهران طیّ گزارش
مفصّلی به شرح مبارزات ضدّ روحانی رضا شاه پرداخت.
شاه در حال ادامه جنگ.... خود علیه روحانیّت است. روشهای او بسیار ساده هستند. مُلاّ یا درویشی را مخفیانه میگیرند و به زندانی دور از زادگاه او میبرند... که غالباً این ربوده شدگان هرگز باز نمیگردند. از جمله ملاّیان سرشناس که بدینشیوه ناپدید شدهاند مدرّس همان مُلاّی جسوری است که همیشه هرچه را فکر می کرد بر زبان می آورد..... هدف اصلی این جنگ سخت علیه روحانیّت... هموار کردن راه برای اصلاحات فراگیر و شتابان است با خاموش کردن ملاّیان متنفّذ، پیشرفت... دیگر مخالفی نخواهد داشت.[2]
ادامه مطلب
آنچهکه در این مجموعه میخوانید حقایق مستدل و بر اساس اسناد و مدارک واقعی
که سند هر موضوع در ذیل آن درج شده، درباره ابعاد شخصیتی
«آقای سیدحسین موسوی ارموی» معروف به «عربباغی»، که
بانی «مسلک اخباریگری در این منطقه بود که در طول تاریخ
صد سالة اخیر اورمیه در پسِ پردة ابهام باقیمانده است،
تاریخنویسان و وقایعنگاران در این باره یا نتوانستهاند به اسناد جامع
دست یابند و یا از دیدگاهی به او و وقایع زمانش نگریستند که تحت تأثیر فضای تبلیغات نادرست بودند لذا توانستند یک سوی چهره او را ببینند و از آن سوی چهرة وی غافل بمانند.
هرچند که مورّخین کاری ندارند که مسلک اخباری چیست، حق است یا باطل، که این کار فقیهان است و بس.
بنابراین همواره چهرهای از عربباغی معرفی شده که افراد ناآگاه و بیاطلاع هم در ظاهر آن را میدیدند و بر آن باور داشتند.
.
ادامه مطلب