نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 25 شهریور 1388 ساعت 10:54 AM | نظرات (1)
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 25 شهریور 1388 ساعت 10:54 AM | نظرات (1)
اَلّلهُمَّ اِنّي اَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِكَ وَاَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّكَ وَ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ اَنْتَ اَرْحمُ الّراحمينَ في مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحمَةِ وَ اَشَدُّ المُعاقِبينَ في مَوْضِعِ النَّكالِ و النَّقِمَةِ وَ اَعْظَمُ المُتَجَبَّرِينَ في مَوْضِعِ الكْبرياءِ وَالْعَظَمَةِ. اَلّلهُمَّ اَذِنْتَ لي في دُعائِكَ وَ مَسْئَلَتِكَ فَاسْمَعْ يا سَميعُ مِدْحَتي وَاَجِبْ يا رَحيمُ دَعْوَتى وَ اَقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتي.
پروردگارا، ستايش را با حمد تو آغاز مىكنم، در حالى كه تو با احسان خود، ديگران را در راه راست استوار ميدارى و يقين دارم كه تو از همه مهربانان مهربانترى، در جاى بخشش و مهربانى و از همه كيفر دهندگان سخت گيرترى، در مقام عقاب و كيفر و بزرگترين جبارانى در جاى بزرگى و كبريايى. پروردگارا، به من اجازه دادى تو را بخوانم و از تو بخواهم؛ پس اى خداى شنوا، سپاس مرا بپذير واى خداى مهربان خواسته ام را اجابت كن و اى خداى آمرزنده، از لغزشم در گذر.
رمضان فرصتى گرانبها
زندگى به سرعت در گذر است و انسان توجه ندارد كه چه سرمايه اى را از دست مىدهد. گاهى كه موفق مىشود گذشته هاى خود را مرور كند مىبيند كه روزگارى از او گذشته، نيروهايى صرف كرده و تلاشهايى انجام داده است، ولى چيزى به دست نياورده است.
در طول سال، پيوسته به دنبال به دست آوردن فرصتى هستيم تا درباره زندگى خود و آغاز و انجام آن بينديشيم مسيرى را انتخاب كنيم كه زندگى ابدى را براى ما رقم زند؛ اما كمتر چنين فرصتى به دست مىآوريم. شايد بهترين اوقاتى كه مىتوان براى اين منظور از آن استفاده كرد «ماه مبارك رمضان» باشد. همواره، به خود وعده مىدهيم تا ماه رمضان فرا رسد و بهتر از ساير اوقات به عبادت بپردازيم، از دنيا و دنيا پرستى تا حدى چشم بپوشيم و به سوى خدا برويم و بينديشيم كه كيستيم، از كجا آمده ايم، به كجا مىرويم و در اين سرا چه بايد بكنيم.
سرانجام، انتظار پايان مىپذيرد و ماه رمضان از راه مىرسد، اما شيطان مىكوشد تا چون گذشته، انسان نتواند از اين اوقات شريف و لحظات گران بها استفاده كند و به توفيقات الهى دست يابد. همه جا دست پيدا و پنهان او در كار است تا انگيزه انسان به اغراض نفسانى و دنيوى آلوده شود و دعا، مناجات و عبادت او با سنگينى و كسالت توأم گردد و حال راز و نياز از او سلب شود. در اين كشمكش و تضاد بين عوامل الهى و عوامل نفسانى و شيطانى، انسان بايد از خدا توفيق بخواهد و فرصتهاى پيش آمده را مغتنم بشمرد و عبادت و دعا را به اوقات ديگر موكول نكند. بايد تلاش نمايد هر قدر كه ممكن است گامى مثبت در مسير تكامل خود بردارد و به خدا نزديك شود. يكى از اعمالى كه در ماه مبارك رمضان بسيار به آن سفارش شده و اين ماه بهار آن است، دعا و مناجات است. رمضان و دعا پيوندى ناگسستنى با يكديگر دارند.
چگونه رمضان را غنيمت بشماريم؟
براى اينكه بهتر بتوانيم از اوقات اين ماه پربركت استفاده كنيم، ابتدا، بايد از خود دعا كمك بگيريم؛ يعنى بايد از خدا بخواهيم كه به ما توفيق راز و نياز عطا فرمايد البته ما نيز بايد در حد توان خود تلاش كنيم تا حال عبادت و توفيق آن را به دست آوريم؛ سعى كنيم در اين ماه قدرى از كارهاى روزانه كم كنيم و بخشى از وقت خود را به دعا و عبادت اختصاص دهيم. بايد در وضع خواب و خوراك دقت كنيم؛ خواب و خوراك ما به گونه اى نباشد كه موجب كسالت و سنگينى شود. بايد برنامه غذايى خود را به گونه اى تنظيم نماييم كه بتوانيم روزه بگيريم و در عين حال، به انجام وظايف ماه رمضان و عبادت نيزموفق گرديم. مصرف غذاى مورد نياز غير از پرخورى است؛ اوقات خواب را نيز بايد به گونه اى تنظيم نماييم كه در وقت عبادت، نشاط داشته باشيم، نه اينكه كار مستمر روزانه در جاى خود باشد و توقع داشته باشيم كه در عبادت سحر نيز حالى داشته باشيم.
بر درگاه دوست ، ص ۹۷ - ۹۹
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 17 شهریور 1388 ساعت 3:47 PM | نظرات (1)
اول :
یکی از بیماریهای اخلاقی که متأسفانه گریبانگیر بسیاری از ما است بیماری خودپسندی است ، کما اینکه در روایات هم بدین مطلب اشاره شده است که بدترین حالت برای یک انسان این است که از خود راضی باشد.
از سویی دیگر اکثر اوقات این بیماری ملازم با بیماری دیگری هم هست و آن اینکه انسان به دیگران و اعمال آنان با دید حقارت بنگرد.
نتیجه ی این حالات این است که شخص هر عملی ولو ناچیز و ناخالص از سوی خود را بزرگ ، خالص و الهی می بیند ولی اعمال دیگران را هرچند هم اعمالی بزرگ و با نیت خالص باشند خرد و کم ارزش دیده ، برای آن ، نیتی ناخالص ، غیر الهی و مادی فرض می کند.
دوم :
یکی از عرصه های بروز این رذیله ی اخلاقی ، صحنه ی سیاست است. لذا ممکن است یک شخص یا حزب خود را حق مطلق فرض کرده ، تمامی اشخاص و احزاب دیگر را حتی اگر با او در اصول موافق باشند ناحق دیده و تمامی اعمال مثبت ، مفید و خیر خواهانه آنها را حمل بر قدرت طلبی ، عوام فریبی و حیله گری کند.
و اینجاست که زنگ خطر به صدا در می آید و خطر تفرقه و فروپاشی حاصل از تفرقه نظام را تهدید می کند. و البته از نگاه دینی هم این صفت ، صفت رذیله ای است که باعث سقوط انسان از مقامات معنوی خواهد شد. از صاحب این صفت باید پرسید که اگر در دادگاه قیامت از او بپرسند : « از کجا پی بردی که فلان شخص نیت ناخالصی داشته است؟ » یا اینکه : « چگونه از نیات درونی افراد آگاهی یافته بودی؟ » چه پاسخی خواهد داشت ؟!
آری ! به نظر من « ذره ای » تقوا کافی است تا دارنده ی آن از چنین نسبت دادن هایی خود داری کند.
سوم :
دیروز حرفهای آقای میر حسین موسوی را می خواندم که بخشهایی از آن توجهم را به خود جلب کرد و باعث شد تا این متن را بنویسم. جناب موسوی در قسمتهایی از حرفهای خود فرموده بودند : « ستاد ما پول های کلان ندارد، نمی تواند سرچهارراه ها به مردم کاسه آش دهد، نمی تواند برای رای جمع کردن در میان مردم به عده ای پول داده و یا کیسه های سیب زمینی در میان مردم پخش کند. » یا « اگر لازم است به مردم کمک شود این کمک حق مردم است و نباید انتظار محبت ویژه ای از آنها داشته باشیم. » یا « واقعا چه اتفاقی است كه عدهای فكر می كنند با یك گونی سیب زمینی و پول تو جیبی میتوانند در شب انتخابات رای جمع كنند. آیا این تحقیر مردم نیست؟ آیا وقتی بیش از 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای دادند به طمع بخشش چنین پول ها و امكاناتی به آنها بود؟ »
اینگونه خدمات دولت و شخص دکتر احمدی نژاد را حمل بر نیات ناخالصی همچون عوام فریبی و خریدن رأی نمودن مصداق بارزی است از آنچه که در ابتدای مقاله ذکر کردم .
و اینجاست که از جناب موسوی می پرسم که : « چگونه از نیات درونی آقای احمدی نژاد آگاهی یافته ای؟ » و « از کجا پی بردی که احمدی نژاد چنین نیات ناخالصی داشته؟ »
آری !
انگار میرحسین هم مریض است !
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 19 فروردین 1388 ساعت 3:44 PM | نظرات (2)
چند سالته؟
سؤال عجيبيه نه؟
راستي شما چند سا لته؟
تا حالا چقدر به اين موضوع دقيق فكر كردي؟
اصلا سا ل ازكجا پيدا ميشه؟
يادش بخير كتاب علوم دوره ابتدايي:
« يك دورگردش زمين به دورخورشيد را يك سا ل مينامند»
بذار ببينم يعني چي!
من 27 سا لمه،
يعني از وقتي كه من به دنيا اومدم تا حالا،
زمين 27 بار به دور خورشيد گشته!
خوب اين موضوع چه ربطي به من داره؟!!!
يعني اگه تو همين مدت زمين به جاي 27 بار
صد بار دور خورشيد مي گشت من الان صد سالم بود؟!!!
يا اگه مثلا هفت بار دورزده بود من هفت سالم بود؟!!!
اين كه سن من نيست!
اين سن زمينه! نه سن من!!!
پس سن من ازكجا معلوم ميشه؟
زمين هر يك دور كاملي كه به دور خورشيد خودش ميزنه،
يك سا لش ميشه!
پس منم هر يك دوري كه به دور خورشيد خودم بزنم،
اون وقته كه يك سا لم ميشه،
حالا بهتر شد ، نه؟
راستي خورشيد من كيه؟!!!
اصلا بگو ببينم خورشيد شما كيه؟!!
تا حالا چند بار دورش گشتي؟!!!
( اين لطيفه معنوي را ازخرمن حكمت علامه جوادي آملي
خوشه چيني كرده ام،
وجود با بركتش مستدام باد.)
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 10 فروردین 1388 ساعت 11:22 AM | نظرات (0)