نامیدن غلام به اسم واقعیش
	داوود عطار میگوید: مردی گفت: یکی از یاران علی(ع) به من گفت:
	بیا باهم برویم و به امیرالمؤمنین(ع) سلام کنیم. خوشم نیامد، ولی رفتیم تا به او سلام نمودیم. حضرت تازیانه را بلند کرد و به پایم زد. پس مضطرب شدم، فرمود: دور شو، دور شو، تو با اکراه به اینجا آمدهای نه با رضایت دل. تو میسره هستی.
	وقتی که رفت به او گفتند: امیرالمؤمنین با تو کاری کرد که با هیچ کسی نکرده بود.
	گفت: من غلام خانواده فلان بودم و اسم من میسره بود، از آنها جدا شدم و ادعا کردم که من آن نیستم، ولی علی(ع) مرا به اسم خودم صدا کرد.(181)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 13 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..

موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
   تعداد كل بازديدها : 677300 نفر
   تعداد كل مطالب : 7556 مطلب
   ساخت وبلاگ : 15 / 01 / 1394
   آپديت : شنبه 25 مهر 1394 
	
