سخنرانی جناب دکتر قره داغی با موضوع ارزشیابی کیفی- توصیفی؛ جلسه دوم

سخنرانی دکتر قره داغی؛ رئیس گروه ارزشیابی وزارت آموزش و پرورش (جلسه دوم )

 

 

باز آموزی برنامه ارزشیابی کیفی- توصیفی در دوره ابتدایی
در ابتدای این جلسه یک جمع‌بندی از مباحث جلسه قبل خدمت شما عرض می‌کنم و در ادامه به بحث مهم بازخورد توصیفی می‌پردازیم.

 

 

این داستان واره¬ای که خدمت شما عرض می‌کنم یکی از داستانواره هایی است که به جهت ارزشیابی کیفی-توصیفی، تلاش کردم تا با استفاده از نیم‌کره سمت چپ مغزم که قدرت حفظ مطالب را دارد؛ در حافظه خود نگاه‌دارم.
عنوان داستان: لعنت به واژه یونانی صابون
هیچ‌گاه از یادم نمی‌رود! آن لحظه‌های ابریِ وحشت‌آفرین و لبریز از اضطرابی را که معلمِ کلاس چهارم، در زنگ دیکته فارسی، روبروی کلاس وُ دانش آموزان – نه در کنار آن‌ها! – قرار گرفت وُ، در پوستینِ فاتحانِ تاریخ! نمره‌های اوراق امتحانی را با صدای بلند خواند :
هرمز ١٧ و ٧۵ صدم،
سروش ١٨،
هژیر ۶ وُ٢۵ صدم؛ حیف نان، امتحان قبلی هم که ۴ گرفتی چقدر از دست‌تو حرص بخورم؛ پاشو برو دفتر.
کورش ٢٠ آفرین …
بهمن ٩ تمام، پسر فردا بگو پدرت به مدرسه بیاید! و…
دیگر چیزی در آن فضا نشنیدم وُ ندیدم؛ جز واژه‌های سیاهِ معلم وُ تصوراتِ مبهم وُ ناخوشایندی که پاییز نار، بر خلوتم ویران گردید وُ، نگاه‌های سنگین دوستانم.
کاشکی یک کلمه‌ی دیگر را درست می‌نوشتم.
لعنت به واژه یونانی «صابون»! که «سابون» نوشتمش؛
بر «خویش» که «خیش» وُ بر عدد فارسی١٠٠«صد»! که من «سد» نگاشتمش. بر …
ای‌کاش معلم می‌دانست، پدر ِمرحوم شده هیچ فردایی به حضورش نخواهد رسید. کاشکی چنان‌که نمره‌ی دیکته‌ی مرا می‌دانست وُ تفاوت کمی نمره‌های بچه‌ها را، هوایِ حوصله‌ی ابریِ مرا وُ تفاوت‌های فردی و درون فردی بچه‌ها را نیز ، نفس می‌کشید.
نمی‌دانستم چکار کنم. من که کلی دیکته خوانده بودم وُ چقدر به خاطر ١١ کلمه نادرستی! که بخشی از گناهش را پدرانمان (به خاطر رسم‌الخط بیماری که انتخاب کرده‌اند و…) به گردن دارند و باعث گردیدند تا نمره‌ی ٩ بگیرم، در خانه وُ در مدرسه تحقیر شدم
با خودم هنوز هم‌فکر می‌کنم چرا یکی به من نگفت:
شما از ۶۰ کلمه دیکته‌ای که نوشته‌ای، ۴۹ کلمه‌اش را درست نوشته‌ای؟
چرا کسی تلاش تحسین آفرین مرا ، تصویری همراه نداشت؟
چرا هیچ‌کس مرا نگفت: تو می‌توانی بهتر از این‌ها دیکته بنویسی؟
کجای کار می‌لنگید که ٨٢ درصد موفقیت مرا، یکی دیناری نخرید؟
چرا معلم بااینکه هژیر ٢ وُ ٢۵ صدم پیشرفت کرده بود، او را از کلاس اخراج کرد؟ چرا …
عهد کردم اگر معلم شدم – که بسیار دوست می‌داشتم و عشق می‌ورزیدم- هرگز آن نکنم که با من کردند؛ و تمام سال‌های معلمی، آن نکردم که با من کردند. که سال‌هاست هنوز، طعمِ تلخِ آن روزِ بی‌روزنه‌ی پس‌وپیش جهنمی را، با خود همراه دارم . هنوز گاهی خوابِ آن لحظه‌ی شادی سوزِ خزان‌زده‌ی خراب را می‌بینم وُ،
باور دارم که رویکرد توصیفی در ارزشیابی تکوینی ، یک حداقل خجسته است و سخت خوشحالم که بچه‌های فردا، پشتِ میز وُ نیمکت‌های غیراستاندارد خشک وُ خشن وُ، کلاس‌های دیو صورتِ تنگ وُ تاریک، بخشی از تجربه‌های تلخِ چندش‌آور ما را، مرور نخواهند کرد. باید در این راه، تمامِ توانمان را عصای حرکت این جریانِ زلال گردانیم وُ دیوارها وُ موانع احتمالی را برداریم وُ،
محیطی فراهم نماییم که بچه‌هایمان صدای زنگ خانه را، رهایی از چهاردیواری دهشت‌زای مدرسه ندانند وُ، چون بندیان، پله‌های مدارس را به‌شتاب، پسِ پشت نگذارند وُ، تعطیلی مدارس را در تقویم‌ها به شادمانی شمارش ننمایند وُ، نیامدن معلم به کلاس را، فرصت طلایی ایام مدرسه نشمارند وُ …
حالا سؤال من این است که
چرا کسی به توانایی‌های بهمن داستان ما که ۸۲ درصد موفقیت در دیکته را داشت توجه نکرد؟
آیا این نگاه امروزه هم‌معنا دار است؟
در این داستان دانش‌آموزی که نسبت به دفعه‌ی قبل پیشرفت کرده است؛ چرا مورد مواخذه قرار می‌گیرد؟
آیا این جز دید منفی معلم و ندیدن نیمه‌پر لیوان است؟
امروزه مدرسه زیبا مدرسه‌ای است که تعامل اثربخش بین مدرسه و دانش‌آموز برقرار شود. وقتی معلم درک روشنی از خصوصیات دانش‌آموز ندارد؛ بی‌تردید نمی‌تواند در پرورش ابعاد گوناگون شخصیت دانش آموزان گامی مؤثر بردارد.
نگاه معلم در این داستان نگاه مدرک مرجعی است درحالی‌که اگر توانایی‌ها و موفقیت‌های کوچک بچه‌ها را توانستیم بزرگ کنیم؛ می‌توانیم آن‌ها را در یک مسیر پیوسته شدن قرار دهیم.
بنابراین ارزشیابی کیفی-توصیفی یعنی بازخورد توصیفی و با وسواس بیش‌تر یعنی ارزشیابی تکوینی با رویکرد بازخورد توصیفی است.
وظایف معلم در ارزشیابی کیفی توصیفی:
۱- نقشه ارزشیابی تحصیلی-تربیتی را متناسب با اهداف و انتظارات تهیه و تدوین کند.
۲- ارزشیابی دانش آموزان در زمان انجام فعالیت‌های یادگیری و ارائه نتایج به آن‌ها
۳- تهیه و نگهداری اطلاعات جمع‌آوری‌شده به‌وسیله ابزارهای مختلف و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها به‌منظور ارائه راهنمایی‌های لازم به اولیای دانش آموزان
۴- تکلیف مناسب با توجه به ویژگی‌های سنی و روانی بچه‌ها
۵- آزمون‌های موردنیاز بچه‌ها را متناسب با شرایط بچه‌ها و به‌دوراز هرگونه شرایط اضطراب‌آور و نگران‌کننده برای بچه‌ها برگزار کنیم
۶- گزارش تحصیلی در بهمن‌ماه و خردادماه و شهریورماه برای خانواده دانش آموزان
در پژوهش‌هایی که انجام‌گرفته نشان داده‌شده؛ در شیوه‌ی ارزشیابی کیفی-توصیفی نه‌تنها افت تحصیلی ایجاد نشده است؛ بلکه یادگیری کمی و کیفی دانش آموزان افزایش پیداکرده است. بهداشت روانی در این شیوه افزایش پیداکرده است و نگرش اولیا به این شیوه نیز مثبت بوده است.
در دنیا به سمت مدرسه‌های صنفی حرکت می‌کنند؛ اما ما متأسفانه استعدادهای دانش آموزان را جداسازی کرده و مدرسه‌های تیزهوشان را دایر کرده‌ایم.
از مشکلات و موانع ارزشیابی کیفی-توصیفی این است که تراکم کلاس‌ها بالاست، منابع مطالعاتی و آموزشی کم است، معیارهای عینی نداریم، آموزش معلم‌ها برای این شیوه ضعیف است و …
یکی از موانع مهم ضعف آشنایی معلمین به نقش و جایگاه بازخورد و درنتیجه ایجاد فضای رقابتی در مدرسه‌ها است.
به نظر شما رقابت خوب است یا بد؟ و آیا بودن رقابت در مدرسه مشروع است یا ممنوع؟
باید توجه داشت چون دانش آموزان باهم متفاوت هستند؛ بنابراین رقابت در مدرسه‌های ما ممنوع است. اساساً واژه‌ی رقابت مفهومی است که از دنیای بیرونی وارد حوزه تعلیم و تربیت‌شده است. این واژه از دنیای اقتصاد و ورزش و حیات‌وحش وارد آموزش‌وپرورش شده است.
برای هر رقابتی دو شرط لازم است:
۱- منابع محدود
۲- خواهان یک موقعیت بیش‌تر از امکانات
آیا در فضای تعلیم و تربیت این دو شرط حاکم است؟
مشخصاً جواب منفی است؛ زیرا که در فضای تربیتی رقابت معنی ندارد و به‌عنوان‌مثال همه دانش آموزان می‌توانند جدول‌ضرب را یاد بگیرند و محدودیتی در این امر وجود ندارد.
تحقیقات نشان داده است که دانش‌آموزانی که در فضای رقابتی در تعلیم و تربیت قرار دارند؛ از سطح بهداشت روانی مطلوب برخوردار نیستند.
باید توجه داشت که چه رقابت سالم باشد و چه ناسالم سطح بهداشت روانی کودک را کاهش می‌دهد.
ما باید رفاقت را به‌جای رقابت نهادینه کنیم و البته باید در پرورش رفاقت به‌جای رقابت؛ پیامدهای تربیتی را موردتوجه قرار دهیم.
یکی از ویژگی‌های نظام کیفی-توصیفی ارتقا دانش‌آموز توسط معلم است درصورتی‌که درگذشته توسط نمره این ارتقا انجام می‌شد؛ اما ما در این شیوه جایگاه حرفه‌ای کمرنگ شده معلم را به معلم بازگرداندیم.
اما اگر معلم به این نتیجه برسد که دانش‌آموز به پایه‌ی بالاتر نرود این موضوع باید در شورای مدرسه هم بررسی شود؛ تا باخرد جمعی تصمیم مناسب گرفته شود.
بنابراین یکی از ویژگی‌ها و تفاوت‌های نظام کیفی-توصیفی با گذشته این است که در این شیوه ما معلم را متخصص می‌دانیم، هرچند متأسفانه ما جایگاه معلم را این‌قدر کوچک کرده‌ایم که اکنون شاید این قضاوت معلم زیر سؤال رفته است.
در قانونی که اخیراً تصویب‌شده است اگر دانش‌آموز در دو درس ریاضی و فارسی حداقل قابل‌قبول» را کسب نکند. مجوز ورود به دوره‌ی بالاتر را نمی‌گیرد و حتی امکان طرح در شورا نیست.
بنابراین در این روش ما آزمون سرنوشت‌ساز و هیاهو راه انداختن، فاصله بگیر و خانواده مهمانی نرو و … نداریم؛ یعنی یک آزمون وضعیت دانش‌آموز را مشخص نمی‌کند.
درگذشته سه نوع ارزشیابی وجود داشته است که ارزشیابی برای یادگیری، ارزشیابی به‌عنوان یادگیری و ارزشیابی از یادگیری بوده است که سهم بیشتر را ارزشیابی از یادگیری داشته است. امروزه و با این روش سهم ارزشیابی برای یادگیری بیشتر شده است.
درگذشته ما بچه‌هایمان را در فواصل ۰ تا ۲۰ و با ۸۰ آیتم ۰٫۲۵ می‌سنجیدیم؛ اما امروزه مقیاس‌ها توصیفی شده است.
باید توجه کرد که کاربرد مقیاس‌های فاصله‌ای ۰ تا ۲۰ و مقیاس‌های رتبه‌ای کیفی-توصیفی (خیلی خوب – خوب – قابل‌قبول –نیاز به تلاش بیشتر) در فرآیند آموزش و بر روی آثار و فعالیت‌های فرآیندی دانش آموزان ممنوع هست. به‌جای این مقیاس‌ها که تنها در گزارش پیشرفت تحصیلی (کارنامه) و یا ابزارهای سنجش مشاهده‌ای کاربرد دارد؛ معلم باید از بازخورد توصیفی استفاده کند.
کودک از ۰ تا ۱۱ سال به سطحی از فراشناخت نرسیده است تا قدرت‌ها و ضعف‌های خود را بررسی کند و بفهمد که کجای کارش می‌لنگیده است.
بازخوردی که معلم به دانش‌آموز داده است هنوز زبان روشن و گویای قابل‌فهمی برای انتقال قدرت‌ها و ضعف‌های دانش‌آموز به خانواده ندارد.
اگر معلمی اهداف برنامه درسی را نداند؛ آموزش او راه به روشنایی نبردن است. معلم باید بداند که چه چیزی را و برای چه آموزش می‌دهد. دانش‌آموز یا نیاز به بهبود یادگیری و یا اصلاح یادگیری و یا تقویت یادگیری دارد؛ کار معلم در این سه جنبه هدایت‌گری دانش‌آموز است.
باید به دانش‌آموز فهماند [به زبان قابل‌فهم کودک] و او را در موقعیت آموزشی قرارداد و در آن موقعیت تغییر رفتار در او ایجاد کرد و سپس او را تشویق کرد.
بنابراین در ارائه بازخوردها باید طوری عمل کرد تا دانش‌آموز خود سنجی و مقایسه کند و ضعف خود را برطرف نماید.
۸۰ درصد بازخوردها باید حسی-شفاهی باشد و فقط ۲۰ درصد بازخوردها را می‌نویسد.
بنابراین بازخوردهای عددی و توصیفی ممنوع است و برخلاف ارزشیابی سنتی که معلم واکنش خود را در برابر عملکرد دانش آموزان با بازخوردهای عددی نشان می‌داد؛ امروزه معلم با استفاده از عبارات توصیفی انگیزاننده دانش آموزان را هدایت می‌کند.
بازخوردهای توصیفی نقش غذای رشد دهنده را دارند یعنی وقتی دانش‌آموز این را دریافت می‌کند، یک گام به جلو حرکت می‌کند. معلم باید با در نظر داشتن اهداف یادگیری هر درس و با توجه به سطح درک هر دانش‌آموز و … او را از نتیجه‌ی عملکرد خودش آگاه کند و انگیزه لازم برای در مسیر ماندن را ایجاد کند.
بنابراین بازخوردهای توصیفی جان ارزشیابی توصیفی است و گام اول در بازخورد توصیفی هم درک درست اهداف و انتظارات برنامه درسی است.



[ سه شنبه 19 آبان 1394  ] [ 12:43 PM ] [ مهدی کرمی ]