امروز اقتصاد جوامع بر پایه اصل تولید، توزیع و مصرف استوار مى‏باشد. لکن هدف نهایى در تولید و توزیع همان مصرف است. زیرا اشباع تمایلات و ارضاى نیازهاى جسمى و روانى با مصرف صورت مى‏گیرد و لذا ادامه زندگى انسان‏ها بر اصل مصرف بنا شده و استفاده از منابع طبیعى چون هوا، آب، غذا، پوشاک و انرژى امرى اجتناب ناپذیر است. بشر از ابتداى خلقت با تولید انواع محصولات و استفاده از نعمت‏هاى الهى کوشیده است از بهترین مواهب مایحتاج زندگى خویش را تأمین نماید، بر این اساس جوامع انسانى سعى دارند با مدیریت صحیح منابع از حداقل امکانات، بیشترین و بهترین بهره‏بردارى را داشته باشند و با تکیه بر دانش و فناورى و کار و تلاش از هدر رفتن سرمایه و منابع جلوگیرى نمایند. نکته قابل توجه اینکه استعمار در عصر جدید با برنامه‏ریزى‏هاى حساب‏شده مى‏کوشد کشورهاى تحت سلطه و به تعبیرى دیگر جهان سوم را از اندیشه درباره هستى و سرمایه‏هاى اصلى‏شان باز دارد و آنان را از فکر محدود بودن منابع و استفاده بهینه از ذخایر و امکانات موجود در غفلت نگه دارد. علاوه بر این با تصاحب منابع طبیعى و خرید سرمایه‏هاى ملى آنان به بهایى اندک و فروش تولیدات خویش در انواع مدل‏ها همراه با تبلیغات گسترده، فرهنگ مصرف‏گرایى را رواج دهد. ماحصل چنین مصرف گرایى و غفلت بعضا به پدیده شوم اسراف و تبذیر در جوامع انسانى مى‏انجامد.
با این وصف و با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبرى حضرت آیت‏اللّه‏ خامنه‏اى (دام ظله) که این سال را سال «اصلاح الگوى مصرف» نامیده‏اند، ضرورت بحث و اقدام عملى در زوایاى مختلف این قضیه بیش از پیش احساس مى‏گردد. افزون بر این مسئولیت ما به عنوان فردى مسلمان که تابع فرامین الهى هستیم دو چندان مى‏شود، زیرا خداوند در آنچه براى استفاده بشر خلق کرده و هر نعمتى که در اختیارمان نهاده، حقى را مقرر نموده است و شیوه استفاده صحیح از آن را گوشزد کرده است. حضرت على(ع) در این رابطه مى‏فرماید:
استعمار در عصر جدید با برنامه‏ریزى‏هاى حساب‏شده مى‏کوشد کشورهاى تحت سلطه
و به تعبیرى دیگر جهان سوم را از اندیشه درباره هستى و سرمایه‏هاى اصلى‏شان باز دارد
و آنان را از فکر محدود بودن منابع و استفاده بهینه از ذخایر و امکانات موجود در غفلت نگه دارد.
علاوه بر این با تصاحب منابع طبیعى و خرید سرمایه‏هاى ملى آنان به بهایى اندک
و فروش تولیدات خویش در انواع مدل‏ها همراه با تبلیغات گسترده،
فرهنگ مصرف‏گرایى را رواج دهد. ماحصل چنین مصرف گرایى و غفلت
بعضا به پدیده شوم اسراف و تبذیر در جوامع انسانى مى‏انجامد.
«براى خداوند در هر نعمتى حقى نهفته است پس هر کس آن را ادا نمود نعمتش افزون و هر کس آن را ویران نمود نعمتش زایل مى‏شود»(1)
نتیجه آنکه دو چیز سبب زوال و اضمحلال نعمت است، اول پذیرنده نعمت نتواند حق نعمت را ادا کند و دوم، از آن نعمت بطور صحیح استفاده نکند. بنابراین بر همه، فرض است از نعمت‏ها درست بهره‏بردارى کنیم و راه را بر عدم و نابودى آنها ببندیم و با مدیریت صحیح منابع، موجبات رشد و ترقى در تمام زمینه‏هاى مادى و معنوى را فراهم سازیم.
مصرف از دیدگاه اسلام
تأمین نیازهاى اولیه زندگى و مصرف صحیح نعمت‏هاى خدادادى امرى بدیهى است. مسلمان واقعى در مصرف به صفت میانه‏روى دست مى‏یابد که آن نعمتى از جانب پروردگار است. حضرت على(ع) فرمودند: هر گاه خداوند خیر بنده‏اى را بخواهد، میانه‏روى (اقتصاد) و حسن تدبیر را به او الهام کرده و از سوء تدبیر و اسراف باز مى‏دارد.
و پیامبر اکرم (ص) فرمودند: چون خدا خیر بنده‏اى را بخواهد ملاحظه داشتن در معیشت و مصرف و خلق نیک را روزى ایشان مى‏کند.(2)
اسلام هیچ‏گاه انسان‏ها را از مصرف بجا و مناسب و بهره‏بردارى منطقى باز نمى‏دارد بلکه به نص صریح قرآن کریم آنها را به استفاده بهینه از نعمات و منابع موجود فرا مى‏خواند. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ وَلا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ‏وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالًا طَیِّبًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذیَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ؛(3) اى اهل ایمان! حرام مکنید چیزهاى پاکیزه‏اى را که خدا براى شما حلال نموده و از حدود و احکام خدا- تجاوز نکنید که خدا تجاوزگران را دوست نمى‏دارد. و از هر چیز حلال و پاکیزه‏اى که خدا روزیتان کرده بخورید، و بپرهیزید از - مخالفت - با آن خدایى که به او گرویده‏اید.»
آنچه را پروردگار عالم در این آیات نکوهش مى‏کند تجاوزگرى در مصرف است، دین اسلام اجازه نمى‏دهد نعمتى که در اختیار بشر نهاده، متروک و غیر قابل استفاده رها شود و افرادى به بهانه زهد و قناعت، از استفاده‏هاى مشروع چشم ببندند و به ریاضت و گوشه‏نشینى روى آورند.
اولیاء الهى خط مصرف را حد متعارفى مى‏دانند که در آن افراط و تفریطى مشاهده نگردد، نسبت به اهل و عیال سختگیرى نشود و آنها در مضیقه قرار نگیرند. حضرت امام رضا(ع) فرمود: براى مرد سزاوار است که بر عائله‏اش توسعه بخشد تا آرزوى مرگ او را نکنند.(4)
بنابراین در اسلام ملاک و معیار صحیح مصرف، به کارگیرى مواهب الهى با لحاظ شرایط و ضوابط مربوطه و دورى از اسراف و تبذیر با توجه به رعایت حقوق دیگران است. قرآن کریم مى‏فرماید: «کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ؛(5) بخورید از روزى پروردگارتان و شکر او را بجاى آورید.»
تدبیر در زندگى، همانا مصرف درست و اقتصاد و میانه‏روى است و از نشانه‏هاى افراد با ایمان مى‏باشد امام باقر(ع) در این زمینه مى‏فرماید: «رسیدن به درجات عالى کمال انسانى در سایه سه چیز امکان‏پذیر است، فهم دین و شناخت آن، داشتن عزمى بلند و همتى استوار در برابر مشکلات و سنجش و اندازه‏گیرى در امور مربوط به معیشت و زندگى اقتصادى.»(6)
اگر با دیدى واقع بینانه، و همه جانبه بدنبال مصرف درست از منظر الهى باشیم در مى‏یابیم باید هر نعمتى را درست و بجا مصرف کنیم و از زایل کردن آن پرهیز بنماییم.
«هر کسى لازم است با خود بیندیشد تا کنون چقدر پذیراى نعمت بوده، نعمت‏هایى چون سلامت جسم و جان، عمر، دیانت و همسر و فرزندان نیک! آیا استفاده درست از آنها نموده تا بتواند در روز قیامت پاسخگوى پروردگارش باشد؟ حضرت على (ع) فرموده است: تمام نعمت‏هایى را که خداوند به تو ارزانى داشته بطور شایسته بکار گیر و هیچ نعمتى را ضایع مکن.»(7)
بنابراین مصرف گرایى و مسئولیت ناشى از آن در نظام اقتصادى دینى آنگونه است که انسان‏ها حق ندارند حتى درآمدهاى مشروع خود را ضایع کنند و بدون جهت از بین ببرند بلکه باید در استفاده از آن حد متعارف و مؤکد اسلام را مدنظر داشته باشند تا بتوانند در دنیا و آخرت سربلند گردند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: در روز قیامت بندگان قدم از قدم برنمى‏دارند مگر آنکه چهار چیز از آنان سؤال مى‏شود که یکى از آنها پرسشى است که مال خود را چگونه به دست آورده و چگونه هزینه کرده است.(8)
اسلام هیچ‏گاه انسان‏ها را از مصرف بجا
و مناسب و بهره‏بردارى منطقى باز نمى‏دارد
بلکه به نص صریح قرآن کریم
آنها را به استفاده بهینه از نعمات
و منابع موجود فرا مى‏خواند.
معناى اسراف
اسراف از ریشه «سَرَف» به معناى تجاوز از حد و اعتدال است و در اصطلاح به معناى زیاده‏روى در استفاده از مال و غیر آن است و اسراف‏کننده - مسرف - کسى است که از چیزى بیش از حد نیازش بهره ببرد و با این عمل دیگران را نیز از آن محروم سازد.(9) نعمت‏هاى جارى الهى چون آب، هوا، انرژى و ... مختص فرد یا افرادى نیست بلکه به طور مشاع در اختیار عموم مردم است و کسى حق ندارد در مصرف زیاده‏روى نماید. مثلاً اگر کسى از آب شهر بیش از نیاز مصرف کند حتى اگر بهاى آن را بپردازد. کار او موجب کمبود آب شده و گاه دیگران در محرومیت واقع مى‏گردند و عمل او اسراف است. به عبارتى دیگر تجاوز از حد میانه و اعتدال را اسراف مى‏گویند. این کار بدلیل عواقب و آثار زیانبارش مورد نکوهش قرآن کریم است و در موارد متعددى پروردگار عالم آن را ناپسند شمرده و مى‏فرماید: «وَالَّذینَ إِذا أَنفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکانَ بَینَ ذلِکَ قَوامًا؛(10) بندگان خاص خداى رحمان آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند بلکه احسان آنها در حد میانه و اعتدال باشد.»
واژه اسراف گاه با تبذیر همراه است و تبذیرکننده به کسى مى‏گویند که مالش را به جاى استفاده به اندازه، ضایع و خراب نماید. مثلاً به جاى خوردن غذا آن را دور بریزد. چنین برخوردهایى با نعمت‏هاى الهى تقبیح شده و عملى ضد اخلاقى به حساب مى‏آید. قرآن کریم مى‏فرماید: «رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِى نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًاوَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبیلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذیرًا؛(11) اى رسول ما حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن و فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز در کارها اسراف روا مدار که مبذران و مسرفان برادر شیطانند و شیطان سخت کفران نعمت پروردگار کرد.»
اسراف و تبذیر برخاسته از کبر و خودخواهى و زیاده‏طلبى نفس اماره مى‏باشد زیرا متکبر به جاى درست مصرف کردن در جهت اشباع نفس سیرى‏ناپذیر خود به حیف و میل پرداخته و چه بسا با ریخت و پاش و هدر دادن و ضایع کردن نعمت‏ها حقوق دیگران را نیز پایمال کند. در حقیقت متکبران اسراف‏کنندگانى هستند که عامل تضییع امکانات طبیعى و منابع الهى هستند و راه را بر دیگران مسدود مى‏کنند.
صرفه‏جویى صفت پسندیده
اگر از واقعیت نگریزیم باید بپذیریم که اسراف و زیاده‏روى در مصرف، در جامعه ما از شکل یک ناهنجارى گذشته و به یک رفتار اجتماعى تبدیل شده است. اگر فکر کنیم تنها ثروتمندان مصارف بى‏رویه دارند و اسراف‏گرند دچار خطا شده‏ایم زیرا خیلى از انسان‏ها در زندگى خویش ناخواسته به چنین رفتارى مبتلا مى‏باشند. هدر دادن آب موقع شستشو، روشن ماندن لامپ، بخارى، کولر در زمان‏هایى که به آن نیاز نیست، تهیه و تدارک مواد غذایى بیش از اندازه و ریخت‏وپاش در مصرف پوشاک و لوازم زندگى رفتارهاى اجتماعى هستند که هرگز به نظر ناپسند نمى‏آیند بنابراین لازم است با الگوپذیرى از بزرگان دین از منش اسراف‏گرى پرهیز شود و با صرفه‏جویى در مصرف، مواهب الهى را ارج نهاده نسبت به آفریننده جهان سپاسگزارى شود.
صرفه‏جویى به معناى مصرف نکردن نیست بلکه مى‏توان گفت استفاده حداکثرى از تمامى قابلیت‏هاى هر چیزى است که بدان بهره‏ورى مى‏گویند. صرفه‏جویى ویژگى بندگان برجسته و خودساخته خداست آنان در امور مباح هم مقید به عدم اسراف و اعتدال و میانه‏روى هستند. امام صادق(ع) مى‏فرمایند: «میانه‏روى کارى است که خداوند آن را دوست دارد و از زیاده‏روى خشمناک مى‏شود، حتى اگر به اندازه کنار انداختن یک هسته باشد. چرا که آن هم براى کارى قابل استفاده است. خداوند حتى نمى‏پسندد که زیادى آبى را که آشامیده‏اى، بیرون بریزى.»(12)
زهد و ساده زیستى
از ویژگى‏هاى انسان تربیت‏شده در مکتب اسلام، زهد و ساده زیستى است. علماى اخلاق زهد را وسیله اصلاح ساختار روحى انسان شمرده‏اند و آن را عاملى جهت حفظ توازن بین دنیاگرایى و آخرت‏گرایى مى‏دانند. بدین معنا که بشر بیش از حد لازم به دنیا نگراید و از مقصود اصلى که رسیدن به سعادت اُخروى است غافل نماند. مرحوم علامه نراقى مى‏نویسد: ضد دوستى و تمایل به دنیا را زهد گویند و زاهد کسى است که قلب او شیفته و وابسته به دنیا نباشد و جز به قدر و ضرورت زندگى، به دنیا رو نیاورد.
امام باقر(ع):
رسیدن به درجات عالى کمال انسانى
در سایه سه چیز امکان‏پذیر است،
فهم دین و شناخت آن، داشتن عزمى بلند
و همتى استوار در برابر مشکلات
و سنجش و اندازه‏گیرى در امور مربوط به
معیشت و زندگى اقتصادى.
اسراف و تبذیر برخاسته از کبر و خودخواهى
و زیاده‏طلبى نفس اماره مى‏باشد
زیرا متکبر به جاى درست مصرف کردن
در جهت اشباع نفس سیرى‏ناپذیر خود
به حیف و میل پرداخته
و چه بسا با ریخت و پاش و هدر دادن
و ضایع کردن نعمت‏ها حقوق دیگران را
نیز پایمال کند.
در حقیقت متکبران اسراف‏کنندگانى هستند
که عامل تضییع امکانات طبیعى
و منابع الهى هستند و راه را
بر دیگران مسدود مى‏کنند.
زهدپیشگى هیچگونه منافاتى با بهره‏مندى صحیح و متعارف از امکانات و مواهب الهى ندارد. شهید مطهرى مى‏نویسد: زهد حالتى است روحى و زاهد از آن نظر که دلبستگى‏هاى معنوى و اُخروى دارد، به مظاهر مادى زندگى بى‏اعتناست، این بى‏اعتنایى و بى‏توجهى تنها در فکر و اندیشه و احساس تعلق قلبى نیست و در مرحله ضمیر پایان نمى‏پذیرد: زاهد در زندگى عملى خویش سادگى و قناعت را پیشه مى‏سازد و از تنعم و تجمل و لذت‏گرایى پرهیز مى‏نماید: زندگى زاهدانه آن نیست که شخص در اندیشه و ضمیر وابستگى زیادى به امور مادى نداشته باشد بلکه این است که عملاً از تنعم و تجمل و لذت‏گرایى پرهیز داشته باشد. ایشان در باب سیره عملى پیامبر اکرم(ص) مى‏نویسد: زهد و ساده‏زیستى از اصول زندگى او بود. در عین سادگى طرفدار فلسفه فقر نبود. بکارگیرى مال و ثروت را به سود جامعه و در راههاى مشروع لازم مى‏شمرد و مى‏فرمود: «نعم المال الصالح للرجل الصالح»(13)
مسلما ادامه حیات در گرو بهره‏بردارى و استفاده از امکانات موجود و سرمایه‏هاى دنیوى است. پروردگار متعال به پیامبر مکرم اسلام مى‏گوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالْطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هى لِلَّذینَ آمَنُواْ فى الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ کَذالِکَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ؛(14) بگو اى پیامبر چه کسى زینت‏هاى خدا را که براى بندگان خود آفریده است حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع نموده؟ بگو این نعمت‏ها در دنیا براى اهل ایمان است و خالص اینها در آخرت برایشان خواهد بود.»
با این وصف پیامبر اکرم(ص) بهره‏برداریش از امکانات مادى در حد تأمین نیازهاى اولیه بود و ساده‏زیستى، قناعت و سلوک اجتماعیش در محیط اشرافیت، اسراف، تکبر و تفرعن بزرگان عصر خویش حکایت از روش صحیح زندگى و رعایت اصل اعتدال در اقتصاد دارد. آن حضرت هنگامى که معاذ بن‏جبل را به یمن اعزام مى‏کرد به او فرمود: ایاک و التنعم ... بپرهیز از تجمل‏گرایى و رفاه‏طلبى، براستى بندگان خدا تجمل‏گرا و رفاه‏طلب نیستند.(15)
چشم و هم‏چشمى و تجمل‏گرایى
براى رفع نیازها مصرف لازم است، پس قبل از هر چیز باید نیازها سنجیده شود و نیازهاى اصلى و اساسى از نیازهاى غیر اساسى تفکیک گردد. در زندگى روزمره انسان‏ها، ریشه بسیارى از ریخت و پاش‏ها و افزون‏طلبى‏ها تشخیص ناصواب احتیاجات بوده و چشم و هم‏چشمى و به دنبال آن تجمل‏گرائى به این مسئله دامن مى‏زند. اسلام در عین حالى که رفاه را مطلوب مى‏داند، از تجمل در زندگى و افتادن در خرج‏هاى سنگین که منشأ آن خیلى مواقع چشم و هم‏چشمى مى‏باشد به شدت جلوگیرى کرده و توصیه دارد زندگى افراد و ظواهر آنها با قناعت و صرفه‏جویى و اقتصاد قرین شود.
رگه‏هاى ضعیف این ناهنجارى گاه در تعامل افراد با یکدیگر و مراوده‏هاى آنان به چشم مى‏خورد و خطرات و پیامدهاى منفى زیادى را با خود به همراه مى‏آورد. بدین گونه که مبتلایان به این پدیده در اعمال و رفتار خویش به کارهایى دست مى‏زنند که در چشم دیگران بزرگ جلوه نمایند. روانشناسان پدیده چشم و هم‏چشمى را نوعى نیاز براى جلب نظر اطرافیان و مورد تأیید واقع شدن مى‏دانند. انسان‏هایى که واقعیات زندگى خویش را قبول دارند و به روحى متعادل رسیده‏اند، کمتر به چنین ناهنجارى مبتلا مى‏شوند و مطمئنا از عوارض اسراف و تبذیر مصون مى‏مانند. امروزه تبلیغات وسیع براى مصرف انواع کالاها به تهییج تمایلات و احساسات افراد
کمک کرده تا آنها به طور ناخواسته و با رقابت‏هاى نسنجیده مرعوب احساس نیاز غیر واقعى گردند و به فرهنگ چشم و هم‏چشمى روى آورند. تجدید نظر در برنامه‏هاى رسانه‏اى همراه با الگودهى از زندگى پیشوایان مذهبى قادر خواهد بود این رفتار را تعدیل و تصحیح، نماید.
اعتدال و اکتفا به حلال
یکى از دلائل عمل نکردن به تکالیف دینى عدم آگاهى و اطلاعات لازم در این زمینه است و سرپرست خانواده همان‏گونه که در فراهم نمودن امکانات مادى و دنیوى، خویش را مسئول مى‏داند باید تا جایى که مى‏تواند مقدمات آموزش، فراگيرى و فهم مطالب و مسائل دينى را براى خانواده‏اش فراهم نماید و آنها را با مصرف درست نعمت‏هايى را که با زحمت فراهم آورده است آشنا کند زيرا بى‏توجهى و بى‏تفاوتى سرپرست خانه در قبال اعضاى تحت نظارتش مى‏تواند يکى از دلائل دور شدن آنان از اعتدال و مصرف صحيح مى‏باشد. نهى از زیاده‏روى و ضرورت پرهیز از عواقب طبیعى آن در خانه مسئولیت وى را دو چندان مى‏کند. بر متولى خانه فرض
اسراف و زیاده‏روى در مصرف، در جامعه ما از شکل یک ناهنجارى گذشته و به یک رفتار اجتماعى تبدیل شده است.
اگر فکر کنیم تنها ثروتمندان مصارف بى‏رویه دارند و اسراف‏گرند دچار خطا شده‏ایم زیرا خیلى از انسان‏ها در زندگى خویش ناخواسته به چنین رفتارى مبتلا مى‏باشند.
هدر دادن آب موقع شستشو، روشن ماندن لامپ، بخارى، کولر در زمان‏هایى که به آن نیاز نیست، تهیه و تدارک مواد غذایى بیش از اندازه و ریخت‏وپاش در مصرف پوشاک و لوازم زندگى رفتارهاى اجتماعى هستند که هرگز به نظر ناپسند نمى‏آیند.
در زندگى روزمره انسان‏ها،
ریشه بسیارى از ریخت و پاش‏ها
و افزون‏طلبى‏ها تشخیص ناصواب
احتیاجات بوده و چشم و هم‏چشمى
و به دنبال آن تجمل‏گرائى
به این مسئله دامن مى‏زند.
اسلام در عین حالى که رفاه را
مطلوب مى‏داند، از تجمل در زندگى
و افتادن در خرج‏هاى سنگین
که منشأ آن خیلى مواقع چشم و هم‏چشمى مى‏باشد به شدت جلوگیرى کرده و توصیه دارد زندگى افراد و ظواهر آنها با قناعت و صرفه‏جویى و اقتصاد قرین شود.
است که اهل بیت خویش را به کارهاى نیک، حق‏گویى، حق‏جویى، درست عمل نمودن و مصرف بهينه سرمايه‏هاى الهى تشويق و ترغيب نماید. و خود الگوى واقعى در پرهیز از اسراف و دعوت به صرفه‏جویى باشد.
از قدم‏هاى اصلى در اعتدال، تلاش براى تحصیل رزق و روزى حلال و رعایت الگوى صحیح مصرف است. مطمئنا کسب و تجارت مشروع و سرمایه‏اى که حاصل کوشش پیراسته از خلاف است، کمتر صرف بریز و بپاش‏هاى بیجا، چشم و هم‏چشمى و تجمل‏گرایى و يا مصاديقى چون اسراف و تبذیر مى‏گردد.
تلاش در راه به دست آوردن مال از طریق صحیح عبادت پروردگار و مورد رضایت اوست. امام رضا(ع) فرمود: همانا کسى که از فضل خدا روزى مى‏جوید تا به وسیله آن خانواده‏اش را تأمین کند اجرش از رزمنده در راه خدا بزرگتر است. قرآن(16) کریم مى‏فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِى الأَرْضِ حَلالًا طَیبًا وَلا تَتَّبِعُواْ خُطُواتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبینٌ؛(17) اى مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه تناول کنید و وساوس شیطان را پیروى نکنید.»
از قدم‏هاى اصلى در اعتدال،
تلاش براى تحصیل رزق و روزى حلال
و رعایت الگوى صحیح مصرف است.
مطمئنا کسب و تجارت مشروع
و سرمایه‏اى که حاصل کوشش پیراسته
از خلاف است، کمتر صرف
بریز و بپاش‏هاى بیجا، چشم و هم‏چشمى
و تجمل‏گرایى و یا مصادیقى
چون اسراف و تبذیر مى‏گردد.
تاریخ زندگى زنان و مردان صالح همواره از نوعى پاکى، سادگى و حلّیت برخوردار بوده تا جایى که اگر دچار فقر و نادارى هم مى‏شدند ملاک پاکى را برهم نمى‏زدند و لقمه حلال را بر هر کوشش و مصرف ناپسند ترجیح مى‏دادند. به این سبب و به گواه بزرگان هنگامى که مردان براى کسب و کار به بیرون منزل مى‏رفتند زن و بچه آنان مى‏گفتند: «ایاک و کسب الحرام» از اینکه وارد کسب حرام شوید بپرهیزید. پوشاک و خوراک و نفقه ما را بهانه قرار ندهید تا مجوزى براى تحصیل حرام شود. «فَانّا نصبر على الجوع؛ ما بر گرسنگى و سختى طاقت مى‏آوریم ولى بر عذاب قیامت صبر و طاقت نداریم.» در مقابل مردان نیز با لحن نرم و سخن منطقى زن و فرزندان خود را از درخواست‏هاى بیش از طاقت منع مى‏کردند و براى آنان یک زندگى دور از اسراف و بریز و بپاش ولى آکنده از سادگى و پاکى و صمیمیت فراهم مى‏نمودند.(18)
برخى از مؤلفه‏هاى مصرف در خانواده خداوند متعال جامع‏ترین و کامل‏ترین برنامه زندگى را براساس نیازهاى فطرى بشر ارائه مى‏دهد و در تمامى
اقدام صحیح و منطقى خانواده‏ها در سر و سامان دادن به یک زندگى مشترک و تهیه مقدمات مراسم و سپس فراهم نمودن وسایل زندگى - جهاز عروس - بسیار مهم است. در این مورد اگر افراد دنبال‏رو سیره نبوى و جانشینان برحق او باشند باید از رقابت‏هاى فامیلى، اسراف و تجمل‏گرایى و لوکس‏گرایى بپرهیزند و در اقلام مورد نیاز به نحوه جمع‏آورى آن بیندیشند و با به دردسر انداختن خویش گرفتارى‏هاى دنیوى و اُخروى را براى خود رقم نزنند.
عرصه‏ها و موقعیت‏هایى که وى نیازمند راهنمایى و الگوى بهتر زیستن است، راه‏حل‏هاى متناسب همراه با نمونه‏هاى عملى که پیامبران و اولیاء دین هستند به وى معرفى مى‏نماید.
مشارکت زن و مرد جهت تشکیل خانواده‏اى نمونه و مطابق با دستورالعمل‏هاى متعارف و پسندیده اخلاقى و اجتماعى، نیازمند تبعیت از آموزه‏هاى دینى و بکارگیرى فرامین الهى است. براى رسیدن به این مقصود و داشتن یک زندگى معتدل، بایستى روش و منش خویش را طبق الگوهاى برجسته و مکتبى تنظیم نمائیم.
مؤلفه‏هاى الگوى صحيح مصرف از جمله مواردى است که هر خانواده بايد از ابتداى زندگى مشترک بدان توجه نماید و با رعايت آن اصول از رويکردهاى اسراف‏گونه و تجمل‏گرايى بپرهيزد.
اقدام صحیح و منطقى خانواده‏ها در سر و سامان دادن به یک زندگى مشترک و تهیه مقدمات مراسم و سپس فراهم نمودن وسایل زندگى - جهاز عروس - بسیار مهم است. در این مورد اگر افراد دنبال‏رو سیره نبوى و جانشینان برحق او باشند باید از رقابت‏هاى فامیلى، اسراف و تجمل‏گرایى و لوکس‏گرایى بپرهیزند و در اقلام مورد نیاز به نحوه جمع‏آورى آن بیندیشند و با به دردسر انداختن خویش گرفتارى‏هاى دنیوى و اُخروى را براى خود رقم نزنند. و ازدواج این امر مقدس را تحت شعاع مهریه‏هاى سنگین و جهازهاى گسترده و پرخرج قرار ندهند و در این زمینه به الگوى الهى و معنوى حضرت زهرا(س) تمسک جویند.
در ادامه مطالب فوق باید به توقعات و انتظارات نادرست زنان و مردان در محیط خانه اشاره نمود چه بسا توقعات زیاد موجب مصارف زیاد در زندگى شود و آدمى را دچار اسراف و بریز و بپاش کند. درخواست‏ها و توقعات همسران از یکدیگر باید منطقى و واقعى و در حد توان یکدیگر باشد. خداوند متعال نیز از بندگانش در حد توان انتظار دارد. «لا یکلف اللّه‏ نفسا الا وسعها» بنابراین با الگو قرار دادن این صفت رحیمه پروردگار چیزى خارج از قدرت همسر از وى نخواسته و بدانیم پرتوقعى محصول کبر و غرور و ممکن است یک بیمارى روحى و روانى باشد. و کم توقعى حاصل وقار و ادب و نتیجه معرفت و کرامت و میوه شیرین فروتنى است. با این خصیصه نیک بشر به اندازه نیازش از مواهب و نعمت‏هاى الهى استفاده مى‏کند و مورد ستایش رسول خدا(ص) و اولیاء الهى قرار مى‏گیرد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعظم النساءِ برکة اَیسَرَهُنَّ مَؤونَه؛ پربرکت‏ترین همسر زنى است که براى شوهر هزینه‏اش کمتر باشد.» و امام صادق(ع) زنان کم خرج و صاحب امساک را از کارکنان حق مى‏داند.(19)
صرفه‏جویى به معناى مصرف نکردن نیست بلکه مى‏توان گفت استفاده حداکثرى از تمامى قابلیت‏هاى هر چیزى است که بدان بهره‏ورى مى‏گویند. صرفه‏جویى ویژگى بندگان برجسته و خودساخته خداست آنان در امور مباح هم مقید به عدم اسراف و اعتدال و میانه‏روى هستند.
امروزه تبلیغات وسیع براى مصرف انواع کالاها به تهییج تمایلات و احساسات افراد کمک کرده تا آنها به طور ناخواسته و با رقابت‏هاى نسنجیده مرعوب احساس نیاز غیر واقعى گردند.
بر متولى خانه فرض است که اهل بیت خویش را به کارهاى نیک، حق‏گویى، حق‏جویى، درست عمل نمودن و مصرف بهينه سرمايه‏هاى الهى تشويق و ترغيب نماید. و خود الگوى واقعى در پرهیز از اسراف و دعوت به صرفه‏جویى باشد.
تاریخ زندگى زنان و مردان صالح همواره از نوعى پاکى، سادگى و حلّیت برخوردار بوده تا جایى که اگر دچار فقر و نادارى هم مى‏شدند ملاک پاکى را برهم نمى‏زدند و لقمه حلال را بر هر کوشش و مصرف ناپسند ترجیح مى‏دادند.
چه بسا توقعات زیاد موجب مصارف زیاد در زندگى شود و آدمى را دچار اسراف و بریز و بپاش کند. درخواست‏ها و توقعات همسران از یکدیگر باید منطقى و واقعى و در حد توان یکدیگر باشد.

پى‏نوشتها:
1. نهج البلاغه ، حکمت 244
2. الحیاة، محمدرضا حکیمى و دیگران، ترجمه احمد آرام، انتشارات دلیل ما، چ هشتم، ج4، ص 363.
3. مائده، آیات 87 و 88.
4. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، ج15،ص 749.
5. سبأ،15
6. اصول کافى، کلینى، ج6، ص32.
7. غرر الحکم، ج2، ص213.
8. حضال، شیخ صدوق، ترجمه سیداحمد فهرى، بى‏تا، ص 279.
9. مرز فضائل و رذایل اخلاقى، احمد حبیبیان، انتشارات بوعلى، همدان، ص 148.
10. فرقان، 67.
11. اسراء، 25 و26.
12. میزان الحکمه، محمد نورى رى‏شهرى، چ دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ج4،ص447.
13. وحى و نبوت، شهید مطهرى، تهران، صدرا، ص136.
14. اعراف،32.
15. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانى، ج5، ص155.
16. بحارالانوار، ج78، ص339.
17. بقره،168.
18. نظام خانواده در اسلام، ص306.
19. همان، ص 187.