آب، مادّهاي است كه حيات همه موجودات وابسته بدان است و در روايات از اسراف و
زيادهروي در مصرف آن، بشدّت نهي شده است.
1ـ عن ابي عبدالله عليهالسّلام: «اَنَّه الإسرافِ هراقة فَضل الإناء وَابتذالِ
ثوب الصَّون وَاِلقاء النوي»؛ «امام صادق عليهالسّلام ميفرمايد: «كمترين درجه
اسراف، ريختن آب اضافي، پوشيدن لباس ميهماني در منزل و دور انداختن هسته خرماست.»
2ـ عن عبدالله بن عمر: «مَرَّ رَسُولُالله صليالله عليه واله بِسَعد وَ هُوَ
يَتوضّأُ، فقال: لاتَسرف يا سَعدُ! قال: اَفي الوُضُوء سَرَف؟ قال: نِعم وَان كُنتَ
عَلي نَهرِ جار»؛ «رسول گرامي اسلام، از راهي ميگذشت كه «سعد» را در حال وضو گرفتن
ديد. فرمود: اي سعد! اسراف مكن؛ سعد گفت: اي پيامبر خدا! آيا در وضو هم اسراف است؟
حضرت فرمود: آري، گر چه در كنار نهري باشي.»
اگر در مصرف آب براي وضو، آن هم در كنار نهر جاري و يا در دور ريختن باقي مانده
آب در ظرف، اسراف است، پس به طريق اولي باز گذاشتن شيرآب و هدر دادن آن، اسراف
محسوب ميشود؛ بويژه در حال حاضر كه به دليل محدوديّت منابع آبي، كشور ما در مرز
بحران قرار دارد و اگر در مصرف بهينه آن تلاش همگاني و همه جانبهاي صورت نگيرد
بايد منتظر بحرانهاي شديدتري باشيم.
آب لولهكشي شهري كه با كمترين چرخش شير، بر دست ما روان ميشود. حاصل تلاشها و
هزينههاي كمرشكني است كه مبلغ اندكي از آن با پرداخت آببها، به دولت باز ميگردد
و اين بهاي ناچيز مجوّز مصرف بيرويّه در آن نميشود.
زيادهروي در مصرف آب علاوه بر صدق عنوان اسراف، از جهت ضرر به جامعه و
بيتالمال نيز حرام است. امام خميني (قدسسره) در اينباره ميفرمايد: زيادهروي در
مصرف آب حرام است و موجب ضمان ميگردد.ه
از اكتشافات مهم بشري كه تحوّلات شگرفي را در پي داشت، صنعت برق است. اين منبع
نور و گرما را كه بشر با قدرت تفكّر خدادادي كشف نمود، آنچنان تأثير چشمگيري در
زندگي او گذاشت كه شايد تا كنون كمتر اختراعي چنين نقشي را ايفا كرده باشد.
برق مانند صاعقهاي در ظلمت و تاريكي جهان درخشيد و امروزه از سادهترين وسايل
زندگي تا پيچيدهترين آنها در كارخانهها، بيمارستانها و... به وسيله نيروي برق،
به حرکت در ميآيند. صنعت برق، از صنايع ملّي محسوب شده كه با هزينه گزافي
راهاندازي ميشود. زيادهروي در مصرف آن علاوه بر آنكه ضررهاي فراواني به
بيتالمال وارد ميسازد، محروميّت عدّهاي از هموطنان ما را نيز در برخورداري از
اين نعمت بزرگ موجب ميگردد و رواياتي كه به طور كلّي از اسراف نهي نمودهاند، شامل
اين قبيل موارد نيز ميشوند؛ نظير: «كُلّ ما زاد عَلي الإقتصاد اسراف»؛ «آنچه بيش
از ميانهروي باشد، اسراف است» و يا «آنچه بيشاز حدّ كفاف باشد، اسراف است.»
بنابراين، روشن نمودن دهها لامپ، استفاده از چندين نوع وسيله برقي و... از
مصاديق روشن اسراف خواهد بود.
مواد انرژيزاي ديگر؛ مانند نفت، گاز و غيره نيز در حكم اسراف، با برق يكسانند.
از مهمترين نعمتهايي كه خداوند سبحان به ما عنايت فرموده است، گياهان و
درختانند. جنگلها و مرتعها نقش تعيين كنندهاي در زندگي بشر دارند؛ توليد اكسيژن و
تصفيه هوا كه سلامت و ادامه حيات جانداران ه بدان وابسته است، جلوگيري از فرسايش
خاك، تأمين خوراك، پوشاك و بسياري از لوازم و ابزار زندگي، راهاندازي صنايع بزرگ
چوبي و در نتيجه اشتغالزايي سودمند تهيه داروهاي گياهي و شيميايي، تأمين ماده خام
كاغذ و... نمونههايي از آثار ارزشمند آنهاست؛ كه بررسي يكايك اين آثار حياتي،
پژوهشي در خور و مستقل را ميطلبد.
بيگمان اسراف در اين نعمت الهي كه بخش عظيمي از نيازهاي انسان را برميآورد،
ناروا و مورد غضب خداوند متعال خواهد بود؛ چنانكه او ـ جلّ شأنه ـ در قرآن كريم
فرمود: «هُوَالّذي انشأ جَنّاتِ مَعرُوشاتٍ و غَير معروشات وَالنَّخلَ و الزَّرعَ
مُختَلِفاً اُكُلُهُ وَالزَّيتونَ والّرمانَ مُتَشابِهاً و غير متشابِه كُلوا من
ثَمرِه اِذا أَثمرَ و آتوا حَقَّهُ يومَ حَصادِهِ و لاتُسرِفُوا اِنَّهُ لا يحبّ
المُسرفين» . «او كسي است كه درختان و باغهاي خودرو و ناخودروييده و خرما و زراعت
را كه خوردنيهاي آنها گوناگون است، و زيتون و انار شبيه هم و غير شبيه به هم را
بيافريد، پس از ميوههاي آنها هنگامي كه ميوه دهند بخوريد و حق آن را روز چيدن و
درو كردنش بدهيد و اسراف مكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد.»
در اين آيه شريفه به دو نكته مهم توجّه داده شده است:
1ـ نخست خداي سبحان، درختان و ميوههاي آنها را از مواهب الهي و نعمتهاي ارزنده
زمين قلمداد كرده است.
2ـ با قاطعيّت از اسراف و زيادهروي در مصرف آنها نهي نموده و بدين نهي صريح
نيز اكتفا نكرده و در پايانه ميفرمايد: خدا اسرافكنندگان را دوست ندارد.
اكنون كه بشريّت بر اثر نابودي جنگلها و مراتع با فاجعه گسترش بيابانها و
كويرها، روبهروست حكمت نهي صريح قرآن از اسراف در اين امور، بيش از پيش روشن
ميشود. متأسفانه كشور ما نيز از فاجعه اسراف در نابودي جنگلها و مراتع بينصيب
نبوده و بر پايه برخي آمارها در هر ثانيه 300 متر مربع بر كويرهاي كشور افزوده
ميشود و تا كنون صدها هزار هكتار از جنگلهاي شمال بصورت مخروبه درآمده است.
خاك يكي از ديگر نعمتهاي بزرگ الهي است. خداوند در قرآن كريم با تعبيراتي ويژه
از آن ياد كرده است. گاه از آن با صفت طيّب و پاكيزه نام ميبرد و گاه به گونهاي
ديگر بدان تقدّس بخشيده و اعلام مينمايد كه اشرف مخلوقات عالم از خاك آفريده است.
خاكها، حامل عناصر حياتي فراواني هستند كه سلامت زندگي انسان و حيوانات بدانها
وابسته است. اين عناصر، از طريق ريشههاي گياهي جذب شده و پس از آن به مصرف انسان و
حيوان ميرسند. اسراف در اين نعمت الهي كه در واقع از مهمترين ثروتهاي هر كشور است،
حرام و مذموم است.
بيشك مصرف بدون محاسبه و بيرويه خاكهاي حاصلخيز در امور ساختماني و صنعتي،
فرسايش آبي خاك بر اثر مهار نكردن آبها و سيلابها يا فرسايش بادي آن بر اثر از بين
بردن پوششهاي گياهي زمين و نابودي رستههاي نباتي، از بارزترين مصاديق اسراف بلكه
تبديل نعمت به نقمت است.ه
اموال عمومي، تنها در نمونههاي مورد اشاره منحصر نميگردد، بلكه دايره آن وسيع
بوده و شامل همه اموال ملّي كه مردم به شكلي به آن در ارتباطند ميشود.
دايره اموال عمومي، از كودك درون «مهد كودك» تا محصّل «مدرسه» و دانشجوي
«دانشگاه» را در برميگيرد. و نيز از كارمند سطح پايين تا رئيس و مدير كل يك
«سازمان» و وزير يك «وزارتخانه»، تشكيل «جلسات» كوچك تا «سمينارها» و «كنفرانسها»ي
مهّم، از «تلفن عمومي» كنار خيابان و «اتوبوس شهري» تا دستگاههاي عظيم و «اموال» و
وسايل دولتي در اختيار مسؤولين و... را در خود جاي ميدهد.
بنابراين بر همگان لازم است كه براي اموال دولتي و ملّي كه متعلّق به همه جامعه
است، بيش از اموال شخصي اهمّيت قايل شده و از اسراف در آن بپرهيزند. 1ـ آب
2ـ برق
3ـ جنگل و مرتع
4ـ خاك
5ـ ساير اموال عمومي