نقل میكنند كه یكی از علمای بزرگ در یكی از شهرستانها تا اندازهای درد دین داشت و همیشه به این دروغهایی كه روی منبر گفته میشد اعتراض می كرد و تعبیرش هم این بود كه میگفت این زهرماریها چیست كه بالای این منبرها میگویند؟ واعظی به او گفت اگر اینها را نگوییم اصلا باید در دکان را تخته كنیم. آن آقا جواب داد اینها دروغ است و نباید گفته شود. از قضا چندی بعد خود این آقا بانی شد و مجلسی در مسجد خودش تشكیل داد و همان واعظ را دعوت كرد. ولی قبل از شروع منبر به واعظ گفت من میخواهم به عنوان نمونه یك مجلسی ترتیب بدهم كه در آن، روضه دروغ نباشد و تو هم مقید باشی كه جز از كتابهای معتبر، هیچ روضهای نخوانی و یا به تعبیر خودش گفت كه از آن زهرماریها نباید چیزی بگویی. واعظ هم گفت چون مجلس مال شماست، اطاعت می شود. شب اول خود آقا در محراب رو به قبله نشسته بود، منبر هم كنار محراب بود، آقای واعظ صحبتهایش را گفت و موقع خواندن روضه شد. شروع كرد به خواندن روضه و خود را مقید كرده بود كه جز روضه راست چیزی نگوید اما هرچه گفت مجلس تكان نخورد و مجلس همین طور یخ كرده بود. آقا دید عجب، این مجلس مال خودش هست بعد مردم چه میگویند، تصور میکنند که لابد آقا نیتش پاك نیست كه مجلسش نمیگیرد. اگر آقا خودش نیتش درست باشد، اخلاص نیت داشته باشد، حالا كربلا شده بود. دید كه آبرویش می رود به فکر رفت که چه بكند؟ یواشكی و زیر چشمی به واعظ گفت یك كمی از آن زهرماریها قاطی كن.
این انتظاری كه مردم برای كربلا شدن دارند، خود دروغساز است و لهذا غالب جعلیاتی كه وارد شده است مقدمه گریز زدن بوده است، یعنی برای این که بشود گریزی زد و اشک مردم را جاری كرد یك جعل صورت گرفته و غیر از این چیزی نبوده است. این قضیه را من مكرر شنیدهام و لابد شما هم شنیدهاید و حاجی نوری در مقدمات قضایا آن را نقل كرده است. میگویند روزی امیرالمومنین علی علیه السلام در بالای منبر بود و خطبه میخواند. امام حسین علیه السلام فرمود من تشنهام و آب میخواهم، حضرت فرمود كسی برای فرزندم آب بیاورد، اول كسی كه از جا بلند شد كودكی بود كه همان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود كه رفتند و از مادرشان یك كاسه آب گرفتند و آمدند كه این جریان با یك طول و تفسیری نقل میشود. بعد امیر المومنین علی علیه السلام چشمشان كه به این منظره افتاد اشكشان جاری شد. به آقا عرض كردند شما چرا گریه میكنید فرمود قضایای کربلا یادم افتاد. كه دیگر معلوم است گریز به كجا منتهی میشود. حاجی نوری در این جا یك بحث عالی دارد. میگوید شما كه میگویید علی در بالای منبر خطبه میخواند باید بدانید كه علی فقط در زمان خلافتش منبر می رفت و خطبه میخواند. پس در کوفه بوده است و در آن وقت امام حسین مردی بود که تقریبا سی و سه سال داشت. بعد می گویند اصلا این حرف معقول است که یک مرد سی و سه ساله در حالی که پدرش در حال موعظه مردم است و خطابه می خواند ناگهان وسط خطابه بگوید آقا من تشنه ام آب می خواهم؟ اگر یک آدم معمولی این کار را بکند می گویند چه آدم بی ادب و بی تربیتی است؛ و از طرفی حضرت ابوالفضل هم در آن وقت کودک نبوده و یک جوان اقلا پانزده ساله بوده است. می بینید که چگونه جریانی را جعل کردهاند. آیا این قضیه در شان امام حسین است؟! و غیر از دروغ بودنش اصلا چه ارزشی دارد؟ آیا این جریان، شان امام حسین را بالا می برد یا پایین می آورد؟! مسلم است که پایین می آورد چون یک دروغ به امام نسبت داده ایم و آبروی امام را برده ایم. طوری حرف زده ایم که امام را در سطح بی ادبترین افراد مردم پایین آورده ایم؛ در حالی که پدری مثل علی مشغول سخن گفتن است، تشنه اش می شود طاقت نمی آورد که جلسه تمام شود و بعد آب بخورد، همانجا حرف آقا را قطع میکند و می گوید من تشنه ام برای من آب بیاورید.
نمونه دیگری که تحریف و جعل شده است، اینست که قاصدی برای ابا عبدالله (ع) نامه ای آورده بود و جواب میخواست. آقا فرمود که سه روز دیگر بیا از من جواب بگیر، سه روز دیگر که سراغ گرفت، گفتند: آقا حرکت کردند و امروز عازم رفتن هستند این هم گفت پس حالا که آقا می روند بروم ببینم که جلال و کوکبه پادشاه حجاز چگونه است. رفت و دید آقا خودش روی یک کرسی نشسته است و بنی هاشم روی کرسیهای چنین و چنان، بعد محمل هایی آوردند. چه حریرها و چه دیباجهایی، در آنجا بود. بعد مخدرات را آوردند و با چه احترامی سوار این محملها کردند. اینها را می گویند و می گویند تا ناگهان به روز یازدهم گریز می زنند و می گویند اینها که در آن روز چنین محترم آمدند، روز یازدهم چه حالی داشتند.
حاجی نوری می گوید: این حرف ها یعنی چه، بنا بر استناد تاریخی امام حسین در حالی که بیرون آمد این آیه را میخواند: «فخرج منها خائفا یترقب[3]» یعنی در این بیرون آمدن خودش را به موسی بن عمران که از فرعون فرار می کرد تشبیه کرده است:«قال عسی ربی ان یهدینی سواعا لسبیل.[4]» یک قافله بسیار بسیار ساده ای داشتند. مگر عظمت ابا عبدالله به این است که یک کرسی مثلا زرین برایش گذاشته باشند؟! یا عظمت خاندان او به این است که سوار محمل هایی شده باشند که آنها را از دیباج و حریر پوشانده باشند؟!
جریان لیلا و حضرت علی اکبر علیه السلام
نمونه دیگر از تحریف در وقایع عاشورا که یکی از معروفترین قضایا است و حتی یک سند تاریخ هم به آن گواهی نمی دهد، قصه لیلا، مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند ولی یک مورخ نگفته که لیلا در کربلا بوده است. اما ببینید که چقدر ما روضه لیلا و علی اکبر داریم، روضه آمدن لیلا به بالین علی اکبر. حتی من در قم، در مجلسی که به نام آیت الله بروجردی تشکیل شده بود که البته خود ایشان در مجلس نبودند، همین روضه را در آنجا شنیدم که علی اکبر به میدان رفت. حضرت به لیلا فرمود که از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت آنجا موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن شاید خداوند این فرزند را سالم برگرداند!
اولا در کربلا لیلایی نبوده که چنین کند. ثانیا اصلا این منطق، منطق حسین نیست. منطق حسین در روز عاشورا، منطق جانبازی است. تمام مورخین نوشته اند هر کس که آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوی که می شد عذری برایش ذکر کند، ذکر می کرد. به جز برای علی اکبر «فاستاذن اباه فاذن له»؛ یعنی تا اجازه خواست گفت برو. حال چه شعرها که سروده نشده! از جمله این شعر که می گوید:
|
خیز ای بابا از این صحرا رویم |
|
|
نک به سوی خیمه لیلا رویم |
|
نمونه دیگری که در همین باره خیلی عجیب بود و در همین تهران، در منزل یکی از علمای بزرگ این شهر در چند سال پیش از یکی از اهل منبر که روضه لیلا را می خواند شنیدم و من در آنجا چیزی شنیدم که به عمرم نشنیده بودم. گفت وقتی که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، بعد نذر کرد که اگر خدا، علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد!!! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز:
|
نذر علیه لئن عادوا و ان رجعوا |
|
|
لازرعن طریق تفت ریحانا |
|
من نذر کردم که اگر اینها برگردند راه تفت را ریحان بکارم. این شعر عربی بیشتر برای من اسباب تعجب شد که این شعر از کجا پیدا شد؛ بعد به دنبال آن رفتم و دیدم این تفتی که در این شعر آمده کربلا نیست. بلکه این تفت سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است که لیلی در آن سرزمین سکونت می کرده و این شعر مال مجنون عامری است برای لیلی و آن روضهخوان این شعر را برای لیلای مادر علی اکبر و کربلا می خواند. تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آنجا باشد و این قضایا را بشنود آیا نخواهد گفت که تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد؟ آنها نمی فهمند که این داستان را این شخص از خودش جعل کرده است بلکه میگویند زن های اینها چقدر بی شعور بوده اند که نذر می کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرفها یعنی چه؟!
از این بالاتر می گوید در همان گرما گرم روز عاشورا که می دانید مجال نماز خواندن هم نبود امام نماز خوف[5] خواند و با عجله هم خواند. حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند و تا امام این دو رکعت نماز را خواندند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می آمد از پا در آمدند. پس مجالی برای نماز خواندن به اینها نمیدادند. ولی گفته اند در همان وقت امام فرمود حجله عروسی راه بیندازید من می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا لااقل شبیه آن هم که شده ببینم. من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد!
شما را به خدا ببینید حرف هایی را گاهی وقت ها از یک افراد خیلی سطح پایین می شنویم که می گویند من آرزو دارم مثلا عروسی پسرم را ببینم، آرزو دارم عروسی دخترم را ببینم، به فردی چون حسین بن علی نسبت می دهند آن هم در گرما گرم زد و خورد که مجال نماز خواندن هم نیست!! و می گویند حضرت فرمود من در همین جا میخواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد بکنم و یک شکل از عروسی هم که شده است من در اینجا راه بیاندازم. یکی از چیزهایی که از تعزیه خوانی های قدیم ما هرگز جدا نمیشد، عروسی قاسم نو کدخدا؛ یعنی نو داماد بود، در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب های تاریخی معتبر وجود ندارد. حاجی نوری می گوید ملاحسین کاشفی اولین کسی است که این مطلب را در کتابی به نام روضة الشهدا نوشته است و اصل قضیه صد در صد دروغ است. به قول شاعر که گفت:
|
بس که ببستند بر او برگ و ساز |
|
|
گر تو ببینی نشناسیش باز |
|
ما برای سیدالشهدا، اصحاب و یارانی ذکر کرده ایم که اصلا ایشان چنین اصحاب و یارانی نداشته است. مثلا در کتاب محرق القلوب که اتفاقا نویسنده اش هم یک عالم و فقیه بزرگی است، ولی از این موضوعات اطلاع نداشته، نوشته شده است که یکی از اصحابی که در روز عاشورا از زیر زمین جوشید هاشم مرقال بود. در حالی که یک نیزه هجده ذرعی هم دستش بود، آخر یک کسی هم گفته بود سنان بن انس که بنا به قول بعضی ها سر امام حسین را برید، یک نیزه ای داشت که شصت ذرع بود. گفتند نیزه شصت ذرعی که نمی شود! گفت خدا برایش از بهشت فرستاده بود. اینجا هم در کتاب محرق القلوب نوشته که هاشم بن عتبه مرقابل با نیزه هجده ذرعی پیدا شد. در حالی که این هاشم بن عتبه از اصحاب حضرت امیر بوده و در بیست سال پیش هم کشته شده بود. ما برای امام حسین یارانی ذکر می کنیم که نداشته است. (و یا زعفر جنی جزو یاران امام حسین است). یا دشمنانی را ذکر می کنند که نبوده است.
تحریف تعداد کشته شدگان در روز عاشورا
در کتاب اسرار الشهاده نوشته شده است که لشکر عمر سعد در کربلا یک میلیون و ششصد هزار نفر بود. باید سوال کرد اینها از کجا پیدا شدند، اینها همه در کوفه بودند، مگر یک چنین چیزی می شود؟! و نیز در آن کتاب نوشته که امام حسین در روز عاشورا سیصد هزار نفر را با دست خودش کشت! با بمبی که در هیروشیما انداختند تازه شصت هزار نفر کشته شدند و من حساب کردم که اگر فرض کنیم که شمشیر مرتب بیاید و در هر ثانیه یک نفر کشته شود، کشتن سیصد هزار نفر، هشتاد و سه ساعت و بیست دقیقه وقت می خواهد. بعد دیدند این تعداد کشته با طول روز جور در نمی آید، گفتند روز عاشورا هم هفتاد ساعت بوده است! همینطور درباره حضرت ابوالفضل گفته اند که بیست و پنج هزار نفر را کشت که حساب کردم اگر در هر ثانیه یک نفر کشته شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت می خواهد. پس حرف این مرد بزرگ حاجی نوری را باور کنیم که می گوید اگر کسی بخواهد امروز بگرید، اگر کسی بخواهد امروز ذکر مصیبت کند، باید بر مصائب جدید اباعبدالله بگرید، بر این دروغ هایی که به ابا عبدالله علیه السلام نسبت داده می شود گریه کند.
ادامه مطلب
"فبما نقضهم میثاقهم لعنا هم و جعلنا قلوبهم قاسیه یحرفون الكم عن مواضعه و نسوا حظا مماذكروابه." [1]
تحریفاتی در واقعه عاشوراانجامشده استکه شامل تحریف لفظی و تحریف معنوی می باشد. و همین تحریفات سبب شده كه این سند بزرگ تاریخی و این منبع بزرگ تربیتی برای ما بی اثر و یا كم اثر شود، و احیانا در مواقعی اثر معكوس ببخشد. عموم ما این وظیفه را داریم كه این سند مقدس را از آن تحریفات كه آن را آلوده كرده است پاك و منزه كنیم.
این عوامل برسه قسم است:
1-عوامل عمومی.
یعنی بهطور كلی در تواریخ دنیا این عوامل وجود دارد كه تواریخ را دچار تحریف میكنند و اختصاص به حادثه عاشورا ندارد. مثلا همیشه اغراض دشمنان، خود عاملی است برای این كه حادثهای را دچار تحریف كند. دشمن برای این كه به هدف و غرض خود برسد، تغییر و تبدیلهایی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ میكند و این نمونههای زیادی دارد و نمیخواهم از نمونه این مطلب بحثی كرده باشم، همین قدر عرض میكنم كه در حادثه كربلا هم این عامل دخالت داشت. یعنی دشمنان در صدد تحریف نهضت حسینی برآمدند. و همان طوری كه در دنیا معمول است كه دشمنان، نهضتهای مقدس را به افساد و اخلال و تفریق كلمه و ایجاد اختلاف متهم میكنند، حكومت اموی برای این كه نهضت حسینی را چنین رنگی بدهد خیلی كوشش كرد و تبلیغات خود راشروع شد.مسلم كه به كوفه آمده بود، یزید ضمن ابلاغی كه برای ابن زیاد صادر میكند مینویسد: مسلم پسر عقیل به كوفه آمده است و هدفش اخلال و افساد و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است! پس برو و او را سركوب كن. وقتی مسلم گرفتار میشود و او را به دارالاماره ابن زیاد میبرند، ابن زیاد همین جملهها را به مسلم میگوید: پسر عقیل چه شد كه آمدی به این شهر، مردم وضع مطمئن و آرامی داشتند، تو آمدی آشوب كردی، ایجاد اختلاف و فتنهانگیزی كردی! مسلم هم مردانه جواب داد:
اولا آمدن ما به این شهر ابتدایی نبود. مردم این شهر، نامههای فراوان نوشتند و آن نامهها موجود است. پدر تو زیاد، در سالهایی كه در اینجا حكومت كرده، نیكان مردم را كشته، بدان را بر نیكان مسلط كرده و انواع ظلمها و اجحافها به مردم كرده است، از ما دعوت كردند كه عدالت را برقرار كنیم. ما برای برقراری عدالت آمدهایم. حكومت اموی برای این كه تحریف معنوی كرده باشد، از این نوع حرفها زیاد گفت. ولی تاریخ اسلام تحت تاثیر این تحریف واقع نشد. یك نفر مورخ و صاحب نظر در دنیا پیدا نمیشود كه بگوید حسین بن علی العیاذباالله قیام نابجایی كرد، آمد كلمه مردم را تفریق كند، اتحاد را از بین ببرد.بنابر ایندشمن نتوانست در حادثه كربلا تحریفی ایجاد كند. با كمال تاسف در حادثه كربلا هر چه تحریف شده، از ناحیه دوستانبودهاست.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
تحریفات عاشورا (4)

تاریخچه با عظمت کربلا که به دست ما افتاده، هم دچار تحریف لفظی و هم دچار تحریف معنوی شده است. یعنی ما از خودمان ساز و برگ هایی بر پیکره این تاریخ ساخته ایم که چهره با عظمت و نورانی آن را تاریک و ظلمانی و قیافه زیبای آن را زشت کرده ایم. نمونه هایی را در این زمینه در قسمت های قبل ذکر کردیم.
تحریف معنوی
متاسفانه این حادثه تاریخی در دست ما تحریف معنوی پیدا کرده و تحریف معنوی از تحریف لفظی بسیار خطرناک تر است. آنچه که سبب شده این حادثه بزرگ برای ما از اثر و خاصیت بیافتد، تحریفات معنوی است نه تحریفات لفظی. یعنی اثر سوء تحریفات معنوی از تحریفات لفظی بیشتر است.تحریف معنوی یعنی چه؟ در یک جمله ممکن است ما از لفظ، نه کم کنیم و نه زیاد، ولی وقتی که می خواهیم آن را توجیه و تفسیر کنیم، طوری توجیه و تفسیر کنیم که درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی این جمله باشد. برای این موضوع فقط یک مثال کوچک عرض می کنم تا مطلب روشن شود. در روزی که مسجد مدینه را بنا میکردند، عمار یاسر فوق العاده تلاش صادقانه می کرد؛ نقل کرده اند (از نقل های مسلم است) که پیغمبر اکرم فرمود یا عمار "تقتلک الفئه الباغیه"؛ ای عمار تو را آن دسته ای می کشند که سرکشند. (اشاره به آیه قرآن است که اگر دو دسته از مسلمانان با یکدیگر جنگیدند و یک دسته سرکشی کرد، شما به نفع آن دسته دیگر علیه دسته سرکش وارد شوید و اصلاح کنید.) این جمله را که پیغمبر اکرم درباره عمار فرمود، شخصیت بزرگی به او داد. لهذا عمار که در صفین، در خدمت امیرالمومنین بود وزنه بزرگی در لشکر علی شمرده می شد، حتی افراد ضعیف الایمانی بودند که تا وقتی که عمار کشته نشده بود هنوز مطمئن نبودند که در رکاب حضرت علی جنگیدن، به حق است و کشتن معاویه و سپاهیان او جایز است. روزی که عمار به دست اصحاب معاویه در لشکر امیرالمومنین کشته شد، ناگهان فریاد از همه جا بلند شد که حدیث پیغمبر صادق آمد. بهترین دلیل برای این که معاویه و یارانش بر باطل اند این است که اینها قاتل عمار هستند و پیغمبر اکرم در گذشته خبر داد: "یا عمار تقتلک الفئه الباغیه" که اشاره است به آیه: "و این طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امرالله."
امروز مثل آفتاب روشن شد که لشکر معاویه، لشکر «باغی» یعنی سرکش و ظالم و ستمگر است، و حق با لشکریان امام علی است. پس به نص قرآن باید به نفع لشکریان علی و علیه لشکریان معاویه وارد جنگ شد. این قضیه تزلزلی در لشکر معاویه ایجاد کرد. معاویه که همیشه با حیله و نیرنگ کار خود را پیش می برد، اینجا دست به یک تحریف معنوی زد چون نمی شد انکار کرد و گفت پیغمبر درباره عمار چنین چیزی نگفته است زیرا اقلا صد نفر و شاید پانصد نفر در آنجا بودند که شهادت می دادند که ما این جمله را از پیغمبر شنیدیم و یا از کسی شنیدیم که او این جمله را از پیغمبر شنیده بود. بنابراین، این جمله پیغمبر درباره عمار قابل انکار نبود. معاویه در اینجا به یک تحریف معنوی دست زد. شامیها اعتراض میکردند که معاویه چه میگویی؟ عمار را ما کشتیم. پیغمبر فرمود: "تقتلک الفئه الباغیه" گفت "اشتباه کردید! چه طور؟ درست است که پیغمبر فرمود عمار را آن فئه سرکش، طائفه سرکش، لشکر سرکش می کشند، ولی عمار را ما نکشتیم"! گفتند" لشکریان ما کشتند گفت نه! عمار را علی کشت چرا که او را به اینجا آورد و موجبات کشته شدنش را فراهم کرد!!"
عمروعاص دو پسر داشت، یکی مانند خودش دنیادار و دنیا پرست و دیگری نسبتا جوان مومن و با ایمانی بود و با پدرش هماهنگی نمی کرد. اسم او عبدالله بود. در یک جلسهای که عبدالله حاضر بود، همین مغلطه معنوی را به کار بردند. عبدالله گفت این چه حرفی است که می زنید، این چه مغلطه کاریست که می کنید؟! چون عمار در لشکر علی بود پس او را علی کشت؟ گفتند بله! گفت پس بنابراین حمزه سیدالشهدا را هم پیغمبر کشت، چون حمزه سیدالشهدا هم در لشکر پیغمبر بود و کشته شد. معاویه ناراحت و عصبانی شد و به عمروعاص گفت چرا جلوی این پسر بی ادبت را نمی گیری؟! این را می گویند تحریف معنوی.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
تحریفات عاشورا (5)
رسالت علما و مردم

در قسمتهای پیشین مقالات تحریفات واقعه عاشورا به این مباحث پرداختیم:
1-معنای تحریف و انواع آن .
2-ذکر برخی از تحریفاتی که در خصوص واقعه تاریخی عاشورا صورت گرفته است .
3-عوامل تحریف، اسباب و موجباتی که منجر به تحریف می شوند به طور عام و عوامل خاصی که در این حادثه تاریخی دخالت داشته اند.
و در این قسمت از مقاله به مسئله مهمی می پردازیم که بسیار حائز اهمیت می باشد:
4-وظیفه مردم و علما در برابر این تحریف ها.
به طور قطع و یقین در این حادثه بسیار بزرگ تاریخی تدریجا تحریفاتی در طول زمان پیدا شده است. و بدون شک در اینجا وظیفه ای هست که باید با این تحریفات مبارزه کرد بلکه به تعبیر بهتر، اگر بخواهیم از خودمان ستایش کنیم و تعبیر احترام آمیزی درباره خودمان به کار ببریم، باید بگوییم که نسل ما رسالتی برای مبارزه با این تحریفات دارد.
در این عصر ما وظیفه سنگینی داریم، با حادثه تحریف شده که نمی شود به مردم خدمت کرد. ما و شما بزرگترین وظیفه ای که داریم این است که ببینیم چه تحریفهایی در تاریخ ما شده است. بررسی نماییم که در تاریخ ما، که سند اخلاقی و سند تربیت اجتماعی ما است و باید از آنها درس بیاموزیم، مانند حادثه تاریخی عاشورا، چه تحریفاتی رخ داده است؟ باید این تحریفات شناسایی و با آنها مبارزه شود.
در تحریفات عاشورا مسئول کیست؟
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
آفات مداحی

"حضرت آیة الله مکارم شیرازی"
مقدمهمداحان اهل بیت سرمایه عظیمی در دست دارند که باید در حفظ آن کوشا باشند. مداحی می تواند احساسات عاشورایی را بسیج کند و اهداف امام حسین(ع) را در قالب شعر در دلهای عزاداران به خصوص جوانان جای دهد. به همین خاطر ائمه(ع) فرمودند: "لک بیت بیت فی الجنه." اما این سرمایه ممکن است دچار آفاتی شود که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
1- خارج بودن اشعار از زبان "قال" یا زبان "حال"
توجه داشته باشید که اشعاری که میخوانید از زبان قال یا زبان حال خارج نباشد. زبان قال یعنی مطلب مدرک معتبری داشته باشد و زبان حال یعنی واقعاً حال امام حسین(ع) و اصحابش اقتضای اشعاری که می خوانید داشته باشد. باید شأن و منزلت امام حسین(ع) در محتوای اشعار حفظ شود. مثلاً وقتی می شنویم مداحی خطاب به امام حسین(ع) میگوید:" یقین دارم که در دل آرزویی به جز دامادی اکبر نداری"! عاشورا از آن علو مقامش چقدر پایین می آید؟! این مداح نه تنها بر خلاف تاریخ حرف زده، چرا که آن حضرت ازدواج کرده بود، بلکه خودش را جای امام حسین(ع) حساب کرده و در واقع فکر و آرزوی خودش را بر زبان می آورد. و یا مداحی درباره امام زمان(ع) می گوید: نمی دانم تو آواره ی کدام بیابان هستی که من هم در آن آواره شوم.امام زمان(عج) که آواره نیست، آن حضرت در میان ما است، در میان محبان و شیعیان است. البته جا دارد از اشعار بعضی از شاعران متعهد معاصر قدردانی کنم که اشعار بلندی سروده اند و مداحان عزیز از اشعار بلند آنها استفاده کنند. به هر حال الحمدلله مداحانی با فکر بلند داریم که اشعار بسیار زیبایی می خوانند و اهداف مقدس امام حسین(ع) و مکتب اهل بیت و عشق به امام زمان(عج) را کاملاً پرورش می دهند.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
مصاحبه ای از معاونت پژوهش مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی با همكاری گروه تاریخ (20/12/83( حجت الإسلام والمسلمین مهدی پیشوایی و محمد هادی یوسفی غروی(از محققان حوزه و متخصصان تاریخ اسلام(، ارائه می شود که این مصاحبه توسط بخش معارف اسلامی تبیان ویرایش و پردازش شده است.
سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) یكی از سرمایههای گرانقدر عزاداری ما است كه شیعه را حفظ كرده و به تعبیر حضرت امام (ره) اسلام در بقای خودش مدیون عاشورا است و تاكید ائمه هدی بر پاسداشت آن روز بزرگ، فراوان است. اما در طول تاریخ، این سرمایه در معرض انحراف و خطر بوده است. آسیب هایى میتواند این سرمایه های عظیم را تهدید بكند كه یكی از آنها، تحریفات واقعیت های عاشورا است. در این نشست در محضر اساتید بزرگوار این موضوع را به بحث مینشینیم، كه اساساً تحریف چیست و چه آسیب هایى از این ناحیه میتواند به عزادارى امام حسین(ع) وارد شود.
|
مخالفان و دشمنان در اهداف و انگیزه های قیام امام حسین(ع) تحریف كردند، اما دوستان بیشتر در شكل قضایا دست بردند.
|
استاد پیشوایى:
وقتی به بحث تحریف قضیه عاشورا و آسیب شناسی عزاداری میپردازیم گمان نشود كه ما با عاشورا و عزاداری مخالفیم. ما به عنوان شیعه که در دامن اهل بیت بزرگ شده ایم و پیرو مكتب اهل بیت هستیم، عاشورائی و حسینی هستیم، عاشورا و مكتب ائمه(ع) برای ما یك سرمایه بزرگ است و سرمایه هر قدر ارزنده تر باشد، صاحب سرمایه بیشتر مراقبت میكند كه آسیبی به آن نرسد؛ بنابراین به همان دلیل كه این سرمایه برای ما ارزنده است باید در برابر آسیب ها و خطرات و انحراف هایی كه آن را تهدید میكند حساس باشیم.بعد از پیروزی انقلاب شكوهمند، اولین محرمی که پیش آمد یك نوع غرور برای مردم حاصل شده بود كه ما دیگر پیروز شدیم و طاغوت را شكست دادیم و محرم آن سال رو به كمرنگ شدن بود. امام راحل بیانیه ای صادر و تاكید كردند كه عزاداری را مثل زمان گذشته به صورت سنتی و به صورت دسته جمعی، در خیابان ها و معابر برگزار كنید. از بیداری های تاریخی امام این بود كه وقتی دید عاشورا در حال كم رونق شدن است، تاكید كرد كه مردم به همان شكل سنتی ادامه دهند. مردم هم آمدند به میدان و دیگر بعد از آن عزاداری رونق پیدا كرد. صحبت این نیست كه عزاداری ها به این شكل صورت نگیرد، مراجع فعلی خودمان هم تاكید فرموده اند كه مراسم عزاداری باید به خیابان ها كشانده بشود. اگر حادثه عاشورا در میان كتاب ها میماند به دست فراموشی سپرده میشد؛ یك راز این كه حادثه ی عاشورا زنده مانده، این است كه به صحنه كشانده شده و به میان مردم آمده است. یادم میآید در یك كتاب خواندم كه یك غیر شیعه به شیعه ای گفته، چه خبرتان است، از عاشورا چند قرن گذشته، شما چرا عاشورا را زنده میكنید؟ آن شیعه یك طنز تاریخی گفته است که بلی ما در مورد غدیر كوتاه آمدیم، شما اصل غدیر را انكار كردید؛ نمیگذاریم چنین وضعی برای عاشورا پیش آید. بنابراین عاشورا زنده است و زنده میماند و باید زنده بماند. صحبت این است كه حواسمان جمع باشد، كه تصویر صحیح از آن ارائه بشود. افسانه ها داخل نشود، و با عوام گری آمیخته نشود، و مطالب دور از عزت و شان ائمه و اهل بیت (ع) در این جریان ها مطرح نشود. اما اصل بحث را این طوری آغاز میكنم كه خداوند متعال یهود و اهل كتاب را محكوم میكند كه «یحرّفون الكلم عن مواضعه» اینها تحریف میكنند، تحریف یعنی دگرگون كردن و عوض كردن . تحریف كردن و عوض كردن یك سخن چند شكل دارد: یك وقت محتوایش را عوض میكنیم، و یك وقت الفاظش را تغییر میدهیم. یك وقت، یك لفظ از آن كم میكنیم و یك وقت یك لفظ را به آن اضافه میكنیم. تحریف هایی كه در واقعه ى عاشورا راه پیدا كرده، بیشتر از طرف دوستان بوده است تا دشمنان. آن وقت تحریف دوستان هم با تحریف دشمنان خلط شده است. دشمنان و مخالفان اهل بیت، در انگیزه ها و اهداف قیام عاشورا، تحریف كردند، مثل ابن خلدون که قیام عاشورا را دنیا گرایانه تحلیل میكند. مثل این كه در ذهن خودش مسلم بوده كه امام حسین(ع) گفته است من یزید را شكست خواهم داد و حكومت خواهم كرد. در حالی كه در هیچ یك از بیانات امام حسین(ع) چنین تعبیری پیدا نمیكنید. ابن خلدون مضمونش این است میگوید حسین بن علی مرد خوبی بود، عادل بود، پسر پیغمبر بود، و حرفش هم درست بود ولی محاسبات حسین بن علی(ع) غلط در آمد؛ بدون نیروی لازم به جنگ یزید رفت و به این نکته توجه نداشت، لذا شكست خورد.
|
فدائیان صفویه در روز عاشورا شمشیر به دست بیرون آمدند و تصورشان این بود كه نوعی همدردی و مواسات با اصحاب امام حسین(ع) داشته باشند. آنان می گفتند در چنین روزی که اصحاب امام حسین(ع)، و خود امام، و بنی هاشم تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد میکنیم؛ یعنی نشان میدهیم كه ما در راه امام حسین(ع) فدوی هستیم؛ و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد.
|
یا مثلاً امام حسین(ع) را به خارجی گری متهم میكنند؛ میگویند یزید خلیفه بود، مردم با او بیعت كرده بودند. حسین بن علی(ع) خروج و شورش كرد و در تاریخ اسلام، خلفا خوارج را سركوب میكردند. علی خوارج را سركوب كرد، ابوبكر، اهل ردّه را سركوب كرد. جوابش این است كه خلافت یزید از ریشه مشروعیت نداشت حتی از طرق و قانونی كه اهل سنت مشروع میدانند؛ یزید از نظر شخصی شرط عدالت را نداشت و به دلائل مختلف دیگر، خلافت یزید از اساس فاقد مشروعیت بود. مخالفان و دشمنان در اهداف و انگیزه های قیام امام حسین(ع) تحریف كردند، اما دوستان بیشتر در شكل قضایا دست بردند. از دوران صفویان كتاب هایی كه مخصوصاً به فارسی نوشته شده (همچنین کتاب های عربی) عنوان كتاب ها بر حزن انگیزی قضیه دلالت میكنند. (استاد رسول جعفریان در منابع تاریخ اسلام اسم حدود صد كتاب را برد - ریاض المصائب، ریاض الحزن، طریق البكاء، طریق المصائب...- اینها بنایشان بر این بوده كه بر جنبه ى حزن انگیزی قضیه تكیه كنند، بنابراین آمدند قضایایی را به آن اضافه كردند یا قضایایی خاص را بسط دادند. مقداری از تحریف هایی كه در مقتل ها راه یافته از این طریق بوده كه قضایا را بزرگ كردند و شاخ و برگ زیادی دادند.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
متن کامل سخنرانی مهم سید احمد خاتمی در خبرگان
به دنبال طرح مسئله آسیبشناسی و آفت زدایی از مراسم عزاداری توسط حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی در اجلاسیه اخیر مجلس خبرگان رهبری و اشاره رهبر انقلاب به آن، اظهار نظرهای متفاوتی درباره علل و انگیزههای طرح این مسئله در شرایط کنونی از سوی صاحب نظران و گروههای مختلف سیاسی به عمل آمد. در ادامه متن کامل این سخنان را که در پایگاه اطلاع رسانی رسا آمده است، به همراه توضیحات ایشان، ملاحظه می نمایید.
متنی که ملاحظه می فرمایید، متن سخنرانی اینجانب در مجلس خبرگان رهبری است که به پیشنهاد کمیسیون سیاسی- اجتماعی مجلس خبرگان و تصویب هیات رئیسه آن مجلس ایراد شده است. این سخنرانی از چند ویژگی برخوردار بود:
1-علاوه بر مطالعات قبلی، برای این سخنرانی حدود چهل ساعت مطالعه نمودم؛
2-با چهار تن از مراجع عظام تقلید و نیز هیات رئیسه محترم خبرگان و برخی از خبرگان در رابطه با مباحث مطروحه مشورت و رایزنی کردم؛
3-سخنرانی تماماً مستند بوده از جهت آیات و روایات و هم فتاوی مراجع عظام؛
4-در این سخنرانی تنها به بیان مشکل اکتفاء نشده، در حد توان راهکار هم ارائه شده است؛
5-سخنرانی در جمع فرهیختگان برجسته، دین شناسان بزرگ کشور اعضای محترم خبرگان رهبری ایراد شد؛
6-به شدت مورد استقبال اعضاء محترم آن مجلس قرار گرفت. هم در جلسه و هم بعد از آن اینجانب را مورد لطف قرار دادند و برخی این سخنرانی را مصادیق بارز احیاء امر اهل بیت (ع) نامیدند؛
7-هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری این سخنرانی را غیرمحرمانه اعلام کرد و دستور انتشار آن را داد.
با این همه به صراحت می گویم این سخنرانی کاستی های فراوانی دارد که باید برطرف گردد؛ این در حقیقت گامی در مسیر آسیب زدانی در مراسم دینی است. باید همه دست به دست هم دهیم تا این مجالس و محاقل دینی تریبون گسترده اسلام ناب شده و از این کانال حقایق دینی منتشر شود (آن چنان که بحمدلله بسیاری از مجالس ما این چنین است). پیش از آن که به مطالعه این سخنرانی بپردازید تذکر چند نکته را لازم می دانم:
1-درست است محور این سخنرانی مراسم عزاداری است لیکن آسیبها عام است، آسیبهایی است مربوط به همه مجالس دینی چه عزاداریها چه مراسم جشن و چه مراسم دیگر.
2-روی سخن در این سخنرانی آسیبها است، قشر خاصی به عنوان آسیب رسان معرفی نشده اند. ممکن است این آسیبها توسط برخی از خطباء یا برخی از مداحان یا برخی از برنامه سازان صدا و سیما باشند. این را بدین جهت متذکر شدم که مطمئنم کسانی فردای انتشار این سخنرانی، آن را سخنرانی علیه مداحان تلقی کنند (آن چنان که به دنبال گزارش سخنرانی خبرگان، برخی از روزنامهها چنین تیتر زدند که البته با تذکر اینجانب روز بعد اصلاح کردند).
این برداشت را از سخنرانی ام غلط و نادرست می دانم، گرچه در جای جای این سخنرانی تلاش کردهام حساب مداحان مخلص و ارزشی را از غیر آنها جدا کنم ولی در این مقدمه هم تاکید میکنم به هیچ وجه محور نقد در این سخنرانی فقط مداحان نیستند، اگر نقدی هست عام است و اگر ستایش هم هست عام است. اینجانب از نزدیک بسیاری از مداحان ارزشی را میشناسم و تلاش مخلصانه آنها را در جهت احیاء مکتب سیدالشهداء(ع) و احیاء ارزشهای انقلاب ارج مینهم و بر این باورم که بیش از همگان مداحان مخلص ارزشی از این آسیبها رنج برده و به شدت از حضور نااهلان در این کسوت محترم ناراحتند.
3-در پایان بار دیگر تاکید می کنم که محاقل و مجالس دینی تریبون های گسترده مذهب است که باید هر روز بیش از گذشته با نشاط تر و با کیفیت بالاتر برگزار گردد و به خصوص مراسمی که مربوط به اهل بیت علیهمالسلام است چه عزاداری ها، چه شادی ها. در این سخنرانی بر این نکته تکیه داشتم که نباید به گونه ای انتقاد کنیم که خدای ناکرده اصل عزاداری زیر سوال رفته یا خطبای ارزشی و مداحان مخلص زیر سوال روند. و از این عزیزان نیز می خواهم که این آسیب ها را جدی بگیرند و کمک کنند تا آسیب زدائی شده و این مجالس نورانی آن چنان که برای آسمانیان درخشندگی دارد برای زمینیان نیز روشنگر باشد ان شاء الله.
اینک این شما و این متن سخنرانی.
والسلام علیکم و رحمةالله - سید احمد خاتمی 21/6/84- 7 شعبان 1426
بسم الله الرحمن الرحیم
الف- جایگاه مراسم عزاداری
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
قسمت اول این مبحث مهم در زمینه عزاداری سید الشهدا را خواندید. در این قسمت ادامه بحث را مطالعه بفرمایید.
مطرح كردنمواردسست معارف اسلامى و ورود خواب در عرصه معارف و یا ملاقات هاى دروغین. اعتقادى كه با خواب درست شود با خواب هم مىرود. در كجاى معارف اسلامى داریم كه اهل بیت(ع) كسى را با خواب و رؤیا هدایت كرده باشند، در كجاى سیره اهل بیت ملاقات با ولى الله الاعظم به این ابتذالى در آمده است كه هم اینك در كتابها نوشته و در جلسات گفته مىشود. آقایى در كتابش مىنویسد: عیال اینجانب مكرر حضور امام زمان شرفیاب شده است! و یا آدرس امام زمان(عج) این است!! اینها نه تنها خدمت به امام زمان(عج) نیست بلكه ضربه به این اعتقاد مقدس است كه بیش از 350 آیه قرآن تأویل به آن شده و ده ها دلیل محكم و متقن دارد. مرحوم علامه سید مهدى بحرالعلوم كه از اعاظم علماى امامیه است مىگوید در زمان غیبت كبرى براى بعضى از حاملین اسرار و علماى ابرار توفیق تشرف حاصلمی گرددو به دیدار امام نائل مىشوند ولى چون مأمور به كتمان دیدارند حكم خدا را در پوشش اجماع ابراز مىدارند.(36) شیخ انصارى این نظر را پذیرفته و فرموده، در غایت ندرت است(37) حصول آن را براى او حدى من العلما قبول كرده است.(38) آیتالله العظمى وحید خراسانى بارها فرمودند ملاقات در غیبت كبرى به دو صورت واقع مىشود؛
1. ملاقات در حال اختیار؛
2. ملاقات در حال اضطرار.
ملاقات در حال اختیار منحصر به افرادى نظیر سید بن طاووس است كه احیاناً امام را دیده و شناخته و از او كسب فیض كردهاند اما ملاقات در حال اضطرار مربوط به افرادى است كه در حال گرفتارى شدید به ذیل عنایت امام توسل مىشوند و امام خود یا توسط افرادى كه دارند از او دستگیرى مىنمایند و نیز فرمودند آنها كه در اثر لیاقت و شایستگى به فیض دیدار موفق مىشوند به كسى نمىگویند.
|
این مدعیان در طلبش بى خبرانند |
|
|
آن را كه خبر شد خبرى باز نیامد |
|
از مراجع عظام تقلید چنین سؤال شده است: برخى از افراد در جلسات یا عزادارى ادعاى ارتباط با معصومین خصوصاً امام زمان(عج) كرده و بدینوسیله ضمن استفادههاى مادى، از احساسات دینى مردم سوء استفاده مىنمایند و اینگونه مسائل در جلسات مختلف خصوصاً مجالس زنانه رو به ازدیاد است. با توجه به ادعاى ارتباط با معصومین و واسطه بودن آنان و برخى تبعات اخلاقى كه موجب سست شدن اعتقادات مردم به مسائل دینى مىشود مستدعى است نظر مبارك را درباره شركت در این جلسات و هرگونه تقویت و ترویج این افراد بیان فرمایید؟
|
از مراجع عظام تقلید سؤال شده است: برخى مداحان شعرهاى نامناسب خوانده مانند"من حسین اللهىام" یا "قلاده سگ به گردن انداخته" یا"صداى سگ در مىآورند" وظیفه ما در برخورد با این افراد چیست؟ آیتالله العظمىتبریزى فرمودند: مداحى و خواندن اشعار در مجالس اهل بیت(ع) باید طورى باشد كه موجب وهن شیعه نباشد و بهانه به دست دشمنان شیعه ندهد. در مجالس اهل بیت(ع) باید اشعارى خوانده شود كه فضایل آن بزرگواران بیان شود و مصائب و مظلومیت آنها براى مردم گفته شود. ائمه از ما نخواستهاند كه خود را به صورت حیوان در آوریم آنچه كه از ما خواستهاند این است كه مؤمن صالح باشیم و اخلاق ما اخلاقى باشد كه از آن بزرگواران رسیده است.
|
آیتالله العظمى صافى چنین پاسخ دادهاند:ادعاى ارتباط خاص با حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه الشریف در زمان غیبت، دروغ است و شركت در مجالسى كه چنین ادعاها می شود حرام است و مؤمنین باید بى اساس بودن چنین ادعا را براى مردم بیان كنند كه گمراه نشوند.
آیتالله العظمى سیستانى: این افراد دروغگو و دجالند و در صورتی كه امكان هدایت آنها نباشد باید مردم را متوجه نموده تا از آنان دورى كنند.
آیتالله العظمى تبریزى: این مطالب اساس ندارد و تقویت و ترویج این امور موجب وهن مذهب و جایز نیست مؤمنین باید با شركت نكردن در این مجالس و تذكر دادن به افراد كارى كنند كه این مجالس از بى رونقى تعطیل شود.(39)
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
آسیب شناسی عزاداری
های محرم

عاشورا در راه است. سترگ حماسه دین و یقیناً بزرگترین حماسه هستی، جریانی که ممیز و مبین حق و باطل بوده و هست و پیوسته چراغ روشنی را فرا راه بشر قرار خواهد داد و تمامی توجیهات و تفاسیر مقلوب را از دست او خواهد گرفت.
رسول گرامی اسلام(ص) در بستر بیماری بودند که فاطمه زهرا(س) فرزندان خویش حسن و حسین (ع) را نزد آن بزرگوار آورد و فرمود "یارسول الله! این دو، پسران شما هستند. برایشان چیزی به ارث بگذارید." رسول خدا(ص) فرمود: "هیبت و سود خود را برای حسن می گذارم و جرات وجود خود را برای حسین."
و این چنین است که در سال شصت و یک هجری، حسین بن علی (ع) تمامی میراث خود از جد بزرگوارش را در برابر تمامی ظلم اموی به میدان حضور می آورد و جان خود و خاندان خویش را در راه دین نثار میکند و فصل تازه ای در تاریخ بشریت می گشاید.
متاسفانه واقعه کربلا آنگونه که شایسته و بایسته است، در هنر و اندیشه و ادبیات داستانی ما جایگاه حقیقی خود را پیدا نکرده و جز بخش بسیار اندکی از شعار و چند نقاشی و تابلوی ارزشمند، این رویداد عظیم، فقط در فرهنگ عامیانه و بستر اجتماعی جریان یافته و به دلیل همین بضاعت اندک پژوهشی و ادبی پیوسته دچار تحریف و آسیب شده است.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
دكترعلى شریعتى متفكر و اندیشمندى بود كه در یك دوره تاریخى، تأثیر فزایندهاى بر روى نهضت اسلامى گذاشت. شهید دكتر بهشتى با اشاره بدین موضوع، حق مطلب را ادا مىكند:
«دكتر در طول چند سال حساس، هیجان مؤثرى در جوّ اسلامى و انقلاب اسلامى به وجود آورد و در جذب نیروهاى جوان درس خوانده و پر شور و پر احساس به سوى اسلام اصیل، نقش سازندهاى داشت و دلهاى زیادى را با انقلاب اسلامى همراه كرد. این انقلاب و جامعه باید قدردان این نقش مؤثر باشد.»(1)
آثار دكتر شریعتى از فراز و فرودهاى بسیارى برخوردار است؛ برخى آثار وى همچون «اسلامشناسى متعهد با مخاطبهاى آشنا» و «تشیع علوى، تشیع صفوى» داراى ضعفهاى ساختارى و اساسى مىباشد، و برخى از آثار وى از جمله «علىعلیه السلام»، «فاطمه، فاطمه است» و «نیایش» را باید در رده كتاب هاى خوب و تأثیرگذار وى محسوب كرد.
برخى از سخنرانىها و نوشتههاى دكتر شریعتى در مورد شهادت امام حسینعلیه السلام و حادثه كربلا، از جمله آثار خوب وى به شمار مىرود. در این نوشتار سعى خواهیم نمود به حدّ وسع خود، دیدگاه دكتر شریعتى را در این موارد به تصویر كشیم:
1. شهید
نوع فهم دكتر شریعتى از مفهوم عالى شهید، برداشتى خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامى است. وى در تعریف كلمه «شهید» مىگوید:"شهید در لغت، به معناى حاضر، ناظر، به معناى گواه و گواهى دهنده و خبر دهنده راستین و امین و هم چنین به معنى آگاه و نیز به معنى محسوس و مشهود، كسى كه همه چشمها به او است و بالاخره به معنى نمونه، الگو و سرمشق است."(2)
«شهید» زنده، جاوید، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخابگر و روزى خوار نعم الهى است و این اصیلترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامى به شمار مىرود، چنانچه قرآن كریم نیز بدان اشاره مىكند. دكتر شریعتى در جاى دیگر مىنویسد:
"شهید، قلب تاریخ است؛ هم چنان كه قلب به رگ هاى خشك اندام، خون، حیات و زندگى مىدهد، جامعهاى كه رو به مردن مىرود، جامعهاى كه فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست دادهاند و جامعهاى كه به مرگ تدریجى گرفتار است، جامعهاى كه تسلیم را تمكین كرده است، جامعهاى كه احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعهاى كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخى كه از حیات و جنبش و حركت و زایش بازمانده است؛ شهید همچون قلبى، به اندامهاى خشك مرده بىرمق این جامعه، خون خویش را مىرساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است كه به یك نسل، ایمان جدید به خویشتن را مىبخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید؛ كى غائب است؟"(3)
بخش فوق بیشتر رویكردى كربلایى دارد، بدین معنا كه دكتر با نگاه به شهیدان كربلا و فضاى حاكم بر آن، به وصف شهید پرداخته است و الا همیشه اینگونه نیست كه در جامعهاى منحط و رو به عقب، سیماى تابناك شهید رخ نماید. شهداى جهادهاى نبى اكرم صلى الله علیه و آله و امام علىعلیه السلام شاهد این ادعاست. البته مرحوم شریعتى بدین موضوع پرداخته است كه در جاى دیگر بدان اشاره مىكنیم.
ادامه مطلب
مسئولیت مردان منبر و مدح

ایرانیان شیعه، دین خود را - اعم از احکام و اعتقادات و اخلاقیات- همواره از «منبر» گرفته اند و هیچ یک از دیگر وسایل نشر و ترویج معارف دینی - از حیث دامن گستری- هم وزن و هم پای منبر نبوده است. «مداحی» نیز از جمله نهادهای دیرپای جوامع شیعی است و این مداحان بوده اند که از دیرباز تاکنون منبردانایان دین گستر شیعه را در نشر معارف حقه اهل بیت علیهم السلام گرمی بخشیده اند.
سنت چنان بوده که مداحان، هنر خود را در جلب عواطف و احساسات مردمان به خدمت می گرفته اند تا آنان را به پای منبرها بکشانند و - حسب وضع و موقع- با مرثیه سرایی و مولودی خوانی، قلوب مستمعین را مستعد دریافت حقایق دین و معارف اهل بیت(ع) کنند چندان که کار سخت عالمان دین شناس و مبلغان سنت نبوی و سیره علوی در القای آن حقایق و معارف، آسان شود. چنین بود که مداحی در خدمت منبر قرار می گرفت و مداحان رونق بخش کرسی دانشمندان دین در تعلیم و تهذیب مردمان می شدند.
اکنون سالیانی است که این سنت پسندیده دگرگون شده و در برخی از محفلها و هیئتها جایگاه منبری و مداح جابجا. «اصل»، مداحی است و خطیب و واعظ، گویی صرفاً برای پاسداشت صوری همان سنت پیش گفته به منبر می رود و دیگر هیچ. در بعضی تکایا و مجالس که اصلاً نشانی از «منبر» نیست و هر چه هست مدح و مصیبت است و بس.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادبیات " عاشورایی " تاثیرگذار
و پر مخاطب است

شعر و داستان عاشورایی، شاخهای جدی از ادبیات مذهبی و دینی ماست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مورد توجه اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفت . در این مطلب سخنان 14 شاعر و نویسنده در این زمینه گردآوری شده است که با هم می خوانیم .
محمد علی سپانلو - شاعر و مترجم ادبیات :
شعر عاشورایی، گونهای جدی از شعر معاصر است.متاسفانه ادبیات مذهبی از تحقیقات تاریخی فاصله گرفته است و به اطلاعات کلیشه ای و بعضا غیر موثق بسنده می شود.
صریحا می گویم که با تکیه بر اطلاعات ناقصی که مداحان از واقعه عاشورا می دهند، نمی توان شعر خوب گفت.
این شاعر با اشاره به تاریخ شعر آیینی عنوان کرده است: از مرحوم محتشم کاشانی با اثر ماندگارش در زمینه عاشورا که بگذریم، کسانی مانند"عارف " و تنی چند از شعرا در دیوان های خود از این واقعه و سایر موضوعات دینی گفته اند، اکنون نیز به طور قطع، اشعاری با این حال و هوا هست که در فرصتی دیگر می توان درباره شان بیشتر حرف زد.
اگر شاعر و نویسنده، به موضوعی که انتخاب می کند، اعتقاد جدی و عمیق داشته باشد، حتما اثری قابل توجه ارائه خواهد شد، در زمینه آثار دینی و آیینی نیز این نکته صادق است.
وی با بیان این که پادشاهان صفویه به شعرای زمان خود می گفتند "برای اهل بیت( ع ) شعر بگویید و پاداش خود را از خود آنان طلب کنید" تصریح کرد: ادبیات دینی باید از درون فرد بجوشد، نه این که از او خواسته شود که در این زمینه به خلق اثر بپردازد.
سپانلو که به زودی، رمانی از سرگذشت "ملک الشعرای بهار" را برای دومین بار منتشرمی کند، گفت: اگر شاعر و نویسنده، به موضوعی که انتخاب می کند، اعتقاد جدی و عمیق داشته باشد، حتما اثری قابل توجه ارائه خواهد شد، در زمینه آثار دینی و آیینی نیز این نکته صادق است.
وی با بیان این که شعر عاشورایی و دینی، گونه ای جدی از شعر معاصر ماست، دستیابی به آثار دینی قوی را نیازمند پشتوانه تحقیقاتی و مطالعاتی دانست و گفت: در اثر گرانسنگی مانند " تاریخ طبری " حتی درخشش گوشواره های حضرت زینب(س) هم بیان شده است و در کل، مطالعه متون تاریخی مستند، بی تردید برای نویسنده و شاعر امروز که دغدغه های دینی و اعتقادی دارد، بسیار قابل استفاده است.
ادامه در ادامه مطلب
ادامه مطلب

