پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

مختصري از زندگي نامه امام رضا (ع)

 

آن حضرت روز پنج شنبه يا جمعه ، 11 ذى القعدة ، سال 148 هجرىقمرى (1) ، يك سال پس ازشهادت امام جعفر صادق عليه السلام در شهر مدينه منوّره ديده به جهان گشود؛ و باظهور نور طلعتش جهانى را روشنائى بخشيد.
نام : علىّ، صلوات اللّه و سلامه عليه(2)
كنيه : ابوالحسنثانى ، ابوعلىّ و... .
القاب : رضا، صابر، زكىّ، وفىّ، ولىّ، رضىّ، ضامن ، غريب، نورالهدى ، سراج اللّه ، غيظ المحدّثين ، غياث المستغيثين و... .
پدر: امامموسى كاظم ، باب الحوائج إ لى اللّه عليه السلام .
مادر: شقراء، معروف به خيزران، امّ البنين ، و بعضى گفته اند: نجمه بوده است .
نقش انگشتر: حضرت داراى سهانگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتيب عبارتند از:
حَسْبىَ اللّهُ،ما شاءَ اللّهُ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ،وَلييّاللّهُ
دربان : مورّخين ، دو نفر را بهنام محمّد بن فرات و محمّد بن راشد به عنوان دربان حضرت گفته اند.
مدّت امامت : بنابر مشهور، روز جمعه ، 25 رجب ، سال 183 هجرى قمرى ، پس از شهادت پدر مظلومشبلافاصله مسئوليّت رهبرى و امامت جامعه اسلامى را به عهده گرفت ، كه تا سال 203 يا 206به طول انجاميد.
و در سال 200 هجرى قمرى حضرت توسّط ماءمون به خراسان احضارگرديد.
مدّت عمر: در طول عمر آن حضرت بين 49 تا 57 سال بين مورّخين اختلاف است .
و بر همين مبنا در مقدار و مدّت هم زيستى با پدر بزرگوارش ؛ و نيز در مدّتحيات پس از پدرش اختلاف مى باشد، گرچه برخى گفته اند كه آن حضرت 29 سال و دو ماه درزمان حيات پدر بزرگوارش زندگى نموده است .
در علّت آمدن امام رضا عليه السلام بهخراسان ، نيز بين مورّخين اختلاف است ؛ ولى مى توان از مجموع گفته ها، اين گونهاستفاده نمود:
چون هارون الرّشيد به هلاكت رسيد، بغداد و حوالى آن در اختيارفرزندش امين ، و خراسان با حوالى آن تحت حكومت ديگر فرزندش ماءمون قرار گرفت .
پس از گذشت مدّتى كوتاه ، بين دو اين برادر اختلاف و جنگ ، رونق گرفت و امينكشته شد.
در اين بين ، ماءمون نيز جهت استحكام قدرت خود چنان ابراز داشت كه ازعلاقه مندان خاندان علىّ بن ابى طالب و سادات بنى الزّهراء مى باشد.
بنابر اين ،در سال 200 هجرى نامه اى به استاندار خود در شهر مدينه منوّره فرستاد، تا حضرت علىّبن موسى الرّضا عليهما السلام را از راه بصره اهواز، (به گونه اى كه از غير مسيرشهر قم باشد) به خراسان منتقل گردانند.
هنگامى كه امام رضا عليه السلام به شهرمَرْوْ رسيد، ماءمون عبّاسى به حضرتش پيشنهاد بيعت و خلافت را داد.
ولى حضرت چونكاملاً نسبت به افكار و دسيسه هاى ماءمون و ديگر خلفاء بنى العبّاس آگاه و آشنابود، پيشنهاد خلافت را از طرف ماءمون نپذيرفت .

 و ماءمون دو ماه به طور مرتّب ،با نيرنگ ها و شيوه هاى گوناگونى اصرار مى ورزيد كه شايد امام عليه السلام بپذيرد؛ولى چون از طريقى در رسيدن به هدف خويش موفّق نگرديد، در نهايت ، حضرت را تهديد بهقتل كرد.
بر همين اساس امام عليه السلام مجبور گرديد كه ولايتعهدى را تحت شرائطىبپذيرد، كه روز پنج شنبه ، پنجم ماه مبارك رمضان ، در سال 201 بيعت انجام گرفت ،مشروط بر آن كه حضرت در هيچ كارى از امور حكومت دخالت ننمايد.
پس از آن كهماءمون به هدف خود رسيد و از هر جهت حكومت خود را ثابت و استوار يافت ، شخصا تصميمقتل حضرت رضاعليه السلام را گرفت و به وسيله انگور زهرآلود، آن امام مظلوم و غريبرا مسموم و شهيد كرد.
شهادت : بنابر مشهور بين تاريخ ‌نويسان ، حضرت روز جمعه يادوشنبه ، آخر ماه صفر، در سال 203 يا 206 هجرى قمرى (3)به وسيله زهر مسموم شده و در سناباد خراسان شهيدگرديد؛ و به عالم بقاء رحلت نمود.
و جسد مطهّر و مقدّس آن حضرت در منزل حميد بنقحطبه ، كنار قبر هارون الرّشيد دفن گرديد.
خلفاء هم عصر آن حضرت : امامت حضرت ،هم زمان با حكومت هارون الرّشيد، فرزندش امين ، عمويش ابراهيم ، دوّمين فرزندشمحمّد، سوّمين فرزندش عبداللّه ملقّب به ماءمون عبّاسى مصاددف گرديد.
تعدادفرزندان : عدّه اى گفته اند حضرت داراى پنج پسر و يك دختر به نام فاطمه بوده است ؛ولى اكثر مورّخين بر اين عقيده اند كه حضرت بيش از يك پسر به نام ابوجعفر، اماممحمّد جواد عليه السلام نداشته است .
نماز آن حضرت : شش ركعت است ، در هر ركعتپس از قرائت سوره حمد، ده مرتبههل اءتى عَلَى الا نْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْشَيْئا مَذْكُوراخوانده مى شود (4)
و بعد از آخرين سلامنماز، تسبيحات حضرت فاطمه زهراءعليها السلام گفته مى شود؛ و سپس حوائج و خواسته هاىمشروعه خويش را از درگاه خداوند متعال مسئلت مى نمايد كه انشاء اللّه تعالى برآوردهخواهد شد.

پي نوشتها:

1- در سال ولادت آن حضرت بين محدّثين اختلاف است ، كه از 148 تا 153 گفته اند. و برحسب 11 / ذى القعدة / 148 قمرى ، طبق سال شمسى 11 / آذرماه / 144 مى باشد.
2- نام و لقب مبارك حضرت به عنوان امامعلىّ، رضاعليه السلام ، طبقحروف اءبجد كبير، عدد 110، 1001 مى باشد.
3- تاريخ شهادت آن حضرت طبق سال شمسى : 19 / شهريور / 197، يا 17 / مرداد / 200 خواهد بود.
4- تاريخ ولادت و ديگر حالات حضرتبرگرفته شده است از:
، اصول كافى : ج 1، كشف الغمّة : ج 2، فصول المهمّه ابنصبّاغ مالكى ، إ علام الورى طبرسى : ج 2، مجموعه نفيسه ، تاريخ اهل بيت عليهمالسلام ، ينابيع المودّه ، تهذيب الا حكام : ج 6، جمال الا سبوع سيّد ابن طاووس ،دعوات راوندى ، دلائل الا مامه طبرى ، عيون المعجزات و... .

منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

شفاى سيد لال توسط امام رضا (ع)

 

جناب صديق محترم و ثقه معظم حاج سيد اسماعيل معروف به حميرى نجل مرحوم سيد محمدخراسانى كه از اهل منبر ارض اقدس رضوى در كتاب آيات الرضويه نقل فرمود:
حاج سيدجعفربن ميرزامحمد عنبرانى گفت كه من در محل خود قريه عنبران كه تا شهر مشهد مقدستقريبا چهار فرسخ است ، در فصل زمستان بآب سرد غسل كردم و در اثر غسل بآب سرد حالجنون در من پيدا شد به نحوى كه چندى در كوهستان مى گرديدم تا لطف الهى شامل حالمشده و از ديوانگى بهبودى يافتم ، لكن زبانم از حركت و گفتار افتاد و هيچ نمىتوانستم سخن بگويم تا پنج يا شش ماه گذشت كه به همراهى مادرم از قريه عنبران به شهرآمديم .
پس براى معالجه به مريضخانه انگليسى رفته و حال خودم را به طبيب فهماندماو به من گفت بايستى با اسباب جراحى كاسه سر ترا برداشته و مغز سر ترا معاينه نمايمتا مرض تشخيص داده شود.
از اين معنى بسيار متوحش شدم و از علاج ماءيوس گرديدم وبرگشتم والده ام بى خبر من بحرم مطهر حضرت امام رضا (ع ) پناهنده شده بود و منهم بىاطلاع او به حمام رفته و براى تشرف به حرم غسل زيارت نمودم و قصدم اين بود كه مشرفشوم و توسل بامام هشتم (ع ) بجويم و عرض كنم يا شفا يا مرگ وگرنه من به محل خودبرنمى گردم و سر به صحرا مى گذارم .
سپس براه افتاده بكفشدارى صحن كهنه كه پهلوىايوان طلا بود رسيدم كفشدار مرا مى شناخت و از لالى چند ماهه من با خبر بود پس كفشاز پايم بيرون آوردم و چون قدم بايوان مبارك نهادم حالتى در خود يافتم كه نمىتوانستم قدم از قدم بردارم يا اينكه خَم شوم يا اينكه بنشينم مثل اينكه مرا بريسمانبسته و نگاه داشته اند متحير بودم .

 


ناگهان صدائى شنيدم كه يكى مى گويد بلند بگوبسم الله الرحمن الرحيم والده ام كجاست خواستم بگويم نتوانستم بار ديگر همين ندا راشنيدم باز خواستم بگويم نتوانستم دفعه سوم فرياد بلند شد بگو بسم الله الرحمنالرحيم والده كجاست در اين مرتبه گويا آب سردى از فرق تا پايم ريخته شد و فريادكشيدم بسم الله الرحمن الرحيم والده كجاست .
تا اين فرياد را كشيدم ديدم والدهام ميان ايوان پيش من است تا مرا ديد و فهميد زبانم باز شده است از شوق بگريه درآمدو دست بگردنم در آورده و مرا بوسيد!!
گفتم : مادر جان كجا بودى ؟
فرمود: پشتپنجره فولاد بودم شفاى تو را از امام رضا ضامن غريبان (ع ) مى خواستم كه ناگاه صداىتو را شنيدم كه مى گوئى بسم الله الرحمن الرحيم والده ام كجاست صداى تو را كه شنيدمدانستم كه حضرت امام رضا (ع ) تو را شفا داده است لذا نزد تو آمدم .
سيد مى گويدآنگاه مردم گرد من جمع شده جامه هاى مرا پاره پاره كردند پس مرا نزد متولى آستانقدس رضوى (ع ) بردند و او پنج تومان بمن داد و نيز مرا نزد حكومت وقت شاهزادهنيرالدوله بردند او هم پنج تومان به من داد.

گر جان طلبى بكوى جانانهبيا

 

از عقل برون شو و چو ديوانهبيا

 

شمع رخ دوست در خراسانسوزد

 

اى سوخته دل بسان پروانهبيا

منبع: كتاب كرامات الرضويه (ع(

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

مدح هشتمين اختر فروزنده امامت و ولايت

 

اى غريبى كه ز جدّ و پدر خويشجدائى

 

خفته در خاك خراسان ، تو غريبالغربائى

 

چه ثنا گويمت ، اى داور هفتاد و دوملّت

 

كه ثنا خوانده خدايت ، تو چه محتاجثنائى

 

اين رواق تو و صحن و حَرَمَت ، همچو بهشتاست

 

روضه ات ، جنّت فردوس و مسمّى بهرضائى

 

آه ، از آن دم كه ز سوز جگر و حالپريشان

 

ناله ات گشت بلند، آه تقى جان بهكجائى

 

اى شه يثرب و بطحا، تو غريبى بهخراسان

 

سرور جمله غريبان و معينالضّعفائى

 

اغنيا مكّه روند و فقرا سوى توآيند

 

جان به قربان تو اى شاه كه حجّفقرائى

 

بيا كه مظهر آيات كبريااينجاست

 

بيا كه تربت سلطان دين ، رضااينجاست

 

بيا كه گلبن گلزار موسىجعفر

 

بيا كه ميوه بستان مصطفىاينجاست

 

بيا كه خسرو اقليم طوس ، شمسشموس

 

بيا كه وارث ديهيم مرتضااينجاست

 

شهنشهى كه به چشمان ، غباردرگاهش

 

كنند حُور و ملايك ، چو توتيااينجاست

 

اگر كليد در رحمت خداجوئى

 

بيا كليد در رحمت خدااينجاست

 

در مدينه علم و كمال و زهد وادب

 

در خزينه بخشايش و عطااينجاست

 

ز قبله گاه سلاطين بخواه حاجتخويش

 

شهى كه حاجت مسكين كند روااينجاست

 

قدم ز صدق و ارادت در اين حرمبگذار

 

كه مهد عصمت و ناموس كبريااينجاست

 

بيا كه منبع فيض و عنايتازلى

 

بيا كه مطلع و الشّمس و و الضّحىاينجاست

 

امام ثامن و ضامن ، رضا كه برحرمش

 

نهاده اند شهان ، روى إ لتجااينجاست

 

به خضر كز پى آب بقاستسرگردان

 

دهيد مژده كه سرچشمه بقا اينجاست (1)

پي نوشتها:

1- شعر از شاعر محترم : آقاى دكتر رسا.

منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تعيين اجرت

سليمان بن جعفر گويد: براى انجام بعضى از كارها همراه امام رضا عليه السلام بودم تا اين كه خواستم به خانه ام باز گردم .
حضرت فرمود: برگرد و با من بيا و امشب را نزد من بمان . من هم برگشتم و به همراه او حركت كرديم تا اينكه وارد منزل شديم . حضرت نگاهى به غلامان خود كرد كه مشغول گل كارى و ساختن اصطبل بودند و بعضى از آنها كارهاى ديگر انجام مى دادند. در بين آنها غلام سياهى كه غريب بود كار مى كرد .
امام عليه السلام به غلامان خود گفت : اين مرد اينجا چه مى كند؟
آنها در جواب گفتند: او به ما كمك مى كند و ما هم چيزى در برابر به او خواهيم داد .
امام عليه السلام فرمود: اجرت او را تعيين كرديد؟

 گفتند: نه ما هر چه به او بدهيم راضى است . حضرت به سراغ ايشان رفت تا باتازيانه آنها را كتك بزند و بسيار ناراحت شد كه چرا اجرت او را معيننكرديد؟
سلمان بن جعفر مى گويد: من به امام عليه السلام عرض كردم : چرا شما خودرا ناراحت كرده ايد؟
رمود: من بارها آنها را از اين كار نهى كرده ام كه بايداجرت هر كس را كه مى خواهند به كار گيرند با او تعيين كنند و اى سيلمان اين را بدانكسى بدون تعيين مزد براى تو كار نمى كند مگر اينكه اگر سه برابر مزد او هم به وىبپردازى باز هم گمان دارد به او كم داده اى ، اما وقتى مزد او را معين كردى و به اوپرداختى از تو تشكر مى كند كه به آنچه معين شده عمل كرده اى ، حال اگر كمى بر آنبيفزايى از تو قدردانى مى كند و مى بيند كه تو بر مزد او افزوده اى.

منبع: كتاب قصه هاى تربيتى چهارده معصوم

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

احاديثي گهربار از امام رضا (ع)

 

قال الامام علىّ بن موسى الرّضا صلواتاللّه و سلامه عليه :
1- مَنْ زارَ قَبْرَالْحُسَيْنِعليه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَعَرْشِهِ (1)
فرمود: هر مؤ منى كه قبر امام حسين عليه السلام را كنار شطّ فرات دركربلاء زيارت كند همانند كسى است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كردهباشد.
2- كَتَبَ عليه السلام : ابْلِغْ شيعَتى : إنَّزِيارَتى تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اءلْفَ حَجَّةٍ، فَقُلْتُ لاِ بىجَعْفَرٍ عليه السلام : اءلْفُ حَجَّةٍ؟!
قالَ: إ ى وَاللّهُ، وَ اءلْفُاءلْفِ حَجَّةٍ، لِمَنْ زارَهُ عارِفا بِحَقِّهِ (2)
به يكىاز دوستانش نوشت : به ديگر دوستان و علاقمندان ما بگو: ثواب زيارت قبر من معادل استبا يك هزار حجّ.
راوى گويد: به امام جواد عليه السلام عرض كردم : هزار حجّ براىثواب زيارت پدرت مى باشد؟!
فرمود: بلى ، هر كه پدرم را با معرفت در حقّش زيارتنمايد، هزار هزار يعنى يك ميليون حجّ ثواب زيارتش مى باشد.

 


3- قالَ عليه السلام : اءوَّلُ ما يُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَيْهِ،الصَّلاةُ، فَإ نْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّماسِواها (3)
فرمود: اوّلين عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گيرد نمازاست ، چنانچه صحيح و مقبول واقع شود، بقيه اعمال و عبادات نيز قبول مى گردد وگرنهمردود خواهد شد.
4- قالَ عليه السلام : لِلصَّلاةِاءرْبَعَةُ آلاف بابٍ (4)
فرمود: نماز داراى چهار هزار جزء و شرط مى باشد.
5- قالَ عليه السلام : الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقىٍّ (5)
فرمود: نماز، هر شخص باتقوا و پرهيزكارى را - بهخداوند متعال - نزديك كننده است.

پي نوشتها:

1- مستدرك الوسائل : ج 10، ص 250، ح 38
2- مستدرك الوسائل : ج 10، ص 359، ح 2.
3- مستدرك الوسائل : ج 3، ص 25، ح 4
4- تهذيب الا حكام : ج 2، ص 242، ح 957
5- وسائل الشّيعة : ج 4، ص 43، ح 4469

منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

روش برخورد با مردم

 

مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آوردهاست :
در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرتگرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت واز شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت .
هنگامى كه آنان مشغول صحبتو مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام عليهالسلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى ازخود نشان ندهى ؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالىبصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند.
و در اينبين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارجگشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد.
يونس باحالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالىكه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مىدهند.

 امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرارداد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائلو صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاىنگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال ومعرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى .
و از طرح و بيانآن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن .
اى يونس ! هنگامىكه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تواست ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى، چنين گفتارى چه تاءثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟
و آيا از چنينافكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟!
يونس با فرمايشات حضرتآرامش يافت و اظهار داشت : خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد.
امام رضاعليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى يونس ، بنابر اين چنانچهراه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضىباشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه ، اعتقادات و افكار تو كمترين تاثيرىداشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند (1)

پي نوشتها:

1- بحارالا نوار: ج 2، ص 65، ح 5، به نقل از كتاب رجال كشّى

منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

مرز میان اسراف و اقتار

استاذنت الرضا (علیه السلام) فی النفقة علی العیال؟

فقال (علیه السلام): بین المکروهین .

فقلت: جعلت فداک لا والله ما اعرف المکروهین.

قال: فقال له:

یرحمک الله اما تعرف ان الله عز و جل کره الاسراف و کره الاقتار (1)

فقال (علیه السلام): والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً. (2)

از امام رضا علیه السلام درباره چگونگی تامین مخارج خانواده جویا شدم، فرمود: (مخارج خانواده) حد وسط است میان دو روش ناپسند. گفتم فدایت شوم: به خدا سوگند نمی‎دانم این دو روش چیست؟ فرمود: رحمت الهی بر تو باد، آیا نمی‎دانی که خداوند بزرگ اسراف (زیاده‎روی) و اقتار (سخت گیری) را ناخوشایند دارد و در قرآن فرموده است: «آنان که هرگاه چیزی ببخشند نه زیاده‎روی کننده و نه خست ورزند، و میانگین این دو حد را در حد قوامی (مایه پایداری و بقای زندگی) ببخشند.»

از دیدگاه امام رضا علیه السلام، پس از محدودیت‎های گذشته در مسائل مالی و کسب مال، تصرفات در اموال شخصی نیز محدود است، یعنی اموالی که طبق اصل مالکیت فردی، به شخص تعلق دارد و اختیار آنها در دست اوست و به ظاهر انگاشته می‎شود که او می‎تواند در آنها هر گونه که خواست تصرف کند، در واقع این چنین نیست، و تصرفات در اموال شخصی نیز محدود و مشروط است، و هر کس در مال خود نیز مجاز نیست هر گونه بخواهد تصرف کند، بلکه تصرف او باید در حد میانه و دور از اسراف باشد. هر گونه اسراف و مصرف زیاد در اموال شخصی و برای شخص مالک، ممنوع است. انفاق بالاترین و ارزشمندترین نوع تصرف در اموال شخصی است، و شخصی که مال خود را انفاق می‎کند، بهترین نوع تصرف را در آن انجام داده است، به ویژه که برای افراد خانواده خودش باشد، با این وصف، این تصرف نیز محدود و مشروط است. باید انفاق در حد متعادل و وسط (و حد قوامی) باشد، نه زیاده از مقدار لازم و نه کمتر از آن. چنان که در حدیث امام رضا علیه السلام بدان اشاره شد.

«اسراف» و «اقتار» ، دو حد نامتعادل و نامعقول و غیر قوامی و غیر مشروع مصرف است، حد مشروع و معقول، حد میانه و نظام قوامی قصد، اقتصاد و میانه‎روی است، چنان که در حدیث امام رضا علیه‎السلام بدان اشاره رفت. امام در کلامشان فرمودند: پرداخت مخارج خانواده، میان دو مرز قرار دارد: مرز اسراف و زیاده‎روی (و تجمل‎گرایی و پر مصرفی)، و مرز اقتار (تنگ‎گیری و کمتر از حد لازم خرج کردن) و ایجاد کمبود در زندگی.

 

با بررسی احادیث دیگری که از امام رضا علیه السلام در این زمینه رسیده است، به مرزهای دقیق‎تری از مفهوم اسراف دست می‎یابیم. در کوچک‎ترین چیزها، حتی آنها که در نظر مردم بی ارزش و دور ریختنی جلوه می‎کند، امام اسراف را روا نمی‎داند. لذا فرمودند:

«من الفساد قطع الدرهم و الدینار و طرح النوی (3) ؛ تکه تکه کردن درهم و دینار (یا هر پولی دیگر که آنها را از استفاده بیندازد)، و دور افکندن هسته خرما (که ممکن است بذر نخلی شود، یا به مصرف دیگری آید) از جمله کارهای فاسد و نادرست است.

در آشامیدنی‎ها و خوردنی‎ها نیز در نظر امام رعایت حد میانه لازم است، حد میانه مایه دوام و سلامت مزاج است، و زیاده‎روی و پرخوری بدن را می‎فرساید و عمر را کوتاه می‎کند، و موجب انواع بیماری‎ها می‎گردد. لذا ایشان در این زمینه می‎فرمایند:

«لو ان الناس قصدوا فی المطعم لاستقامت ابدانهم (4) ؛ اگر مردم حد میانه را در خوراک رعایت می‎کردند بدن‎هاشان پایدار (و سالم) می‎ماند.

حد میانه در خوردن، متناسب با رشد تن و روان آدمی است. در پوشیدن نیز، رعایت جانب حد میانه و دوری از تجمل‎گرایی و اسراف لازم شمرده شده است. (5)

 


 

 

پی‎نوشت‎ها:

1ـ سفینة البحار، ج 1، ص 615 / الحیاة، ج 4، ص 205 .

2ـ سوره مبارکه فرقان، آیه 67 .

3ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 314 .

4ـ الحیاة، ج 4، ص 215 .

5ـ این گونه تعالیم در قرن‎ها پیش که موضوع بازیافت زباله و استفاده از زباله‎ها مطرح نبوده، اعجاز است.

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

چند نمونه از دلايل امامت حضرت رضا (ع)

 

1- تصريح و اشاراتامام كاظم (عليه السلام ) بر امامت حضرت رضا (عليه السلام )؛ اين مطلب را جمع كثيرىنقل كرده اند از جمله از اصحاب نزديك و مورد اطمينان و صاحبان علم و تقوا و فقهاىشيعيان (امام كاظم (عليه السلام ) ) كه به نقل آن پرداخته اند، عبارتنداز:
داوود بن كثير رِقّى ، محمّد بن اسحاق بن عمّار، علىّ بن يقطين ، نعيمقابوسى و افراد ديگر كه ذكر آنان به طول مى انجامد.
داوود رِقّىمى گويد: به اباابراهيم (امام كاظم (عليه السلام ) ) عرض كردم : فدايت شوم ! سنّ وسالم زياد شده و پير شده ام ، دستم را بگير و از آتش دوزخ مرا نجات بده ، بعد از توصاحب اختيار ما (يعنى امام ما) كيست ؟
آن حضرت اشاره به پسرش امام رضا (عليهالسلام ) كرد و فرمود:هذا صاحِبُكُمْمِنْ بَعْدِى ؛ امام شما بعد از من اين پسرم مى باشد
2- محمّدبن اسحاقمى گويد: به ابوالحسن اوّل (امام كاظم (عليه السلام ) ) عرض ‍ كردم : آيا مرا به كسى كه دينم را از او بگيرم ،راهنمايى نمى كنى ؟
در پاسخ فرمود):آن راهنما) اين پسرم على (عليه السلام ) استروزى پدرم (امام صادق (عليه السلام ) ) دستمرا گرفت و كنار قبر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) برد و به منفرمود:پسر جان ! خداوند متعال (در قرآن ) مى فرمايد:(... اِنّى جاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِيفَة ...)؛ من در روى زمين جانشينو حاكمى قرار خواهم داد(1)، خداوند وقتىسخنى مى گويد و وعده اى مى دهد، به آن وفا مى كند(2)

 


3- نعيم بن صحافمى گويد: من و هشام بن حَكَم و علىّ بن يقطين در بغدادبوديم ، على بن يقطين گفت : در حضور عبد صالح (امام كاظم (عليه السلام ) ) بودم ،به من فرمود:اى على بن يقطين ! اين على، سرور فرزندان من است ، بدان كه من كُنيه خودم (يعنى ابوالحسن ) را به او عطا كردم
و در روايت ديگر آمده است كه : هشام بن حَكَم (پس از شنيدن اين سخن از على بن يقطين ) دستش را بر پيشانى خود زد وگفت : راستى چه گفتى ؟ (او چه فرمود؟!). على بن يقطين در پاسخ گفت :سوگند به خدا! آنچه گفتم امام كاظم (عليهالسلام ) فرمود
آنگاه هشام گفت:سوگند به خدا! امر امامت بعد از او (امام هفتم ) همان است (كه به حضرت رضا (عليه السلام ) واگذار شده است
4- نعيم قابوسىمى گويد: امام كاظم (عليه السلام ) فرمود: پسرم على ، بزرگترين فرزند و برگزيده ترين فرزندانم ومحبوبترين آنان در نزدم مى باشد و او به جفر(3)مى نگرد و هيچ كسجز پيامبر يا وصىّ پيامبر به جفر نمى نگرد

پي نوشتها:

1- سوره بقره ، آيه 30.
2- بنابراين ، طبق سنّت الهى ، هميشه بايد در زمين خليفه خدا وجودداشته باشد كه او امام بر مردم است .
3- در روايتى از امام صادق (7) آمده است كه فرمود:جفر سرخ و سفيد نزد ماست . وقتى از آن حضرتخواسته شد توضيح دهد، فرمود:جفر سرخظرفى است كه اسلحه رسول خدا در آن استو هنگام ظهور قائم (7 ) بيرون آيد، وجفر سفيدظرفىاست كه تورات و انجيل و زبور و ساير كتابهاى آسمانى قبل از اسلام در ميان آن استارشاد مفيد، ج 2، ص 180

منبع: كتاب نگاهى بر زندگى دوازده امام (ع)

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

احترام به مادر ، از نگاه امام رضا(ع)

احترام به مادر :

امام رئوف و مهربان ،حضرت رضا(ع) درباره ی مادر ، چنین سفارش کرده است :

  • رعایت حق مادر از واجب ترین واجبات است ، زیرا او در دوران بارداری ، حمل تو را تاب آورده و در نوزادی ، از شیره ی جانش به تو نوشانده است. مادر برای فرزندش ، مشکلاتی را تحمل می کند که دیگران حاضر به تحمل آن نیستند. مادر با تمام وجود ، از تو مراقبت و نگهداری کرده و تو را با جان و دل ، دوست داشته است. او حاضر است خود گرسنه بماند ولی تو سیر باشی ؛ خود تشنه بماند ولی تو تشنه نباشی . او ترجیح می دهد خود لباس کافی نداشته باشد ، اما تو پوشیده باشی ؛ او آماده است در آفتاب بماند ولی تو در سایه ، آرام گیری.

از این روست که باید همیشه سپاسگزار مادر خود باشی ؛ با او با نیکی رفتار کنی ؛ زحمات او را به خوبی و شایستی پاسخ دهی ، هر چند هرگز نخواهی توانست کمترین رنج و یا احسان او را جبران نمایی ، مگر خدا به شما توفیق دهد. خداوند حق پدر و مادر را همچون حق خود قرار داده و فرموده است :

 

 ( أنِ اشکُرلِی وَلِوالِدَیکَ اِلیّ المَصیرُ )   «لقمان ، آیه ۱۴»

 

معنی : شکر گزار من و پدر و مادرت باش، چه در پایان به سوی من باز می گردی ، (پس باید پاسخگوی رفتار و کردار خود باشی) 

            

(فقه الرضا ، ص 234)

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

احترام به پدر ، از نگاه امام رضا (ع)

احترام به پدر :

امام علی بن موسی(ع) درباره ی اهمیت لزوم رعایت ادب و احترام به پدر ، فرموده است :

  • اطاعت از پدر لازم است ، مگر اینکه درخواست پدر موجب گناه و معصیت خدا باشد؛
  • در برابر پدر ، نیک رفتار و فروتن باش؛
  • هر گاه در مجلسی ، پدرت نیست ، از او به نیکی یاد کن.
  • در برابر پدر ، به درشتی و گستاخی سخن نگو ؛
  • از امکاناتی که خدا در دست تو نهاده است ، برای خشنودی پدرت بهره گیر ، که رسول خدا(ص) فرموده است : فرزند و اموالش به پدر تعلق دارد، پس تا زنده هست باید از او اطاعت کند و زمانی که در گذشت ، برای او طلب آمرزش نماید؛
  • کسی که پس از مرگ پدر، برای او دعای خیر ، و کارهای نیک نکند ، خداوند او را در شمار کسانی قرار می دهد که (عاق والدین)اند.

شنبه 9 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288732
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom