پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

راه‌های عبور از آسیب‌های اندیشه‌ی انتظار

باسمه تعالی اَلسَّلامُ عَلَي مُحْيِي الْمُؤمِنينَ وَ مُبيرِ الْكافِرينَ اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الْاُمَم اَلسَّلامُ عَلَي الْقائِمِ الْمُنْتَظَر وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر اَلسَّلامُ عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ في بِلادِهِ[1] سلام بر آن امامي كه موجب احياء مؤمنين و نابودي كافران خواهد شد. سلام بر مهدي امّت، سلام بر قائم منتظَر و عدل مورد نظر...
 
سلام بر بقية‌الله درهرجايي، كه آن‌جا شهر خدا خواهد بود. وقتی متوجه باشیم غفلت از معرفت صحیح نسبت به حجت خدا«صلوات‌الله‌علیه» موجب در پرده‌ماندن آن حضرت و عامل ادامه‌ی سرگردانی بشر است، باید راه نجات را در رویکرد صحیح نسبت به معرفت به مقام آن حضرت و انتظار آن حضرت جستجو کرد. با این فرض که بهترین راه نجات از آسیب‌های اندیشه‌ی انتظار، درست مطرح‌کردن مبانی معرفتی مهدویت و انتظار است؛ موارد زیر به عرض عزیزان می‌رسد: 1- وجود دلایلی عقلی در اعتقادات – از جمله در اعتقاد به مهدویت – موجب می‌شود تا خرافات نتوانند جای خود را در عقاید عالیه باز کنند. ابتدا باید عقل متوجه شود عین‌الانسان به عنوان واسطه فیض بین خدا و عالم هستی در صحنه است. چون انسانیت یک حقیقت تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هر حقیقت تشکیکی یک وجه کامل و تمام دارد که مراتب پایین‌تر آن، همه جلوه‌ی آن هستند و لذا همین که انسانیت با شدت و ضعف در همه انسان‌ها موجود است دلیل است بر آن‌که حقیقت انسانیت دارای جنبه‌ی تامّ و تمامی است که همان انسان کامل است، و هرکس به هراندازه از انسانیت برخوردار است، انسانیت او پرتو نور آن انسان کامل است. از طرفی خداوندی که کمال مطلق و جامع جمیع کمالات است، اولین صادره از او ملائکه نیستند چون هرکدام از ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهی‌اند. پس اولین صادره از خداوند باید انسان کاملی باشد که همه‌ی کمالات الهی را به نحو جامع داشته باشد و معنی واسطه‌ی فیض‌بودن ذات مقدس امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به همین معنی است و در راستای همین قاعده است که رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوري».[2] (در خصوص بحث فوق به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید). 2- در راستای طرح صحیح اندیشه‌ی مهدویت جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان یک «لا» نیاز است و یک «إلاّ». برای تحقق زمینه‌ی «لا» چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد: الف؛ نفی حاکمیت طاغوت که موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت می‌شود، استعدادهایی که باید شکوفا شود تا انسان‌ها احساس به‌ثمررسیدن بکنند. (به بحث «عصاره‌ای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید). ب؛ نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است در همه‌ی ابعاد تودرتویِ آن و شناخت راه عبور از آن به سوی تمدن اسلامی. (به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و نوشتار «شیعه و تمدن‌زایی» رجوع فرمایید). برای تحقق زمینه‌ی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد: الف؛ اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همه‌ی مناسبات عالم و آدم عالم هستی (به بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید). ب؛ اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات تحت عنوان «ولایت فقیه». (به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید که در آن‌جا روشن می‌شود انقلاب اسلامی با شاخصه‌های مخصوص به خود، طلوع امیدبخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و این‌که غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است. ج؛ نظر به تحقق تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع و با ایجاد دولت اسلامی و سپس کشور اسلامی زمینه برای تمدن اسلامی فراهم می‌شود. (به نوشتار «شیعه و تمدن‌زایی» و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود). 3- نظر به ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرت در تمام مناسبات بشری، حضور در جبهه‌ی مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن ورود به جبهه‌ی ظلمانی و بی‌ثمر تاریخ می‌باشد. لذا امام صادقu مي‌فرمايند: «مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِهذَاالْاَمْرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَعَ الْقائمِ في فُسْطاطِهِ لا بَلْ كانَ بمنزِلةِ الضّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِ‌اللهِ بِالسَّيْفِ»[3] هر كس در حالي بميرد كه منتظر اين امر باشد، موقعيتش مثل كسي است كه در كنار حضرت قائم، در خيمه آن حضرت به سر برده است، بلكه مثل مبارزي است كه در كنار رسول خداf مبارزه كرده است. (به نوشتار «برکات انتظار» و «بصیرت و انتظار فرج» رجوع فرمایید). 4- با فهم معنیِ نظام بقیة‌اللهی روشن می‌شود چرا مقصد همه‌ی انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است. (به نوشتار «معنی و عوامل ورود به نظام بقیة‌اللهی» رجوع فرمایید)، زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمی‌تواند بقیة‌الله را درک کند. 5- حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظار، ظهور حضرت صاحب‌الامر، هم‌عهد و هماهنگ‌شدن با همه‌ی انبیاء و اولیاء تاریخ است و انسان‌ها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ می‌شوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسین«علیه‌السلام» شمشیر می‌زند و هم در کنار حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در خیمه‌ی آن حضرت به‌سر می‌برد و معنی «اَفْضَلُ اَعْمالِ شيعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[4] بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج و انتظار گشايش امور به دست آن حضرت است، تحقق می‌یابد و «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج»[5] که می‌گوید نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است، صورت عملی به‌خود می‌گیرد. پس آن‌کس که در فرهنگ انتظار به‌سر می‌برد همواره از ظلمات دوران خود آزاد است و همواره در اردوگاه موحدان تاریخ به‌سر می‌برد که یک لحظه از آرمان‌های بلند بشری غفلت نخواهد کرد. روحیه انتظار به معنی واقعی آن در دعای شریف ندبه به اوج خود می‌رسد، زیرا که در آن دعا توجه به گذشته می‌کنید اما برای حیات آینده، و انسان از آن طریق «عالَم» ‌دار می‌شود، آن‌هم «عالَم بقیة‌الله». از مردم عادی هم که بگذریم حتی نخبگان و اندیشمندان در دنیای مدرن، خود را بیرون تاریخ می‌یابند و این نقیصه فقط با ورود به عالم انتظار و مهدویت جبران می‌شود. (جهت روشن‌شدن امر فوق به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» و کتاب «زیارت آل یس؛ نظر به مقصد جان هر انسان» رجوع فرمایید).
-------------------------------------------------------------------------- [1] - مفاتيح‌الجنان، قسمتي از زيارت مخصوص امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه». [2] - بحارالأنوار، ج 1، ص 97. [3] - «بحارالانوار»، ج 52، ص 146. [4] - «بحارالانوار«، ج 51، ص 156. [5] - «بحارالانوار»، ج52، ص131.

سه شنبه 10 آذر 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

انتظار همیشه انتظار است

ایا انتظار یک ایده انسانی است که بخواهد مورد گذشت زمان یا هماهنگی با زمان قرار گیرد؟خب اگر جوابتان اری است که دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند اما اگر انتظار را یک امر دینی- الهی می دانید پس اجازه بدهید یک سوال دیگر بپرسم.ایا دین مورد دستخوش روزگار فرار می گیرد؟مثلا بگویم که نماز برای زمانی بود که اسلام نوظهور باید پایه هایش محکم می شد و الان که کودکان ما مسلم به دنیا می ایند دیگر احتیاجی به نماز ندارند چون اسلام در گوشت و استخونشون و همه دنیا اسلام را می شناسند.مطمئنا نماز همیشه ستون دین است(مگر اینکه پیامبر اشتباه کرده باشد).

برگردیم به موضوع انتظار.انتظار حجت خدا،حجتی که از روز غیبت تا به الان هنوز مهدی علیه السلام است،هیچ وقت نه می تواند رنگ نحجر بگیرد و نه بوی تجدد.چون اگر انتظار را متحجرانه بدانیم پس می توان ادعا کرد که ان منبع و منشای که انتظار نشات گرفته از ان است هم تحجر گونه و به عبارتی دیگر عقب افتاده از زمان است.در اینصورت است که خود منشا انتظار (امام)هم دیگر از کار افتاده می شود چون قدیمی است.

و اگر بخواهیم به دنبال انتظاری متجددانه باشیم لازمه اش این است که منشا انتظار را دستخوش تغییراتی به روز بکنیم.این زمان است که باید هر چند سال یکبار تعریفی جدید از امام زمان ارائه دهیم.البته لازم به ذکر می باشد که ممکن است ابعاد جدیدی از وجود نازنین حضرت برای ما روشن ترگردد اما نمی تواند باعث تغییر حات انتظار گردد.چون معنای انتظار همچون معنای گریه در طول زمان همیشه ثابت است.اگر ما به صد سال پیش برگردیم و از کلمه گریه استفاده بکنیم ،همه متوجه می شوند که منظور ما چیست چون گریه یک حالت درونیست که همیشه ثابت است.انتظار هم بدین گونه است.

انتظار و تحول.دو کلمه ای که ممکن است در ظاهر هیچ ربط خاصی با یکدیگر نداشته باشند اما اگر اندکی تامل به خرج بدهیم،خواهیم دید که در هر انتظار تحولی خوابیده است.ما همیشه منتظر چیزی هستیم که با اتفاق افتادن ان موضوع خاص تغییر و تحولی برای وضع موجود پیش اید.منتظریم ازدواج کنیم تا به سامان برسیم.منتظریم تا کسبی خوب پیدا کنیم تا تامین معشیت کنیم.و هزاران انتظار دیگر.حال ما همه منتظرانی هستیم که انتظار قائمی را می کشیم تا تحولی ایجاد کند.تحولی عظیم برای دنیا و هرانچه در ان است.منتظر قائمی که دین جدش را در سراسر عالم احیا کند و این یعنی تحول.

انتظار همیشه انتظاراست و انتظار همیشه برای تحول است.نه کهنگی در ان می تواند رخنه کند و نه قابل تعویض است.حال یک منتظر همیشه انتظاراست.
 

دوشنبه 9 آذر 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

انتظار محتولانه و مسیحیت

چرا انتظار در مسیحیت یک انتظار متحولانه است؟

 

به این دلیل که در مسیحیت، مهمترین آموزه ای که به آن فکر می شود، تحول است. تفکری که در ابتدائی ترین تا پیچیده ترین آموزه مسیحیان به چشم می خورد، آئین تحول است. خدائی که همچون مسیح بر زمین می شود تا بار گناهان آدمیان را بر دوش کشد تا شراب و نانی که در مراسم عشاء ربانی، تحول یافته و تجسید می شود. بنابراین تحول، یکی از بنیادی ترین آموزه های مسیح است که در انتظار به آخرالزمان نیز تجلی پیدا می کند. انتظار در نزد ما، این طور نیست که بنشینیم و صرفا دعا بکنیم که کسی بیاید (این متحجرانه است) و اینگونه نیست که سعی کنیم خودمان اوضاع دنیا را به هم بریزیم و خراب کنیم تا مقدمات ظهور منجی فراهم شود یا حتی دست به کار شویم تا همه دنیا همچون ما فکر کنند(این هم ظاهرا به نظر شما متجددانه است) بلکه متحولانه است. یعنی باید شما را از پوست و استخوان و خون جدا کند و شما ر ا با همه زندگی تان به چیزی تبدیل کند که جنبه خدایی شما را به ظهور برساند.

 

مسیح برای به فعلیت رساندن همین جنبه متحولانه است که به زمین آمد و این همان چیزی است که انسان را از حیوان جدا می کند. اینکه انسان می تواند متحول شود. همانطور که نان و  شراب متحول می شوند و تبدیل به چیز دیگری می شود.

 

چرا انتظار در مسیحیت

 

انتظار در مسیحیت به انتظار نشستن نیست. نه منعفل است و نه فعال. زیرا بر طبق آموزه های مسیحیت، انسان باید به گونه ای زندگی کند که امروز او با دیروز و فردا تفاوت نداشته باشد. همین امروز است که می توان فردا را بنا کرد و حتی گذشته را تغییر داد. شما می توانید گذشته را تغییر بدهید، حال را بسازید و آینده را به وجود آورید. اگر بدانید که در انتظار خودتان هستید، مسیح به روی زمین آمد تا این قوه درون شما را فعال کند. هر کدام از شما می تواند متحول شوید. از کار نکردن دست بکشید، به رشد و حرکت و فعالیت دست بزنید. خودتان را بشناسید، تا هر چیزی که پیرامونتان وجود دارد را بشناسید.

 

آینده انتظار

آینده مال ماست. هر چه که باشد، آن را به دست می آوریم. این ندای آسمانی است که ما را فرا می خواند. طوری متنظر باشید که شما را متحول کند و به گونه ای متحول شوید که چهان پیرامونتان را هم متحول کند. تحول در زندگی، تحول در مرگ و تحول در ایمان به مسیح. آینده مال ماست.

دوشنبه 9 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

داستان سرداب امام زمان (عج)

پس از شهادت امام حسن عسگري(عليه السلام), ماموران خليفه عباسى حركت گسترده اى را آغاز كردند و به جست و جوى فرزند و جانشين آن حضرت پرداختند(1). در هر جا كه احتمال وجود امام زمان(عليه السلام) را مى دادند, حضور مى يافتند. هدف آنان از هجوم به منزل امام حسن(عليه السلام) و اذيت و آزار بنى هاشم, دستگيرى و قتل فرزند امام حسن(عليه السلام) بود. اين پيگيرى خطرى بزرگ براى آينده امامت بود, كه با قد رت و حكمت پروردگار مهدى(عليه السلام) از نظرها پنهان گرديد و از خطرها به دور ماند.

در آغاز غيبت, ميان علما و دانشمندان اختلاف است. سه نظر در آن وجود دارد:

1- گروهى مانند شيخ مفيد(رحمه الله) آغاز غيبت صغرا را از هنگام ولادت حضرت مهدى(عليه السلام) به شمار آورده اند(2); زيرا از همان سالهاى آغازين ولادت, آن حضرت غيبت نسبى داشت و شمارى اندك از ياران, وى را مشاهده كردند.

بنابراين نظر, دوره غيبت صغرا تقريباً 74 سال مى شود, يعنى از آغاز ولادت, تا پايان سفارت آخرين سفير حضرت.

2- برخى بر آنند كه غيبت صغرا, از سال 260 ه. ق. يعنى سال درگذشت امام حسن(عليه السلام) آغاز شد و اين مدت, تا شروع غيبت كبرا, دوران آمادگى شيعيان و اُنس آنان به جدايى از امام زمان(عليه السلام) نام گرفت. اين دوران تقريباً هفتاد ساله, غيبت همه جانبه نبود. سفيرانى رابط بين امام ومردم بودند و مردم با واسطه, پرسشهاى دينى و دنيايى خود را از آن حضرت دريافت مى كردند.

3- گروهى آغاز غيبت امام(عليه السلام) رااز زمانى مى دانند كه مائموران خليفه به منزل حضرت در سامرا, هجوم آوردند, تا وى را دستگير كنند و آن حضرت در آن هنگام, در سرداب و همان جا, از ديده ها پنهان شد و تاكنون, در آن جا, بدون آب و غذا زندگى مى كند و روزى از آن جا ظهور خواهد كرد.

اين داستان چنان شهرت يافته كه وى را (صاحب سرداب) لقب داده اند(3)

در پاسخ اين سخنان بايد گفت: در منابع شيعى و كتابهاى اماميه, هيچ نامى از (سرداب) نيست. نويسندگان اهل سنت در نوشته هاى خود بر اين نظر اصرار مى ورزند ومتائسفانه اين مسائله دستاويز حمله نا آگاهانه برخى از آنان به تشيع گرديده است(4). پنداشته اند كه شيعيان در ميانه سرداب, امام خودرا مى جويند و ظهورش را از آن نقطه انتظار مى كشند; از اين روى, تهمتهايى به شيعه زده اند و زحمت مراجعه به منابع شيعى را در اين زمينه به خود نداده اند.

 

البته داستان حمله مائموران معتضد عباسى به منزل امام(عليه السلام) و برخورد آنان با آب فراوان و ديدن فردى كه در گوشه اى نشسته و عبادت مى كند و سپس هجوم به طرف وى و ناكام شدن آنان از دستگيرى وى, در برخى از منابع شيعى آمده است, اما در اين نقل, بر فرض صحت سند و دلالت آن: اولاً, از (سرداب) نامى برده نشده است ثانياً, حمله ديگرى كه از ناحيه معتضد صورت گرفته خلاف آن چيزى را كه اهل سنت مى گويند, ثابت مى كند زيرا بنابراين نقل, امام(عليه السلام) آن محلّ را ترك كرد و از پيش چشم ماموران گريخت و در نتيجه, در سرداب نيست (5)

منشائ خرده گيريهاى نا آگاهانه برخى به شيعه, در اين زمينه, آن است كه شيعيان به بخشى از حرم عسكريين در سامرا, يعنى (سرداب) احترام و توجه خاصى دارند و آن را زيارت مى كنند. خاطره هاى امامان خويش را گرامى مى دارند و آن مكان را مورد عنايت قرار مى دهند. و اين نه به خاطر آن استكه امام زمان(عليه السلام) در ين جا مسكن گزيده است و زندگى مى كند, بلكه از آن جهت كه زمانى مركز عبادت و سكونت چند تن از امامان راستين تشيع بوده است.

و ما حب الديار شقفن قلبى ولكن حبّ من سكن الديار گذشته از اين, بر اساس احاديث فراوانى كه در منابع شيعى وجود دارد, شيعيان بر اين باورند كه امام زمان(عليه السلام) در ميان مردم در رفت و آمد است و در مراسم حج و مانند آن شركت مى جويد و مانند يوسف كه برادرانش را مى شناخت وآنان وى را نمى شناختند, دوستان خويش را مى شناسد و...(6) بنابراين, داستان غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) در سرداب سامرا و زندگى كردن حضرت در آن مكان, بهتان و دروغى بيش نيست و هيچ يك از بزرگان شيعه, چنين باورى نداشته و ندارند.

پي نوشتها:

1- اصول كافى ج505/1.

2- ارشاد مفيد, ج340/2.

3- اتفاق در مهدى موعود سيد اكبر قرشى62/ـ 111.

4- منتخب الائثر فى الائمام الثانى عشرصافى گلپايگانى 372/, داورى, قم.

5- كتاب الغيبة شيخ طوسى;248/ (بحار) ج51/52.

6- كتاب الغيبة شيخ طوسى164

منبع: كتاب نگاهى به تولّد و زندگى امام زمان(عجل الله فرجه )

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

واقع شدن سنّت هاى پيامبران درباره حضرت مهدى(عليه السلام)

يكى از علل و اسباب غيبت امام زمان(عليه السلام) كه در روايات معصومين(عليهم السلام)آمده، اين است كه موضوع غيبت در اسلام چيز جديد و بى سابقه اى نيست، بلكه در امم پيشين نيز به صورت يك سنّت الهى جريان داشته است. از طرفى خداى متعال با ارسال پيامبران براى هدايت مردم، حجّت را بر همگان تمام كرده، و راه هر گونه عذر و بهانه جويى را بر افراد لجوج و بهانه گير بسته است.

از طرف ديگر پيامبران خدا(عليهم السلام) تمام تلاش و كوشش خويش را براى هدايت و ارشاد مردم به كار برده و در اين راه مصايب و مشكلات فراوانى را متحمّل مى شدند و بدون كم ترين توقّع و چشم داشتى، مردم را به سوى خدا دعوت مى كردند. متأسفانه مردم بر اثر جهل و نادانى بناى مخالفت با پيامبران خدا را مى گذاشتند و آن چنان عرصه را بر آنان تنگ مى كردند كه در مواردى چاره اى جز اختفا و غيبت نداشتند. به همين جهت براى مدّتى از نظر مردم پنهان مى شدند.

در اين زمينه روايات زيادى از حضرات ائمه معصومين(عليهم السلام)نقل شده است كه به عنوان نمونه به ذكر دو حديث بسنده مى كنيم.

«سُدَير از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت فرمود:

براى قائم ما غيبتى است طولانى.

عَرض كردم: چرا يابن رسول اللّه؟

حضرت فرمود:

به جهت اين كه خدا خواسته است كه سنّت و روش پيامبران گذشته را در مورد غيبت هايشان درباره آن حضرت نيز جارى كند; اى سدير! به ناچار غيبت آن جناب واقع خواهد شد. زيرا خداوند متعال فرموده است: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق» (1) سنّت گذشتگان درباره شما نيز جارى خواهد گشت» (2)  

«عبد اللّه بن فضل هاشمى از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت فرمود:

ناگزير براى صاحب الامر غيبتى خواهد بود، به طورى كه صاحب هر عقيده باطلى در مورد آن حضرت دچار شكّ و ترديد مى شود.

عبد اللّه گفت: جانم به فدايت! چرا؟

حضرت فرمود:

ما اجازه نداريم علّت آن را براى شما بيان كنيم.

عبد اللّه بار ديگر عرض كرد: حكمت غيبت آن حضرت چيست؟

حضرت فرمود:

حكمت غيبت آن حضرت، همان حكمت غيبت پيامبران و حجج پيشين خداوند است و تا بعد از ظهور آن حضرت علّت آن كشف نمى شود; همان گونه كه علّت سوراخ كردن كشتى و كشتن غلام و بپا نمودن ديوار توسّط خضر(عليه السلام) تا هنگام جدا شدن موسى(عليه السلام)از خضر براى آن حضرت روشن نشده بود» (3)  

ازاين دو روايت كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شد، چند نكته استفاده مى شود:

1 ـ اصل وقوع غيبت حضرت مهدى(عليه السلام)، و به طول انجاميدن آن از هر دو روايت استفاده مى شود. زيرا روايت اول در طولانى شدن غيبت صراحت دارد، و در روايت دوم نيز به طولانى شدن غيبت اشاره شده است; به جهت اين كه حضرت فرمود:

«غيبت آن حضرت به گونه اى خواهد بود كه موجب شكّ و ترديد براى بعضى از افراد مى شود»

و چنين غيبتى طبعاً ملازم با طولانى بودن آن است.

2 ـ اين كه موضوع غيبت امام زمان(عليه السلام) چيز جديد و بى سابقه اى نيست; بلكه در پيامبران و حجج پيشين خدا نيز، وجود داشته است و همان علل و اسباب و حكمت هايى كه موجب غيبت آنها شده، غيبت آن بزرگوار را نيز موجب گرديده است.

3 ـ از روايت دوم استفاده مى شود كه خداوند به ائمه معصومين(عليهم السلام)نيز اجازه نداده است كه تمام علل و اسبابى را كه موجب غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) شده، براى شيعيان بيان فرمايند و كشف آن ها را به بعد از ظهور آن حضرت موكول فرموده اند.

از اين نكته، نكته ديگر و بلكه نكات ديگرى مى توان استفاده نمود; زيرا امام صادق(عليه السلام) در پايان سخنانشان به عبد اللّه بن فضل فرمود:

«اى پسر فضل! موضوع غيبت مهدى(عليه السلام) امرى خدايى و سرّى از اسرار او و غيبى از غيب هاى اوست. از آن جايى كه ما مى دانيم خداوند حكيم است، تصديق مى كنيم كه تمام كارهاى او از روى حكمت است، گر چه علّت و سبب آن براى ما روشن نباشد» (4)  

آنچه لازم است اشاره كنيم آن است كه ما بايد بيشتر در زمينه شناخت حضرت مهدى(عليه السلام) و همچنين موضوع ولايت و امامت ائمه معصومين(عليهم السلام) فكر و انديشه خودمان را به كار گيريم و با تجزيه و تحليل عميق ترى در راستاى شناخت پيشوايان معصوم(عليهم السلام) گام برداريم.

اينجاست كه بايد در فكر و انديشه عميق ترى فرو رويم و بدانيم كه بعد از رحلت پيامبر گرامى اسلام چه رويداد بزرگى اتفاق افتاده بود كه خلفا و جانشينان به حق پيامبر اسلام، يعنى حضرت على(عليه السلام) و فرزندان معصوم آن بزرگوار، در طول دويست و شصت سال نتوانستند آن چنان كه مى بايست حرف دلشان را بزنند و حقيقت امر را براى شيعيان و ارادتمندان خود بيان فرمايند تا جايى كه بيان بسيارى از حقايق را به بعد از ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) موكول فرمودند چنانكه در فرمايش امام صادق(عليه السلام) به عبداللّه بن فضل هاشمى گذشت.

پی نوشتها:

1- سوره انشقاق، آيه 19

2- كمال الدين، ج 2، ص 480، ح 6

3- بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4

4- بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4

منبع: کتاب جلوه هاى پنهانى امام عصر عليه السلام

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در دين هنديان

در كتاب «پاتيكل» كه از كتب مقدّسه هنديان مى باشد و صاحب اين كتاب از اعاظم كفره هند است و به گمان پيروانش، صاحب كتاب آسمانى است، بشارت ظهور مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) چنين آمده است:

«چون مدّت روز تمام شود، دنياى كهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملك تازه پيدا شود از فرزندان دو پيشواى بزرگ جهان كه يكى «ناموس آخر الزمان» و ديگرى «صديق اكبر».

يعنى وصى بزرگتر وى كه «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملك تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خليفه «رام» باشد، و حكم براند، و او را معجزه بسيار باشد. هر كه پناه به او برد و دين پدران او اختيار كند، سرخ روى باشد در نزد رام».

و دولت او بسيار كشيده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اكبر» زياده باشد، و آخر دنيا به او تمام شود. و از ساحل درياى محيط و جزاير سرانديب و قبر بابا آدم(عليه السلام) و از جبال القمر تا شمال هيكل زهره، تا سيف البحر و اقيانوس را مسخر گرداند، و بتخانه «سومنات» را خراب كند. و «جگرنات» (1) بفرمان او به سخن آيد و به خاك افتد، پس آن را بشكند و به درياى اعظم اندازد، و هر بتى كه در هر جا باشد بشكند» (2)

از آنجا كه در اين بشارت، الفاظ و تعابيرى به كار رفته است كه امكان دارد براى بعضى از خوانندگان نا مفهوم باشد بعضى از آنها را جهت روشن تر شدن مطلب توضيح مى دهيم:

  

1 ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهى، پيامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

2 ـ پشن، نام هندى حضرت على بن ابى طالب(عليه السلام) است.

3 ـ صاحب ملك تازه، آخرين حجّت خداوند حضرت ولى عصر(عليه السلام) است و راهنما، نام مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) است كه بزرگترين نماينده راهنمايان الهى و نام مقدّس وى نيز، هادى و مهدى و قائم به حق است.

4 ـ كلمه «رام» به لغت «سانسكريتى» نام اقدس حضرت احديت (خدا) است.

5 ـ اين جمله «هر كه به او پناه برد، و دين پدران او اختيار كند، در نزد رام، سرخ روى باشد» صريح است در اين كه، حضرت مهدى(عليه السلام) جهانيان را به دين اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت مى كند.

6 ـ سومنات ـ بنا به نوشته علاّمه دهخدا، در كتاب لغت نامه بتخانه اى بوده است در «گجرات». و گويند: سلطان محمود غزنوى آن را خراب كرد، و «منات» را كه از بتهاى مشهور است و در آن بتخانه بود، شكست. و گويند: اين لغت هندوى است كه مفرّس شده و آن نام بتى بود، و معنى تركيبى آن «سوم، نات» است: نمونه قمر، زيرا «سوم» به لغت هندوى قمر را گويند، و نات، تعظيم است. براى اطلاع بيشتر به لغت نامه دهخدا، ماده «سومنات» مراجعه فرماييد.

7 ـ و اما «جگرنات» به لغت سانسكريتى، نام بتى است كه هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.

پي نوشتها:

1- جگرنات به لغت سانسكريت نام بتى است كه هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.

2- علائم الظهور كرمانى ص 17; لمعات شيرازى، ج 1، ص 18 ; نور الانوار، نور هفتم ; بشارات عهدين، ص 246 به نقل از كتاب زبدة المعارف، ذخيرة الالباب و تذكرة الاولياء.

منبع: كتاب ظهور حضرت مهدي (عج) از ديدگاه اسلام و مذاهب ديگر جهان

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

شب معراج و نشانه هاى ظهور نور

در حديث مباركى كه ابن عباس از زبان پرنور آورنده اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله نقل كرده به نشانه هايى در رابطه با قيام جهانى حضرت صاحب الامر عليه السّلام تصريح شده است كه به نظر خوانندگان عزيز مى رسد :
عن ابن عباس عن رسول الله صلى الله عليه و آله : فى حديث ان الله اوحى اليه ليلة اسرى به ان يوصى الى على و اخبره با لائمة من ولده الى ان قال و آخر رجل منهم يصلى عيسى ابن مريم خلفه يملا الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما انجى به من الهلكة و اهدى به من الضلالة و ابرى به الاعمى و اشفى به المريض فقلت الهى و سيدى متى يكون ذاك فاوحى الله عزوجل الى يكون ذلك اذا رفع العلم و ظهر الجهل و كثر القراءة و قل العمل و كثر القتل و قل الفقهاء و الهادون و كثر فقهاء الضلالة و الخونة و كثر الشعراء و اتخذ امتك قبورهم مساجد و حليت المصاحف و زخرفت المساجد و كثر الجور و الفساد و ظهر المنكر و اءمر امتك به و نهى عن المعروف و اكتفى الرجال بالرجال و النساء بالنساء و صار الامراء كفرة و اوليائهم فجرة و اعوانهم ظلمة ذووالراءى منهم فسقة و عند ثلاثة خسوف خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزيرة العرب و خراب بصرة على يد رجل من ذريتك تتبعه الزنوج و خروج رجل من ولد الحسين بن على و ظهور الدجال يخرج من المشرق من سجستان و ظهور السفيانى (1)
ابن عباس مى گويد: در شب معراج مطالبى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله وحى شد كه بايد به وجود مقدس حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام خبر داده شود و نيز به ائمه بعد از آن حضرت . بعد فرمودند كه خداوند براى آخرين آنها نشانه هايى بيان فرمودند :
1- عيسى بن مريم پشت سر آن بزرگوار نماز مى خواند .
2- زمين را پر از عدل و داد مى كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد .
3- بندگانم را به وسيله او (امام عصر) از هلاكت نجات مى دهم .
4- گمراهان را به وسيله او هدايت مى كنم .
5- نابينايان و بيماران را به وسيله او شفا مى دهم .
عرض كردم خداوندا! آن كى خواهد شد؟ خطاب رسيد :
6- هرگاه علم از ميان برداشته شود و جهل و نادانى به جاى آن نشيند .
قرائت قرآن زياد اما عمل به آن كم شود .
7- قتل و كشتار زياد شود

8- فقها و هدايت كنندگان واقعى كم شوند ) اشاره است به وجود علماى ربانى (
9- علماى فاسق (بى عمل ) و خيانتكار زياد شوند (آنان كه دين را به فكر خود معنى مى كنند (
10- شعرا زياد شوند .
11- امت شما قبرستانها را مساجد قرار دهند .
12- قرآنها را زينت كنند .
13- مساجد را مجلل بسازند .
14- جور و فساد زياد شود .
15- منكرات ظاهر شود .
16- امت شما امر به منكر كنند .
17- پيروان شما نهى از معروف كنند .
18- مردها به مردها اكتفا كنند (لواط (
19- زنان به زنان قناعت كنند (مساحقه (
20- زمامداران كافر شوند .
21- دوستان حكمرانان گنهكاران باشند .
22- ياوران آنها ستمگران باشند .
23- صاحبان راءى و نظر از آنان فاسقان باشند .
24- سه خسف (2) در دنيا واقع شود: يكى خسف در مشرق ، خسف ديگر در مغرب و خسف سوم در جزيرة العرب .
25- خراب شدن بصره به دست يكى از ذرارى تو ) سيد) كه زنگيها دنبالش را بگيرند .
26- قيام مردى از اولاد امام حسين عليه السّلام
27- ظهور دجال و قيامش از سجستان .
28- خروج سفيانى .

پی نوشتها:

1- اثباة الهداه ، ج 7 / ص 390 و 391
2- فرورفتگى زمين

منبع: کتاب نشانه هاى ظهور او

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

ويژگى هاى ممتاز حضرت مهدى (عج)

در روايات گوناگونى كه شيعه و سنّى درباره مهدى موعود(عليه السلام) و ريشه خانوادگى و نسب عالى و اصالت آن حضرت از پيامبر بزرگوار اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) و ساير ائمّه اهل بيت(عليهم السلام)نقل كرده اند، چنين آمده است:

مهدى(عليه السلام) از عرب است.

مهدى(عليه السلام) از اُمّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان «كنانه» جدّ پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از «قريش» است.

مهدى(عليه السلام) از «بنى هاشم» است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان «عبدالمطلب» است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان «ابوطالب» است.

مهدى(عليه السلام) از آل محمد(عليهم السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از نسل پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از عترت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از «ذوى القربى» است.

مهدى(عليه السلام) از ذريّه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) نامش، نام پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) كنيه اش، كنيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان على بن ابى طالب(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان فاطمه زهرا(عليها السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام حسن مجتبى(عليه السلام) است.

 

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام حسين(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) نهمين نفر از فرزندان امام حسين(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام زين العابدين(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام محمّد باقر(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام صادق(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام موسى كاظم(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام)از فرزندان امام رضا(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام محمّد تقى(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) از فرزندان امام هادى(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) فرزند امام حسن عسكرى(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) فرزند بلا فصل امام حسن عسكرى(عليه السلام) است.

مهدى(عليه السلام) شبيه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

مهدى(عليه السلام) پيشواى شايسته است.

مهدى(عليه السلام) يكى از سروران اهل بهشت است.

مهدى(عليه السلام) بعد از پادشاهان ستمگر مى آيد.

مهدى(عليه السلام) خليفة اللّه است.

مهدى(عليه السلام) بقيّة اللّه است.

مهدى(عليه السلام) دو غيبت دارد.

مهدى(عليه السلام) در همه عالم يكى است.

مهدى(عليه السلام) تمام روى زمين را از عدل پر مى كند.

پس از مهدى(عليه السلام) زندگى سودى نخواهد داشت (1)

پي نوشتها:

1- براى آگاهى از مجموع احاديثى كه در اين زمينه رسيده است به كتاب نفيس «منتخب الاثر» تأليف آية اللّه لطف اللّه صافى و كتاب «البيان» گنجى شافعى و كتاب «المهدى الموعود المنتظر» تحقيق نجم الدين عسكرى و ساير كتاب هاى مربوطه مراجعه فرماييد.

منبع: كتاب ظهور حضرت مهدي (عج) از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

روایاتی در باب انتظار فرج

- رسول اكرم صلى الله علیه و آله می‌فرماید:

«طوبى للصابرین فى غیبته، طوبى للمقیمین على محبته»؛ "ینابیع المودة، ج 3، ص 101"

خوشا به حال صبر كنندگان در ایام غیبتش، خوشا به حال پایداران بر دوستى و محبتش.

- امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید:

«انتظروا الفرج ولاتیأسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج ... والمنتظر للفرج كالمتشحط بدمه فى سبیل الله» ؛"بحارالانوار، ج 52، ص 123"

انتظار فرج بكشید و از رحمت خدا ناامید نگردید، زیرا محبوب‌ترین اعمال نزد خداى عزوجل، انتظار فرج است. و همانا منتظران فرج مانند شهیدانى هستند كه در راه خدا، در خون خود مىغلتند.

- امام حسین علیه السلام می‌فرماید:

«... اما ان الصابر فى غیبته على الاذى والتكذیب، بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله»؛ "اعلام الورى، ص 384"

... به تحقیق كه صبركنندگان در غیبتش بر اذیت‌ها و تكذیب‌ها، مانند مجاهدان با شمشیر در سپاه پیامبر (صلى الله علیه و آله) هستند.

- امام زین العابدین علیه السلام می‌فرماید:

«من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا، اعطاه الله أجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد»؛"كشف الغمه، ج 3، ص 312"

هر كه در دوران غیبت قائم ما، بر ولایت ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهداى بدر و احد را به او عطا مىفرماید.

- امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«المنتظر للثانى عشر كالشاهر سیفه بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله یذب عنه»؛"غیبت نعمانى، ص 41"

كسى كه منتظر امام دوازدهم است مانند كسى است كه در كنار رسول خدا (صلى الله علیه و آله) و براى دفاع از آن حضرت شمشیر مىزند.

- امام موسى كاظم علیه السلام می‌فرماید:

«طوبى لشیعتنا المتمسكین بحبّنا فى غیبة قائمنا، الثابتین على موالاتنا والبراءة من اعدائنا، اولئك منّا و نحن منهم، و قد رضوا بنا ائمة و رضینا بهم شیعة، طوبى لهم ثم طوبى لهم، هم والله معنا فى درجتنا یوم القیامة»؛"الزام الناصب، ص 68"

خوشا به حال شیعیان ما كه در غیبت قائم ما بر محبت و ولایت ما و بیزارى از دشمنان ما پایدار ماندند، آنها از ما و ما از آنهائیم. و همانا آنان امامت ما را پذیرفتند، ما هم آنها را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم. خوشا به حال آنها و باز هم خوشا به حال آنها، آنها به خدا قسم در درجه ما و در كنار ما در روز قیامت‌اند.

- امام رضا علیه السلام می‌فرماید:

«ما أحسن الصبر و انتظار الفرج» ؛"منتخب الاثر، ص 496"

چه نیکوست صبر كردن و انتظار فرج كشیدن.

- امام جواد علیه السلام می‌فرماید:

«افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج»؛"غیبت نعمانى، ص 180"

برترین اعمال شیعیانمان، انتظار فرج است.

امام هادى علیه السلام می‌فرماید:

«لولا من یبقى بعد غیبة قائمكم من العلماء الداعین الیه، والدّالین علیه، والذّابین عن دینه بحُجج الله، والمنقذین للضعفاء من عبادالله من شباك ابلیس و مردته، لما بقى احد الا ارتد عن دین الله. ولكنهم یمسكون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكانها، اولئك هم الافضلون عندالله عزوجل»؛ "بحارالانوار، ج 51، ص 156"

اگر نه این بود كه پس از غیبت قائم آل محمد، برخى از علما وجود دارند كه به سوى او دعوت مىكنند و مردم را به حضرتش سوق مىدهند و از دینش با استدلال‌هاى الهى حمایت مىكنند و ضعیفان از بندگان خدا را از افتادن در دام ابلیس و یارانش، رهایى مىبخشند، پس به تحقیق هیچ كس نمىماند جز این كه از دین خدا برمىگشت. ولى آن عالمان زمان قلوب ضعفاى شیعه را مىگیرند همانگونه كه ناخداى كشتى، سكّان و فرمان كشتى را مىگیرد و پس آنها نزد خداى عزوجل از همه برترند.

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

توسل به امام زمان (عج)

شیخ طبرسى" صاحب "تفسیر مجمع البیان" در كتاب "كنوز النجاح" (1) روایت كرده است از "احمدبن الدربى" از خدّامه ابى عبداللَّه "حسین‏بن محمد بزوفرى" كه او گفته است: از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزمان - علیه الصلوة والسلام - توقیعى بیرون آمد كه اگر كسى را به سوى حق تعالى حاجتى باشد، باید بعد از نصف شب جمعه غسل كند و به مكان نماز خود برود و دو ركعت نماز گزارد؛ در ركعت اول سوره حمد را بخواند و چون به "إِیّاكَ نَعْبُدُ وَإِیّاكَ نَسْتَعین" مى‏رسد، صد مرتبه آن را تكرار نماید و بعد از آن كه صد مرتبه تمام شود، بقیه سوره حمد را بخواند؛ پس از تمام شدن سوره حمد سوره "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدْ" را یك مرتبه بخواند و ركوع و دو سجده به جا آورد و "سبحان ربّی العظیم و بحمده" را هفت مرتبه در ركوع بگوید و "سبحان ربى الاعلى و بحمده" را در هر یك از دو سجده هفت مرتبه بگوید و بعد از آن ركعت دوم را نیز مانند ركعت اول به جاى آورد و بعد از تمام شدن نماز این دعا را بخواند؛ پس خداوند حاجت او را - هر چه كه باشد - برآورده سازد مگر آن كه حاجت او در قطع كردن صله رحم باشد؛ دعا این است:

"أَللّهُمَّ اِنْ اَطَعْتُكَ فَالْ"مَحْمِدَةُ لَكَ وَ اِنْ عَصَیْتُكَ فَالْحُجَّةُ لَكَ، مِنْكَ الرَّوْحُ وَ مِنْكَ الْفَرَجُ، سُبْحانَ مَنْ أَنْعَمَ وَ شَكَرَ، سُبْحانَ مَنْ قَدَرَ وَ غَفَرَ، اَللّهُمَّ اِنْ كُنْتُ عَصَیْتُكَ فَاِنّی قَدْ اَطَعْتُكَ فی أَحَبِّ الْاَشْیاءِ اِلَیْكَ وَ هُوَ الْایمانُ بِكَ لَمْ أَتَّخِذْ لَكَ وَ لَدا وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَریكا مَنّا مِنْكَ بِهِ عَلَىَّ لامَنّا مِنّى بِهِ عَلَیْكَ وَ قَدْ عَصَیْتُكَ یا اِلهی عَلى غَیْرِ وَجْهِ الْ"مُكابَرَةِ، وَ الْخُرُوجِ عَنْ عُبُودِیَّتِكَ، وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیَّ-تِ- كَ وَلكِنْ اَطَعْتُ هَواىَ وَ اَزَلَّنِی الشَّیْطانُ فَلَكَ الْحُجَّةُ عَلىَّ وَالْبَیانُ، فَاِنْ تُعَذِّبْنی فَبِذُنُوبی، وَ اِنْ تَغْفِرْ لی وَ تَرْحَمْنی فَاِنَّكَ جَوادٌ كَریمٌ) و بعد از آن تا نفس او وفا كند "یا كَریمُ یا كَریمُ" را مكرّر بگوید، بعد از آن بگوید: "یا امِنا مِنْ كُلِّ شَی‏ءٍ وَ كُلُّ شَىْ‏‏ءٍ مِنْكَ خائِفٌ حَذَرٌ اَسْئَلُكَ بِاَ مْنِكَ مِنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَ خَوْفِ كُلِّ شَیْ‏ءٍ مِنْكَ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُعْطِیَنی اَمانا لِنَفْسی وَ اَهْلی وَ وَلَدی وَ سایِرِ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتّى لا أَخافَ وَلا اَحْذَرَ مِنْ شَیْ‏ءٍ اَبَدَا اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ . یا كافِیَ اِبْراهیمَ نَمْرُودَ وَ یا كافِیَ مُوسى فِرْعَوْنَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَكْفِیَنی شَرَّ فُلانِ بْنِ فُلانٍ" و به جاى فلان‏بن فلان، نام شخصى را كه از ضرر او مى‏ترسد و نام پدر او را بگوید، و از خداوند طلب كند كه ضرر او را دفع نماید و كفایت كند. بعد از آن به سجده رود و حاجت خود را مسئلت نماید و به درگاه خداوند تضرع و زارى كند.

هر مرد مؤمن و زن مؤمنه‏اى كه این نماز را به جا آورد و این دعا را از روى اخلاص بخواند، درهاى آسمان براى برآمدن حاجات او گشوده مى‏شود و دعاى او مستجاب مى‏گردد، و این به سبب فضل و انعام (2) خداوند تعالى بر ما و بر مردمان است.

پی‌نوشت‌ها:

1- از كتاب "الذریعة •••" استفاده می‌شود كه كتاب كنوز النجاح نزد حاجی نوری بوده است، ولی در حال حاضر از وجود ان اثری نیست•

2- نجم الثاقب، .215.

پنج شنبه 21 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 287875
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom