پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

اسرار غيبت

 

اسرار غيبت :

1- بيم از كشته شدگان (آخرين امام)

2- به گردن نداشتن بيعت

3- امتحان بندگان

4- آماده شدن اوضاع جهان

5- پيدايش مؤمنان از پشت كفار

 

فايده امام غايب :

1- لولا الحجه لساخت الارض – واسط خير و كمال مردم

2- علت غيبت خود مردم اند

3- ايشان از نظرها پنهان اند نه مردم از ايشان

4- با مخلصين دوستان رابطه دارند-ابتدا با نواب اربعه و سپس نيابت عامه دارند

5-لازم نيست شخصا براي امور دخالت كند يك نماينده هم كافي است

8-اصل وجودش موجب دلگرمي است

6-مثل آفتاب پشت ابر

7-غيبت ملازم با عدم تصرف نيست،خضر هم غايب بود ولي تصرف داشت(ديوار-كشتي)

 

طول عمر:

1-هنوز قطعي نمي توان سقفي براي عمر انسانها مشخص كرد،100 تا 1000؟

2-در تورات هم به چندين هشصد ساله اشاره شده-نوح 950 سال(عنكبوت)

3-قدرت خداوندي بي نهايت است

-----------------------------------

عصر ظهور

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

سيماي حكومت جهاني حضرت

سيماي حكومت جهاني حضرت :

1- پاكسازي كره زمين از ستم و ستمكاران

2- احياء دوباره اسلام و جهاني شمودن آن

3- ابزار هدايت مردم توسط حضرت

شكست دادن پي در پي حضرت –(ستايش غرب و مردم)

اطاعت مسيح – (تبعت غرب)

تحول عظيم اقتصادي و رفاحي –( تاثير برغرب)

4- بدست آوردن گنج هاي زمين و تقسيم بين مردم

5- فراواني نعمت و آبادي زمين

6- دگرگوني علوم طبيعي و وسايل زندگي

7- راه يافتن امام به آسمانهاي هفت گانه(حتي مردم)

8- راه يافتن به بهشت و جهنم

 

خصوصيات قيام حضرت:

1-قيام با شمشير

2-عيسي(ع)ظاهر شده به ايشان اقتدا كند

3-قبل از ظهور : بدعت،ظلم،گناه،زنا،ربا،رشوه،ترك امر به معروف،زن در كار مرد،آواز مطلوب،طلاق زياد مي شود

4-بعد از ظهور : زمين ها آباد ميشود و عقل ها كامل مي شود

5-نفس زكيه ويماني كشته شوند-دجال و سفياني خروج كنند

6-قبل از ظهور جنگهاي بزرگي رخ مي دهد كه انسانهاي زيادي مي ميرند

----------------------

عصر ظهور( ص355)-(مهدی کیست؟)

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

منتظرم تا بيايي...

مولا جان

چقدر فاصله است میان من تا حریم شما؟

هرچه از شما دور شدم به دنیا نزدیکتر

هرچه به دنیا نزدیک شدم از خدا دورتر

چرا؟ کدام گناه اینطور قلبم را واژگون کرد؟

کدام گناه سبب شد زشتیها را زیبا ببینم و جلوه های جمال را زشت؟

می گویند : هستند کسانیکه هر صبح خود را  در زلال نگاهتان تطهیر می کنند.

راست می گویند؟ به گمان ما خاک نشینان که افسانه است.

به قول یکی از عاشقانت ، می گفت : این روزها اگر کسی با خدا

 یا شما ارتباط داشته باشد ، مردم تعجب میکنند. اینکه تعجب ندارد .

عجیب این است که ما با شما غریبه ایم.

اصلا محبت دیدن و بودن با شما ، یعنی چه ؟

چرا اینقدر دور ؟

گهگاه می گویم ، در زندگیم اصلا جای امامم(عج) خالی است؟

یا آنقدر مشغول غیر شده ام که عدم حضورتان را در قلبم حس نمیکنم با تمام جلوه های ظهورش؟

من منتظرم. منتظر حضور نورتان در قلبم .

آذین بسته ام

با کوهی از امید به فضل خدا ،منتظرم تا بیایی .

خدا شاهد است تمام توانم را گذاشتم ، محبت غیر را از قلبم دور کنم .

فقط نگاه شما را کم دارم .

منتظرم تا بيايي...

 اللهم عجل وليك الفرج

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

آیا امام زمان با خشونت حکومت خواهد کرد؟

«با برخى از دوستان که صحبت می کنم تصور خوبى از ظهور امام مهدى(ع) ندارند و مى ‏گویند که ظهور ایشان همراه با قتل و خشونت و خونریزیهاى فراوان است، آیا واقعا همینطور است؟»
شاید این سوال شما هم باشد! پس خوب است که این چند بند را بخوانید:
1) امام مهدى(ع) شبیه‏ ترین مردم به رسول خدا(ص)
در روایات متعددى براین موضوع تأکید شده است که امام مهدى شبیه ترین مردم به رسول خدا چه از نظر چهره و شمایل ظاهرى و چه از نظر خلق و خو و رفتار است.از جمله در روایتى که از پیامبر نقل شده میخوانیم:
نهمین نفر از ایشان (فرزندان امام حسین(ع)) قائم (برپا دارنده) اهل بیت من و مهدى است. او شبیه‏ترین مردم به من در شمائل، گفتار و رفتار است...
در روایت دیگرى وقتى راوى از امام محمدباقر(ع) مى پرسد: «وقتى قائم به‏ پا خیزد چگونه با مردم رفتار مى ‏کند؟» آن حضرت پاسخ مى‏ دهند:
آن‏گونه که رسول خدا ـ که درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ رفتار مى ‏کردند تا زمانى اسلام آشکار و فراگیر شود.
دوباره راوى مى ‏پرسد: «سیره رسول خدا(ص) چگونه بود؟» و امام پاسخ مى‏ دهند:
آنچه مربوط به جاهلیت بود نابود ساخت و با عدالت به مردم روى نمود... .
و امام حسن عسکرى(ع) نیز فرزند خود را شبیه ‏ترین مردم به رسول خدا معرفى مى ‏کنند:
خدا را سپاس مى ‏گویم که مرا از دنیا نبرد تا اینکه جانشینم را به من نشان داد. او شبیه ‏ترین مردم به رسول خدا « که درود خدا بر او و خاندانش باد » است.
همه ما مى ‏دانیم که رسول خدا(ص) چنان مهربان و رئوف بودند که حتى حاضر نشدند دشمنان خود را نفرین کنند. این ویژگى رسول خدا(ص) در قرآن کریم نیز مورد ستایش قرار گرفته و خداوند مى‏ فرماید: به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوى و مهربان هستى، اگر تندخو و سخت‏دل مى‏ بودى از گرد تو پراکنده مى ‏شدند.
و در جاى دیگر نیز مى‏فرماید: هر آینه پیامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد بر او گران مى ‏آید. سخت به شما دل‏بسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
بنابراین، نسبت دادن خشونت و سنگدلى به فردى که شبیه‏ترین مردم به پیامبر خاتم، حضرت رحمة‏للعالمین(ص) است، هرگز شایسته نیست.
2)قاطعیت لازمه گسترش عدالت
چنانکه مى‏دانیم امام مهدى(ع) با هدف گسترش ایمان، عدالت و معنویت و از بین بردن همه مظاهر کفر، ستم و فساد، قیام جهانى خود را آغاز مى‏کنند و طبیعى است نهضتى که با این اهداف آغاز شود با مقاومت و مانع‏تراشى سران کفر و ستم و مروجان فرهنگ فساد و تباهى روبرو مى‏شود. بنابراین امام مهدى(ع) براى پیشبرد اهداف خود چاره‏اى جز جنگیدن و درگیر شدن با سران جبهه کفر و استکبار و برخورد قاطع با کسانى که مانع قیام عدالت‏گستر ایشان هستند ندارند.
اما آن حضرت در نبردهاى خود هرگز خون بى‏گناهى را بر زمین نمى‏ریزد و در آغاز حرکت خود نیز از یارانش بیعت مى‏گیرد که: مسلمانى را دشنام ندهند؛ خون کسى را به ناحق نریزند؛ به آبروى کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى هجوم نبرند؛ کسى را به ناحق نزنند و... .
به دلیل همین رفتار مناسب با عموم مردم است که در روایات مى‏خوانیم پس از ظهور همه ساکنان زمین از امام مهدى(ع) خشنودند و به او عشق مى‏ورزند:
شما را به مهدى، مردى از قریش بشارت مى‏دهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایى او خشنودند.

3)روایتهاى ساختگى و نسبتهاى ناروا
متأسفانه در طول تاریخ اسلام، افراد مختلفى با اغراض و انگیزه‏هاى متفاوت به وارد کردن روایات ساختگى در مجموعه روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) یا دستکارى در روایات ایشان پرداخته‏اند و روایات باب مهدویت نیز از این موضوع دور نمانده است. با بررسى روایات متعددى که به نوعى تصویرى خشن از حرکت عدالت‏گستر امام مهدى(ع) ارائه مى‏دهند روشن مى‏شود که راوى تعداد زیادى از آنها فردى است که علماى رجال او را بدنام و دروغگو خوانده‏اند که در نتیجه این روایات از اعتبار ساقط شده و نمى‏توان به آنها استناد کرد.
بنابراین، در بررسى روایات مربوط به حوادث پس از ظهور باید بسیار مراقب بود و هر روایتى را به راحتى نپذیرفت.
با توجه به نکات یاد شده متوجه مى‏شویم که هرگز نمى‏توان ظهور امام مهدى(ع) را که از ابتداى آفرینش تا کنون همه عدالت‏خواهان جهان در آرزویش بوده‏اند، حرکتى خشونت‏بار، همچون جنگهایى که در سراسر تاریخ در کره خاک در جریان بوده، تلقى کرد. بلکه این حرکت به دلیل آن‏که با هدف از بین بردن همه مظاهر ظلم و ستم و گسترش عدالت در سراسر جهان آغاز شده در همه مراحل خود از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور و کاملاً منطبق بر موازین عدالت است.

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

خصلت های یاران امام زمان

جای تردید نیست که امام مهدی (عج) این رهبر الهی برای اجرای برنامه های نهضت جهانی خود علاوه بر دیگر اسباب و عوامل، نیاز به یارانی عاشق، متحد، باوفا، مؤمن، شجاع، فهیم و مخلص دارد؛ چرا که تجربه تاریخی نشان داده هیچ رهبر و مصلح اجتماعی بدون داشتن یارانی وفادار نتوانسته است اهداف خویش را محقق سازد. در طول تاریخ، بسیار شاهد بوده ایم که رهبرانی شایسته و توانمند تنها به دلیل نداشتن یارانی همدل و همراه از حرکت اصلاحی خود باز ایستاده اند.
هر یک از یاران آن حضرت نیز قوه ی چهل مرد را دارا و از نظر صلابت همچون پاره های آهن هستند. اینها نشانگر آن است که حضرت جنگ سختی در پیش خواهند داشت و اگر کارها با معجزه تمام می شد دیگر نیازی به یارانی با چنین قدرت جسمانی و صلابت و شجاعت نبود. در حالی که روایات به ما می فهمانند که کار حضرت حجت (ع) سخت تر از کار جدش رسول خدا (ص) خواهد بود؛ زیرا مردمی که در برابر پیامبرخدا ایستاده بودند افراد جاهلی بودند که سنگ و چوب و... می پرستیدند ولی جاهلانی که در مقابل امام عصر(ع) می ایستند کسانی هستند که قرآن به دست می گیرند و با تأویل کردن آیات قرآن و متمسک قرار دادن آن با حضرت می جنگند. لذا باید ایشان یاورانی باهوش داشته باشد که مانند یاوران حضرت امیر(ع)در جنگ صفین فریب مکرها و حیله های دشمن را نخورند.
در اینجا ما به بعضی از خصال یاوران آن حضرت که از قرآن کریم و روایات معصومین (ع) رسیده، اشاره می کنیم. تا این عزیزان را بهتر بشناسیم و الگوی راه خود قرار دهیم و اوصاف و ویژگی های آنها را در راه خودسازی خویش به کار گیریم تا زمینه ساز حضور حضرتش شویم و از جمله اصحاب و یاوران آن عزیز قرار گیریم. ان شاءالله

1-پیشگامان در کارهای خیر
یکی از اوصاف و ویژگی های «عبادالرحمن» اقدام در کارهای خیر است. آنها نه تنها در کارهای خیر وارد می شوند و از انجام کارهای نیک بهره مند می گردند، از خداوند نیز می خواهند که آنها را امام و پیشوای نیک اندیشان و نیکوکاران قرار دهد. قرآن کریم ضمن شمارش دوازده صفت از اوصاف «عبادالرحمن» می فرماید: یکی از اوصاف آنها این است که از خداوند می خواهند آنها را از رهبران و پیشگامان راه خیر قرار دهد: از این رو یکی از اوصاف یاران حضرت مهدی (ع) سبقت گرفتن در کارهای خیر است.
چنان که امام صادق (ع)در تفسیر آیه ی 148 سوره ی بقره که می فرماید:
پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید.هرجا باشید، خداوند همه ی شما را حاضر می کند و می گویند:
منظور از خیرات «ولایت» است و منظور از «یأت بکم الله جمیعاً»، 313 تن از یاران قائم (ع) هستند. به خدا سوگند! در یک لحظه همچون قطعات ابر پاییزی گرد شمع وجود حضرتش جمع می شوند و به خدا قسم «امه ی معدوده ی»(ذکر شده در قرآن) آنها هستند.

2-دارای شخصیتی بی نظیر
شخصیت انسان...که برگرفته از مجموعه ی عوامل اعتقادی، اجتماعی، وراثتی و... است سبب می گردد تا هر فردی در درجه ی خاصی از مکانت اجتماعی و موقعیت دینی قرار گیرد و مجموعه ی رفتارهای عملی انسان نیز از این شخصیت ریشه می گیرد.
لذا امیر مؤمنان(ع)در اشاره به شخصیت منحصر به فرد یاران حضرت مهدی (ع) می فرماید:
آنان به مقامی رسیده اند که نه گذشتگان بر آنان پیشی گرفته اند و نه آیندگان به مقام والای آنان می رسند.
برخی از آنان به مقامی می رسند که با ابرهای آسمان از مکانی به مکان دیگر سیر می کنند.بعضی دیگر زمین بسان طوماری در زیر پایشان در هم پیچیده می شود (طی الارض) و آنان مسافت طولانی را در مدتی کوتاه می پیمایند.

3-ایمان یاوران مهدی (ع)
بنابر آنچه از قرآن کریم و روایات معصومین به ما رسید، ایمان نیز مانند بسیاری از حقایق دیگر دارای رتبه و درجه است؛ لذا مؤمنان به نسبت علم و معرفت و یقینی که نسبت به حقیقت دین-به ویژه ذات باری تعالی- پیدا می کنند دارای درجات مختلفی هستند (والمؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض) لذا هرچه پایه ی یقین فرد قوی تر باشد و کمتر شک و تردید در قلب او راه یابد دارای ایمانی قوی تر است و از رتبه و ارزشی والاتر برخوردار خواهد بود.
یاوران امام مهدی (ع) به درجه ای از ایمان رسیده اند که هیچ شکی در دلشان راه نمی یابد:
مردانی هستند فولاد دل که همه ی وجودشان یقین به خداست و هیچ شکی دردلشان راه نمی یابد، مردانی سخت تر از صخره ها...
با معرفت، به خدا ایمان آورده اند، و ایمان به خدا در اعماق جانشان نفوذ کرده است. امام صادق (ع)درروایتی، ضمن بیان اوصاف آنان، شیعیان را به الگو گرفتن از آنان سفارش می کند:
...پس مبادا به راست و چپ روی آوری که به خدا سوگند امر روشن است. به خدا سوگند!اگر اهل آسمان و زمین همدست شوند که این امر را از جایگاهی که خداوند آن را قرار داده، جدا سازند نخواهند توانست و چنانچه هه ی مردمان کفر ورزند تا جایی که هیچ کس نماند، خداوند کسانی را خواهد آورد که شایستگان باشند. سپس فرمود: آیا نمی شنوی که خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کدام از شما که از دین روی گردانید، پس به زودی خداوند قومی را که آنها را دوست می دارد و آنها نیز خدا را دوست می دارند و با مؤمنان فروتن و با کافران سر سخت اند، به نصرت اسلام بر می انگیزد...» (تا آخر آیه را تلاوت فرمود) و در آیه ی دیگر فرمود: «پس اگر این قوم به آن کفر ورزند، همانا قومی را که هرگز به آن کافر نشوند، بر آن می گماریم.» سپس حضرت فرمود: «اهل این آیه، همان کسانی اند که در آیه ی قبل بودند.»
در آیه ای که امام صادق (ع) آن را تلاوت فرموده اند، اوصاف مؤمنانی که باید این رسالت بزرگ را انجام دهند، چنین بیان گردیده است:
1-آنها به خدا عشق می ورزند و جز به خشنودی او نمی اندیشند: «یحبهم و یحبونه»؛
2-در برابر برادران دینی شان خاضع و فروتن هستند؛«أذله علی المؤمنین»؛
3-برای بسط عدل و اجرای فرامین الهی همواره در راه جهاد فی سبیل الله هستند: «یجاهدون فی سبیل الله»؛
4-برای نابودی کافران و برچیدن بساط ستمگران، کوشا هستند و از هیچ ملامتی پروا ندارند: «ولایخافون لومه لائم».
این صفات پسندیده که از اعتقاد به خدا و ایمان به مقصد نشأت گرفته، از آنها انسان هایی ساخته است که در شکستن سنت های نادرست -که اکثر مردان بدان ها پایبندند و مخالفان خود را به استهزا می گیرند - پروایی ندارند. بسیاری را می شناسیم که صفات ممتازی دارند، اما مقابل غوغای محیط و هجوم افکارعوام و اکثریت منحرف، بسیار محافظه کار و ترسومی گردند و در مقابل آنها میدان را خالی می کنند. در حالی که برای یک رهبر سازنده و افرادی که برای اجرای افکار او وارد میدان می شوند، قبل از هر چیز چنین شهامتی لازم است. عوام زدگی، محیط زدگی و مانند آن، که همه نقطه ی مقابل این امتیاز عالی روحی هستند، سد راه بیشتر اصطلاحات محسوب می گردند. آری به دست آوردن این امتیازات و موقعیت ها در هر درجه که باشد، علاوه بر کوشش خود فرد، مرهون فضل خداوند است که به هر کس بخواهد و شایسته بیند عطا می کند.

4-برپا دارندگان نماز
درباره ی اصحاب صاحب الامر(ع)می خوانیم:
برخی از آنان شب را نخوابند وزمزمه ی نماز و مناجات شبانه شان همچون صدای زنبوران عسل فضا را آکنده سازد.
آری، با یاد خدا و برپایی نماز، جان و دلشان را روشن نموده اند: «کأن قلوبهم القنادیل»و چهره ی ظاهریشان نمایانگر سیرت پاک درونیشان است:
سجده ها در پیشانی آنها اثر گذارده است. آنان شیران روز و پارسایان شبند.
و به فرموده ی قرآن:
نشانه ی آنها در صورتشان از اثر سجده، نمایان است

5-پرداخت کنندگان زکات
زکات نیز، همچون نماز، نشانه ی بارز یک مسلمان واقعی است: «ویؤتون الزکاه». همچنان که یک مسلمان از اقامه نماز به رشد و کمال و معراج می رسد از طریق پرداخت زکات نیز به این مقامات می رسد: «خذ من أموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها»؛ چرا که زکات، انسان را از بخل و دنیا پرستی و رذائل اخلاقی پاک می کند، و نهال نوع دوستی، سخاوت، رعایت حقوق دیگران به ویژه فقرا، مستمندان و درماندگان را در نهاد او پرورش می دهد و با پرداخت زکات زمینه ی فساد را در جامعه از بین می برد. لذا امام صادق (ع) می فرماید:
کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد نه مؤمن است و نه مسلمان و نه ارزشی دارد.
لذا یکی از اوصاف بارز اصحاب امام زمان (ع) که از برگزیدگان شاگردان مکتب وحی بوده و الگوی راستین رهپویان طریق انبیا و اولیا هستند، پرداخت زکات است. بنابراین بعد از استقرارحکومت عدل جهانی حضرت مهدی (ع) اولین اقدام آنها اقامه ی نماز وادای زکات و احیای امر به معروف و نهی از منکر است.

6-امر کنندگان به معرفو و پیکار کنندگان با منکر
امام باقر(ع)درباره ی این واجب الهی می فرمایند:
آن، طریقه و راه انبیا و سیره و روش نیکان است؛ فریضه ای که در زیر سایه ی آن دیگر واجبات به انجام می رسد، راه ها امن، و کسب و کارها حلال می شود و حقوق افراد داده می شود و زمین آباد می شود واز دشمنان انتقام گرفته می شود و امور دین و دنیای مردم راست می گردد».
رسالت حضرت مهدی (ع) و یاران او، احیای دین خدا و اتمام رسالت انبیا و اولیا و مبارزه با بدعت ها و پاک ساختن زمین از وجود ظالمان و فاسدان است و شاید همه ی این رسالت را در دو کلمه بتوان خلاصه کرد؛ اجرای قسط و عدل:البته این رسالتی است که همواره بر دوش همه ی مؤمنان بوده و هست، اما در وجود حضرت حجت (ع) و یارانش عینیت کامل می یابد.
امام صادق (ع)در تفسیر آیه ی:
همان کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند، و پایان همه ی کارها از آن خداست.
می فرماید:
خداوند به وسیله ی مهدی (ع) و اصحاب او، مشرق ها و مغرب های زمین را به تصرف در می آورد، دین را آشکار می سازد، بدعت ها و باطل را از بین می برد، همچنان که سفیهان حق را میرانده بودند، تا جایی که اثری از ظلم دیده نشود.آنها امر به معروف و نهی از منکر خواهند نمود و عاقبت کارها به دست خداست.
منبع:مجله راه قرآن شماره 22

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

احساس انتظار

احساس انتظار، مثل احساس تشنگى است:
احساس تشنگى، آدم را، به آب مى‏رساند، و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دین باور حقیقت جوى را، به حجت‏بالغه الهى! . . .
انسان اسلام، بزرگ‏ترین اصل اجتماعى و پاک‏ترین نهاد سیاسى دین را، اعتقاد و التزام به رهبرى «معصوم‏» مى‏داند .
رهبر جامعه انسان، هیچ کس نمى ‏تواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام‏» که به طور مستقیم از سوى خدا و یا به امر حق و به دست پیامبر، تعیین شده باشد .
حقیقت دین، جز این نیست و بلوغ انسانیت، جز از این راه، مقدور نمى ‏تواند شد.
شیعه، نیز - با التزام و پایدارى بر این اصل خدایى - در هیچ لحظه‏اى از تاریخ، هیچ «ظالم‏» و «روند ظالمانه‏اى‏» را تایید و تصدیق نکرده، و بر سر این کار، «جان‏» خویش را - در همواره همه جا - بلا گردان «ایمان‏» خویش ساخته است! . . .
در آن حدیث مشهور، هم، که سخن از قیام حجت‏بالغه، به میان مى‏آید، تمامت ضربت تاکید، بر سر «ستم ستیزى‏» است:
          یملاالله به الارض قسطا و عدلا، کما ملئت ظلما و جورا .
خداوند، این زمین را - به دست او - از عدل و داد، سرشار مى‏سازد، همانطور که از ظلم و جور سرریز شده باشد! . . .
تو گویى که آنچه دیو آتشخواره «ظلم‏» ، بر سر آدمیان خاک مى‏آورد، با هیچ داغ و زخم دیگرى، برابرى نتواند کرد، اصلا، همه دردهاى بشر کجا، و این آتش جانسوز خانمان بر باد ده، کجا؟ !
و دواى این همه درد: «عدالت‏» !
از نگاه «شیعه‏» ، عدالت، اصل دین است:

          نخستین پیشواى او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل مى‏رسد! !

و آخرین پیشوایش، براى این که به داد عدالت‏برسد قیام مى‏کند،
و آخرین حلقه، از مجموعه حلقات مبارزات حق و باطل را - که از آغاز جهان، بر پاى بوده است - به سامان مى‏برد .
همه حرف «انتظار» ، همین است:

          سفرى دور و دراز، براى رسیدن .

با چشمان «آینده‏» ، تکلیف «حال‏» را، روشن کردن .
در آستانه سقوط و ابتذال، ، دست انسان را گرفتن، و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا کشیدن و بر تحقق آرمان والاى همه انبیا و اولیا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن! .
ودرآخرین رزم - پیروزمندانه - حیثیت عادلانه خاک را از نگاه‏بلند «بقیة‏الله‏» به‏نظاره‏برخاستن . . . و این، حرف کمى نیست!
انتظار، از جنس فرداست،
و احساس انتظار، فردایى شدن
عشیره انتظار، اهالى فردایند! . . .
آن که «نظر» ندارد، مثل کسى است که تشنه نیست .

احساس انتظار، مثل احساس تشنگى است .
آن که احساس تشنگى ندارد، آب - هر چند فراوان، زلال و گوارا، هم که باشد - به چه دردش مى‏خورد؟ !
بى خیالى، این پا و آن پا کردن، و مرد «فردا» نبودن، «ضد انتظار» است!
انسان انتظار، آماده فرداست .
احساس ‏انتظار، ازهم‏صحبتى‏هاى‏فردا، سرشارشدن است .
از اندیشه تردید، بیرون آمدن، و در دل یقین، در آمدن .
نشاط انتظار، آدمى را از ناامیدى و سستى، باز مى‏گیرد .
با این نگاه‏هاى کوچک و پیش پا افتاده، آدم در «روز مرگى‏» ها، غرق مى‏شود .
براى خوب دیدن، و خدایى نگریستن، باید به چشمان انتظار، مسلح شد!
آنکه «نظر» ندارد، به احساس انتظار، نیز - نمى‏تواند رسید .

«انتظار» سفر دور و درازى است .
سفر انتظار، چشم آدم را، باز مى‏کند، سفر انتظار، انسان را، «صاحب نظر» مى‏سازد
حرف از یک نقطه زمانى و مکانى نیست .
سخن از یک جغرافیاى جهانى عقیدتى است:

          تکان تازه‏اى در خاک و خلقت‏خاک!

تنه و بدنه خلقت، «عدالت‏» است . . . و در این میانه، «ستم‏» ، غبارى بیش نیست، که به راحتى مى‏شود آن را شست و پیکره اصلى، پاکیزه و زیباى آفرینش را در برابر نگاه انتظار زندگى، به دیدار نهاد! . . .
این شست و شو، اصلا، مشکل نیست:

          «آب‏» که دارد مى‏رود،

          «رود» که دارد مى‏گذرد،

فطرت پاک عادلانه «خاک‏» که دارد تکان تازه‏اى مى‏خورد،
همه به یارى ما، خواهند شتافت!
تنها، کافى است تکانى بخوریم . در جنبش شکوهمند میلاد انتظار، به «احساس‏» برسیم و صاحب نظرانه، عمل کنیم . . .

انتظار، یک رفع تکلیف نیست . بلکه، فهم تکلیف است، اداى تکلیف است:
آنان که منتظر عدالت فراگیر و همگانى اند، خویشتن، باید همواره در سوى تحقق آن ; اندیشه کنند، بنویسند و بکوشند، و سهم سنجیده و دقیق خود را - از اندازه وظیفه‏اى که بر گردن دارند ادا کنند . . .
از بى‏نظران، چه انتظارى؟ ! . . . نبض عدل، که خاک را، به تکانى مواج و تند و تازه فرا مى‏خواند، بى نظرانه نمى‏تواند بر گوش‏دل‏بنشیند . بى نظرى، بى تفاوتى و بى خیالى، از احساس انتظار، به دور است . خویشاوندان خمیازه و خواب را بگویید که با بیراهه‏هاى خویش، مزاحم راه «مردان انتظار» نشوند!
احساس انتظار، در این فرهنگ، ماذنه بلند هستى است که از بالاى بلند آن اذان عدل جهانى، سرداده مى‏شود .
این انتظار، پاسخى است‏به تمامى هستى و همه فرشتگان، در برابر همان سؤال گلایه‏آمیز، که: «چرا بر کره خاک، پاى‏کسانى باید باز شود که فساد کنند و خون بریزند؟ !»
این «انتظار» و پایانه معطر و مطهر خاک، پاسخ آنان و همه افکارى هم هست، که از «گرد خویش فرا نرفته و تمامت استعداد و توان انتظار را نمى‏نگرند . . .»

احساس انتظار، احساس طوفانى، شورانگیز و با نشاط است، و انتظارى ندارد، مگر پیروزى!

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

فلسفه و دلائل غیبت

پیامبر اکرم و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) نخستین کسانى هستند که به منظور رفع شبهات، از علت غیبت سخن رانده‎اند و در مجموعه‎هاى روایى، احادیث زیادى در این باب جمع آورى شده است .
نعمانى از على (علیه‎السلام) نقل مى‎کند که ایشان دلیل غیبت را غربال انسان‎هاى صالح از گمراه و دانا از نادان مى‎داند و بر اساس روایت دیگرى حضرت در منبر کوفه فرمود:
«زمین، از حجت الهى خالى نمى‎ماند، ولى خداوند به دلیل ستم پیشه بودن خلق و ستم و زیاده روى، آنان را از وجود حجت بى بهره مى‎سازد.»  
روایات دیگرى که بیشتر در عصر تقیه جمع آورى شده‎اند، حاکى از این هستند که بشر قادر به درک فلسفه حقیقى غیبت نیست و این راز پس از ظهور آشکار خواهد شد.
در دوران امامت حضرت باقر(از 5 تا 114 ه - ق ) و حضرت صادق (از 114 تا 148 ه‍ ق ) با توجه به نهضت‎هاى دینى و بازار گرم مناظره‎هاى مذهبى و ضرورت نقد عقاید کیسانیه، زیدیه، غلات و اسماعیلیه، در خصوص غیبت امام به فلسفه غیبت توجه بیشترى صورت گرفت. روایات زیادى از امام صادق(علیه‎السلام) در این زمینه به دست ما رسیده است .

عبیدالله بن فضل هاشمى مى‎گوید: از امام ششم شنیدم که فرمود:
«صاحب الامر، غیبتى دارد که تخلف ناپذیر است و هر جوینده باطلى در آن به شک مى‎افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت، همان حکمتى است که در غیبت حجت‎هاى پیشین وجود داشته است و پس از ظهور، روشن خواهد شد، چنانکه حکمت کارهاى خضر از شکستن کشتى و کشتن پسر بچه و بر پاداشتن دیوار شکسته وقتى براى موسى روشن شد که آن دو، از هم جدا شدند. غیبت امرى از امور الهى و سرّى از اسرار و غیبتى است از غیبت‎هاى او.»
در روایت دیگرى، امام صادق(علیه‎السلام) علت غیبت را آزمایش الهى مى‎داند.
از دید امام جعفر صادق(علیه‎السلام) تصدى خلافت توسط عباسیان به معناى غصب حقوق سیاسى ایشان، به عنوان پیشواى بر حق مسلمانان بود و عباسیان از همان ابتدا نسبت به ایشان و علویان بدگمان شدند. امام که سیاست تقیه را در پیش گرفته بود، احادیثى را در زمینه غیبت امام عصر (علیه‎السلام) در میان راویان حدیث شیعه نشر داد و این نکته را روشن ساخت: بر امام منصوص الهى، لازم نیست، قیام کند، تا حقوق سیاسى خود را به دست آورد. او باید رهبرى روحانى خود را داشته باشد و وظایف خویش را انجام دهد تا زمانى که جامعه خود، به اندازه کافى از آگاهى و شعور سیاسى برخوردار شود و با مراجعه به ائمه (علیهم السلام) خواستار برقرارى حکومت اسلامى و شیعى گردد.

بر مبناى همین عقیده بود که امام صادق(علیه‎السلام) آشکار اعلام کرد: مهدى: به قدرت سیاسى دست خواهد یافت.
امام صادق(علیه‎السلام) به گونه روشن، بیان کرد که کدام یک از فرزندان ایشان، مهدى شمرده مى‎شود و پیش از ظهورش او را غیبتى باید و منشاء او چیزى جز خوف از کشته شدن و عدم آمادگى مردمان نیست و به دوستان خود توصیه کرد که در هر بامداد و پسین در انتظار فرج باشند.

در بیان امام صادق(علیه‎السلام) فلسفه غیبت و انتظار رابطه تنگاتنگى دارند و هر دو، به فعل انسان‎ها باز مى‎گردند. چون این مردم هستند که شایستگى خود را براى ظهور یا عدم ظهور امام غایب به نمایش مى‎گذارند و با کارهاى ناپسند خود بین خویشتن و امام حجاب مى‎گردند از این روى به همه شیعیان خود سفارش مى‎کند:
«در دولت باطل خموش و چموش باشند و در انتظار دولت حق به سر برند و بدانند که خدا، حق را به کرسى خواهد نشاند و باطل را محو خواهد ساخت.»
از آنان مى‎خواهد: با آرامش بر دیندارى خود صبر کنند.
امام صادق(علیه‎السلام) از ستمى که بر شیعیان اعمال مى‎شد غفلت نداشت و به همین دلیل تعمق در فلسفه و علت غیبت را سفارش مى‎کرد.

امام صادق(علیه‎السلام) به عمار ساباطى فرمود:
«شما، به چشم خود نگاه کنید که حق امام شما و حق خود شما در دست ستمکاران است. آنان جلو شما را گرفته‎اند و دارایى شما را برده‎اند و شما را ناچار کرده‎اند به کشت و کار تلاش براى گذران و خرج دنیا و طلب معاش زندگى و صبر بر دیندارى خودتان و عبادت مخصوص به خودتان و اطاعت از امام خودتان با بیم از دشمن.
برگرفته از کتاب چشم به راه مهدى

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

بیا اى صاحب الزمان

باز هم غروب سرخ آدینه است و لحظه قبض و سنگینى روح بر قلب
باز هم فارغ از تمام افکار زمینى با دلى آکنده از عشق به افق سرخ و خونین چشم دوخته ‏ام و دلتنگ دیدار توام و آنقدر حرفهاى ناگفته برایت دارم که گمان نمى ‏کنم عمر مجال گفتن آنها به من دهد.
همین چند دقیقه پیش پرستو را دیدم به سوى افق پر مى‏ کشید و شاد بود دلیل شادیش را پرسیدم مى‏ دانى چه گفت؟
پرستو گفت: کسى در باغى زیبا با دستهایى مهربان برایش لانه‏ اى از شاخه ‏هاى درخت عشق ساخته و او مى‏ خواهد براى زندگى به آنجا برود. پرسیدم چه کسى؟ در کدام باغ؟ گفت تو فکر مى ‏کنى ما پرستوها بى‏ صاحب و آشیانه‏ ایم؟ اگر یک عمر دربدرى مى ‏کشیم و خانه بدوشى، همه ‏اش به عشق دیدار و وصال معشوق است و اکنون است آن لحظه باشکوه وصال! و آنگاه پر کشید و از دید من دور شد. گویى پرستو نزد تو مى‏ آمد، به حالش غبطه خوردم، کاش منهم روزى به دیدار تو بهترین بیایم، راستى برایت‏ بگویم; دیشب در خواب شقایق را دیدم او نیز همانند من خون دل مى‏ خورد آخر او بارها از عشق تو جان سپرده و با اشک پاک آسمان دیگر بار از قلب زمین روییده و زنده شده! مى‏ دانى؟ مردم اسمش را گذاشته‏ اند، گل همیشه عاشق! چون همیشه جامه‏ اى سرخ از خون دلش بر تن دارد و همیشه مانند من عاشق عزیزى چون تو بوده. محبوبم! مگر نه اینکه مى‏ گویند مى‏ آیى! و دست مردم را مى‏ گیرى و عاشقان را نوازش مى‏ کنى پس بیا! بیا اى محبوب زیبا! بیا و دل تنگ مرا مونس باش، بیا و درد مرا درمان باش، بیا و چشم منتظر مرا با نور ربانیت نورانى کن، که بهترین دلتنگیها، دلتنگى براى تو و شیرین ‏ترین درد، درد فراق تو و زیباترین لحظه ها، لحظه ‏هاى انتظار کشیدن براى تو، بهترین است و من حاضر نیستم ذره‏اى از درد تو را به آسانى از دست ‏بدهم!
یادم مى ‏آید مادربزرگ همیشه مى‏ گفت ما هر روز معشوقمان را مى‏بینیم چرا که اگر نبینیمش سوى چشمانمان را از دست مى ‏دهیم، آرى من نیز هر روز تو را مى‏ بینم اما براستى به کدام چهره‏ اى و در کدامین جامه که هر روز تو را زیارت مى‏ کنم که هیچگاه سعادت شناخت تو را ندارم؟ باز هم از جا برمى ‏خیزم، به آب دیده وضو مى ‏کنم و سماتى بر سماء
مى‏ خوانم تا تسکین دل دردمندم باشد دعایى که به گفته مادربزرگ فرجت را نزدیکتر مى ‏سازد. به هر حال نمى ‏توانم دلتنگى نکنم زیرا با همه دردها و ناراحتیهایى که در بردارد براى من دوست داشتنى است دیگر اشک مجالم نمى‏دهد و قطرات آن که از عمق وجودم سرچشمه گرفته ‏اند بر شیارهاى مورب گونه ‏هایم سرازیر مى ‏شوند و قلبم را از هر چه غیر از توست مى شویند و قلبم اکنون آنچنان زلال است که مردن و منتظر ماندن برایش یکسان است . قلب من خواه‏ با مرگ بخاطر تو پر شود خواه با انتظار براى تو! فرقى نمى‏کند، در این هر دو ابدیت عشق تو برپاست! براستى تو کیستى؟ تو که در کنارم هستى بى‏آنکه تو را ببینم یا حداقل بشناسم، تو که غالبا دیدارت مى‏کنم ! تو کیستى که وقتى با تو صحبت مى‏کنم سکوت مى‏کنى و هیچ بر زبان نمى‏آورى ولى به اعماق قلبم نفوذ کرده و آنجا با من سخن مى‏گویى؟! بگو براستى تو کیستى؟ چگونه‏اى؟ کجائى؟ چه وقت مى‏آیى؟ آن زمان که گل ستاره‏ها پرپر شدند؟ آن زمان که همه رؤیاهاى درخشان پرنده‏اى شدند و پر کشیدند؟ آن زمان که تبر مرگ بر خاکم افکند و طاق آسمان فرو ریخت؟ آن زمان مى‏آیى؟ نه نه، چه عذاب‏آور است و چه تلخ و ناگوار، با من اینگونه نامهربان مباش و بیا، بیا و درد مرادرمان کن !
چشمهایم دیگر از اشک پر شده و افق را تار مى‏بینم و درخشش آسمان در قطرات اشکم محو مى‏شود، دلم طاقت نمى‏آورد مى‏خواهم فریادى از عمق جان برآورم و به همه بگویم دیگر تاب این همه انتظار ندارم،ولى شیرینى و زیبایى و عظمت این انتظار خوش همچون سنگى مقاوم در برابر سیلاب گریه‏هاى من‏نشسته پس اى پاکتر از زلال آب همچون ستاره‏اى پس از باران منتظرت مى‏نشینم و از تو مى‏پرسم; که براستى چه وقت مى‏آیى؟ تا همه را از اینهمه ظلم و ستم و جور رهایى دهى! آن چه زمانى است که تو: محبوب ما، سرور ما، صاحب ما و آقاى بزرگوار ما بر مسند زرین پادشاهى عالم عدالت مى‏نشینى! براستى اى صاحب عصر آن چه عصرى است؟ و در این هنگام است که طنین دلنوازالله‏اکبر گوشم را مى‏نوازد و امید بر فرج و ظهورت مى‏بندم اى بهترین،

اى یوسف گمشده زهراعلیهاالسلام!

دلنوشته ای از: مهرنوش بلالیان

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

عرضه‏ اعمال بر امام زمان (عج)

 

امام خمینی(ره) در مورد عرضه اعمال به حضرت حجت می‌فرماید:

در روایات آمده است پرونده اعمال ما در هر عصری به امام زمان آن عصر ارائه می‌شود. که به تبع اعمال ما در این عصر به محضر امام زمان (عج) عرضه می‌شود و حضرت از اعمال ما با خبر می‌شوند. امام خمینی در این زمینه فرمایشاتی داشته‌اند که در اینجا ذکر می‌کنیم.

تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه‏ اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه می‏شود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند. (1)

توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان علیه السلام عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که، اینها شیعه‏های من هستند . اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل می‏شود. (2)

طوری باشد که نامه‏ها وقتی عرضه می‏شود، ایشان را متاثر نکند. (3)

قبل از این ‏که این نامه‏ اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان علیه السلام برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه‏ اعمال‏مان. (4)

وقتی نامه‏های ما را بردند پیش امام زمان علیه السلام (در روایات است که هر هفته می‏برند، هفته‏ای دو دفعه.) وقتی که می‏برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم. (5)

من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعه‏ تو هستند این کار را می‏کنند! نکند یک وقت ‏خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته‏های ملایکة ‏اللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت می‏شود. ذره‏هایی که بر قلب‏های شما می‏گذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می‏کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان علیه السلام باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. (6)

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه‏ نور ، ج 18، صص 17- 18 .

2- همان، ج 12، ص 128 .

3- همان، ج 12، ص 224 .

4- همان، ج 1، ص 33 .

5- همان، ج 8، ص 149 .

6- همان، ج 7، ص 267

شنبه 16 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

بين ظهور امام زمان‏عليه‏السلام وبرپايى قيامت چه مقدار فاصله است؟

پرسش : بين ظهور امام زمان‏عليه‏السلام وبرپايى قيامت چه مقدار فاصله است؟

پاسخ : شيخ مفيد؛ مى‏فرمايد: "بعد از دولت قائم (ع) براى هيچ كس دولتى نخواهد بود مگر آنچه در روايات اشاره شده كه اولاد حضرت جانشين ايشان خواهند شد، ولى دليل قطعى وثابتى بر آن نيست. واكثر روايات بر اين دلالت دارند كه مهدى (ع) اين امت از دنيا رحلت نمى‏كند مگر چهل روز قبل از قيامت كه در آن مدّت هرج ومرج خواهد شد وعلامت خروج اموات وقيام ساعت حساب وجزا است...". (۱)

شيخ حرّ عاملى؛ در شرح وتوضيح كلام شيخ مفيد؛ مى‏نويسد: "شايد چهل روز ايام رجعت باشد واين عدد اشاره به كمى دوران حضرتش باشد، چون مقدار زياد را به هفتاد ومقدار كم را با عدد كمتر معرّفى مى‏كنند. ويا اينكه هر روز از آن چهل روز برابر هزار سال باشد.
چنان كه خداوند مى‏فرمايد: {وَإِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ}؛ "يك روز نزد پروردگار مثل هزار سالى است كه شما مى‏شماريد." (۲)

وشايد مراد از قيامت، قيامت صغرا باشد، والبته اطلاق قيامت بر رجعت مانعى ندارد، زيرا قيامت بر هر دو اطلاق مى‏شود". (۳)


« منبع »

۱) ارشاد مفيد، ج 2، ص 387

۲) سوره حج، آيه 47

۳) الإيقاظ من الهجعة، ص 371-365

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 287913
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom