از امورى كه در جاودان ماندن و انتشار داستان غدیر اثر داشته و آن را ثابت و محرز
ساخته آن است كه از نخستین سال پیدایش واقعه غدیر، این روز را عید مى گرفتند و
جشنها بر پا كرده در آن روز به خوشى و شادمانى به یكدیگر تبریك مى گفتند؛ به دیدن
هم ، به ویژه به دیدن سادات و علما مى رفتند؛ نیز به دعا و زیارت و كارهاى نیك و
دلجویى مستمندان و دستگیرى ناتوانان و اطعام بینوایان مى پرداختند؛ و بر خویشتن و
خانواده شان وسعت بیشترى داده جامه هاى نو مى پوشیدند
.
پس هرگاه توده هاى متدین
، در روزى مخصوص ، با شوقى فراوان ، بدین كارها اشتغال ورزند، طبعا اشخاص دیگر در
صدد پرسش برمى آیند كه علت و سبب چیست و این روز را چه خصوصیت و امتیازى است ؟
بدیهى است گفتگوها و مذاكراتى كه در این گونه اوقات در انجمنها و اجتماعات پیش مى
آید و سخنرانیهایى كه مى شود و خطبه ها و اشعار و قصایدى كه در مساجد و مجالس مذهبى
خوانده مى گردد، انسان را به علت پیدایش این عید و چگونگى مراسم آن رهنمایى مى
كند
.
صفحات تاریخ اسلام را كه بنگرم ، شواهد بسیارى از احادیث نبوى و روایات
رهبران دینى و آثار سخنوران برجسته و دانشمندان بزرگ و شعراى معروف مى بینیم كه هر
كدام خود دلیل زنده اى است كه روز
غدیر از اعیاد بزرگ اسلامى است
.
پس با گذشت زمان و سپرى شدن قرنها
و دوره ها، هر سال این عید سعید، داستان خود را تازه تر جلوه گر مى سازد و توجه
جهانیان را به واقعه مهمى كه در خود گنجانده دارد، جلب مى كند؛ و بدین وسیله این
یادگار اسلام ، و سفارش و تاءكید صریح پیامبر عزیز بر امامت حضرت على ، و روشن
ساختن وظیفه مسلمانان نسبت به او، از دستبرد فراموشى محفوظ مانده ، غبار گذشت زمان
از چهره سترده مى گردد
.
آنچه از سراسر این پیشامد و تجدید عید غدیر در هر سال
براى ما آشكار مى شود، دو چیز است
:
1- این عید، تنها به شیعیان اختصاص ندارد
.
نظرى اجمالى به تاریخ ، معلوم مى كند كه در ادوار قبل ؛ تمام مسلمانان در برگزارى
مراسم آن شركت مى جستند؛ اگرچه ما شیعیان را علاقه ویژه اى به این عید و برپاداشتن
هرچه باشكوهتر آن مى باشد
.
ابوریحان بیرونى ، دانشمند ایرانى قرن پنجم (م : 440
ق ) در كتاب
الاثار الباقیة
(1)
غدیر را از عیدهایى شمرده است كه همه مسلمانان آن
را بر پا مى داشتند و جشن مى گرفتند
.
ابن طلحه شافعى در كتاب
مطالب السؤ ول
مى گوید
:
روز غدیر خم را
على در شعرش یاد كرده است ، و آن روز، عید است و یادگار تاریخى است . زیرا روزى است
كه پیغمبر(ص ) در آن ، آشكارا و صریح ، على را به مقام ارجمند امامت و پیشوایى بعد
از خود معرفى كرد و با آن موقعیت رفیع ، او را بر دیگر مسلمانان فضیلت بخشید (2)
در كتابهاى تاریخ ، شواهد زیادى بر این موضوع
ملاحظه مى شود كه عید غدیر در بین همه مسلمانان جهان ، در خاور و باختر، مورد قبول
و احترام بوده است . مصریان به آن توجه مى كردند و مسلمانان غرب و آسیاى صغیر و
عراق و هندوستان نیز كاملا آن را به پا مى داشتند؛ و آن روزى بسیار مشهود بوده است
كه در آن به ویژه به عبادت و پرستش خداى توانا مى پرداختند و انجمنهاى سخنرانى و
وعظ تشكیل مى دادند و شعرا ترانه ها مى سرودند
.
دانشمندان معروفى از اهل تسنن ،
در كتب خود روز غدیر را
عید نامیده
اند و به مناسبت ، ذكر كرده اند كه در آن روز نبى اكرم ، على بن ابیطالب را در
بیابان غدیر خم ، جانشین و وصى خود قرار داد و همه اصحاب و همراهان را امر كرد كه
به وى تبریك بگویند
(3)
و چون تهنیت و تبریك گفتن ، از اعمال مخصوص عیدها
و روزهاى شادمانى است ، تایید مى كند كه روز غدیر عیدى است اسلامى كه به دست بانى و
مؤ سس عالیقدر اسلام پایه گذارى شده است و هیچ گاه اختصاص به شیعه ندارد
.
اشتها
روز غدیر، مخصوصا در میان ملتهاى عربى زبان به اندازه اى بوده است كه در خلال آثار
ادبى و اشعار شعراى آنان ، تشبیهات زیبایى كه به شبهاى جشن عید غدیر شده است ملاحظه
مى شود، و هم از زبان ترانه ، بهجت و فرحناكى روزهاى غدیر را با بیانى شیرین مى
شنویم
(4)
ابومنصور ثعالبى ،
(5)
ادیب و دانشمند معروف ، در كتاب
ثمارالقلوب
(6)
از
اضافه
هاى مشهور، یكى
لیلة الغدیر را (مانند لیلة القدر، مثلا) نام برده است
.
2- ابتداى پیدایش
این روز فرخنده و اهمیت آن در اسلام از تاریخ هیجدهم ماه ذى حجه سال دهم هجرت است ؛
و چنانكه گذشت ، پیامبر اكرم در بازگشت از حجة الوداع ، در این روز، در دامنه
بیابان غدیر، مقام جانشین خود را آشكار و به جمعیتهاى انبوهى كه در آن سفر همراهش
بودند ابلاغ كرد كه وظیفه امر و نهى و رهبرى در امور دین و حفظ نظام دنیاى اسلام با
على بن ابیطالب (ع) است . از این رو این روز در تاریخ اسلام ، روزى بس درخشان گشت
.
زیرا در آن روز، با معین شدن سرپرست مسلمین بعد از رسول اكرم ، دین كامل شد و
صراط مستقیم الاهى نمودار گردید و تابشگاه حقایق قرآن پدیدار گشت ؛ تا مسلمانان در
پرتو مشعل هدایت به پیشرویهاى خود ادامه دهند و به پرتگاههاى جهل و انحطاط نیفتند و
مقام علمى و عملى جانشینان حقیقى پیغمبر را شناخته از آنان حداكثر استفاده را
بكنند
.
پس كدام روز را از
غدیر
بزرگتر مى توانیم بدانیم ؟ با آنكه در این روز وظیفه بزرگ مسلمانان نسبت به بعد از
درگذشت پیامبر عزیزشان واضح شد و نعمت هدایت از طرف خداوند به سر حد اتمام رسید، و
در این باره چنانكه در پیش گفتیم آیاتى چند از جانب خداوند نازل گشت ؛ كه از جمله
این آیه كریمه است
الیوم اكملت لكم
دینكم و اتمتت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا
در تواریخ آورده اند كه روزى یكى از مسیحیان به نام
طارق ابن شهاب
در اجتماع مسلمانان در آمد و
گفت
:
اگر در كتاب ما این آیه - الیوم اكملت لكم دینكم ...- وجود داشت ، كه
خداوند گفته بود
:
دین شما را كامل كردم
ما روز نزول آن را عید مى گرفتیم و بدین نوید شادمانى مى كردیم(7)
حدیثتهنیت
پیشواى اسلام در آن روز، براى به آخررساندن وظیفه گران خویش و اتمام حجت بر همگان و محكم كردن این پیمان دینى و مسلمقرار دادن امامت براى وصى خویش و رفع هر گونه ابهام ، به همه مردمى كه در آن انجمنپرشكوه صحرایى حاضر بودند؛ بزرگان ، سران مهاجر و انصار، بانوان و سایر مسلمانان ،امر كرد كه به حضور على (ع ) برسند و او را بر نائل شدن به مقام عالى امامت تبریك وتهنیت گویند. مسلمین اطاعت كرده به طرف مردى كه قهرمان پیروزیها و مایه امید ونشاطشان بود، شتافتند. این مراسم به طول انجامید، تا جایى كه نماز را (از جهت مقدارفاصله بین نمازها) قدرى تغییر دادند (8)
داستان تهنیت نیزهمدوش اصل ماجراى غدیر اشتهار یافت ، و تهنیت ابوبكر و عمر را به حضرت على شصت نفراز دانشمندان بزرگ سنى روایت كردند، كه تفصیل موضوع با نام آنان و اسامى كتب ومداركشان در صفحات 272-283 جلد اولالغدیر مذكور است .
در این مورد طبرى مى گوید: پیغمبر در پایان خطابهخود فرمود: اى گروههاى مردم ! بگویید:
ما بر این سفارش و انتصاب با تو پیمانبستیم و از دل و جان پذیرفتیم و به زبان اقرار كردیم و دست بیعت دادیم و عهد مىكنیم كه این امر به فرزندان و خانواده هاى خود ابلاغ كنیم و تغییرش ندهیم . تو گواهما هستى ؛ و بس است كه خدا گواه و شاهد ما باشد. این سخنان را بگویید و به على بهعنوانامیرالمؤ منینسلام بدهید و اورا امیرمؤ منان بخوانید و بگویید: خداوندى را سپاس كه ما را به این پیشوا و هادىرهبرى كرد. اگر او ما را رهنمون نشده بود، راه را نمى دانستیم و حق را تشخیص نمىدادیم ؛ و همانا خداوند گفتار و پیمان شكنى و خیانت هر كس را مى داند. پس هر كس اینپیمان را بشكند، به ضرر خویش رفتار كرده است ؛ و هر آن كه عهدى را كه با خدا بستهاست استوار بدارد؛ ایزد متعال پاداش بزرگ به او دهد. این گفتار را كه باعث خشنودىخدا از شماست ، بر زبان بیاورید!
به روایت طبرى ، زید بن ارقم كه از اصحاب مشهورپیغمبر(ص ) است مى گوید:
مردم در این هنگام ریختند و بر سر پیغمبر و على ازدحامكردند و مى گفتند: آرى شنیدیم و به جان و دل ، امر خدا و رسول را اطاعت مى كنیم ونخستین كسانى كه با پیغمبر و على دست بیعت دادند و پیمان بستند، ابوبكر، عمر و طلحهو زبیر بودند، سپس بقیه مهاجران و انصار، بعد دیگر مردم تا اینكه برگزارى این مراسم، سه روز طول كشید (9)
عیدغدیر، اسلامى است
از توضیحات بالا كه ازاصیلترین مدارك تاریخى و حدیثى اهل تسنن نقل شده است ، نتیجه مى گیریم كه : عیدغدیر اسلامى است ، یعنى به دست بانى اعظم اسلام تاءسیس شده است ، و روزى بس بزرگاست . پس وظیفه مسلمانان جهان است كه در بزرگداشت چنین روزى بكوشند و از این شعارمقدس حمایت كنند و در نگهداشت آن همت گمارند؛ و در این روز، منظور پیغمبر ارجمند رابه جوانان و نوجوانان اسلام یادآور شوند و در انجام این وظیفه بزرگ دینى و تظاهراسلامى و اجراى منویات رسول خدا(ص ) شیعیان را تنها نگذارند؛ چنانكه مسلمانانقرنهاى اول چنین بوده اند و این گونه رفتار مى كرده اند.
و هم در این روز بایدبه سایر تعلیمات اسلام توجه كرد و در انجام كارهاى نیك و پیروى از روش على (ع ) كوشید و خداوند را بر این نعمت كه دین را كامل ساخته سپاس گزارد.
و در حدیث استكه پیغمبر گرامى فرمود:
بهترین عیدهاى امت من روز غدیر است ؛ و آن روزى است كهخداوند امر مرا كرد كه على را راهنماى مسلمین قرار دهم ؛ تا بعد از من به وسیله اوهدایت جویند؛ و آن روزى است كه خداوند دین را كامل كرد (10)
پی نوشتها:
1-
ص 334، ترجمه
الاثار الباقیة
ص 95،
الغدیر، ج 1، ص 267
.
2-
الغدیر، ج 1، ص
267.
3- الغدیر، ج 1، ص 270
به بعد
.
4- الغدیر، ج 1، ص 269، كتاب
عیدالغدیر فى عهد
الفاطمین
اثرى از دكتر محمد هادى امینى كه توسط نشر آفاق به
چاپ رسیده مستقلا پیرامون همین مبحث به رشته تحریر درآمده است
.
5- م : 429 ق ، نویسنده تذكره معروف
یتیمة
الدهر و كتاب
فقه اللغة
6- ص 511، به نقل از
الغدیر، ج 1، ص 268
.
7- الغدیر، ج 1، ص
283.
8- الغدیر، ج 1، ص
271.
9- الغدیر، ج 1، ص
270.
10-
الغدیر، ج 1، ص
283.
منبع: كتاب داستان غدیر