پنج شنبه 9 مهر 1388  ساعت 9:16 AM
با تو مي‌گويم تو اي زيباترين
اي هميشه ياور مردان دين
اي زن اي اعجاز حق يار شفيق
اي ولايت را تو تنهاتر رفيق
اي شهيد اي زن تو اي همراه درد
آشناتر با هواي سرد سرد
اي که رفتي بال در بال خدا
تا رها گردي از اين دير فنا
ما گرفتاريم در طوفان درد
تو نديم لايق مردان مرد
اي که بي‌منت خدا جستي و بس
از خلايق دست‌ها شستي و بس
مرده مي‌داند تو را خلق زبون
ليک فرموده خدا « هم يرزقون »
اين شهيدان زنده در قرب حق‌اند
معني ايثار و فضل مطلق‌اند
بايد اول قلب را صافي کنيم بعد از آن شايسته‌ي کافي کنيم
نرخ بالاتر در اين سودا دل است
شرط اصلي بهر انسانه‌ها دل است
جسم خاکي را قفس پنداشتي
پر کشيدي لاله‌ها انباشتي
اين قفس را خود شکستي عاقبت
با ملايک هم نشستي عاقبت
رفتي و آسوده از بار گناه
ما بنا کرديم انبار گناه
حرف ماندن سبز و رفتن سبز را
با خدا تکرار کردي هم‌صدا
اي شهيد مادر اي نور برين
با تو مي‌گويم تو اين زيباترين
از تو گفتن را زباني لازم است
تير چشمت را کماني لازم است
 
شاعر:رضاوند


 نگاشته شده توسط سجاد بخشی نظرات 0 | لینک مطلب

Powered By Rasekhoon.net