چهارشنبه 15 مهر 1388 ساعت 9:25 PM
تو آن شمعي که خاکستر نداري
شهيد مکتبي، پيکر نداري
به گلزار بهار آکندة عشق
تو آن مرغي که بال و پر نداري
براي رفتن از دلتنگي خاک
تو جز تسبيح و انگشتر نداري
براي لشکر دشت محبت
تو سرداري وليکن سر نداري
پلي از خاک تا افلاک بستي
شدي استاد و يک دفتر نداري