روش نوشتن موثر خاطرات روزانه
با آن كه شیوه‌ی خاصی برای نوشتن خاطرات وجود ندارد, معیارهایی هست كه می‌تواند به نویسنده كمك كند تا برای برخورد موثرتر با استرس و ارتباط با عمق درون از این راهكارها استفاده كند. از جمله‌ی این ملاك‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره كرد:
1_ به مسائل و مباحثی بپردازید كه بیشترین ناراحتی, اندوه و تنش را برای شما ایجاد می‌كند. شناسایی محرك‌های تنش‌زا و اولویت بخشیدن به آن‌ها درفرآیند خودآگاهی نقشی مهم دارد. برای شروع نوشتن خاطرات روزانه می‌توانید با پرسشی شروع كنید. مثلاً امروز من چگونه بود و چگونه گذشت؟ یا در حال حاضر چه اندیشه‌‌ای در سر دارم؟
2_ از خود بپرسید وقتی با این محرك‌های تنش‌زا روبه‌رو می‌شوید, چه احساسی پیدا می‌كنید. دو احساس مهم مرتبط با استرس خشم و هراس هستند, اما سایه‌های مختلفی از این احساسات هم وجود دارند كه از جمله آن‌ها می‌توان به ناشكیبایی, حسادت, ناراحتی, اندوه, غم, سوگ, احساس گناه و نگرانی اشاره كرد. پس از شناسایی حالات احساسی خود, برای شناسایی مبدا احساساتتان باید از پرسش چرا؟ استفاده نمایید. (چرا ناراحت هستم؟ چرا نومیدم؟ چرا احساس می‌كنم كه مظلوم واقع شده‌ام؟)
از نوشته‌ها برای استفاده از ذهن خلاق خود استفاده كنید. وقتی توانستید محرك‌های تنش‌زا را بشناسید و احساساتی را كه در مورد هر كدام به وجود می‌آید در نظر بگیرید, در مرحله‌ی سوم باید راه حلی به منظور پایان دادن به آن پیدا كنید.
در زمینه‌ی تهیه یادداشت‌های روزانه كتاب‌های متعددی به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند كه هنر نوشتن یادداشت‌های روزانه را نشان می‌دهند. در ادامه مطلب برای هر چه بهتر برگزار كردن این برنامه توصیه‌هایی ارائه داده‌ایم:
  روش نوشتن موثر خاطرات روزانه
         
برای نوشتن موثر خاطرات روزانه به سه عنصر احتیاج است:
 (1) دفترچه‌‌ای كه صرفاً به نوشتن خاطرات اختصاص داده شود,
 (2) یك قلم یا یك مداد و شاید از همه‌ی این‌ها مهم‌تر
 (3) محیطی آرام كه بتوانید حواستان را جمع كنید. و بعد آن چه در سر دارید روی كاغذ بیاورید. به نظر می‌رسد كه نتوانیم بهترین زمان نوشتن خاطرات روزانه را مشخص سازیم.              
واقعیت این است كه برای هر كسی این ساعت فرق می‌كند. پایان روز ممكن است عالی به نظر برسد, اما ممكن است آنقدرها هم خوب نباشد.
 با آن كه زمان نوشتن خاطرات روزانه می‌تواند تغییر كند, بهتر است در شروع روزی 15 تا 20 دقیقه را صرف نوشتن بكنیم. نوشتن هفته‌‌ای سه نوبت هم كافیست. با این حال بسیاری از كسانی كه خاطرات یا یادداشت‌های روزانه می‌نویسند بیشتر به جای توجه به ادراك و برداشت خود از حوادث اتفاقیه, به درج خود حادثه اكتفا می‌كنند. اما اگر به برنامه ادامه دهیم, مطالب بیشتری می‌نویسیم و به جنبه‌های شخصتیی بیشتری از نویسنده اشاره می‌كنیم.با توجه به باورهای جاری, قاعده به خصوصی برای نوشتن خاطرات روزانه وجود ندارد. با این حال از آن‌جایی كه خاطره‌نویسی یكی از شیوه‌های موثر مقابله با استرس است. نكاتی است كه باید آن‌ها را در ذهن داشته بایشم. نوشته‌ها باید در برگیرنده‌ی مطالب مربوط به حوادث استرس آمیز و نیز تجربیات مثبت باشند. زندگی از فراز و نشیب‌های تشكیل می‌شود و به مرور نوشته‌های شما باید جوانب امر را نشان دهد. از آن گذشته نوشتن یادداشت‌های روزانه نباید صرفاً به ابراز احساسات و اندیشه‌ها در قالب كلام محدود شود. نقاشی وسیله‌‌ای بسیار موثر برای نشان دادن احساسات و افكار و خاطراتی است كه كلمات اغلب نمی‌توانند آن‌ها را به خوبی توصیف كنند. طراحی نیز وسیله جالبی برای رسیدن به این خواسته است. توجه داشته باشید كه شما برای خودتان و نه برای راضی كردن دیگران مطلب می‌نویسید. در واقع بهترین خاطره‌نویسی‌ها آن‌هایی هستند كه محرمانه تلقی می‌شوند.
با آن كه شیوه‌ی خاصی برای نوشتن خاطرات وجود ندارد, معیارهایی هست كه می‌تواند به نویسنده كمك كند تا برای برخورد موثرتر با استرس و ارتباط با عمق درون از این راهكارها استفاده كند. از جمله‌ی این ملاك‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره كرد:
1_ به مسائل و مباحثی بپردازید كه بیشترین ناراحتی, اندوه و تنش را برای شما ایجاد می‌كند. شناسایی محرك‌های تنش‌زا و اولویت بخشیدن به آن‌ها درفرآیند خودآگاهی نقشی مهم دارد. برای شروع نوشتن خاطرات روزانه می‌توانید با پرسشی شروع كنید. مثلاً امروز من چگونه بود و چگونه گذشت؟ یا در حال حاضر چه اندیشه‌‌ای در سر دارم؟
2_ از خود بپرسید وقتی با این محرك‌های تنش‌زا روبه‌رو می‌شوید, چه احساسی پیدا می‌كنید. دو احساس مهم مرتبط با استرس خشم و هراس هستند, اما سایه‌های مختلفی از این احساسات هم وجود دارند كه از جمله آن‌ها می‌توان به ناشكیبایی, حسادت, ناراحتی, اندوه, غم, سوگ, احساس گناه و نگرانی اشاره كرد. پس از شناسایی حالات احساسی خود, برای شناسایی مبدا احساساتتان باید از پرسش چرا؟ استفاده نمایید. (چرا ناراحت هستم؟ چرا نومیدم؟ چرا احساس می‌كنم كه مظلوم واقع شده‌ام؟)
از نوشته‌ها برای استفاده از ذهن خلاق خود استفاده كنید. وقتی توانستید محرك‌های تنش‌زا را بشناسید و احساساتی را كه در مورد هر كدام به وجود می‌آید در نظر بگیرید, در مرحله‌ی سوم باید راه حلی به منظور پایان دادن به آن پیدا كنید.
در زمینه‌ی تهیه یادداشت‌های روزانه كتاب‌های متعددی به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند كه هنر نوشتن یادداشت‌های روزانه را نشان می‌دهند. در ادامه مطلب برای هر چه بهتر برگزار كردن این برنامه توصیه‌هایی ارائه داده‌ایم:
1_ توجه به مركز. قبل از این كه شروع به نوشتن بكنید, دقایقی را در حالت آرامش قرار بگیرید. چشمانتان را ببندید, چند نفس عمیق بكشید, بگذارید تا در حالت آرامش قرار بگیرید. تمركز كردن و توجه به مركز بدین معناست كه به لحظه‌ی اكنون و به این جا بیشتر توجه می‌كنید. گاه گوش دادن به نوارهای آرامش بخش و یا نوشیدن چای داغ می‌تواند به رسیدن به تمركز كمك كند.
2_ تاریخ نوشته‌های خود را مشخص كنید. هر یك از نوشته‌های خود را با تاریخ روز و ماه و سال مشخص نمایید. ممكن است در مواقعی بخواهید نوشته‌های گذشته خود را بخوانید و وقتی این اطلاعات درباره آن‌ها را یادداشت می‌كنید, به سهولت بیشتری می‌توانید شرایط پیرامونی حوادث گذشته را درك نمایید.
3_ سانسور نكنید. آن چه را به ذهنتان می‌رسد, بدون ویرایش اندیشه به روی كاغذ بیاورید. ذهنیات خود را سانسور نكنید, بگذارید به همان شكلی كه هستند از نوك قلم شما به روی كاغذ بیایند.
4_ خودانگیختگی. بگذارید افكارتان آزادانه به هر سمت كه می‌خواهند جاری شوند. مجبور نیستید كه همیشه عبارات خود را به شكل جملات كامل و بندهای مشخص بنویسید. آن چه را در ذهن دارید به روی كاغذ بیاورید و بعد آن‌ها را به هر شكلی كه می‌خواهید دسته‌بندی كنید.
5_ مكان خلوت. به لحاظ نظری مطالب دفترچه خاطرات را می‌توانید در هر جایی بنویسید. اما داشتن مكان دنج و خلوت سببی است تا خودافشایی بیشتری بكنید. مكانی بیابید كه بتوانید آن جا را مكان ویژه خود در نظر بگیرید. فضاهای باز نیز فرصتی است تا ذهن انبساط پیدا كند. اگر هوا به گونه‌‌ای است كه می‌توانید مدتی در فضای بیرون بنشینید, درختی پیدا كنید, ساحلی, دامنه‌ی كوهی, روی چمن‌ها و علف‌ها بد نیست. این مكان را از آن خود بدانید. در مواقعی می‌توانید این مكان را با موسیقی درمانی تركیب كنید. این گونه ذهن آزادتری پیدا می‌كنید.
6_ دفترچه خاطرات خصوصی. به گفته‌ی متخصصان و صاحبنظران, دفترچه خاطرات و یادداشت‌های روزانه, دفترچه‌‌ای مختص شماست. اگر عادت كنید كه ذهنیات به رشته‌ی تحریر درآمده‌ی خود را با دیگران در میان بگذارید, سوگند وفاداری نسبت به خودتان به مخاطره می‌افتد. اگر با كسان دیگری زندگی می‌كنید, بهتر این است كه دفترچه خود را به دور از چشم‌های دیگران قرار دهید. دفترچه خاطرات یا یادداشت‌های روزانه برای همه به جز نویسنده در حكم جعبه پاندوراست. باید از تمامی كسانی كه با شما زندگی می‌كنند بخواهید كه نوشته‌های شما را نخوانند.
7_ غلبه مانع روانی نویسنده. بسیاری از اشخاص از برملا كردن آن چه در ذهنشان می‌گذرد با دشواری روبه‌رو هستند. در بسیاری از مواقع آن چه در ذهن ما می‌گذرد با آرمان‌های ما همخوانی ندارد. وقتی افكار و ادراكات ما با آرمان‌ها و انتظاراتی كه برای خود در نظر می‌گیریم همخوانی ندارند, مشكلاتی بروز می‌كند. اما توجه داشته باشید كه فرانكل معتقد بود كه رنج كشیدن بخش ضروری از فرآیند رشد شخصی است.
در شروع درج یادداشت‌های روزانه و خاطره‌نویسی یك كاغذ سفید, حالا به یك دفترچه یادداشت خالی كاری نداریم, می‌تواند به شدت هول‌انگیز به نظر برسد. بعضی‌ها در نوشتن خاطرات و یادداشت‌های روزانه خود با دشواری فراوان روبه‌رو هستند زیرا گمان می‌كنند كه در هر صفحه از نوشته‌شان باید مطلبی جدی و بی كم و كاست نوشته شود. توجه داشته باشید كه درج خاطرات روزانه اقدامی به منظور تقویت رابطه شما با خود شماست. روابط با مقدمه, اطلاعات پس زمینه و پرسش و پاسخ شروع می‌شود. نوشتن خاطرات روزانه هم از همین كیفیت برخوردار است. ایجاد موانع روانی برای نویسنده، برای همه اتفاق می‌افتد. بسیاری از اشخاص را می‌شناسیم كه به هنگام برخورد با موانع روانی دست از كار می‌كشند. اما در این میان بعضی‌ها پس از مدتی دوباره به سراغ این كار می‌آیند.
جیمی پنه بیكر معتقد است كه نوشتن دفترچه خاطرات وسیله‌‌ای برای خودابرازی است اما همان‌طور كه نوشتن خاطرات روزانه فواید فراوانی دارد, بعید نیست كه از آن به اشتباه استفاده كنیم. به هنگام نوشتن خاطرات و یادداشت‌های روزانه نكات زیر را در نظر بگیرید:
1_ نوشتن خاطرات و یادداشت‌های روزانه نباید جایگزین اقدامات مقابله‌‌ای كارآمدتر با استرس شود. توجه داشته باشید كه یادداشت‌های روزانه البته وسیله‌‌ای مناسب برای روبه‌رو شدن با استرس هستند. اما طنین ناشی از این نوشته‌ها باید دعوتی باشد از شخص تا راه‌حل‌های مناسبی برای مقابله با استرس پیدا كند. وقتی از نوشتن یادداشت‌های روزانه به جای روش‌های موثرتر برای برخورد با استرس از قبیل برقراری ارتباط موثر با دیگران یا مهندسی عوامل اجتماعی برای بهتر كردن شرایط محیطی استفاده شود, بعید است كه حاصل آن‌قدر‌ها مطمئنی داشته باشد.
2_ یادداشت‌های روزانه و خاطره‌نویسی باید مشوق احساسات صادقانه باشد. به عنوان روشی مقابله‌‌ای, نوشتن خاطرات روزانه نویسنده را تشویق می‌كند تا روح و روان خود را بیازماید و اندیشه را متوجه درون انسان بكند. در حالی كه بسیاری از مضامین كتبی, مفاهیم و فلسفه‌ها می‌توانند وسیله‌ای در خدمت بررسی و وارسی جستجوی روح و روان باشند, این‌ها نباید كانون خاص توجه نوشته‌ها باشند. مضمون اصلی نویسنده است. خاطرات روزانه باید محرمانه نگهداری شوند, هر چند بعضی‌ها از روی میل بخش‌هایی از نوشته‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارند. اما اگر قرار باشد كه خاطرات روزانه به جای خودتان برای دیگران نوشته شود, احتمال صادقانه بودن مطالب كاهش می‌یابد.
3_ فلج شدن ناشی از تحلیل. گاه اگر اشخاص بیش از اندازه مجذوب بیان احساسات و اندیشه‌های خود شوند, آگاهی مكدر می‌شود و اثر بخشی ابراز خود و تعمق در خویشتن كاهش می‌یابد. در این شرایط فرایند مقابله با استرس نه تنها بهتر نمی‌شود, بلكه با مشكلاتی مواجه می‌شود.
پنه بیكر با مطالعه اشخاصی كه خاطرات روزانه خود را می‌نوشتند به نتایجی جالب توجه رسید. نخست آن كه تنها 3 درصد اشخاص تحت مطالعه همه روزه خاطراتشان را یادداشت می‌كردند و در حالی كه در مقایسه با مردان, زنان بیشتری خاطراتشان را می‌نوشتند, تفاوت موجود آن‌قدرها معنی‌دار نبود. دوم, نوشته‌ها بیشتر از احساس به واقعیت‌ها توجه داشتند و این روشی است كه ممكن است آن قدرها موثر و ثمربخش نباشد. و سرانجام, او به این نتیجه رسید كه خاطره‌نویسان به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند. گروه اول كسانی هستند كه تنها در شرایط بروز بحران‌های روحی و ناراحتی اقدام به نگارش می‌كنند. در این شرایط نوشته‌ها قرار است كه از شدت بار اضطراب بكاهند. اما گروه دوم تقریباً همه روزه یادداشت می‌كنند. و سرانجام پنه بیكر به گروه سومی برخورد كه به جای نوشتن خاطرات روزانه نامه‌نویسی می‌كردند. با آن كه این كار ممكن است مشابه نوشتن خاطرات و یادداشت‌برداری‌های روزانه به نظر برسد. نامه‌ها كمتر به احساسات درون اشخاص توجه دارند. خود من در برخورد با بیماران مختلف به گروه چهارمی برخورد كرده‌ام كه لزوماً مرتب یادداشت‌برداری نمی‌كنند, شاید هفته‌‌ای یك بار یا دو بار, اما نوشته‌هایشان میان تجارب مثبت و منفی حد تعادلی را رعایت می‌كند. تجربه‌های مثبت بیشتر مبتنی بر حقایق هستند و حتی می‌توانند با حكایتی خلاق در ارتباط باشند. اما نوشته‌های تجربه‌های منفی دربرگیرنده‌ی احساسات درونی هستند كه دلایل این احساسات را بیان می‌كنند.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:10 PM | نظرات (0)

چطور كودكان را به مطالعه علاقه‌مند كنیم؟
تحقیقات نشان داده است بیشتر كسانی كه به كتاب و كتابخوانی علاقه دارند والدینی داشته‌اند كه در دوران كودكی لحظات شیرین و گرمی را در هنگام خواندن داستان‌ها برای آنها ساخته و پرداخته‌اند.
توصیه‌های زیر را به كار گیرید تا كودكان خود را جذب مطالعه كنید، به طوری كه كتاب را بهترین دوست خود بدانند و از آن جدا نشوند.

1 - زمان خاصی را به عنوان زمان خواندن داستان در نظر بگیرید : این مورد به خصوص برای كودكان نوپا بسیار مهم است. زمان قصه‌سرایی نبایدطولانی باشد، در اینجا كیفیت از همه چیز مهمتر است، اما سعی كنید آن را به صورت برنامه‌ای منظم در هر روز دنبال كنید.
2 - كتاب‌هایی را انتخاب كنید كه خودتان از خواندن آنها لذت می‌برید، زیرا عدم علاقه شما، به خوبی در آهنگ كلام شما منعكس می‌شود.

3 - به خاطر داشته باشید كه اغلب سطح شنیداری كودكان بالاتر از سطح خواندن آنهاست: پس فكر نكنید ممكن است كودك شما كه در گروه سنی الف قرار دارد از شنیدن كتاب‌های گروه سنی ب، ج یا بالاتر لذت نبرد.
4 - همیشه قبل از خواندن، عنوان كتاب و نام نویسنده آن را اعلام كنید.
5 - داستانی را كه می‌خوانید در ذهن خود تجسم كنید: مناظر را در ذهن خود ببینید، حتی زمانی كه كتاب هیچ گونه تصویری ندارد. این كار باعث می‌شود كه داستان را به زیبایی و واضح تعریف كنید.
6 - در حین خواندن از تنوع استفاده كنید: متناسب با داستان، تن صدای خود را بالا و پایین ببرید، با دستان و اعضای صورت خود اشارات گوناگونی پدید آورید. همه اینها در جذاب‌تر كردن داستان برای شما و فرزندتان كمك می‌كند.
7 -بسیاری از كودكان از«خواندن مكرر» یك داستان لذت می‌برند.
8 -كودكتان را تشویق كنید كه صفحات را ورق بزند، یا حتی عباراتی كه بلد است را بخواند: هر دوی شما می‌توانید با افزودن دیالوگ‌های جدید، صداهای متفاوت و اشارات مختلف به آن شاخ و برگ دهید.
9 - به آرامی بخوانید: در حین خواندن، سؤالاتی بپرسید و به پرسش‌های كودكتان پاسخ دهید. به عكس‌ها اشاره كنید و در مورد تصاویر كتاب بحث كنید. از كودكتان بپرسید: «فكر می‌كنی بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
10 - فعالیت‌های اضافه و متناسبی با فضای داستان، ارائه كنید: كارهایی مثل آشپزی یا درست كردن كاردستی كه با داستان شما متناسب و هماهنگ باشند یا فعالیت‌هایی كه خواندن را به عنوان بخشی از علوم و فنون غنی ادبیات شكوفا سازند و به پیشرفت در یادگیری مهارت‌های ادبی منجر شود.
11 - در زمان داستان با كودك خود مدارا كنید، اما در عین حال جدی و محكم باشید: چنانكه كودك شما نسبت به خواندن كتاب‌ بی‌میل است اجازه دهید در این حین نقاشی بكشد. شاید حتی بتواند یك نقاشی از فضای داستان بكشد!
12 - با آموزگار كودكان صحبت كنید یا به كتابخانه منطقه‌تان بروید تا از پیشنهادها و تجربیات آنها در این رابطه بهره‌مند شوید: به این وسیله فهرست‌های گوناگونی از كتاب‌های مختلف خواهید یافت و شاید حتی آنها بتوانند كتاب‌هایی كه خواندن بلند آنها برای كودكان اثربخش بوده است را به شما معرفی كنند.
خواندن، یك فعالیت تفریحی است شما فقط روزانه 15 دقیقه برای آن وقت صرف‌كنید و از نتیجه سود بخش آن برای خود و فرزندانتان تا آخر عمر بهره بگیرید.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:09 PM | نظرات (0)

قصه و تأثیر آن در تربیت كودكان

در كشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستآنها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی كودكان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال كرده، از سختی و خشكی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند. بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت كه پرورش انسان های خلاق، مبتكر و كارآمد است، باز می مانند.
هدف از ذكر این مطالب آشنایی شما با روش های قصه خوانی و قصه گویی برای كودكان دبستانی است كه نقش بسزایی در رشد و شكوفایی خلاقیت در كودكان دارد.

ادبیات كودكان چیست؟
ادبیات كودكان شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان است. ادبیات كودكان عبارت است از تلاشی هنرمندانه در قالب كلام، برای هدایت كودك به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او. به بیانی دیگر، ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افكار به وسیله ی كلمات در اشكال و صورت های گوناگون.
ادبیات، كودك را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتكار و ابداع به او می بخشد. داستآنها و اشعاری كه كودكان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فكر و روحیه ی آنان می گذارد و ایشان را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درك و فهم مشكلات زندگی آنان را یاری می كند.

در تعریف ادبیات كودكان می توان گفت: مجموعه ی نوشته ها، سروده ها و گفتارهایی است كه از طرف بزرگسالان جامعه برای استفاده ی خردسالان فراهم می آید، یا خردسالان خود خالق آن هستند.
ادبیات كودك، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش قاطعی دارد.
هدف های برنامه ی ادبیات كودكان در آموزش و پرورش دوره ی ابتدایی عبارت اند از:
1-    كمك به پرورش قدرت بیان و عواطف و افكار كودكان.
2-    تقویت و پرورش نیروی تخیل در كودكان.
3-    تحریك قوه ی ابتكار و ابداع در كودكان.
4-    ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در كودكان.
5-    رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
6-  برآورده كردن نیازهای عاطفی كودك و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.

 تأثیر قصه در كودكان
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تكوین شخصیت كودك دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، كودك به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هایی هستند كه هسته ی مركزی بسیاری از قصه ها و داستآنها را تشكیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در كودك، متوجه ساختن كودك به دنیایی كه اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفید در كودك، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت كودك هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای كودكان است.

انتخاب قصه های مناسب
مسئله ی انتخاب كردن قصه، با توجه به انبوه موادی كه در اختیار قصه گوست، به ویژه برای قصه گوهای تازه كار و مبتدی، مشكلی اساسی است. حتی بهترین و برجسته ترین قصه گوهای حرفه ای هم قادر به گفتن هر داستانی نیستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هایی می سازد كه با شخصیت خاص و سبك او متناسب باشند. قصه گوی تازه كار، ابتدا باید سعی كند كه ویژگی های شخصیت و سبك گویش خود را ارزیابی كند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هایی را می توانم مؤثر و خوب بیان كنم؟ چگونه می توانم شخصیت خود را با قصه هماهنگ كنم تا هر دو بتوانیم با شنونده ارتباط برقرار كنیم؟
پس از آن كه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد، وارد مرحله ی آماده كردن داستان برای گفتن می شود كه از مهم ترین گام هایی است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گویی برداشته می شود. قصه گو باید به خاطر داشته باشد كه كار او از بر كردن یا از رو خواندن نیست، بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه ای یگانه باقی می ماند.
از بر كردن قصه اغلب نخستین مانعی است كه راه سیر طبیعی و خودانگیخته ی یك قصه گویی موفق را سد می كند. قاعده ی درست این است كه هرگز نباید داستانی را برای «گفتن» به خاطر سپرد، بلكه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن كافی است.
انتخاب و آماده كردن داستان، نخستین گام ها در راه پیشبرد هنر قصه گویی است و هنر قصه گویی بر آنها استوار می شود. قصه گوهای مبتدی و تازه كار به زودی متوجه می شوند زمانی را كه برای رسیدن به این مرحله از رشد سپری كرده اند، سرمایه گذاری مفیدی بوده است.
آماده كردن ذهن و بیان ، در ارائه ی موفقیت آمیز یك قصه مهم ترین مُتغیّر به شمار می آید. بدون این انتخاب و آماده كردن بسیار دقیق، قصه گو نباید انتظار به دست آوردن یك تجربه ی موفق را داشته باشد.



نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:08 PM | نظرات (0)

زاویه دید
زاویه دید به 4 بخش کلی تقسیم میشود: اول شخص، دوم شخص، سوم شخص و راوی غیرقابل اعتماد.
الف) سوم شخص هم به سه دسته : دانای کل، سوم شخص محدود به ذهن و نمایشی تقسیم میشود.
1- دانای کل، زاویه دیدی است که در آن یک نفر از بالا به همه شخصیت های داستان اشراف دارد و میتواند وارد ذهن همه آنها بشود. دانای کل به دو دسته مفسر و غیر مفسر تقسیم میشود. دانای کلی اقدام به تفسیر روایت میکند. مثل لئون تولستوی و دانای کلی که اقدام به تفسیر نمیکند. مثل دانای کل های مدرن.
2- سوم شخص محدود به ذهن : زاویه دیدی است که یکی از شخصیت ها اقدام به روایت داستان میکند. تفاوت آن با دانای کل این است نمیتواند به ذهن همه شخصیت ها برود و فقط به حدس و گمان میپردازد.
3- نمایشی : زاویه دیدی که در آن راوی صرفاً مثل یک دوربین همه چیز را بیان میکند. به صورتی میتوان گفت اگر دانای کل و سوم شخص محدود به ذهن اقدام به تفسیر نکنند تبدیل سوم شخص نمایشی میشوند. مثل داستان های همینگوی
ب) دوم شخص : بعضی ها این زاویه دید را جزو تقسیم بندی های داستانی قرار نمیدهند. شاید به این علت که این زاویه دید بدل از اول شخص و سوم شخص است. تا حدی میشود این را قبول کرد. اما این زاویه دید را نمیتوان حذف کرد.
این زاویه دید بدل از اول شخص و سوم شخص است و معمولاً در زمانی انتخاب میشود که راوی یا توان روایت ندارد (مثل یک کودک، یا یک زندانی که دهانش بسته است) یا مجنون است و بیماری روانی دارد. البته میشود گونه ای از آن را حدیث نفس هم گفت. یعنی راوی با ضمیر تو با خودش حرف میزند. یک نمونه برای آن شهر جنگی اثر حبیب احمدزاده است.


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:06 PM | نظرات (0)

آموزش مهارت های نویسندگی خلاق
هدف از نوشتن، انتقال اندیشه یا احساس به خواننده است. اندیشه واحساسی که نویسنده آن را دریافته وفکرمی کندلازم است دیگران نیزآن را دریابند.آن که مضمونی بدیع وتازه ای در ذهن ندارد، نویسنده نیست وآن که ذهنش توان آفریدن معنای تازه رادارداماهنرخوب بیان کردن ونوشتن راندارد، نیزنویسنده نیست. پس نویسنده کسی است که ذهن خلاق وآفریننده دارد ومی تواند زیباترین جامه ی بیان رابرقامت اندیشه هایش بپوشاند وبه دیگران عرضه کند.
عناصراصلی نویسندگی، خوب دیدن وخوب شنیدن، خوب فکرکردن وخوب بیان کردن است. باخوب دیدن وخوب شنیدن، سوژه وموضوع به دست می آید. بااندیشه ی درست، استخوان بندی اجزای مطلب درست می شود وآن گاه نوبت به زیبایی های بیانی می رسد. پس مااز موضوع شروع می کنیم :
موضوع یا سوژه .
سوژه همان اندیشه اولیه ونطفه آغازین است. جرقه ی درذهن نویسنده که حالت کشف والهام دارد. به عبارت دیگر موضوع ، همان رشته ای است که ازآغازتاپایان نوشته حضوردارد وامتدادمی یابد. دیگر عناصر و مصالح نوشته مانند دانه های تسبیحی هستند که دراین رشته کشیده می شوند تانتیجه نهایی مورد نظرنویسنده به دست بیاید.
درواقع موضوع، جمله ای است که چکیده تمام مقاله است ومقاله، بسط وگسترش یافته ی همان جمله است. چنان که یک جمله می تواند توضیح وشرح یک کلمه باشد. مثلاکلمه ی « آوارگی » موضوع مقاله شماست. شماپیرامون آن چندین صفحه اظهارنظرواستدلال می کنید. می توان چکیده مقاله شمارادریک جمله بیان کردوگفت: آوارگی چنین پیامد های منفی یامثبت دارد.


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:05 PM | نظرات (0)

چه كتاب‌هایی بخوانیم؟
این جمله «ابوالفضل بیهقی» را حتماً بارها شنیده‌اید كه «هر كتابی ارزش یك بار خواندن را دارد». در این‌كه هر كتاب برای خود جهانی وسیع و تماشایی است و خواندن آن آشنایی با یك دنیای جدید است، هیچ شكی نیست، اما مسئله این است كه آیا انسان معاصر در میان مشكلات و دغدغه‌های زندگی مدرن (یا لاقل نیمه مدرن) خود، فرصت كافی برای خواندن هزاران جلد كتابی كه در دسترسش است، دارد یا باید به انتخابی دقیق در این‌باره دست زند. در این‌كه «مطالعه» یك ضرورت غیرقابل اجتناب است، شكی نیست، چنان‌چه «بارت» بر این اعتقاد است كه «كتاب معنا را می‌آفریند و معنا زندگی را، من با امكاناتی كه نویسنده به من می‌دهد بر خویشتن تأثیر می‌گذارم. آن‌چه درباره او می‌گویم، مرا ناگزیر می‌كند تا بیش‌تر درباره خویشتن بیندیشم.» اما این‌كه چه بخوانیم و چگونه، خود سوالی است كه باید درباره آن تفكر كرد.
 
چه بخوانیم؟
این‌كه چه كتابی بخوانیم شاید مهم‌ترین سوالی باشد كه تعداد زیادی آن را از خود و دیگران می‌پرسند، اما با توجه به این‌كه در ایران سالانه تنها 1500 جلد كتاب منتشر می‌شود، ما با دامنه‌ای بسیار وسیع از انتخاب‌ها مواجه نبوده و با مشكل كم‌تری مواجه هستیم. (این میزان در كشورهای اروپایی 40 هزار عنوان است.)
در این لیست تكلیف كتاب‌های مرجع، كلاسیك و تاریخی (مثلاً تاریخ بیهقی یا كلیله و دمنه) و كتاب‌های تخصصی مثل آنانی كه درباره علم طب و یا مهندسی و حتی كتاب‌های پیچیده فلسفی نوشته شده‌اند، نیز مشخص است و هر كس بنا به تخصص و علاقه خود می‌تواند تصمیم به خواندن یا نخواندن آن‌ها بگیرد. برای مطالعه نباید به هیچ‌ عنوان آثار نویسندگان و مشاهیر بزرگ را فراموش كرد. تازه بعد از خواندن آثاری چون شكسپیر، همینگوی، مولیر و... است كه پی می‌برید كه تاكنون با نخواندن این آثار خود را از چه دنیای عظیمی محروم كرده بودید. بنابراین به نظر می‌رسد كه مشكل انتخاب بر سر كتاب‌هایی است كه در این لیست قرار نمی‌گیرند. شایع‌ترین انتخاب برای خرید و خواندن یك كتاب، معمولاً توصیه دوستان و آشنایان و نقدهایی كه حول یك كتاب روی می‌دهد، در این میان نباید فراموش كرد كه برای خواندن یك كتاب نباید چندان هم تحت تأثیر اطرافیان قرار گرفت، هیچ تضمینی وجود ندارد كه كتابی كه به شدت مورد استقبال قرار گرفته و حتی با فروش بالایی نیز مواجه شده است، با مذاق شما هماهنگ باشد. هیچ لزومی هم نیست كه حتماً كتابی را كه «مد» شده است،


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:03 PM | نظرات (0)

هنرداستان نویسی از نگاه منیرو روانی پور
منیرو روانی‌پور (۱۳۳۳-) نویسنده ایرانی است. داستان «رعنا»ی وی از مجموعهٔ نازلی، در دورهٔ سوم (۱۳۸۲) جایزه گلشیری برگزیده شده‌است. بیشتر داستان‌های روانی‌پور در جنوب ایران می‌گذرد و فضای آن برآمده از طبیعت و مردم جنوب ایران است. منیرو روانی پور در دوم مرداد ۱۳۳۳ در جفرهٔ بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند. برای ادامه تحصیل به آمریكا رفت و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ایندیانا کارشناسی ارشد گرفت. روانی‌پور از سال ۱۳۶۰ داستان‌نویسى را شروع كرده است و اولین كتابش (كنیزو) در سال ۱۳۶۷ منتشر شده‌است. پس از آن تعداد زیادی داستان کوتاه و چند رمان نوشت. داستان رعنا از مجموعهٔ نازلی، در دورهٔ سوم ۱۳۸۲ جایزه گلشیری برگزیده شده است. روانی‌پور در کلاس‌های داستان‌نویسی ِخود با بابک تختی، پسر پهلوان تختی آشنا شد و ازدواج کردند. بابک تختی ناشر (نشر قصه) است و فرزندشان غلامرضا حاصل این ازدواج می‌باشد.
در سال ۱۳۷۹ روانی‌پور یکی از شرکت‌کنندگان کنفرانس برلین بود. قهرمان داستان زن فرودگاه فرانکفورت نیز زنی است که‌ قرار بوده‌ در کنفرانس‌ برلین‌ داستان‌ بخواند، اما با مشکلاتی‌ كه‌ در حاشیه کنفرانس‌ به‌وجود می‌آید فرصت‌ داستان‌خوانی‌ را از دست‌ می‌دهد و علاوه بر آن در کشورش‌ نیز او را برای حضور در این‌ کنفرانس‌ مورد شماتت‌ قرار می‌دهند.
روانی‌پور در سال ۱۳۸۵ از اولین حامیان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان» در ایران بود.
وی هم‌اکنون از دسامبر ۲۰۰۷ با خانواده‌اش در امریکا به سر می‌برد.


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 مهر 1388  ساعت 9:02 PM | نظرات (0)