.

ـ امام على (ع ) : غنيمت زيركان , آموختن حكمت است .

ـ از دست شدن توانگرى براى زيركان , غنيمت است و براى نابخردان , مايه دريغ .

ـ شرايع دين يكى و راههاى آن هموار است هر آن كس كه در اين راهها قدم گذارد, به حق رسد و سود برد و هر آن كس كه از آنها منحرف شود, گمراه و پشيمان گردد.
ـ خـداونـد سـبـحان طاعت خود را, در آن جا كه ناتوانان از انجام آن كوتاه مى آيند, غنيمتى براى زيركان قرار داد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:55 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 .

چيزهايى كه بايد آنها راغنيمت شمرد.

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : پـنـج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت شمار : زندگيت را پيش از مردنت وتـندرستيت را پيش از بيماريت و فراغت و آسايشت را پيش از گرفتار شدنت و جوانيت راپيش از پير شدنت و توانگريت را پيش از نيازمنديت .

ـ امـام عـلـى (ع ), دربـاره آيـه ((و بـهره ات را از دنيا فراموش مكن )), فرمود : تندرستى و توانايى وفراغت و جوانى و شادابيت را از ياد مبر و با استفاده از اينها آخرت را بجوى .

ـ امـام بـاقر(ع ) : از مردم روزگارت پنج چيز را (براى خودت ) غنميت دان : هرگاه حضورداشته بـاشى , تو را نشناسند و هرگاه غايب باشى , كسى جوياى تو نشود و هرگاه در انجمنى باشى , با تو مشورت نشود و اگر سخنى گويى سخنت پذيرفته نشود و اگر به خواستگارى رفتى به تو همسر ندهند.
ـ امام على (ع ) : اعمال نيكوكارانه را غنيمت شمار و پيمانهايى را كه با برادران بسته اى , رعايت كن .

ـ راستى و راستگويى را در هر جايى غنيمت شمار, تا سود برى و از بدى و دروغ دورى كن ,تا سالم مانى .

ـ شما اگر كارهاى نيك را غنيمت شماريد, در آخرت به اوج آرزوهاى خود برسيد.
ـ از وجـود خويشتن براى خودت بهره برگير و از امروزت براى فردايت توشه بردار وخواب سبك روزگار را غنيمت شمار و فرصت امكان يافتن را درياب .

ـ رحمت خدا بر آن كس [بنده اى ] كه سخن حكيمانه اى را شنيد و پذيرا شد, مهلت عمر راغنيمت شمرد و بر مرگ پيشى گرفت و از عمل توشه برگرفت .

ـ در سـفـارش بـه فـرزنـد خـويـش : هـرگـاه از نـيازمندان كسى را يافتى كه با خود توشه تو را بـه روزقـيامت برد و فردا كه به آن توشه نياز دارى آن را به تو رساند, وجود او را غنيمت شمار و آن بارتوشه را بر دوش او نه .

ـ نيز در همان سفارش : وجود كسى را كه در روزگار توانگريت از تو وام خواهد, غنيمت شمار تا در روز سختى و تنگدستيت (روز قيامت ) آن وام را به تو پس دهد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:54 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

پرهيز از تندروى در دين .

قرآن .

((اى اهـل كـتـاب در ديـن خـود غلو نكنيد و درباره خدا جز حق نگوييد هر آينه عيسى پسر مريم فرستاده خدا و كلمه اوبود )).
((نـسـزد هيچ بشرى را كه خدا به او كتاب و حكمت و نبوت داده باشد آن گاه به مردم بگويد كه بندگان من باشيد نه بندگان خدا )).
ـ پيامبر خدا(ص ) : مرا از حق خودم (و حدى كه دارم ) بالاتر نبريد, خداى تعالى مرا, پيش ازآن كه پيامبر كند, بنده قرار داد.
ـ دو دسـتـه انـد كه شفاعت من به آنها نمى رسد :فرمانرواى سركش وستمگروكسى كه در دين غلو ورزد و از دين بيرون رود و از اين عمل خود توبه نكند و دست نكشد.
ـ دو مـردنـد كـه شفاعت من به آنها نمى رسد : حكمران ستمكار و سركش و كسى كه در دين غلو ورزد و از محدوده آن بيرون رود.
ـ دو گروه از امت من بهره اى از اسلام ندارند : غلات و قدريه .

ـ امـام صـادق (ع ) : مـردى خـدمـت پيامبر خدا(ص ) آمد و عرض كرد : درود بر تو اى پروردگار من !حضرت فرمود: تو را چه شده است ؟
لعنت خدا بر تو باد, پروردگار من و پروردگار تو اللّه است هان ! به خدا قسم كه نمى دانستم , درجنگ ترسويى و در صلح (يا سلام كردن ) پست .

ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : اى على ! حكايت تو در ميان امت من حكايت مسيح عيسى بن مريم است كه مردم درباره او سه فرقه شدند : فرقه اى مؤمن ماندند و آنان همان حواريانند, فرقه اى با اودشمنى ورزيدند و آنان يهودند و فرقه اى درباره او غلو كردند و در نتيجه از ايمان خارج شدند.
امـت مـن نـيـز بـزودى نـسـبـت بـه تـو سـه فـرقـه خواهند شد : فرقه اى شيعه و پيرو تو هستند وآنـان هـمـان مـؤمـنـانـنـد,فـرقه اى دشمن تو هستند و آنان شك كنندگانند و فرقه اى درباره تو غـلـومـى كـنـنـد و آنـان منكران (خدا) هستند اى على ! تو و شيعيان تو و دوستداران شيعيان تو دربهشت هستيد و دشمن تو و غلو كننده درباره تو در آتشند.
ـ اى عـلـى ! حـكـايـت تو در ميان اين امت , حكايت عيسى بن مريم است كه گروهى او رادوست داشـتـنـد و درباره اش غلو كردند و گروهى او را دشمن داشتند و در دشمنى با او افراطورزيدند پس وحى نازل شد كه : ((و چون داستان پسر مريم آورده شد, قوم تو با خنده فريادزدند)).
ـ امـام عـلـى (ع ) : در بـاب مـن دو گـروه هـلاك مى شوند, در حالى كه من بى گناهم : دوست افراطى و دشمن افراطى .

ـ در بـاب من دو كس هلاك مى شوند : يكى دوست افراطى كه در ستايش من چيزهايى مى گويد كه در خور من نيست و ديگرى دشمنى كه عداوتش با من او را وا مى دارد, تا به من بهتان زند.
ـ در باب من دو كس به هلاكت افتادند : دوست افراطى و دشمن كينه ورز.
ـ در باب من دو كس به هلاكت در افتند : دوستدارى كه زياده روى كند و دروغزنى كه افترابندد.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ), بـه عـلـى (ع ), فـرمـود سـوگـنـد بـه آن كـه جـانـم در دسـت اوسـت , اگـرنـمـى تـرسـيـدم كـه گـروهـهـايى ازامت من درباره تو همان بگويند كه نصارا درباره عيسى بـن مريم گفتند,امروزدرباره تو سخنى مى گفتم كه بر هيچ جماعتى از مردم نگذرى , مگر اين كه اززير پاى تو براى تبرك خاك بردارند.
ـ اگـر نـمـى تـرسـيـدم كـه مردم درباره تو همان گويند كه نصارا درباره مسيح گفتند, امروز دربـاره تـو سـخنى مى گفتم كه بر هيچ جماعتى از مسلمانان نگذرى , مگر اين كه خاك كفشها و زيادى آب وضوى تو را براى طلب شفا بردارند اما همين نكته تو را بس كه تو از من هستى و من از توهستم , از من ارث مى برى و من از تو ارث مى برم .

ـ امـام عـلـى (ع ) : بـار خـدايـا! هـمـچـنـان كه عيسى بن مريم از نصارا بيزارى جست , من نيز از افـراطكـنـنـدگان در حق خود بيزارم , بار خدايا! آنان را براى هميشه تنها و بى ياور گذار و هيچ كدام آنان را يارى مرسان .

ـ امـام صادق (ع ) : به هوش باشيد كه غلات جوانان شما را فاسد نكنند زيرا غلات بدترين خلق خدا هستند عظمت خدا را پايين مى آورند و براى بندگان خدا ادعاى ربوبيت مى كنند به خداقسم كه غـلات از يـهـود و نصارا و مجوس و مشركان بدترند حضرت سپس فرمود : غالى و افراطكننده به سـوى مـا بـرمـى گردد اما ما او را نمى پذيريم و تفريط كننده به ما مى پيوندد و ما او رامى پذيريم عرض شد : علت چيست , يابن رسول اللّه ؟
فرمود : چون فرد غلو كننده به ترك نماز و زكات و روزه و حج عادت كرده و هرگز قادر نيست از عادت خود دست بردارد و به طاعت خداى عزوجل روى آورد, اما تفريط كننده وقتى حقيقت را بشناسد, به عبادات عمل مى كند و از خدافرمان مى برد.
ـ امـام رضا(ع ) به ابن خالد فرمود : كسى كه قائل به تشبيه و جبر باشد كافر و مشرك است و مادر دنـيـا و آخـرت از او بـيـزار هستيم اى پسر خالد! اخبارى را كه از قول ما درباره تشبيه و جبرنقل مـى شـود هـمـين غلات ساخته اند كه عظمت خداى تعالى را كوچك مى كنند, پس هر كه آنان را دوست داشته باشد, ما را دشمن دارد.
ـ غلات كافرند و قائلان به تفويض مشرك .

ـ كـسـى كـه امـيـرالـمـؤمـنـيـن را از مرز عبوديت خدا فراتر برد, از شمار كسانى است كه مورد خشم خدايند و از گمراهان است .

ـ امـام صادق (ع ) : عده اى نزد اميرالمؤمنين (ع ) آمدند و عرض كردند درود بر تو اى پروردگارما! حضرت از آنها خواست توبه كنند (و از اين عقيده خود دست بردارند) اما آنها توبه نكردندپس , امام گـودالـى كند و در آن آتشى برافروخت و در كنار آن گودال ديگرى كند و ميان آن دوسويى زد وقـتـى آن عده توبه نكردند, حضرت آنان را در گودال انداخت و در گودال ديگرآتش افروخت تا اين كه مردند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : از غـلـو كـردن دربـاره ما بپرهيزيد و ما را بندگان پروريده بدانيد آن گاه هر چه خواستيد در فضيلت ما بگوييد.
ـ ما را از مرز بندگى (خدا) فراتر نبريد آن گاه هر چه خواستيد بگوييد كه كم گفته ايد زنهاركه مانند نصارا غلو كنيد, زيرا من از غلوكنندگان بيزارم .

ـ امـام صـادق (ع ) بـه اسماعيل بن عبدالعزيز فرمود : اى اسماعيل ! در وضوخانه برايم مقدارى آب بـگذار, اسماعيل مى گويد : من برخاستم و مقدارى آب براى ايشان گذاشتم حضرت داخل شد با خـودم گفتم : من درباره او چنين و چنان اعتقادى دارم و با اين حال به وضوخانه مى رود ووضو مـى گـيـرد؟
اسـمـاعـيـل مـى گـويـد : طـولـى نـكـشـيد كه حضرت بيرون آمد و فرمود : اى اسـمـاعيل !ساختمان را بيش از قدرت تحملش بالا مبر كه خراب مى شود, ما را مخلوق بدانيد آن گاه هر چه خواستيد درباره ما بگوييد كه كم گفته ايد و حقيقت مطلب را نرسانده ايد.
ـ بـه كامل تمار : اى كامل ! براى ما پروردگارى بگذاريد كه به سوى او رجوع كنيم آن گاه هرچه خواستيد, درباره ما بگوييد.
ـ ابـوبـصـيـر : به امام صادق عليه الصلاة و السلام عرض كردم : آنها حرفهايى مى زنند فرمود :چه مى گويند؟
عرض كردم : مى گويند : تعداد قطرات باران و شمار ستارگان و برگهاى درختان و وزن آنـچه در درياهاست و اندازه خاكهاى زمين را مى داند حضرت دستش را به آسمان برداشت و فرمود : سبحان اللّه , سبحان اللّه , نه به خدا قسم , اينها را كسى جز خدا نمى داند.
ـ امـام صادق (ع ) به ابوبصير, فرمود اى ابا محمد! من از كسى كه ما را خداوندگار مى داند,بيزارم عرض كردم : خدا از او بيزار باد فرمود : من از كسى كه ما را پيامبر مى پندارد, بيزارم عرض كردم : خدا از او بيزار باد.
ـ امـام مـهـدى (ع ) به محمد بن على بن هلال كرخى , فرمود : اى محمد بن على ! خداى عزوجل ازآنـچـه در وصـفـش مـى گـويـند برتر است , پاك است و ستايش همه از آن اوست ما نه در علم اوشريك او هستيم و نه در قدرتش .



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:53 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

خيانت در غنيمت ((25)) .
قرآن .

((هـيـچ پيامبرى را نسزد كه در غنايم خيانت كند و هر كه به چيزى خيانت كند آن را روز قيامت با خود بياورد )).
ـ امام صادق (ع ) : غلول عبارت است از هر چيزى كه از امام كش رود و خوردن مال يتيم به شبهه و خوردن حرام به شبهه .

ـ امـام بـاقـر(ع ), دربـاره آيـه ((هيچ پيامبرى را نسزد كه در غنايم خيانت كند)), فرمود : خداوند راسـت فـرمـود خدا هيچ گاه شخصى را كه درغنايم خيانت كند,به پيامبرى برنمى گزيند ((و هركه خـيانت كند روز قيامت چيزى را كه به خيانت برده است بياورد)) هر كس از غنايم چيزى بدزدد, روز قـيـامـت آن چـيز را داخل آتش ببيند و او را مكلف كنند كه برود و آن را از داخل آتش بيرون بياورد.
ـ امام صادق (ع ) به علقمه , فرمود : مردم را نمى توان راضى كرد و جلو زبان آنها را نمى توان گرفت مـگر در جنگ بدر به پيامبر نسبت ندادند كه رو انداز قرمز رنگى از غنايم را مخفيانه براى خودش بـرداشـتـه اسـت , تا آن كه خداوند عزوجل به پيامبرش نشان داد كه آن رو انداز كجاست واو را از خيانت مبرا ساخت و در اين باره اين آيه را نازل فرمود : ((هيچ پيامبرى نيست كه خيانت كند )).
ـ ابن عباس : آيه ((و هيچ پيامبرى نيست كه خيانت كند)) درباره رو انداز قرمز رنگى نازل شدكه روز بـدر نـاپـديـد گـشـت و بـعـضـى افـراد گفتند : شايد پيامبر خدا(ص ) آن را برداشته باشد پس ,خداوند اين آيه را نازل فرمود :((هيچ پيامبرى )).
ـ عمر : روز خيبر عده اى از اصحاب پيامبر(ص ) آمدند و عرض كردند : فلان كس شهيد شد,فلان كس شهيد شد, فلان كس شهيد شد, تا آن كه به نام مردى رسيدند و گفتند : فلانى هم شهيدشد در ايـن هنگام پيامبر خدا(ص ) فرمود : نه , من او را به سبب كش رفتن بردى يا عبايى ازغنايم , در آتش مشاهده كردم .

ـ ابـو حـازم : بساطى چرمى از غنايم خدمت پيامبرخدا(ص ) آوردندو عرض كردند: اى پيامبرخدا, ايـن مـال شما باشد تا با آن براى خود سايه بانى كنيد حضرت فرمود : آيا دوست داريد كه پيامبرتان در سايه اى از آتش در آيد؟
.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:52 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : سـه چيز است كه دل هيچ مرد مسلمانى در آنها خيانت و ناراستى ((24)) روانـمـى دارد : خـالـص گردانيدن عمل براى خدا و خيرخواهى و اندرز به زمامداران و همراهى باجامعه مسلمانان , زيرا دعوت و رسالت آنها,
ايشان را از هر سو در ميان گرفته است .
 امام صادق (ع ) : پيامبر خدا(ص ) در مراسم مناى حجة الوداع در مسجد خيف ,خطبه ايرادفرمود و ابتدا حمد و ثناى الهى گفت و سپس فرمود : سه كار است كه دل هيچ مرد مسلمانى نسبت به آنها خـيـانـت و نـاراسـتـى روا نـمـى دارد, خـالـص گـردانـيـدن عـمـل بـراى خـداـو دمـح ادتبا وخيرخواهى براى پيشوايان مسلمانان وهمراهى با جماعت آنان , زيرا دعوت و رسالت آنها ازهر سو در ميانشان گرفته است .


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:50 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

كينه .

قرآن .

((و در دلهاى ما نسبت به كسانى كه ايمان آوردند, كينه قرار مده )).
((و كينه اى را كه در سينه هايشان بود, بيرون كشيديم )).
ـ امام على (ع ) : كينه , بيمارى دلهاست .

ـ كينه , تخم بدى است .

ـ كينه , كارهاى نيك را از بين مى برد.
ـ بد كينه ترين دلها, دل شخص كينه توز است .

ـ عيسى (ع ) : اى بندگان بد! مردم را با گمان (بدى كه نسبت به آنها مى بريد) سرزنش مى كنيدو خـود را بـا يـقـيـن (كـه بـه بـدى خويش داريد)سرزنش نمى كنيد؟
اى بندگان دنيا! سرهايتان رامـى تـراشـيـد و پـيـراهـنـتـان را كـوتـاه مـى كنيد و سرهايتان را به زير مى افكنيد و كينه را از دلهايتان برنمى كنيد؟
.
ـ پـيامبر خدا(ص ) : هرگاه امت من نسبت به يكديگر كينه نورزند, هرگز دشمنى در برابر آنهاقد علم نمى كند.
ـ امام على (ع ) : بدى را از سينه ديگران درو كن , تا آن را از سينه خودت بركنى .

ـ شـمـا بـر كـيـنـه ورزى بـه يـكـديـگـر, هـمـداسـتـان شـده ايـد و گـيـاهـان و سـبـزه هـا بر روى سـرگـيـنـگاهها ((23)) ( يا كينه هاى ديرينه ) شما روييده است و در دوستى و دلبستگى به آرزوها بايكديگر متفق شده ايد و در به دست آوردن مال و ثروت , با يكديگر دشمنى مى كنيد.
ـ امـام بـاقـر(ع ), دربـاره آيـه ((و كـيـنه اى را كه در سينه هاى آنان بود بر كشيديم )), مى فرمايد: يعنى دشمنى را از ميان آنان ريشه كن مى كند.
ـ امـام عـلـى (ع ), در وصف فرشتگان , مى فرمايد : كار زشت جدايى و از هم بريدن , آنان راپراكنده نساخته است و كينه ناشى از حسدورزى , بر آنان حكمفرما نشده است .

ـ مـن از آن مـردمى هستم كه سرزنش هيچ سرزنشگرى آنان را از راه خدا باز نمى داردسيمايشان سـيماى راستان است و گفتارشان گفتار نيكان نه گردنفرازى مى كنند, نه برترى مى جويند, نه كينه در دل مى پرورند و نه فساد مى انگيزند.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:49 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

ـ امـام عـلـى (ع ), در وصف پيامبر(ص ), مى فرمايد : پزشكى است كه با دانش پزشكى خودهمواره مـيان مردم مى گردد مرهمهايش را درست كرده و ابزار جراحيش را سرخ نموده است وآنها را بر هـر جـا كـه نـيـاز بـاشـد, مـى نـهـد : بـر دلـهـاى كـور و گوشهاى كر و زبانهاى گنگ در پى يافتن جايگاههاى غفلت و مراكز سرگردانى و حيرت برمى آيد, تا دارويش را بر آنها نهد.
ـ پـس , بـا تـصـميم و كوشش , درد سستى دل خويش را درمان كن و با بيدارى , خواب غفلت رااز ديده ات بزداى .

ـ يـاد خـدا اهـلـى دارد كـه آن را بـه جـاى دنيا برگرفته اند و از اين رو, هيچ سوداگرى و خريد وفـروشـى آنـان را از يـاد خـدا بـاز نـمـى دارد,روزهـاى زنـدگـى را با ياد خدا سپرى مى كنند و سخنان بازدارنده از حرامهاى خدا را در گوشهاى غافلان فرياد مى زنند.
ـ شـمـا را به تقواى الهى سفارش مى كنم با تقوا خواب خود را به بيدارى بدل كنيد و روز خودرا با آن به پايان رسانيد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:48 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

ـ امام على (ع ) : خردمند, نصفش تحمل و بردبارى است و نصف ديگرش ناديده گيرى .

ـ چشمپوشى كن , تا مورد ستايش قرارگيرى .

ـ بهترين اخلاق شخص بزرگوار, بى خبر وانمودن كردن خود است از آنچه كه مى داند.
ـ بهترين خصلت بزرگوارى , اين است كه خود را ازآنچه مى دانى بى خبروانمود كنى .

ـ از بهترين رفتارهاى (حالات ) شخص بزرگوار, ناديده گرفتن چيزى (از خطاها و بديهاى مردم ) است كه مى داند.
ـ هر كس كه نسبت به بسيارى چيزها بى توجهى و چشمپوشى نكند, زندگيش ناگوار شود.
ـ از سـفـارشـهـاى امـام سـجـاد(ع ) : بـدان اى فـرزنـدم ,كـه درست شدن دنياسراسر دردو كلمه اسـت :درسـت شـدن وضع زندگى پيمانه پرى است كه دو سوم آن توجه و هوشيارى است و يك سـوم آن نـاديده انگاشتن , زيرا انسان وانمود به بى خبرى نمى كند, مگر از چيزى كه آن را مى داند ومتوجه آن شده است .

ـ امـام بـاقـر(ع ) : درسـتـى وضع زندگى و معاشرت مردم پيمانه پرى است كه دو سوم آن توجه وهوشيارى است و يك سومش ناديده گرفتن .

ـ امام صادق (ع ) : درستى وضع زندگى اجتماعى و معاشرت , پيمانه پرى است كه دو سوم آن توجه و هوشيارى است , و يك سومش چشمپوشى .

ـ امـام عـلـى (ع ) : بـردبـاريـى چون ناديده گرفتن نيست و خردى چون وانمود كردن به نادانى وبى اطلاعى نيست .



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:47 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

ـ امام على (ع ) : در غفلت آدمى همين بس كه عمر خود را در راه چيزهايى كه او را نجات نمى دهد هدر كند.
ـ در غفلت انسان همين بس كه هم خود را صرف چيزهاى بيهوده كند.
ـ در غفلت همين بس كه (موجب ) گمراهى است .


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:47 AM نظرات 0 | لينک مطلب

.

ـ امام على (ع ) : هر كه غافل شود, نادان ماند.
ـ امام باقر(ع ) : از غفلت بپرهيز, زيرا كه در آن , قساوت دل است .

ـ امام على (ع ) : هر كه غفلتش به درازا كشد, هلاكتش شتاب گيرد.
ـ هر كه غفلت بر او چيره گردد, دلش بميرد.
ـ ادامه يافتن غفلت , ديده بصيرت را كور مى كند.
ـ زنهار از غفلت و فريب مهلت (عمر) را خوردن , زيرا كه غفلت كارها را تباه مى كند.
ـ هر كه نفس خود را حسابرسى كند, سود برد و هر كه از آن غفلت ورزد, زيان بيند.
ـ هر كه از حوادث روزگار غافل شود, دست تقدير مرگ او را (از خواب غفلت ) بيدار كند.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 12:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :25
  •    
  •   
  • 10  
  • 11  
  • 12  
  • 13  
  • 14  
  • 15  
  • 16  
  • 17  
  • 18  
  • 19  
  • >  
Powered By Rasekhoon.net