یا كابلی إن أولی الامر الذین جعلهم الله عزوجل أئمة الناس وأوجب علیهم طاعتهم : أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام ، ثم الحسن عمی ، ثم الحسین أبی ، ثم انتهى الامر إلینا . ثم سكت . فقلت له : یا سیدی روی لنا عن أمیر المؤمنین علیه السلام أن الأرض لا تخلو من حجة لله تعالى على عباده ، فمن الحجة والامام بعدك ؟ قال : ابنی محمد واسمه فی صحف الأولین باقر ، یبقر العلم بقرا ، هو الحجة والإمام بعدی ، ومن بعد محمد ابنه جعفر واسمه عند أهل السماء الصادق ، قلت : یا سیدی فكیف صار اسمه الصادق وكلكم صادقون ، قال : حدثنی أبی ، عن أبیه عن رسول الله صلى الله علیه وآله قال : إذا ولد ابنی جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب فسموه الصادق ، فإن الخامس من ولده الذی اسمه جعفر یدعی الإمامة اجتراء على الله وكذبا علیه فهو عند الله ( جعفر الكذاب ) المفتری على الله تعالى ، والمدعی لما لیس له بأهل ، المخالف لأبیه والحاسد لأخیه ، وذلك الذی یروم كشف ستر الله عز وجل عند غیبة ولی الله ، ثم بكى علی بن الحسین علیه السلام بكاء شدیدا ، ثم قال : كأنی بجعفر الكذاب وقد حمل طاغیة زمانه على تفتیش أمر ولی الله ، والمغیب فی حفظ الله والتوكیل بحرم أبیه جهلا منه برتبته ، وحرصا منه على قتله إن ظفر به ، ( و ) طمعا فی میراث أخیه حتى یأخذه بغیر حق . فقال أبو خالد فقلت : یا ابن رسول الله وإن ذلك لكائن ، فقال : إی وربی إن ذلك مكتوب عندنا فی الصحیفة التی فیها ذكر المحن التی تجری علینا بعد رسول الله صلى الله علیه وآله ، فقال أبو خالد فقلت : یا ابن رسول الله ثم یكون ماذا ؟ قال : ثم تمتد الغیبة بولی الله الثانی عشر من أوصیاء رسول الله صلى الله علیه وآله والأئمة بعده یا أبا خالد إن أهل زمان غیبته القائلین بإمامته والمنتظرین لظهوره أفضل من أهل كل زمان ، فإن الله تبارك وتعالى أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة ، وجعلهم فی ذلك الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول الله صلى الله علیه وآله بالسیف ، أولئك المخلصون حقا وشیعتنا صدقا ، والدعاة إلى دین الله عز وجل سرا وجهرا . وقال علیه السلام : انتظار الفرج من أعظم الفرج
ابراهیم بن زیاد ، از ابوحمزهء ثمالى ، از ابوخالد كابلى نقل كرده كه گفت : امام زین العابدین علیه السلام فرمود : اى كابلى ، أولی الأمر كه خداوند آنان را امامان و پیشوایان مردم قرار داده و اطاعت ایشان را واجب ساخته است ، و آنان عبارتند از : امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام سپس عمویم امام حسن و پس از او پدرم امام حسین تا آنكه كار امامت به من رسید ، سپس حضرت ساكت شد . عرض كردم : اى سرور من از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده كه فرمود : زمین از حجت خدا بر بندگان خالى نخواهد ماند ، پس امام وحجت بعد از شما چه كسى خواهد بود ؟ فرمود : پسرم محمد كه نام او در كتب الهى ( صحف الاولین ) باقر بوده كه علوم را مىشكافد و او حجت و امام بعد از من مىباشد وپس از او پسرش جعفر است كه در نزد اهل آسمان صادق نامیده مىشود . عرض كردم : اى سرور من چگونه فقط نام او صادق است در حالیكه شما همه صادق مىباشید ؟ فرمود كه پدرم از پدرش از رسول الله صلى الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود : زمانیكه پسرم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن أبی طالب به دنیا آمد او را ، صادق بنامید . و پنجمین فرزند او ( امام صادق علیه السلام ) كه نامش جعفر است به دروغ ادعاى امامت مىكند واو نزد خداوند ، جعفر كذاب ، مىباشد كه به خداوند افترا بسته و چیزى را كه اهل آن نیست بعنوان مخالفت با پدرش وحسادت با برادرش ادعا مىنماید و او همان كسى است كه آرزو مىكند هنگام غیبت امام زمان از اسرار الهى خبردار گردد . آنگاه على بن الحسین ( ع ) بشدت گریست و فرمود : گویا مىبینم كه جعفر كذاب حاكم ستمگر را براى تفتیش و جستجوى حضرت مهدى و امر ولى الله ( ع ) كه در پناه و حفظ الهى غایب شده بود راهنمائى كرد و از خلیفه مىخواست كه وكیل پدرش امام هادى علیه السلام شده و امور آن حضرت به او واگذار گردد ، در حالیكه نمىداند پست تر از آن است كه چنین لیاقتى داشته باشد ، وهمچنین قصد داشته كه چنانچه به حضرت مهدى علیه السلام دست یابد او را كشته ومیراث برادرش را بنا حق غصب نماید . راوى ( ابو خالد كابلى( مىگوید عرض كردم : اى فرزند رسول خدا آیا اینها شدنى است ؟ فرمود : آرى بخدا سوگند ، اینها همه در صحیفه اى كه در آن وقایع غم انگیزى كه بر ما پس از رسول خدا صلى الله علیه وآله جارى مىگردد ، نوشته شده است ، ابو خالد مىگوید عرض كردم : اى پسر رسول خدا پس از آن چه خواهد شد ؟ فرمود : سپس غیبت امام دوازدهم از جانشینان رسول خدا صلى الله علیه وآله و امامان پس از پیامبر صلى الله علیه وآله طولانى خواهد گشت . اى ابا خالد كسانى كه در زمان غیبت قائل به امامت آن حضرت بوده و منتظر ظهور آن حضرت بمانند برترین اهل هر زمان بوده و خداوند متعال چنان عقل وفهم و معرفتى به آنها عطا كرده كه زمان غیبت براى آنها مانند زمان حضور ومشاهده مىگردد و ایشان را در آن زمان بمنزله مجاهدین در ركاب رسول الله صلى الله علیه وآله قرار داده است وآنها حقیقتا شیعیان خالص ما و دعوت كنندگان به دین خداوند متعال در پنهان وآشكار خواهند بود وحضرت فرمود : انتظار فرج از بزرگترین و برترین فرج هاست .
إنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ أَحَد قَرابَةٌ، وَ مَنْ أنْكَرَنى فَلَيْسَ مِنّى، وَ سَبيلُهُ سَبيلُ ابْنِ نُوح / بين خداوند و هيچ يك از بندگانش، خويشاوندى وجود ندارد - و براى هركس به اندازه اعمال و نيّات او پاداش داده مى شود - هركس مرا انكار نمايد از (شيعيان و دوستان) ما نيست و سرنوشت او همچون فرزند حضرت نوح (عليه السلام) خواهد بود.

1- قال الإمام المهدي، صاحب العصر و الزّمان (عليه السلام و عجّل الله تعالى فرجه الشّريف) :
الَّذى يَجِبُ عَلَيْكُمْ وَ لَكُمْ أنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَةٌ وَ أئِمَّةٌ وَ خُلَفاءُ اللهِ فى أرْضِهِ، وَ اُمَناؤُهُ عَلى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فى بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَأْويلَ الْكِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ.([1])
امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشّريف) فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود كه معتقد باشيد بر اين كه ما اهل بيت رسالت، محور و اساس امور، پيشوايان هدايت و خليفه خداوند متعال در زمين هستيم.
همچنين ما امين خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه مى باشيم، حلال و حرام را مى شناسيم، تأويل و تفسير آيات قرآن را عارف و آشنا هستيم.

2- قالَ (عليه السلام) : أنَا خاتَمُ الاْوْصِياءِ، بى يَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلى وَ شيعَتى.([2])
فرمود: من آخرين وصيّ پيغمبر خدا هستم به وسيله من بلاها و فتنه ها از آشنايان و شيعيانم دفع و برطرف خواهد شد.

فرمود: جهت حلّ مشكلات در حوادث - امور سياسى، عبادى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى، اجتماعى و... - به راويان حديث و فقهاء مراجعه كنيد كه آن ها در زمان غيبت خليفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن ها مى باشم.

4- قالَ (عليه السلام) : الحَقُّ مَعَنا، فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا.([4])
فرمود: حقانيّت و واقعيّت با ما اهل بيت رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم مى باشد و كناره گيرى عدّه اى، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد، چرا كه ما دست پروره هاى نيكوى پروردگار مى باشيم; و ديگر مخلوقين خداوند، دست پرورده هاى ما خواهند بود.

5- قالَ (عليه السلام) : إنَّ الْجَنَّةَ لا حَمْلَ فيها لِلنِّساءِ وَ لا وِلادَةَ، فَإذَا اشْتَهى مُؤْمِنٌ وَلَداً خَلَقَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيرِ حَمْل وَ لا وِلادَة عَلَى الصُّورَةِ الَّتى يُريدُ كَما خَلَقَ آدَمَ (عليه السلام) عِبْرَةً.([5])
فرمود: همانا بهشت جايگاهى است كه در آن آبستن شدن و زايمان براى زنان نخواهد بود، پس هرگاه مؤمنى آرزوى فرزند نمايد، خداوند متعال بدون جريان حمل و زايمان، فرزند دلخواهش را به او مى دهد همان طورى كه حضرت آدم (عليه السلام) را آفريد.

6- قالَ (عليه السلام) : لا يُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا يَدَّعيهِ إلاّ جاحِدٌ كافِرٌ.([6])
فرمود: كسى با ما، در رابطه با مقام ولايت و امامت مشاجره و منازعه نمى كند مگر آن كه ستمگر و معصيت كار باشد، همچنين كسى مدّعى ولايت و خلافت نمى شود مگر كسى كه منكر و كافر باشد.

7- قالَ (عليه السلام) : إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إلاّ كَذّابٌ مُفْتَر، وَ لا يَدَّعيهِ غَيْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوىٌّ.([7])
فرمود: حقيقت - در همه موارد و امور - با ما و در بين ما اهل بيت عصمت و طهارت خواهد بود و چنين سخنى را هر فردى غير از ما بگويد دروغ گو و مفترى مى باشد; و كسى غير از ما آن را ادّعا نمى كند مگر آن كه گمراه باشد.

8- قالَ (عليه السلام) : أبَى اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماماً وَ لِلْباطِلِ إلاّ زَهُوقاً.([8])
فرمود: همانا خداوند متعال، إباء و امتناع دارد نسبت به حقّ مگر آن كه به إتمام و كمال برسد و باطل، نابود و مضمحل گردد.

9- قالَ (عليه السلام) : إنَّهُ لَمْ يَكُنْ لاِحَد مِنْ آبائى إلاّ وَ قَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِه بَيْعَةٌ لِطاغُوتِ زَمانِهِ، و إنّى أخْرُجُ حينَ أخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاِحَد مِنَ الطَّواغيتِ فى عُنُقى.([9])
فرمود: همانا پدران من (ائمّه و اوصياء عليهم السّلام)، بيعت حاكم و طاغوت زمانشان، بر ذمّه آن ها بود; ولى من در هنگامى ظهور و خروج نمايم كه هيچ طاغوتى بر من منّت و بيعتى نخواهد داشت.

10- قالَ (عليه السلام) : أنَا الَّذى أخْرُجُ بِهذَا السَيْفِ فَأمْلاَالاَْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.([10])
فرمود: من آن كسى هستم كه در آخر زمان با اين شمشير - ذوالفقار - ظهور و خروج مى كنم و زمين را پر از عدل و داد مى نمايم همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است.

11- قالَ (عليه السلام) : اِتَّقُوا اللهُ وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّوا الاْمْرَ إلَيْنا، فَعَلَيْنا الاْصْدارُ كَما كانَ مِنَّا الاْيراُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّيَ عَنْكُمْ.([11])
فرمود: از خدا بترسيد و تسليم ما باشيد، و امور خود را به ما واگذار كنيد، چون وظيفه ما است كه شما را بى نياز و سيراب نمائيم همان طورى كه ورود شما بر چشمه معرفت به وسيله ما مى باشد; و سعى نمائيد به دنبال كشف آنچه از شما پنهان شده است نباشيد.

12- قالَ (عليه السلام) : أمّا أمْوالُكُمْ فَلا نَقْبَلُها إلاّ لِتُطَهِّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْيَصِلْ، وَ مَنْ شاءَ فَلْيَقْطَعْ.([12])
فرمود: اموال - خمس و زكوت - شما را جهت تطهير و تزكيه زندگى و ثروتتان مى پذيريم، پس هر كه مايل بود بپردازد، و هر كه مايل نبود نپردازد.

13- قالَ (عليه السلام) : إنّا نُحيطُ عِلْماً بِأنْبائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَيْىءٌ مِنْ أخْبارِكُمْ.([13])
فرمود: ما بر تمامى احوال و اخبار شما آگاه و آشنائيم و چيزى از شما نزد ما پنهان نيست.

14- قالَ (عليه السلام) : مَنْ كانَتْ لَهُ إلَى اللهِ حاجَةٌ فَلْيَغْتَسِلْ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ وَ يَأْتِ مُصَلاّهُ.([14])
فرمود: هر كه خواسته اى و حاجتى از پيشگاه خداوند متعال دارد بعد از نيمه شب جمعه غسل كند و جهت مناجات و راز و نياز با خداوند، در جايگاه نمازش قرار گيرد.

15- قالَ (عليه السلام) : يَابْنَ الْمَهْزِيارِ! لَوْلاَ اسْتِغْفارُ بَعْضِكُمْ لِبَعْض، لَهَلَكَ مَنْ عَلَيْها، إلاّ خَواصَّ الشّيعَةِ الَّتى تَشْبَهُ أقْوالُهُمْ أفْعالَهُمْ.([15])
فرمود: اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضى شماها براى همديگر نبود، هركس روى زمين بود هلاك مى گرديد، مگر آن شيعيان خاصّى كه گفتارشان با كردارشان يكى است.

16- قالَ (عليه السلام) : وَأمّا قَوْلُ مَنْ قالَ: إنَّ الْحُسَيْنَ (عليه السلام) لَمْ يَمُتْ فَكُفْرٌ وَ تَكْذيبٌ وَ ضَلالٌ.([16])
فرمود: و امّا كسانى كه معتقد باشند حسين (عليه السلام) زنده است و وفات نكرده، كفر و تكذيب و گمراهى است.

17- قالَ (عليه السلام) : مِنْ فَضْلِهِ، أنَّ الرَّجُلَ يَنْسَى التَّسْبيحَ وَ يُديرُا السَّبْحَةَ، فَيُكْتَبُ لَهُ التَّسْبيحُ.([17])
فرمود: از فضائل تربت حضرت سيّدالشّهداء (عليه السلام) آن است كه چنانچه تسبيح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبيح و ذكر را دارد، گرچه دعائى هم خوانده نشود.

18- قالَ (عليه السلام) : فيمَنْ أفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّداً بِجِماع مُحَرَّم اَوْ طَعام مُحَرَّم عَلَيْهِ: إنَّ عَلَيْهِ ثَلاثُ كَفّارات.([18])
فرمود: كسى كه روزه ماه رمضان را عمداً با چيز يا كار حرامى افطار - و باطل - نمايد، (غير از قضاى روزه نيز) هر سه نوع كفّاره (60 روزه، اطعام 60 مسكين، آزادى يك بنده) بر او واجب مى شود.

19- قالَ (عليه السلام) : ألا أُبَشِّرُكَ فِى الْعِطاسِ؟ قُلْتُ: بَلى، فَقالَ: هُوَ أمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أيّام.([19])
نسيم خادم گويد: در حضور حضرت عطسه كردم، فرمود: مى خواهى تو را بر فوائد عطسه بشارت دهم؟
عرض كردم: بلى.
فرمود: عطسه، انسان را تا سه روز از مرگ نجات مى بخشد.

20- قالَ (عليه السلام) : مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمّانى فى مَحْفِل مِنَ النّاسِ.
(وَ قالَ (عليه السلام) :) مَنْ سَمّانى فى مَجْمَع مِنَ النّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ.([20])
فرمود: ملعون و مغضوب است كسى كه نام اصلى مرا در جائى بيان كند.
و نيز فرمود: هر كه نام اصلى مرا در جمع مردم بر زبان آورد، بر او لعنت و غضب خداوند مى باشد.

21- قالَ (عليه السلام): يَعْمَلُ كُلُّ امْرِىء مِنْكُمْ ما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَ لْيَتَجَنَّب ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءاً يَبْغَتُهُ فُجْأةٌ حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حُوبَة.([21])
فرمود: هر يك از شما بايد عملى را انجام دهد كه سبب نزديكى به ما و جذب محبّت ما گردد; و بايد دورى كند از كردارى كه ما نسبت به آن، ناخوشايند و خشمناك مى باشيم، پس چه بسا شخصى در لحظه اى توبه كند كه ديگر به حال او سودى ندارد و نيز او را از عِقاب و عذاب الهى نجات نمى بخشد.

22- قالَ (عليه السلام) : إنَّ الاْرْضَ تَضِجُّ إلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَوْلِ الاْغْلَفِ أرْبَعينَ صَباحاً.([22])
فرمود: زمين تا چهل روز از ادرار كسى كه ختنه نشده است ناله مى كند.

23- قالَ (عليه السلام) : سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ ألْزَمِ السُّنَنِ وَ أوْجَبِها.([23])
فرمود: سجده شكر پس از هر نماز از بهترين و ضرورى ترين سنّتها است.

24- قالَ (عليه السلام) : إنّى لاَمانٌ لاِهْلِ الاْرْضِ، كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لاِهْلِ السَّماءِ.([24])
فرمود: به درستى كه من سبب آسايش و امنيّت براى موجودات زمينى هستم، همان طورى كه ستاره ها براى اهل آسمان أمان هستند.

25- قالَ (عليه السلام) : قُلُوبُنا اَوْعِيَةٌ لِمَشيَّةِ اللهِ، فَإذا شاءَ شِئْنا.([25])
فرمود: قلوب ما ظرف هائى است براى مشيّت و اراده الهى، پس هرگاه او بخواهد ما نيز مى خواهيم.

26- قالَ (عليه السلام) : إنَّ اللهَ مَعَنا، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيْرِهِ، وَالْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا.([26])
فرمود: خدا با ما است و نيازى به ديگران نداريم; و حقّ با ما است و هر كه از ما روى گرداند باكى نداريم.

27- قالَ (عليه السلام) : ما أُرْغَمَ أنْفَ الشَّيْطانِ بِشَيْىء مِثُلِ الصَّلاةِ.([27])
فرمود: هيچ چيزى و عملى همانند نماز، بينى شيطان را به خاك ذلّت نمى مالد و او را ذليل نمى كند.

28- قالَ (عليه السلام) : لا يَحِلُّ لاِحَد أنْ يَتَصَرَّفَ فى مالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إذْنِهِ.([28])
فرمود: براى هيچكس جائز نيست كه در اموال و چيزهاى ديگران تصرّف نمايد مگر با اذن و اجازه صاحب و مالك آن.

29- قالَ (عليه السلام) : فَضْلُ الدُّعاءِ وَ التَّسْبيحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقيبِ النَّوافِلِ كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ.([29])
فرمود: فضيلت تعقيب دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب نسبت به بعد از نمازهاى مستحبّى همانند فضيلت نماز واجب بر نماز مستحبّ مى باشد.

30- قالَ (عليه السلام) : أفْضَلُ أوْقاتِها صَدْرُا النَّهارِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ.([30])
فرمود: (براى انجام نماز جعفر طيّار) بهترين و با فضيلت ترين اوقات پيش از ظهر روز جمعه خواهد بود.

31- قالَ (عليه السلام) : مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أخَّرَ الْغَداةَ إلى أنْ تَنْقَضِى النُّجُومُ.([31])
فرمود: ملعون و نفرين شده است آن كسى كه نماز صبح را عمداً تأخير بيندازد تا موقعى كه ستارگان ناپديد شوند.

32- قالَ (عليه السلام) : إنَّ اللهَ قَنَعَنا بِعَوائِدِ إحْسانِهِ وَ فَوائِدِ اِمْتِنانِهِ.([32])
فرمود: همانا خداوند متعال، ما اهل بيت را به وسيله احسان و نعمت هايش قانع و خودكفا گردانده است.

33- قالَ (عليه السلام) : إنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ أَحَد قَرابَةٌ، وَ مَنْ أنْكَرَنى فَلَيْسَ مِنّى، وَ سَبيلُهُ سَبيلُ ابْنِ نُوح.([33])
فرمود: بين خداوند و هيچ يك از بندگانش، خويشاوندى وجود ندارد - و براى هركس به اندازه اعمال و نيّات او پاداش داده مى شود - هركس مرا انكار نمايد از (شيعيان و دوستان) ما نيست و سرنوشت او همچون فرزند حضرت نوح (عليه السلام) خواهد بود.

34- قالَ (عليه السلام) : أما تَعْلَمُونَ أنَّ الاْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّة إمّا ظاهِراً وَ إمّا مَغْمُوراً.([34])
فرمود: آگاه و متوجه باشيد كه در هيچ حالتى، زمين خالى از حجّت خداوند نخواهد بود، يا به طور ظاهر و آشكار; و يا به طور مخفى و پنهان.

35- قالَ (عليه السلام) : إذا أذِنَ اللهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ، وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ.([35])
فرمود: چنانچه خداوند متعال اجازه سخن و بيان حقايق را به ما بدهد، حقانيّت آشكار مى گردد و باطل نابود مى شود و خفقان و مشكلات برطرف خواهد شد.

36- قالَ (عليه السلام) : وَ أمّا وَجْهُ الاْنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فَكَالاْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الاْبْصارِ السَّحابُ.([36])
فرمود: چگونگى بهره گيرى و استفاده از من در دوران غيبت همانند انتفاع از خورشيد است در آن موقعى كه به وسيله ابرها از چشم افراد ناپديد شود.

37- قالَ (عليه السلام) : وَاجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ، وَ اللّهُ شاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ.([37])
فرمود: هدف و قصد خويش را نسبت به محبّت و دوستى ما - اهل بيت عصمت و طهارت - بر مبناى عمل به سنّت و اجراء احكام الهى قرار دهيد، پس همانا كه موعظ ها و سفارشات لازم را نموده ام; و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه مى باشد.

38- قالَ (عليه السلام) : أمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ إلَى اللهِ، وَ كَذَبَ الْوَقّاتُونَ.([38])
فرمود: زمان ظهور مربوط به اراده خداوند متعال مى باشد و هركس زمان آن را معيّن و معرّفى كند دروغ گفته است.

39- قالَ (عليه السلام) : أكْثِرُواالدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ، فَإنَّ ذلِكَ فَرَجَكُمْ.([39])
فرمود: براى تعجيل ظهور من - در هر موقعيّت مناسبى - بسيار دعا كنيد كه در آن فرج و حلّ مشكلات شما خواهد بود.

40- دَفَعَ إلَيَّ دَفْتَراً فيهِ دُعاءُالْفَرَجِ وَ صَلاةٌ عَلَيْهِ، فَقالَ عليه السلام : فَبِهذا فَادْعُ.([40])
يكى از مؤمنين به نام أبومحمّد، حسن بن وجناء گويد: زير ناودان طلا در حرم خانه خدا بودم كه حضرت ولىّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف را ديدم، دفترى را به من عنايت نمود كه در آن دعاى فرج و صلوات بر آن حضرت بود. سپس فرمود: به وسيله اين نوشته ها بخوان و براى ظهور و فرج من دعا كن و بر من درود و تحيّت بفرست.

پي نوشت ها :
[1]- تفسير عيّاشى: ج 1، ص 16، بحارالأنوار: ج 89، ص 96، ح 58.
[2] - دعوات راوندى: ص 207، ح 563.
[3] - بحارالأنوار: ح 2، ص 90، ح 13، و53، ص 181، س 3، وج 75، ص 380، ح 1.
[4]- بحارالأنوار: ج 53، ص 178، ضمن ح 9.
[5]- بحارالأنوار: ج 53، ص 163، س 16، ضمن ح 4.
[6]- بحارالأنوار: ج 53، ص 179، ضمن ح 9.
[7]- بحارالأنوار: ج 53، ص 191، ضمن ح 19.
[8]- بحارالأنوار: ج 53، ص 193، ضمن ح 21.
[9]- الدّرّة الباهرة: ص 47، س 17، بحارالأنوار: ج 56، ص 181، س 18.
[10]- بحارالانوار: ج 53، ص 179، س 14، و ج 55، ص 41.
[11]- إكمال الدّين: ج 2، ص 510، بحارالأنوار: ج 53، ص 191.
[12]- إكمال الدّين: ج 2، ص 484، بحارالأنوار: ج 53، ص 180.
[13]- احتجاج: ج 2، ص 497، بحارالأنوار: ج 53، ص 175.
[14] - مستدرك الوسائل: ج 2، ص 517، ح 2606.
[15]- مستدرك ج 5، ص 247، ح 5795.
[16]- غيبة طوسى: ص 177، وسائل الشّيعة: ج 28، ص 351، ح 39.
[17]- بحارالأنوار: ج 53، ص 165، س 8، ضمن ح 4.
[18]- من لايحضره الفقيه: ج 2، ص 74، ح 317، وسائل الشّيعة: ج 10، ص 55، ح 12816.
[19]- إكمال الدّين: ص 430، ح 5، وسائل الشّيعة: ج 12، ص 89، ح 15717.
[20]- وسائل الشّيعة: ج 16، ص 242، ح 12، بحارالأنوار: ج 53، ص 184، ح 13 و 14.
[21]- بحارالأنوار: ج 53، ص 176، س 5، ضمن ح 7، به نقل از احتجاج.
[22]- وسائل الشّيعة: ج 21، ص 442، ح 27534.
[23]- وسائل الشّيعة: ج 6، ص 490، ح 3، بحارالأنوار: ج 53، ص 161، ضمن ح 3.
[24]- الدّرّة الباهرة: ص 48، س 3.
[25]- بحارالأنوار: ج 52، ص 51، س 4، به نقل از غيبة نعمانى.
[26]- بحارالأنوار: ج 53، ص 191، إكمال الدّين: ج 2، ص 511.
[27]- بحارالأنوار: ج 53، ص 182، ضمن ح 11.
[28]- بحارالأنوار: ج 53، ص 183، ضمن ح 11.
[29]- بحارالأنوار: ج 53، ص 161، ضمن ح 3.
[30]- بحارالأنوار: ج 56، ص 168، ضمن ح 4.
[31]- بحارالأنوار: ج 55، ص 16ؤ ضمن ح 13، و ص 86، ص 60، ح 20.
[32]- بحارالأنوار: ج 52، ص 38، ضمن ح 28.
[33]- بحارالأنوار: ج 50، ص 227، ح 1، به نقل از احتجاج.
[34]- بحارالأنوار: ج 53، ص 191، س 5، ضمن ح 19.
[35] - بحارالأنوار: ج 53، ص 196، س 12، ضمن ح 21.
[36]- بحارالأنوار: ج 53، ص 181، س 21، ضمن ح 10.
[37]- بحارالأنوار: ج 53، ص 179، س 16، ضمن ح 9.
[38]- بحارالأنوار: ج 53، ص 181، س 1، ضمن ح 10.
[39]- بحارالأنوار: ج 53، ص 181، س 23، ضمن ح 10.
[40]- إكمال الدّين شيخ صدوق: ص 443، ح 17، بحارالأنوار: ج 52، ص 31، ضمن ح 27
1 ـ خداوند فرمود : " اى پیامبر ! بوسیله تو و پیشوایان از نسل تو بر بندگان خویش رحمت می آورم ، و به وسیله قائم از بین شما ، زمین خود را با تسبیح و تقدیس و تهلیل و تكبیر و بزرگداشت مقام الوهیت ، آباد می سازم .
و به وجود او زمین را از دشمنانم پاك می كنم و آن را میراث اولیاى خویش قرار می دهم ، و به وسیله او كلمه توحید را تعالى بخشیده ، كلمه كافران را به سقوط می كشانم ، و به دست او و با علم خود سرزمین ها و دل بندگانم را حیاتى تازه می بخشم و گنج ها و ذخیره هاى پنهان را به مشیت خود برایش آشكار می سازم .
و با اراده خود او را بر نهانی ها و مكنونات قلبى دیگران آگاه می گردانم و با فرشتگان خود او را یارى می رسانم تا در اجراى فرمان من و تبلیغ دین من مددكار او باشند . او به حقیقت ولىّ من است و به راستى هدایتگر بندگان من می باشد . "
2 ـ امام باقر ( علیه السلام ) در وجه نامگذارى حضرت " مهدى (عج) " به " قائم آل محمد ( صلى الله علیه و آله و سلم ) " حدیثى قدسى روایت فرمود : " زمانى كه جدم حسین كه صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید ، فرشتگان با گریه و زارى به درگاه خداوند عزوجلّ نالیدند و گفتند : پروردگارا ! آیا از آنان كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ، و امام انتخاب شده از بین خلق را كشتند ، در می گذرى ؟! "
خداوند به آنان وحى فرمود كه : " فرشتگان من آرام گیرید . سوگند به عزّت و جلالم كه از آنان انتقام می گیرم اگر چه بعد از گذشت زمانى طولانى باشد " سپس فرزندان از نسل حسین ( علیه السلام ) را كه پس از او به امامت می رسند به ملائكه نشان داد و آنان شاد شدند .
در بین این پیشوایان ، یك نفرشان به نماز ایستاده بود " فإذا احدهم قائم یصلّى فقال اللّه عزّوجلّ : بذلك القائم أنتقم منهم . " خداوند عزّوجلّ فرمود : به وسیله آن " قائم " از دشمنان و قاتلان حسین ( علیه السلام ) انتقام می گیرم . "
حديث انتظار فرج
متن روایت:
هذه صحیفة مخاصم ، یسأل عن الدین الذی یقبل فیه العمل ، فقال : رحمك الله هذا الذی أرید ، فقال أبو جعفر علیه السلام : شهادة أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له ، وأن محمدا صلى الله علیه وآله عبده ورسوله ، وتقر بما جاء من عند الله ، والولایة لنا أهل البیت ، والبراءة من عدونا ، والتسلیم لامرنا ، والورع والتواضع ، وانتظار قائمنا ، فإن لنا دولة إذا شاء جاء بها
اسماعیل جعفى مى گوید : شخصى نزد امام باقر علیه السلام آمد و نامه اى به همراه داشت ، حضرت به او فرمود : این نامه مخاصم و مخالف ماست كه سئوال می كند در چه دینى عمل قبول خواهد شد ؟ آنشخص ( آورنده نامه ) عرض كرد : آرى ، همین را می خواهم امام باقر علیه السلام به او فرمود : شهادت به اینكه جز ، خدا ، معبودى نیست و شریك ندارد و شهادت به اینكه ، محمد صلى الله علیه و آله بنده و رسول اوست و اقرار به آنچه كه از جانب خدا آمده و ولایت ما اهل بیت و بیزارى از دشمنان ما و رعایت ورع و تواضع و انتظار قیام قائم ما . همانا ما دولتى خواهیم داشت زمانى كه خدا بخواهد آنرا بپا خواهد ساخت .
امام زین العابدین ( علیه السلام ) :
"
من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا ، اعطاه الله أجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد " ( كشف الغمه ، ج 3 ، ص 312 )
هر كه در دوران غیبت قائم ما ، بر ولایت ما ثابت قدم باشد ، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهداى بدر و احد را به او عطا مى فرماید .
امام صادق ( علیه السلام ) :
" المنتظر للثانى عشر كالشاهر سیفه بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله یذب عنه " ( غیبت نعمانى ، ص 41 )
كسى كه منتظر امام دوازدهم است مانند كسى است كه در كنار رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) و براى دفاع از آن حضرت شمشیر مى زند .
امام موسى كاظم ( علیه السلام ) :
" طوبى لشیعتنا المتمسكین بحبّنا فى غیبة قائمنا ، الثابتین على موالاتنا و البراءة من اعدائنا ، اولئك منّا و نحن منهم ، و قد رضوا بنا ائمة و رضینا بهم شیعة ، طوبى لهم ثم طوبى لهم ، هم و الله معنا فى درجتنا یوم القیامة " ( الزام الناصب ، ص 68 )
خوشا به حال شیعیان ما كه در غیبت قائم ما بر محبت و ولایت ما و بیزارى از دشمنان ما پایدار ماندند ، آنها از ما و ما از آنهائیم . و همانا آنان امامت ما را پذیرفتند ، ما هم آنها را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم . خوشا به حال آنها و باز هم خوشا به حال آنها ، آنها به خدا قسم در درجه ما و در كنار ما در روز قیامت اند .
امام رضا ( علیه السلام ) :
" ما أحسن الصبر و انتظار الفرج " ( منتخب الاثر ، ص 496 )
چه بهتر است صبر كردن و انتظار فرج كشیدن.
امام جواد ( علیه السلام ) :
" افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج " ( غیبت نعمانى ، ص 180 )
برترین اعمال شیعیانمان ، انتظار فرج است .
امام هادى ( علیه السلام ) :
" لولا من یبقى بعد غیبة قائمكم من العلماء الداعین الیه ، و الدّالین علیه ، و الذّابین عن دینه بحُجج الله ، و المنقذین للضعفاء من عبادالله من شباك ابلیس و مردته ، لما بقى احد الا ارتد عن دین الله . ولكنهم یمسكون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكانها ، اولئك هم الافضلون عندالله عزوجل " ( بحارالانوار ، ج 51 ، ص 156 )
اگر نه این بود كه پس از غیبت قائم آل محمد ، برخى از علما وجود دارند كه به سوى او دعوت مى كنند و مردم را به حضرتش سوق مى دهند و از دینش با استدلال هاى الهى حمایت مى كنند و ضعیفان از بندگان خدا را از افتادن در دام ابلیس و یارانش ، رهایى مى بخشند ، پس به تحقیق هیچ كس نمى ماند جز اینكه از دین خدا بر مى گشت . ولى آن عالمان زمان قلوب ضعفاى شیعه را مى گیرند همانگونه كه ناخداى كشتى ، سكّان و فرمان كشتى را مى گیرد و پس آنها نزد خداى عزوجل از همه برترند .
از جمله شکایات شایع بیماران پوستی خارش است که می تواند علامتی از یک بیماری پوستی باشد و در این صورت سایر علائم آن بیماری روی پوست وجود خواهد داشت بطور مثال خارش همراه بیماریهای انگلی و قارچی پوست ، خارش همراه اگزما و کهیر و بسیاری از بیماریهای دیگر پوست که با معاینه پوست توسط پزشک می توان به تشخیص آن رسید .
-
در افراد مسن و در کم کاری تیروئید ، خشکی پوست باعث ایجاد خارش می شود .
-
خارش هایی که با شکایت احساس راه رفتن روی پوست حشره همراه است معمولاً منشاء روحی و روانی دارد ، گر چه گاهی واقعاً ممکن است حشره ای عامل این مشکل باشد .
-
بعضی از انواع خارش های موضعی ناشی از مشکلاتی در پایانه های حسی اعصاب هستند .
-
علت تشدید خارش پوست در شب ها بعلت گرمتر شدن پوست است .
-
بهرحال کسانیکه دچار خارش پوست هستند حتماً بایستی جهت بررسی علت دقیق آن تحت بررسی های لازم قرار گیرند و پس از معاینات و آزمایشات لازم ، درمان شوند .
معمولاً دردهای قفسه صدری که ناشی از درد قلبی است بصورت حمله ای و با احساس فشار در جلوی قفسه سینه مشخص می شود و علت عمده آن عدم تعادل بین عرضه و تقاضای اکسیژن در بافت عضله قلبی می باشد بعبارت دیگر نیاز قلب به اکسیژن بیش از مقدار فراهم آمده برای آن می باشد که این امر می تواند بدلایل مختلفی ایجاد شود که عبارتند از :
-
فعالیتهای فیزیکی که نیاز قلب به اکسیژن را افزایش می دهند .
-
قرار گرفتن در معرض هوای سرد که می تواند منجر به انقباض عروق محیطی و افزایش فشارخون و در نهایت افزایش نیاز قلب به اکسیژن شود .
-
صرف غذای سنگین که منجر به افزایش جریان خون سیستم گوارشی شده ، حجم خونی را که در اختیار قلب قرار می گیرد کاهش می یابد .
-
استرس یا هیجانات که سبب آزاد شدن آدرنالین شده که فشارخون را افزایش داده و حتی می تواند ضربان قلب رانیز بالا برده در نتیجه کار قلب و نیاز به اکسیژن آن را افزایش میدهد .
* درمان دردهای قفسه صدری
لازم به توضیح است که ممکن است دردهای قلبی با دردهای دیگری از قبیل : برگشت غذا از معده به مری ،اسپاسم مری ، زخمهای معده - بیماریهای مجاری صفراوی ، دردهای عصبی عضلانی - و بیماریهای ریوی اشتباه گرفته شوند که پس از مراجعه به مراکز درمانی اقدامات لازم تشخیصی انجام و درمان های لازم صورت می گیرد .
















.
صبح از خواب بیدار می شوید و سرحال آماده شروع یک روز خوب هستید. کارهایتان را به سرعت انجام می دهید، ولی بعد از ظهر از رمق می افتید. چه چیز انرژی و چابکی شما را گرفته و باعث این ناتوانی غیرعادی می شود؟ البته قبل از توضیح باید مختصراً به عرض شما برسانیم که در این موارد، 3 حالت وجود دارد که باید به پزشک مراجعه کنید:
1. ضعف بعد از ظهر به طور مرتب روی می دهد، حتی اگر برنامه خواب منظمی داشته باشید.
2. ضعف به مدت 2 هفته یا بیشتر در تمام بعد از ظهر و حتی شب روی می دهد.
3. ضعف بعد از ظهر بر کار و سلامتتان تأثیر گذاشته است (مثلاً اگر رانندگی می کنید یا کار سنگین انجام می دهید)
آیا موضوع جدّی است؟ این ضعف ناگهانی یک رخداد طبیعی است و معمولاً نشانه سلامت و ضرباهنگ طبیعی روزمره زندگی ماست و ساعت بیولوژیک درون بدن عموماً مسئول تنظیم این مکانیسم است.






این ضعف در افراد مختلف شدت های متفاوتی دارد. به طور کلی، عمق این افت انرژی بستگی به شدت خواب آلودگی و مقدار خواب شبانه فرد دارد. اگر خواب و استراحتتان کم است در ساعت چرت که معمولاً بین 1 تا 3 بعد از ظهر است، خواب آلودگی شروع می شود. بسیاری افراد اگر خواب شبانه کافی نیرو بخش داشته باشند این خواب آلودگی در بعد از ظهر اتفاق نمی افتد.






این ضعف شدید معمولاً به این معنی است که دیگر شب آنقدر دیر و نامنظم نخوابید. گاهی نیز این ضعف به این معنی است که اختلال جدّی درخواب وجود دارد. علت این امر شاید قطع موقت تنفس در شب (آپنه) به صورت مکرر است.






* تمهیدات درمانی
ضعف بعد از ظهر ممکن است مسأله مهمی نباشد، ولی نباید نادیده گرفته شود. کاهش هشیاری می تواند به حوادثی در هنگام رانندگی و در مراکز صنعتی منجر گردد. چند روش برای برگرداندن فرد به حالت عادی توصیه می شود.
1. کمـی قـدم بزنیـد: 10 دقیقـه راه رفـتن سـریع بیـش از خـوردن هـر چـیزی انـرژی فـرد را بـالا می بـرد و بیـداری عمـومی بـدن را باعـث می شـود. حتی دیده شده بعضی از بخش های مغز و ارگان ها بعد از این عمل تا 2 ساعت فعال می مانند.
2- استراحت مختصری بکنید: اگر شرایط شما اجازه می دهد، کمی بخوابید. البته هیچ گاه بیش تر از 1 ساعت نباشد و از ساعت 4 به بعد هم نباشد.
3. شب به قدر کافی بخوابید.
4. برنامه کاری خود را عوض کنید: فعالیت های کم تحرک تر و پرتحرک تر خود را تقسیم بندی کنید.
5. صبحانه را فراموش نکنید.
6. ناهار مناسبی بخورید: ترکیب متعادلی از پروتئین و کربوهیدرات مصرف کنید.
7. تنقلات شیرین نخورید: اینها بعد از یکدوره افزایش انرژی، خستگی را تشدید می کنند.





