همه ما کمابیش در مقطع زمانی خاصی دچار گرفتگی صدا شده ایم. اما چه وقت برای این مشکل باید به پزشک مراجعه کرد؟

1. گرفتگی صدا بیش از 2 هفته طول کشیده است.

2. گرفتگی صدا بدون وجود سرماخوردگی، آلرژی یا آسیب روی داده است.

3. همراه با گرفتگی صدا، برجستگی یا تورّم در گردن، درد به هنگام حرف زدن، یا ترشح سبز رنگ از بینی وجود دارد.

- گرفتگی صدا نشانه چیست؟

تـارهـای صـوتی، که نـوارهـای کوچـک ماهـیچه ای در گلـو هسـتند، بـا تنفـس حـرکت می کننـد و هـنگام حـرف زدن دچـار لـرزش می شـونـد. وقتی صـدا می گـیرد، معـلوم می شـود که چـیزی مانـع انجـام درسـت لـرزش آنـها شـده اسـت. ایـن رخـداد معمـولاً التهـاب اسـت- در اثـر داد زدن برای تشـویق تیـم مـورد علاقـه در زمـین فـوتبال، حـرف زدن زیـاد با صـدای بلنـد، فریـاد زدن بـر سـر کـودکانتـان، یـا حـتی آواز خواندن با صدای بلند. کسانی که استفاده (یا سوء استفاده) بیش از حدّ از صدایشان می کنند (مثل آواز خوانان یا مداحان و ....) گرهک های کوچکی بر روی تارهای صوتیشان پدیدار می شود که باعث گرفتگی صدا می گردند.

الـبته این تنهـا عـلت گرفـتگی صـدا نیسـت. عفـونت سـینوس ها یا دسـتگاه تنفـس فـوقانی، مـثل سـرمـاخـوردگی نیـز تارهـای صـوتی را ملتهـب می کند. لارنژیت که اصطلاحاً خروسک نامیده می شود نیز مصداق همین حالت است. هر حالتی که به سرفه های مکرر منجر شود می تواند باعث گرفتگی صدا شود.

علت شایع دیگری برای گرفتگی صدا برگشت شبانه اسید معده به مری و گلو است که در خواب اتفاق می افتد. اشکال این برگشت در این است که انسان متوجه نمی شود. یکی از نشانه های آن بدبویی تنفس در صبح است. پس اگر گرفتگی بدون دلیل صدا همراه با بدبوئی تنفس صبحگاهی دارید، ممکن است برگشت شبانه اسید معده علت آن باشد.

آلـرژی هـا هـم می تـواننـد عـامل غیرمسـتقیم گـرفتگی صـدا باشـند، چـون باعـث سـرفه کردن، تنفـس از دهـان و آبـریـزش پشـت بینـی بـه داخل حلق می شوند که التهاب تارهای صوتی را به همراه دارد. چیزهایی مثل سیگار کشیدن و بخار مواد شیمیائی هم تارهای صوتی را تحریک کرده و گرفتگی صدا ایجاد می کنند.

سـیگاری هـا از طـریق دیگری هـم دچـار گرفتگی صـدا می شـوند: بـا به وجـود آمدن تومـور سـرطانی یا رشـد غـیرعـادی تـارهای صـوتی این مـورد در سیگاری ها بیشتر از سایرین دیده می شود و در تمام این موارد خشکی هوا، گرفتگی صدا را تشدید می کند.

درمان ها

اگر عضو گروه آواز یا هم آوایی یا هرگونه خوانندگی هستید، به این معنی نیست که با گرفتگی صدا حتماً باید از این کار دست بردارید. راههایی برای بهبود آن و برگشت صدای طبیعی وجود دارد.

- به صدایتان استراحت بدهید. سکوت کامل بهترین راه بهبود گرفتگی صداست. لااقل از پچ پچ کردن و فریاد زدن بپرهیزید. پچ پچ کردن فشار زیادی بر تارها وارد می کند. اگر لازم است با صدای آرام حرف بزنید.

- گلو را مرطوب کنید. استنشاق بخار آب داغ از درمان های بسیار مؤثر است. از دوش آب گرم یا دستگاه بخور کمک بگیرید. گذاشتن دستگاه بخور در اتاق خواب از خشک شدن هوای آن جلوگیری می کند.

در درون بدن هم نیاز به آب کافی دارید. خوردن آب را به قدری زیاد کنید تا ادرارتـان بی رنگ شود. اگر ویتامـین هـایی مـثل A و یا B12 یا داروهـای تغییر دهنده رنگ ادرار مصرف می کنید و ادراری رنگ نمی شود، خوردن روزانه 10 تا 12 لیوان آب کافی است.

- سوپ مرغ بخورید. اگر دچار گرفتگی صدا در اثر سرماخوردگی شده اید، سوپ مرغ با سیر بخورید. گرمای آن هم اثر ضد التهابی و مرطوب کننده دارد، ترشح مخاطی را کم می کند و نوتروفیل ها را افزایش می دهد.

- ترشـحات مخاطی را کـم کنیـد. داروهـای کاهـش دهـنده ترشـحات مخـاطی مصـرف کنید. امـا از مصـرف داروهـای ضـد حسـاسیت خـودداری کنیـد (مثل آنتی هیستامین)، چـون گلو را خشـک می کننـد. داروهـای ضـد احـتقان هـم در کاهـش ترشحات مخاط مؤثرند، ولی اگر ناراحتی قلبی دارید، قبل از مصرف آنها با پزشک مشورت کنید. برخی از این داروها فشار خون را بالا می برند.

- آسپیرین مصرف نکنید. در التهـاب ناشـی از سـرماخـوردگی تارهـای صـوتی، آسـپیرین باعـث آسـیب بیشـتر بـه آنهـا می شـود و گرفـتگی صـدا را تشدید می کند. از مسکن های دیگری استفاده کنید.

- سرفه خود را درمان کنید. برای جلوگیری از سرفه و آسیب بیشتر به تارهای صوتی، از داروهای ضد سرفه و خلط آور استفاده کنید.

- غرغره نکنید. برخلاف عقیده شایع، غرغره کردن با دهان شویه عملاً گرفتگی صدا را بدتر می کند. بیشتر دهان شویه ها حاوی الکل هستند و تارهای صوتی را دچار خشکی و بی آبی می کنند. محلول های غرغره اصلاً نزدیک به تارهای صوتی نمی شوند و خود عمل غرغره کردن مضر است، چون تارهای صوتی را به هم زده و تورم آنها را بیشتر می کنند.

- کافئین مصرف نکنید. کافئین موجود در قهوه، کوکا و شکلات یک عامل خشک کننده گلو است و کمکی به تارهای صوتی نمی کند.

درمان های طبی

اگر گرهـک هایی روی تارهـای صـوتی مشـاهده شـود و یا انـدازه آنهـا بزرگ شـود، باید به پزشـک متخصـص گوش و حـلق و بینـی مراجعـه کنیـد. اگر گرهک های تارهای صوتی با استراحت و روش های رفع گرفتگی صدا از بین نروند، پزشک شما را به متخصصی برای آموزش دوباره تارهای صـوتی معرفی می کند. در موارد شـدید، ممکن اسـت عمـل جـراحی لازم شــود. اگر پزشـک وجود تومـوری را تشخیص دهد، زیاد نگران نشـوید. بیشتر تومورهای تارهای صوتی کوچکند و اگر در مراحل اولیه دیده شوند، به آسانی قابل درمان هستند.

پیشگیری

اگر یک بار دچار گرفتگی صدا شدید، می توانید از تکرار آن جلوگیری کنید.

1. کسی که زیاد از صدایش استفاده می کند، یک ورزشکار صوتی است و مانند هر ورزشکاری باید پیش از مسابقه خود را گرم کند. شما هم قبل از سخنرانی یا آواز خواندن کمی حنجره خود را تمرین بدهید.

ماهیچه های گردن را با دست هایتان به آرامی مالش دهید و به راحتی تنفس کنید و فک هایتان را آزاد بگذارید. شانه هایتان را در جهات مختلف بگردانید و آنها را به آرامی تکان دهید. چند جرعه آب بخورید. زبان را کمی در دهان حرکت دهید و بیرون بیاورید. چند خمیازه بکشید و با لب های بسته صداهای آرامی ادا کنید تا لرزش آنها را حس کنید. بعد از سخنرانی یا آواز هم همین کارها را تکرار کنید تا دچار گرفتگی صدا نشوید.

2. گلـو را تحـریک نکـنید. دود سـیگار، بخـارهای شیمیائی و خاک ارّه باعث گرفتگی صـدا می شـوند. سـیگار نکشید و با سیگاری ها هم نشین نشوید. در جاهایی که مواد محرک و خاک ارّه وجود دارد ماسک بزنید.

3. صـدا را صـاف نکنید. صاف کردن صدا عادت بدی است که ترک آن سخت است. به جای آن آب دهان را قورت بدهید. یک عمل بلع را به آهستگی انجام دهید، انگار که واقعاً لقمه ای از غذا را می بلعید. این کار احساس وجود چیزی در گلو را از بین می برد.

4. پیش از پرواز دوش بگیرید. اگر زیاد با هواپیما مسافرت می کنید، صدایتان 2 دشمن پیدا می کند: هوای خشک و لزوم صحبت کردن در میان موتور هواپیما. دوش گرفتن با آب گرم پیش از پرواز و خوردن مقدار زیادی آب در حین پرواز می تواند کمک کننده باشد.

5. نزدیک به هم حرف بزنید. اگر در محیط پر سر و صدایی مجبور به صحبت با کسی هستید، در میـدان شـنوایی او صـحبت کنید. بهـترین روش صـحبت رو در رو است که در آن، شنونده حرکات لب ها را نیز می خواند.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 26 فروردین 1389  ساعت 12:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب
 اختلال بلع نشانه چیست ؟
بلع از چیزهایی است که تا دچار اختلال نشود به آن توجه نمی کنید . ولی وقتی گرفتاری ایجاد کند ،‌ زیاد به آن فکر می کنید . خوردن مشکل می شود و در گلو احساس وجود چیزی قلنبه می کنید .

بلع هم مانند تنفس بی خبر کار خود را می کند . ماهیچه های حلق صدها بار در روز برای فرو بردن لقمه غذا یا بزاق و مخاط مدام در حال ترشح به کار می افتند . وقتی چیزی قورت می دهید ، ماهیچه های حلقوی انتهای فوقانی مری شل شده و پایین رفتن آنچه را که در دهان گذاشته اید امکان پذیر می کنند .

چون شل شدن ماهیچه ها این عمل را شدنی می کنند ، اگر در اثر فشار و تنش روانی ، یا ترس ماهیچه ها شل نشوند ،‌ بلع مشکل می گردد .

دلایل بی خطر دیگری هم برای اختلال بلع وجود دارد . التهاب مزمن گلو - مخصوصاً در اثر خشکی هوای اتاق در زمستان - می تواند بلع را مشکل کند ، بخصوص هنگام برخاستن از خواب و اگر مقدار زیادی مایعات نخورده باشید ، گلو خشک شده و بلع مشکل می گردد . اختلال بلع از گلو درد یا آنفلوانزا هم ناشی می شود .

اگر سیگاری هستید ، عامل اصلی اختلال بلع معلوم است . اگر این اشکال در بلع با سرفه و درد همراه باشد ، آن را زنگ خطری بدانید و نزد پزشک بروید .

احساس وجود چیزی در گلو می کنید ؟ این حالت ناشی از برگشت اسید معده است ، زیرا ماهیچه اسفنکتر ورودی مری به معده بسته نمانده است و اسید به مری و گلو نشت کردهاست . اگر سوزش دل هم داشته باشید این علت قطعی است .

در موارد نادر ، اختلال بلع ناشی از ناهنجاری جسمانی ، مثل گرفتگی ماهیچه اسفنکتر است . اگر زخم معده دارید ،‌ برگشت اسید معده عامل اشکال در بلع است . اختلال بلع گاهی از اولین علائم وجود تومور است .

*  درمان اختلال بلع

اگر سیگار می کشید و مشکل بلع دارید ، حتماً برای معاینه بیشتر نزد پزشک بروید . هر اختلال بلع که به تنش ، هوا ، یا عادات شخصی مربوط نباشد ، باید به پزشک اطلاع داده شود .

آرامش داشته باشید . تنش و فشار روانی باعث مشکل شدن بلع هم می شود . هر چیزی که آرامش را به شما بازگرداند . مثل ورزش - ماساژ ، یوگا ، نفس عمیق - فشار را از روی گلویتان هم برمی دارد . کمپرس آب گرم بر روی گلو هم تا حدی ماهیچه های آن را شل می کند .

هوا را مرطوب کنید . چون بسیاری از اختلالات بلع ناشی از خشکی هواست ، مرطوب کردن هوا می تواند کمک کننده باشد . بعضی متخصصان خوردن روزانه لااقل هشت لیوان آب را هم توصیه می کنند . هوا باید ۳۵ تا ۴۰ درصد رطوبت داشته باشد . گذاشتن دستگاه در اتاق خواب مؤثر است . گرچه تأثیر هوای مرطوب گرم یا سرد هنوز مورد بحث است ، ولی هوای خنک و مرطوب برای گلو بهتر است .

برگشت اسید را درمان کنید . اگر احساس برگشت اسید معده به گلو دارید ، راه های زیادی برای کنترل آن وجود دارد ، از جمله ترک کافئین ، الکل ، شکلات و سیگار .

وضع بدن را معاینه کنید . گر چه ناهنجاری جسمانی نادر است ، پزشک ممکن است علت احتمالی اختلال بلع را ناشی از آن بداند . پس با روش خوردن نمک باریم و عکس برداری با پرتو ایکس گرفتگی احتمالی ماهیچه اسفنکتر حلق مشخص می شود . تنگی این ماهیچه نخست با دارو و سپس با روشی خاص برای گشاده کردن آن در مطب رفع می شود . این روش بسیار مؤثر است . در موارد شدیدتر ، جراح ماهیچه را پاره می کند تا شل شود .

گرفتاریهای مادرزادی و بیماریی که دیورتیکولوم زنکر نام دارد - که در آن ،‌ پوشش درونی مری کیسه ای تشکیل می دهد که بلع را مشکل می کند - هم با روش جراحی درمان می شوند .


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 26 فروردین 1389  ساعت 12:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بی اشتهایی نشانه چیست ؟

اگر مثل بیشتر مردم هستید ، از بین رفتن اشتها فرصت خوبی برای کاهش وزنتان است . ( پوشیدن لباس های تنگ شده پارسال شما را وسوسه می کند ) . اما اگر بی اشتهایی به جای چند روز چند هفته طول بکشد و به طور عادی باعث آب رفتن شما   شود ، این بی اشتهایی علت خاصی دارد .

کم خوراکی یا بی اشتهایی علامت شایعی است که می تواند علل مختلفی داشته باشد ، که بسیاری از آنها اهمیت چندانی ندارند .

تقریباً تمام عفونت ها می توانند باعث بی اشتهایی شوند . مثلاً ویروس سرماخوردگی یا آنفولانزا ممکن است عامل آن باشد . یا علل جدی تر مثل سل ، کم کاری غده تیروئید ، بیماری های قلبی یا ریوی ، یا گرفتاری های کبدی داشته باشد .

متأسفانه یکی از شایعترین علائم اخطاردهنده اولیه سرطان بی اشتهایی است که معمولاً با تغییر در حساسیت به مزه ها همراه است .

بی اشتهایی مقاومت بدن در برابر خوردن هر چیزی است که به فرایند بهبود کمک کند .

با این همه بیماری تنها علت کاهش اشتها نیست . گاهی چیزی که به دلیل خاصی خورده اید ، مثل یک دارو ،‌ می تواند عامل آن باشد . آنتی بیوتیک هایی مثل اریترومایسین جوانه های چشایی را غیرفعال کرده و باعث کندی حرکت غذا در روده شده و احساس پری بعد از خوردن غذا را طولانی می کنند . تمام آمفتامین ها - که برای کاهش وزن تجویز می شوند - احساس گرسنگی را از بین می برند .

داروهای مسکن و ضد التهاب مفصل می توانند معده را تحریک کرده و باعث تهوع و برگرداندن غذا شوند . دیژیتالیس ( که یک داروی قلبی است ) و داروهای مدر ( که مانع احتباس آب شده و فشار خون را پایین می آورند ) نیز میل به غذا خوردن را کم می کنند .

گاهی چیزی غیرخوراکی مشکل ساز شده است . کمبودهای کلی تغذیه ای می توانند نیروی حیاتی یک اشتهای طبیعی را تضعیف کنند . مخصوصاً اشخاص مسن ممکن است گرفتار کمبود روی در رژیم غذایی باشند که می تواند جوانه های چشایی را از بین ببرد .

خود پیری بر روی اشتها تأثیر می گذارد . در اشخاص مسن ، سازوکار بدن آهسته می گردد ، وزن ماهیچه ها کم می شود و ضعف جسمانی مانع فعالیت است . در رأس آنها ، کاهش احساس چشایی و ترشحات معدی قرار دارد که همه باعث بی اشتهایی می شوند .

گاهی نیز اتفاقی در زندگی بر اشتها تأثیر می گذارد . اگر اخیراً یک برنامه ورزشی را شروع کرده اید ،‌ ممکن است دچار بی اشتهایی شوید تا بدن خود را با نیازهای جدید تطبیق دهد .

به طور کلی ، سلامت روانی نقش مهمی در اشتهای شما دارد ، در هنگام گرفتاری طولانی ، تنش روانی می تواند شما را به پرخوری بکشاند . ولی فشارهای کوتاه مدت معمولاً اشتها را از بین می برند . افسردگی نیز در برخی افراد باعث بی اشتهایی می شود .

بی اشتهایی عصبی اختلالی است که در افراد مبتلا  - معمولاً دختران جوان - تقریباً باعث ترک کامل غذاخوردن می شود . بیماری وسوسه غذا خوردن دارند ، ولی از ترس چاق شدن چیزی نمی خورند . برای آنها نخوردن از به اندازه خوردن راحت تر است .

درمان بی اشتهایی

کمی بی اشتهایی جای نگرانی ندارد . اما اگر آخرین باری را که از غذا خوردن لذت برده اید به یاد ندارید ، باید سعی کنید عادت عادی خوردن را باز به دست آورید . در اینجا مواردی را که باید به ان توجه کنید گفته می شود .

به اندازه بخورید . اشتهای طبیعی دقیقاً چگونه است ؟ اشتهای طبیعی خوردن به اندازه ای است که وزن بدن را طبیعی نگاه می دارد .

اگر اشتهای طبیعی دارید ، باید انواعی از غذاها را بخورید ، اشتهای زیاد به خوردن فقط گوشت فقط اشتهای طبیعی نیست .

اگر مرتباً خود را وادار به خوردن می کنید ، این هم علامت خوبی نیست .

ویتامین بخورید . خوردن روزانه مکمل مولتی ویتامین و کانی ها به بازشدن اشتهای کاهش یافته کمک می کند و اگر کم خوردن شما باعث سوء تغذیه شده است ، مواد غذایی اضافی آسیبی به شما نمی رساند . گاهی افراد مسن تر با خوردن روی کمی اشتهای خود را باز می یابند . درباره لزوم خوردن روی با پزشک مشورت کنید .

داروهایتان را کنترل کنید . درباره احتمال اینکه داروهای مصرفیتان یا مقدار آنها باعث بی اشتهایی شده باشد سئوال کنید . پزشک ممکن است دارو را با داروهای دیگری که اشتها را ازبین نمی برند عوض کند .

هر چه را که دوست دارید بخورید . اگر غذاخوردن لذت خود را از دست داده است ، برنامه غذایی خود را عوض کنید . ببینید کدام غذاها برایتان اشتها آور است و از آنها بخورید . اگر فقط بستنی دوست دارید ،‌ هر قدر که می خواهید بخورید . ما رژیم غذایی ناسالمی را توصیه نمی کنیم ، اما اگر بستنی تنها راه رساندن کالری مورد نیاز به بدن است ، هر قدر که می خواهید بخورید . هدف بالا بردن ضریب اشتهاست .

حجم غذا را کم کنید . غذا را با حجم کم و دفعات بیشتر بخورید . معده شما غذای کمتر را بهتر می پذیرد .

آب زیاد بخورید . اگر برنامه ورزشی تازه ای شروع کرده اید ، مهم ترین نیاز شما آب است . کم آبی بدن می تواند بی اشتهایی ایجاد کند . پیش از شروع تمرین و بلافاصله بعد از آن یک لیوان آب بنوشید . به علاوه هر روز شش تا هشت لیوان آب بخورید .

نزد پزشک بروید . اگر بعد از دو هفته اشتهای خود را بازنیافتید ، برای معاینه کلی پیش پزشک خود بروید . قبل از درمان باید اختلالات جسمانی تشخیص داده شود . شاید فقط به یک دوره درمان با آنتی بیوتیک برای از بین بردن یک عفونت خفیف نیاز داشته باشید .

سلامت روانی خود را بیازمایید . اگر افسرده هستید ، داروهای ضد افسردگی تجویز شده توسط پزشک اشتهای شما را بر می گرداند . با بازگشت سلامت روانی اشتهای شما نیز بازمی گردد .

از متخصص کمک بگیرید . بی اشتهایی عصبی معمولاً به درمان خانگی جواب نمی دهد و افراد مبتلا به آن باید در بیمارستان بستری شوند . معالجه آن مشکل است و نیاز به درمان شدید روان شناختی و تغذیه ای دارد . ممکن است تغذیه اجباری از طریق تزریق درون سیاهرگی یا لوله معدی لازم شود .


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 26 فروردین 1389  ساعت 12:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب
افراد زیادی از خیلی از تعاریف و نکات ابتدایی کامپیوتر که برای اکثر مردم خصوصآ جوانان بسیار بدیهی و جا افتاده است بی اطلاع هستند. باور کنید از این وضع هم من بهتر از همه خبر دارم

گاهی که پست های ساده تر می نویسم با خودم فکر می کنم شاید این مطلب زیاد هم به درد کسی نخورد و با خودم می گویم باید مطالب را سنگین تر و تخصصی تر کنم. اما با نگاه عمیق تری که کردم متوجه شدم نه این خبر ها هم نیست…بهتره کمی هم از پنجره به بیرون نگاه کنیم و در را باز کنیم و چند تا رفیق جدید به جمع خودمان اضافه کنیم.

در ادامه به توضیح برخی از ابتدایی ترین نکاتی می پردازم که هر کاربر ساده کامپیوتر باید بداند. اگر از کاربران تازه کار کامپیوتر هستید دوستانه توصیه می کنم این مطلب را با دقت بخوانید.

- اول آدرس ایمیل www نمی گذارند: اول آدرس ایمیل هرگز www نمی گذارند.

۲- اینترنت اون علامت e آبی رنگ نیست: اون e آبی رنگ علامت برنامه Internet Explorer، محصول شرکت Microsoft است. خود اینترنت یک شبکه است که برنامه یا آیکون خاصی ندارد.
Internet Explorer به شما کمک می کند از این شبکه برای دیدن سایت های مختلف استفاده کنید. درست مثل اینکه می توانید برنامه کانال های تلویزیون را با یک تلویزیون Panasonic یا با یک تلویزیون Sony یا با هر مارک دیگری ببینید…
برنامه های دیگری هم وجود دارند که کار آن e آبی را می کنند و حتی خیلی بهتر! مثل Safari، Chrome، Opera یا Firefox که می توانید از آنها استفاده کنید.

۳- چت همان یاهو مسنجر نیست: چت کردن لازم نیست حتمآ با برنامه یاهو مسنجر انجام شود. یاهو یکی از شرکت هایی است که سرویس چت اینترنتی را ارائه می کند. با ICQ، MSN Messenger یا Gtalk و… هم می توانید چت کنید (با سایر کاربران همان سرویس).

۴- هر کامپیوتری الزامآ ویندوز نیست: این خیلی مهمه! ببینید یک کامپیوتر را خاموش فرض کنید! اصلآ به آن چه روی صفحه مانیتورش دیده می شود فکر نکنید. این به خودی خودش یک کامپیوتر است.
حالا باید یک برنامه روی این کامپیوتر نصب بشه که این کامپیوتر بتونه روشن بشه و ما ازش استفاده کنیم. به این برنامه ها می گوییم «سیستم عامل» یا «Operating System» یا OS.
یکی از معروف ترین این برنامه ها «ویندوز» نام داره که نسخه های مختلفی هم داره که می دونم همگی با آنها آشنا هستید. مثل ویندوز ۹۸ یا ویندوز xp یا ویستا. ویندوز محصول شرکت Microsoft است.
حالا نکته اینجا است، هیچ اجباری به استفاده از ویندوز نیست و ویندوز تنها انتخاب موجود نیست. بلکه این تصور غلط به خاطر سلطه مایکروسافت بر روی بازار به وجود آمده. در اصل شرکت های مختلف و مشابهی وجود دارند که در این صنعت با مایکروسافت در رقابت هستند و خودشان «سیستم عامل» تولید می کنند.
به عنوان مثال، شرکت Apple سیستم عامل Mac را دارد. یا مثلآ سیستم عامل Ubuntu مال شرکت Canonical است.

۵- هر کامپیوتری الزامآ پنتیوم نیست: pentium فقط اسم مدل یکی از پردازنده (CPU) های شرکت اینتل است! فکر می کنم واضحه، مثلآ من اگر از CPU یک شرکت دیگه مثل AMD استفاده کنم دیگه «کامپیوترت پنتیوم چنده؟» مفهومی نداره. در ضمن مدل های pentium هم الان تقریبآ منسوخ شده و قدیمی به حساب می آیند.

۶- فایروال همان آنتی ویروس نیست: هر دو امنیت کامپیوتر را تامین می کنند اما با یکدیگر فرق دارند. توضیح تخصصی این تفاوت از حوصله این مطلب (و احتمالآ شما) خارج است. بگذارید این طور بگویم، فایروال یا دیواره آتش مثل یک گارد هست که شما بگذارید دم در خانه تا از ورود افراد خطرناک جلوگیری کند. آنتی ویروس مثل یک محافظ شخصی است که اگر کسی یه جوری گارد را دست به سر کرد یا یواشکی از دودکش شومینه اومد توی خونه او را دستگیر کنه.

۷- تفاوت فایل، فولدر و درایو: اصلآ به کامپیوتر فکر نکنید، درایو مثل طبقه ای است که شما پوشه های مختلف از اسناد تان را نگهدای می کنید. فولدر همان پوشه هایی است که اسناد در آنها وجود دارند.
هر سند موجود در پوشه مثل یک فایل هست. در نتیجه من اگر از شما بپرسم فلان سند کجاست؟ شما می گویید: «در طبقه دوم، پوشه سبز رنگ، کاغذ آخر.»
حالا اگر بپرسم «اون تحقیق شیمی که دانلود کردی کجاست؟» چه می گویید؟ «درایو C، فولدر Shimi، فایل shimi.pdf» یا مدل کامپیوتری تر: C:\Shimi\shimi.pdf
این طور بخوانید، «سی دو نقطه بک اسلش شیمی بک اسلش شیمی دات پی دی اف».
حالا چطوری فرق اینا را هم به خاطر بسپاریم؟ یکی اینکه درایو ها تعداد شان زیاد نیست. عمومآ همین C و D و E و اینها هستند… فولدر ها یا پوشه ها هم که اصلآ از آیکون شان مشخص است.
فایل ها هم می توانید این جوری بشناسید. هر آیتمی که وقتی رویش کلیک می کنید دیگه جلوتر نمی توانید بروید یک فایل است. به عنوان مثال وقتی روی یک فولدر کلیک می کنید وارد آن می شوید، دوباره می توانید چیزی انتخاب کنید… در نتیجه این یک فایل نیست.
اما اگر روی یک عکس کلیک کنید آن عکس خودش باز می شود، دیگر داخل آن عکس پوشه های دیگر یا فایل های دیگر وجود ندارد. در نتیجه یک عکس یک فایل است. به عبارتی هر آیتمی که یک پسوند داشته باشد، مثلآ txt. یا jpg. و… یک فایل است.

۸- پسوند فایل ها مهم است: اول از همه، اصلآ پسوند چیه؟ پسوند اون سه حرف آخر اسم هر فایل است (اگر ویندوز شما پسوند ها را نشان نمی دهد مثل این راهنما عمل کنید).
پسوند به ویندوز و شما می گوید که این چه نوع فایلی است. به عنوان مثال یک فایل متنی که فقط حاوی نوشته است پسوندش txt. است. عکس های واقعی مثل آنها که با دوربین عکاسی می گیرید عمومآ دارای پسوند jpg هستند. عکس های کارتونی و کامپیوتری و غیر واقعی هم عمومآ gif یا png هستند.
فایل های فشرده شده عمومآ دارای پسوند zip یا rar هستند که آنها را باید با برنامه های مخصوص مثل Winzip یا WinRAR باز کنید.

فایل های اجرایی مثل فایل های برنامه های یا فایل های Setup بازی ها و… هم عمومآ دارای پسوند exe. هستند. آهنگ ها هم که مطمئنم خودتان می دانید، عمومآ mp3 یا wav هستند.
پسوند فایل ها اطلاعات زیادی به ما می دهند. مثلآ اگر کسی یک فایل به شما داد که پسوند آن exe. بود و گفت این عکس خودم است. دارد دروغ می گوید! احتمالآ به جای عکس یک برنامه مخرب مثل یک ویروس است.

۹- تفاوت وبلاگ و وب سایت: «وبلاگ» از جمله چیز هایی است که تعریف دقیقش یکم سخته. یک باور اشتباه اینه که یک وب سایت یک آدرس مستقل دارد، مثلآ تنها کاربران عضو سایت قادر به مشاهده لینک ها هستند.
عضویت در سایت / ورود به سایت
یک سایت است اما microsoft.persianblog.ir یک وبلاگ است. این تعریف اشتباه است.
وبلاگ جایی است که – عمومآ – یک نفر یادداشت هایی می نویسد. این یادداشت ها می توانید شخصی، تخصصی یا عمومی باشد. وبلاگ ها بر پایه یکی از برنامه های مدیریت محتوا نظیر وردپرس یا مووبل تایپ هستند. همچنین می توانند روی سرویس دهنده های وبلاگ آنلاین باشند، مثل Blogspot یا Persianblog و… که در این صورت آدرس آنها به شکل EsmeWeblog.Persianblog.ir و… درمیاید. اما می توانند آدرس شخصی هم داشته باشند. مثل Zangoole.com که یک وبلاگ است.
اکثر وبلاگ ها شامل بخش نظرات هم هستند که خوانندگان از این طریق با نویسنده در ارتباط هستند و نظر خودشان را به اطلاع نویسنده می رسانند. هم وبلاگ و هم وب سایت می تواند متعلق به یک نفر، چند نفر یا یک شرکت هم باشد در نتیجه مالکیت یا مخاطب یک نشانه برای تمیز دادن وبلاگ از وب سایت نیست. اما عمومآ وبلاگ متعلق به یک نفر است و شما با ورود به آن می دانید که در حال خواندن نوشته چه کسی هستید. وبلاگ ها عمومآ غیر رسمی تر از وب سایت ها هم هستند.
یک تفاوت دیگر هم این است که وب سایت ها عمومآ سرویس یا محصول خاصی دارند اما وبلاگ ها – حداقل مستقیمآ – سرویسی ارائه نمی کنند و فقط حاوی نوشته های نویسنده هستند.

۱۰- دومین، دامین یا دامنه: ببینید خودتان را درگیر نکنید، خیلی ساده است. اسم هر سایت (آدرسی که تایپ می کنید که واردش شوید) دامنه آن سایت است. مثلآ دامنه یاهو yahoo.com است. برای داشتن این نام ها باید نام مورد نظر آزاد باشد و مبلغی را سالیانه پرداخت کنید تا به نام شما ثبت شود.
توجه کنید که مثلآ در مثال یاهو، کل عبارت “Yahoo.com” دامنه است، نه فقط “Yahoo” در نتیجه “Yahoo.net” هم یک دامنه جدا است که می تواند متعلق به فرد دیگری باشد، همچنین “Yahoo.org” و… اما خوب شرکت های بزرگ تمام دامنه های اسم شرکت شان را به نام خودشان ثبت می کنند.

۱۱- هاست یا هاستینگ: هاست، هاستینگ یا Host یعنی فضایی که فایل های یک سایت اینترنتی روی آن قرار می گیرد. هر چیزی که شما روی یک سایت می خوانید باید روی یک کامپیوتر واقعی در یک جایی از دنیا وجود داشته باشد. همین مطلب که الان شما دارید می خوانید روی سرور زنگوله در تگزاس آمریکا است.
این فضا ها هم توسط شرکت ها فروخته می شود. در نتیجه اگر می بینید می گویند «هاست ۱۰۰ مگابایتی» یعنی به شما ۱۰۰ مگابایت فضا می دهند که فایل های سایت تان را در آن نگهداری کنید.

۱۲- پروکسی همان فیلتر شکن نیست: پروکسی (proxy) همان فیلتر شکن نیست و هیچ ربطی هم به فیلتر شکن ندارد. به کامپیوتر اصلآ فکر نکنید، پروکسی می دانید مثل چیست؟ مثل اینکه من زنگ بزنم به شما بگم «اگر می تونی سر راه برو فلان کتاب فروشی ببین این کتاب را داره؟» شما می روید و از همانجا به من زنگ می زنید، می گویید «آره مثلآ فلان کتاب هست جلدش این رنگیه قیمتشم اینه…». این یعنی پروکسی.
وقتی شما IP و Port پروکسی را در برنامه ای وارد می کنید یا از فیلتر شکن استفاده می کنید کامپیوتر شما به یک کامپیوتر دیگه در جایی از دنیا وصل میشه و اون کامپیوتر میره اون آدرسی که شما می خواهید را باز می کنه و به شما نشان میده. حالا اگر پروکسی شما در یک کشور خارجی باشه می تونه جاهایی بره که شما نمی تونید برید! خیلی واضحه نه؟
در مطالب بعدی توضیحات کامل تری در این زمینه خواهم داد.

۱۳- وی پی ان (vpn) همان فیلتر شکن نیست: نمی خواهم به ساختار vpn و… بپردازم. بلکه می خواهم بر عکس خیلی ها ساده برای تان توضیح بدهم که خوب متوجه بشید. vpn یک نوعی از شبکه است که اطلاعاتی که در آن رد و بدل می شود به خاطر فرایند رمزنگاری قابل دیده شدن نیست.
مثل چی؟ این سناریو را تجسم کنید، من و دوستم و شما با هم در یک اتاق هستیم. من و دوستم هر دو علاوه بر فارسی به زبان چینی هم مسلط هستیم اما شما یک کلمه هم چینی بلد نیستید.
حالا شما به من به فارسی می گویید «تو حق نداری راجع به آن موضوع با دوستت صحبت کنی!». حالا اگر من شروع کنم به چینی با دوستم حرف بزنم چی؟ شما نمی توانید بفهمید من دارم راجع به چی حرف می زنم.
اینکه vpn به عنوان یک فیلتر شکن استفاده می شود هم موردی مشابه است. «آن موضوع» همان سایت مسدود شده است و «زبان چینی» هم همان رمزنگاری شبکه vpn.

14- RAM بیشتر همیشه بهتر نیست: رم و حافظه بیشتر همیشه الزامآ بهتر نیست. یعنی کلآ این عدد ها هر چقدر بزرگتر می شوند الزامی نیست که بهتر شوند. چرا؟ به دلایل مختلف، مهم ترینش اینکه خیلی اوقات کامپیوتر شما توان استفاده از آن مقدار عظیم RAM را اصلآ ندارد… به عنوان مثال، اکثر افراد از ویندوز های ۳۲ بیت استفاده می کنند که توان استفاده بیشتر از ۴ گیگ رم را ندارند یعنی اگر شما ۸ گیگ رم هم داشته باشید هیچ فرقی نخواهید دید… پس اگر از نحوه کار یک دستگاه آگاه نیستید حواستان جمع باشد که پول تان را بی خود هدر ندهید. برای استفاده بیشتر از ۴ گیگ رم باید از سیستم عامل های ۶۴ بیت استفاده کنید. مثلآ Windows Vista x64 Ultimate.

15- قوی بودن یکی از اجزای کامپیوتر ضعیف بودن جزئی دیگر را جبران نمی کند: این هم از جمله اشتباهاتی است که از خیلی ها تا به حال شنیده ام. هر عضو کامپیوتر وظیفه منحصر به فرد خودش را دارد و قوی بودن یک جز، مثلآ RAM ضعیف بودن CPU را جبران نمی کند. مثلآ شنیده ام که می گویند «این بازی ۲ گیگ رم می خواد ولی اگر CPU ات قویه با ۱ گیگ هم جواب میده…» که کاملآ اشتباه است. 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 24 فروردین 1389  ساعت 11:41 PM نظرات 2 | لينک مطلب

در قرآن مجید در سه مورد،واژه ی «برزخ» آمده که در دو مورد آن(۵۳ فرقان و۲۰رحمن)این واژه به معنی«مرز حاجت و حائلی»است که در دریا بین آب شیرین شور قرار دارد و از مخلوط شدن آن دو نوع آب جلوگیری می کند.
ولی در یک مورد(آیه۱۰۲مومنون)منظور همان عالم برزخ است که با کمال صراحت می فرماید:
پشت سر انسانها،برزخی است تا هنگامی که(روز قیامت)بر انگیخته می شود.
و می توان گفت:به دلیل همین آیه،و روایات بسیار،که واژه «برزخ»در متن آنها آمده،به جهان بعد از مرگ تا روز قیامت،«جهان برزخ»می گویند.
در قرآن مجید علاوه بر آیه ی فوق،آیات متعددی درباره ی عالم برزخ وجود دارد که با صراحت یا اشاره سخن از عالم برزخ به میان آورده است،و بعضی عذاب ناصالحان را در عالم برزخ بازگو می کند می پردازیم:
۱- در آیه ۱۶۹ و ۱۷۰آل عمران می خوانیم:
(ای پیامبر)هرگز گمان مبر آنه که در راه خدا کشته شده اند،مردگانند،بلکه آنه زنده اندو نزد پروردگارشان روزی داده می شوند،انهابه خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است،خوشحالند وبه خاطر مجاهدانی که بعد از آنان ملحق نشدند(نیز)خوشوقتند(زیرا مقامات بر جسته ی آنها را درآن جهان می بینند و می دانند)که نه ترسی بر آنهاست ونه غمی خواهند داشت.
نظیر این آیه،آیه۱۵۴ سوره ی بقره است.
۲-در آیه۲۶و۲۷ سوره ی یس می خوانیم:
مومن آل یس(حبیب نجار،وقتی که بدست ستمگران به شهادت رسید)از طرف خدا به او گفته شد وارد بهشت شو،او گفت:ای کاش قوم من می دانستند که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است.
۳- و در آیه۴۶ سور ی مومن می خوانیم:
عذاب آنها_آل فرعون)آتش است که هر صبح و شام،بر آن عرضه می شوند،و روزی که قیامت بر می گردد،خداوند دستور می دهد که آل فرعون را در سخترین عذابها وارد کنید.
منظور از عذاب آل فرعون در صبح و شام،همان عذاب برزخی آنها است.
آیه۲۵ نوح و ۱۱ مومن نیز از عالم برزخ سخن به میان آورده است.
۴- ود در سوره ۱۰ سوره منافقون می خوانیم:
از آنچه به شما روزی داده ام در راه خدا انفاق کنید قبل از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا چرا مرگ مرا مدت کمی به تاخیر نینداختنی تا صدقه دهم و انفاق کنم و از صالحان باشیم.
در آیه زیر اشاره ای به عالم برزخ،عالم بعد از مرگ قبل از قیامت است،که مقصران تمنا بازگشت و جبران می کنند و به آنها جواب داده می شود که بازگشتی در کار نیست،که در دنبال همین آیه و آیه ی۱۰۰ مومنون همین جواب آمده است.
به علاوه در آیات متعددی از قران در مورد مرگ ،تعبیر به«توفی»(قبض و دریافت روح،نه مرگ) شده است،مثلا در آیه۴۲ زمر می خوانیم:خداوند،ارواح را هنگام مرگ،قبض و دریافت می کند.
این تعبیر نیز بیانگر زنده بودن روح انسانی بعد از مرگ جسم است.
۵- در آیه ۲۵ سوره ی نوح می خوانیم:
سرانجام همه ی آنها(قوم گنهکار نوح علیه السلام) به خاطر گناهانشان غرق شدند،و در آتش دوزخ وارد شدند و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند.
از این آیه استفاده می شود که قوم گنهکار نوح(ع) پس از غرق شدن،بلافاصله وارد آتش دوزخ شده اند،روشن است که هنوز دوزخ روز قامت بر پا نشده است،بنابراین منظور از این دوزخ،همان دوزخ در عالم برزخ است.
نگاهی به پنج آیه قران با توجه به روایات
۱- در آیه ی ۲۷ سوره ی ابراهیم می خوانیم:
خداوند کسانی را که ایمان آورده اند(ویژگیهای ایمان را رعایت کردند) به خاطر اعتقاد و گفتار ثابتشان،هم در دنیا و هم در آخرت،ثابت قدم می دارد.
در روایات متعدد آمده :منظور از آیه،ثابت قدم بودن مومن،در عالم برزخ است.
علامه ی طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید:اکثر مفسری می گویند:«منظور از«آخرت»در آیه ی فوق و عالم قبر است،و آیه در مورد سوال قبر نازل شده است،و این تفسیر از ابن عباس و ابن مسعود نیز نقل شده و از امامان معصوم(ع) روایت گردیده است از جمله امیرمومنان علی(ع) در ضمن گفتاری فرمود:هنگامی که دو فرشته ی نکیر و منکر وارد قبر می شوند از مومن می پرسند:خدا و دین و پیغمبرت کیست؟
او در پاسخ می گوید:خداوند تو ر در آنچه خوشنود است ثابت قدم بدارد،این است قول خداوند«آنگاه آن دو فرشته دری از بهشت را روی قبر او می گشایند.
۲- در آیه ۱۲۴ سوره طه می خوانیم:
و هر کس از یاد من روی گردان شود،زندگی تنگ(و پر زحمت) خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.
طبق پاره ای از روایات،این زندگی سخت،مربوط به عالم برزخ است.
علامه مجلسی(ره)روایتی از امام سجاد(ع)نقل می کند که فرمود:این زندگی سخ در عالم برزخ است ،آنگاه می گوید:
مراد از«زندگی سخت در عالم برزخ است» در آیه فوق،عذاب قبر است،و موید آن معنی است که قیامت را در آیه، بعد ازآن ذکر نموده است،وبسیاری از مفسران این گونه تفسیر کرده اند و نمی توان گفت که مراد از«معشیت ضنک» بدی حال در دنیا است،زیرا بسیاری از کافران در دنیا،معشیت راحت و گوارایی دارند. ولی بسیاری از مومنان به عکس،بر خلاف آنها،زندگی سختی در دنیا دارند.
علامه طبرسی(در مجمع البیان) می گوید: گفته شده که منظور از«معشیت ضنک»،عذاب قبر است، و این تفسیر از این مسعود و ابو سعید خدری و ... نقل شده است،و ابو هریره در این مورد،روایاتی نقل نموده است.
و امیر مومنان علی(ع) در ضمن نامه ای که برای اهل مصر می نویسد و توسط محمد بن ابوبکر می فرستد، می فرماید:
همانا معشیعت ضنک که خداوند دشمن خود را از آن بر حذر داشته عذاب قبر است.
سپس فرمود:چرا که خداوند نود و نه مار بر کافر مسلط می کند،آنها به گوشت او نیش می زنند،و استخوان او را می شکنند،وتا روز قیامت با او این گونه رفتار می نمایند.{شاید تعداد ۹۹ مار،اشاره ای به ۹۹ عمل زشت دنیوی او باشد،که به صورت۹۹ مارشده و در عالم قبر او را می گزند}.
۳- در آیه۸۸ و۸۹ سوره ی واقعه می خوانیم:
انسان از مقربان باشد در روح و ریحان(در نهایت آرامش و شادمانی)و در بهشت پر نعمت است.
امام صاق(ع) فرمود:منظور از«روح و ریحان» آرامش و شادابی در عالم قبر(برزخ)است ومنظور از«بهشت پر نعمت» بهشت آخرت قیامت می باشد.
در حدیثی از رسول خدا(ص)می خوانیم؛فرمودند:نخستین چیزی که به مومن در هنگام وفات بشارت داده می شود این است که به او می گویند:بشارت باد بر تو به خشنودی خداوند،به بهشت خوش آمدی،خداوند تمام کسانی که تو را تا قبرت تشییع کرده اند آمرزید،وشهادت آنها را درباره ی تو تصدیق کرد و دعای آنها را برای آمرزشت مستجاب فرمود.
۴- در آیه ۹۲ تا ۹۴ سوره ی واقعه می خوانیم:
اما اگر انسان از تکذیب کنندگان گمراه باشد- با آب جوشان دوزخ از او پذیرائی می شود- سپس سرنوشت او،و ورود در آتش جهنم است.
امام صادق (ع)فرمود:آب جوشان دوزخ،در عالم قبر(عالم برزخ) به تکذیب کنندگان می رسد،اما ورود د آتش جهنم،مربوط به آخرت(قیامت)است
۵- در آیه ۶ سوره ی مریم می خوانیم:
و هر صبح و شام روزی آنها(بندگان صالح خداوند) در بهشت مقرر است.
مفسر معروف،علی بن ابراهیم(ره) با استفاده از روایات می گوید: منظور از این بهشت،بهشت دنیا(در عالم برزخ) است که ارواح افراد با ایمان به آن انتقال می یابد،چرا که در بهشت جاویدان آخرت،صبح و شب وجود ندارد.

نتیجه اینکه:در قرآن« آیات متعددی به جهان برزخ،تصریح با اشاره دارد و به طور کلی فاصل جهان بزخ،در قرآن آمده،گر چه به جزئیات آن اشاره نشده است،چنانکه شیوه ی قرآن در طرح مسائل،بیان اصول و کلیات مسائل است،نه جزئیات آن.
و عالم برزخ شبیه عالم خواب است،و وجه اشتراک مرگ و خواب این است که در دو حالت،نفس از تصرف در بدن باز می ماند،با این فرق که در خواب،قطع تصرف نفس به طور موقت است و در مرگ، قطع تصرف طولانی از بدن است،نه ابدی،زیرا با فرا رسیدن قیامت،بار دیگر،بین نفس و بدن رابطه بر قرار می شود و نفس به تدبیر بدن می پردازد.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 24 فروردین 1389  ساعت 11:40 PM نظرات 0 | لينک مطلب

قاریان قرآن، برحسب خلوص، تدبر، تأثیر پذیری و خضوعشان ( نسبت به قرآن ) در مراتب و درجات متفاوتی قرار دارند. بزرگان علم اخلاق و عرفان، از جمله ملامحسن فیض کاشانی و ملااحمد نراقی، برای تلاوت کنندگان قرآن، سه درجه و مرتبه در نظر گرفته و متذکر شده اند که یکی از آداب تلاوت، سعی در ترقی و رسیدن به درجات بالاتر است.
مرتبه ی اول: قاری خود را در حالتی تصور کند که گویا در برابر پروردگار ایستاده و به تلاوت قرآن مشغول است، و خدایتعالی به او نظر می کند و کلام او را می شنود.
بدیهی است حال چنین بنده ای که خود را در حضور مولا می بیند، حال تضرع و زاری و ناله است.
مرتبه ی دوم: قاری چنان در قلب خود مشاهده نماید که گویا خداوند بزرگ او را مورد الطاف بی پایان خویش قرار داده، و به او امر و نهی می کند.
وظیفه ی قاری در چنین حالت، خوف و شرمساری و سراپا گوش شدن است.
مرتبه ی سوم: قاری حتی ذره ای متوجه خود و تلاوت خود نباشد، و تمام هوش و حواس او متوجه صاحب کلام باشد. به طوری که گویا غرق در مشاهده ی جمال بی همتای اوست.
بنابر قول بزرگان یاد شده (1)، مرتبه ی اول و دوم درجه ی اصحاب یمین، و مرتبه ی سوم درجه ی مقربین و صدیقین، و خارج از این مراتب، درجه ی غافلین است.
حالات معصومین (ع) به هنگام تلاوت
در سیره ی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، به موارد زیادی اشاره شده است که آن برگزیدگان خدا، به هنگام تلاوت قرآن، جز جمال زیبا و کلام شیرین دوست، چیز دیگری را نمی دیده و نمی شنیدند.
« نقل است که حضرت امام جعفر صادق (ع) مشغول نماز بودند که یکباره حالت خاصی به ایشان دست داد و مدهوش بر زمین افتادند.
وقتی آن حضرت بهوش آمدند، علت آن حالت را پرسیدند. فرمودند : آیه ای را با زبان قلبم آن قدر تکرار کردم که گویا آن را از صاحب کلام شنیدم. اندامم تاب دیدن قدرت او را نیاورد، و از خود بیخود شدم. »(2)
بسیاری از عالمان ربانی و مؤمنان زاهد نیز، به هنگام تلاوت قرآن، به حالات خاصی می رسند، که در این باره نقل قول بسیار است.
« یکی از حکماء گفته: من همواره به تلاوت قرآن مشغول بودم ولی شیرینی از آن احساس نمی کردم. تا این که روزی چنان تلاوت می کردم که گویا می شنیدم که نبی اکرم (ص) آن را بر یارانش تلاوت می فرماید.
آنگاه از این مقام هم قدم فراتر گزاردم، و هنگام تلاوت چنان بود که گوئی از جبرئیل می شنیدم که بر پیغمبر (ص) تلقین می کند. سپس خداوند متعال مرا به این مقام رسانیده که گویا آیات شریفه را از متکلم آن استماع می کنم، و چنان لذت می برم که از وصفش عاجزم »(3)
مراتب قاریان در روز قیامت
به استناد احادیثی که در کتابهای معتبر ذکر گردیده ، در روز قیمامت نیز ، قاریان قرآن ، بر حسب مقدار آیاتی که تلاوت می نمایند، در مراتب و درجات متفاوتی قرار می گیرند .
ششمین نیر فروزان برج امامت و عصمت، امام صادق (ع) فرمود:
« بر شما باد به تلاوت قرآن، که درجات بهشت مساوی است با عدد آیات قرآن. و روز قیامت به قاری قرآن گفته می شود که بخوان و بالا برو، و او هر آیه که می خواند یک درجه بالا می رود.»(4)
از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل است که فرمودند:
« به قاری قرآن گفته می شود بخوان و بالا رو، و آن را به تأنی بخوان همچنان که در دنیا آن را به تأنی می خواندی. همانا عظمت مقام و درجه تو، در آخرین آیه ایست که می خوانی. »(5)
دسته بندی قاریان قرآن
در روایتی که از پنجمین امام معصوم حضرت باقر علیه السلام به ما رسیده است، ایشان قاریان قرآن را به سه دسته تقسیم نموده و انگیزه ی هر کدام را بیان فرموده اند.
« قاریان قرآن سه دسته اند:
اول - کسانی که قرائت قرآن را وسیله امرار معاش و تقرب به ملوک و فزون طلبی نسبت به مردم قرار داده اند.
دوم - کسانی که قرآن را می خوانند، و فقط حروف آن را گرفته و حدود آن را ضایع کرده اند. خداوند امثال آنها را زیاد نکند.
سوم - کسانی که قرآن را تلاوت می کنند، و با دستورات شفابخش آن، بیماری های قلبی و فکری خود را درمان می کنند. شب ها با تلاوت قرآن مأنوس هستند و روزها در صحنه های زندگی از آنها الهام می گیرند، و بخاطر انس با قرآن، پهلو از رختخواب ناز تهی می کنند.
پس خداوند به برکت این گروه از حاملان معارف قرآن، بلا را از اجتماعات دور می کند، و بخاطر آنان باران رحمت خود را فرود می آورد. به خدا قسم که این دسته در جامعه، از کبریت احمر کمیاب ترند »(6)
پی نوشت ها:
1- در کتابهای ارزنده « معراج السعاده » و « حقایق » .
2 و 3 - حقایق - تألیف ملامحسن فیض کاشانی .
4- وسائل، ج 2 - به نقل از قرآن در احادیث اسلامی .
5- مجمع البیان ، ج 1 ، ص 30 .
6- کافی ، ج 2 - به نقل از قرآن در احادیث اسلامی .



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 24 فروردین 1389  ساعت 11:39 PM نظرات 0 | لينک مطلب

یکی از اصلی ترین عملیات کامپیوتر در هنگام روشن شدن عملیات POST یا Power On Self Test میباشد. که تمامی نرم افزارها و قطعات سخت افزاری لازم برای بوت سیستم را تست کرده و آماده به کار میکند و در واقع کامپیوتر شما بعد از فشردن کلید Pwoer توسط شما، در ابتدا تمامی فرمانها را از بایوس کامپیوتر دریافت می کند. از اینرو بایوس وظیفه دارد که مشکلات سخت افزاری را به شما گوشزد کند.
همه بایوس ها در هنگام درست بوت شدن سیستم یک بوق کوتاه در شروع کارد میزنند که این بوق به معنی درست و کامل کار کردن تمامی نرمافزارها و سخت افزارهای اصلی سیستم است، اما گاهی نیز اتفاق می افتد که یک یا چندی از برنامه ها یا قطعات معیوب شده یا به عللی از انجام وظیفه باز می مانند، اینجاست که بایوس با تنها راه ارتباطی مستقیم با کاربر ( بوق ) شما را آگاه می سازد.
کدهای بوقی بایوس AWARD :
بایوس آوارد عمدتا به پیامهای خطا برای آگاه کردن کاربران از وجود مسئله اتکا دارد، اما چند کد بوقی مشهور وجود دارد که این تراشه بایوس تولید میکند:
تعداد بوقها در عملیات Post مفهوم بوق نا محدود (تکرار شوند) خطای حافظه سیستم یک بوق بلند پس از دو بوق کوتاه خطای کارت گرافیک یک بوق باند پس از سه بوق کوتاه خطای گرافیک یا حفظه گرافیک بوقهای با ارتفاع بالای نا محدود (تکرار شونده) خطای داغ شدن پردازنده بوقهای با ارتفاع بالا ،با ارتفاع پایین ( تکرار شونده)
خطای پرازنده کدهای بوقی بایوس AMIBIOS :
بایوس AMIBIOS محصول شرکت American Megatrends یکی از بایوسهای متداول است و آخرین نگارش تعدادی کد بوقی دارد که اشکالات زمان بوت شدن را به کاربران می گوید: تعدا بو قها در زمان راه اندازی (پیش از POST) مفهوم بوقها 1 دیسکت را در دیسکران A: قرار دهید 2 فایل AMIBOOT.ROM بر روی دیسکت بوت شدنی نیست 3 خطای حافظه سیستمی 4 عملیات روز آمد سازی بایوس موفقیت آمیز بوده است 5 خطای خواندن دیسک 6 خرابی فرمان صفحه کلید 7 حافظه فلش بایوس تشخیص داده نشده است 8 خرابی کنترل کننده دیسکت ران 9 خطای مجموع بررسی (checksum) بایوس 10 خطای پاک کردن حافظه فلش 11 خطای برنامه سازی حافظه فلش 12 اندازه فایل AMIBOOT.ROM درست نیست ( یا حضور ویروس) 13 نا همسانی تصویر BIOS ( فایل ROM دقیقا همان نسخه درون بایوس نیست) تعداد بوقها در زمان POST 1 خطای Timer احیای حافظه سیستم 2 خطای پریتی حافظه سیستم 3 خطای آزمایش خواندن / نوشتن حافظه سیستم 4 زمان دار تخته مدار مادر کار نمیکند 5 خطای پردازنده 6 کامپیوتر نمی تواند به حافظه حالت حفاظت شده برود 7 خطای استثنای عمومی (مربوط به پردازنده) 8 خطای حافظه نمایش ( مربوط به کارت ویدئویی) 9 خطای مجموع بررسی

AMIBIOS ROM 10 خطای خواندن / نوشتن رجیستر CMOS 11 اشکال آزمایش حافظه نهانگاهی (cache) نکته : اگر موقع عملیات POST یک ، دو یا سه بوق بشنوید، تعویض کارتهای RAM را در نظر بگیرید یا دست کم آنها را بررسی کنید تا اطمینان یابید که درست نصب شده اند. اگر در عملیات POST هشت بوق بشنوید اطمینان یابید که کارت ویدئویی درست نصب شده است، ممکن است لازم باشد که آن را عوض کنید. اگر موقع عملیات POST تعداد بوقها با آنچه گفته شد متفاوت بود ( چهار تا هفت یا 9 تا یازده بوق)، ممکن است یک مسئله جدی در تخته مدار مادر یا قطعات دیگر وجود داشته باشد، کامپیوتر را به یک تعمیرگاه تخصصی ببرید.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 22 فروردین 1389  ساعت 12:37 AM نظرات 1 | لينک مطلب
صحبت درباره افسردگی همیشه مفید است. بسیاری از ما افسردگی را معادل غمگینی می دانیم. هرانسانی در سازمان روانی خود «خلق» دارد و از آن دریچه به دنیا می نگرد. اگر سرحال باشیم ، در روابط خود سخت نمی گیریم واگر بد حال باشیم، پرخاشگر، غمگین و عصبانی هستیم. پس انسان از دریچه احساس دنیا را مشاهده می كند نه از دریچه منطق.
این خلق نوساناتی دارد بدهكاری ها، بحث ها، جدل ها،زخم زبان ها می توانند باعث غمگین شدن فرد شوند، ولی تا زمانی كه این امر به صورت خلقی دائمی در نیامده است ، افسردگی محسوب نمی شود.
افسردگی یك بیماری است ، یعنی تلقینی نیست و اطرافیان در مراجعه به چنین افرادی گوشزد می كنند به خود تلقین نكن ، سفر برو ، نحوه زندگی خودت را تغییر بده و هزاران راه حل پیشنهادی را ارائه می دهند كه نمی توان گفت بی تاثیر است ، اما عملا تاثیر زیادی ندارد و كمك چندانی به بیمار نمی كند. افسردگی یك سندرم است ، یعنی مجموعه ای از علایم است كه در یك محل مخصوص مشاهده نمی شود و یك علت خاص را نمی توان برای آن پیدا كرد.
به گزارش ایرنا افسردگی از قدیمی ترین بیماریها است. كه كارایی را مختل می كند و در كل این بیماری جهانی موجب ضرر و زیان به جامعه می شود. شناخت زود هنگام بیماری در درمان آن كمك زیادی به پزشك می كند.
افسردگی اساسی در سنین بالای ۴۰سال بیشتر شیوع دارد و در زنان حدود دو برابر بیشتر از مردان شایع است .
● علایم افسردگی كدامند؟
▪ خلق فرد افسرده می شود، یعنی غمگینی طولانی مدت دارد.
▪ علاقه مندی وی نسبت به علایق گذشته اش از دست می رود و غالبابی حوصله است.
▪ كم اشتهایی او را می آزارد و غذا نمی خورد ، البته در برخی انواع آن پرخوری شیوع دارد.
▪ خواب فرد مبتلا غالبا دچار مشكل می شود معمولا نیمه شب بیدار می شود و تا صبح نمی تواند بخوابد و كسل است و بالعكس در جوانان مبتلا، پر خوابی شیوع دارد.
▪ افسردگی معمولا با اضطراب همراه است .
▪ بی خوابی و بی قراری شیوع دارد .
در فرهنگ ما بیشتر افرادی كه مراجعه می كند ، به جسم پردازی بیشتر توجه دارند و شكایات از دردهای جسمانی دارند ، اما در جوامع غربی اعلام می كنند دلتنگ و غمگین هستیم. معمولا در جوامع شرقی فرد پس از ابتلا به افسردگی به دلیل عوارض جسمانی به پزشك یا متخصصین دیگر مراجعه كرده و پس از ناامیدی از پزشكان به متخصصین مغز و اعصاب مراجعه می نمایند .
دردهای افسردگی واقعی هستند، یعنی دردها بیشتر زودگذر و سوزش دار می باشند،از نشانه های دیگر دردهای عصبی این است كه بیشتر در زمان استراحت به سراغ بیمار می روند تا در ضمن فعالیت و ورزش ، دردها عمدتا در مسیر اعصاب نیستند و حالت چرخشی دارند . گاهی این درد در سر و گاهی در قسمتهای دیگر بدن تظاهر می كند كه بعضا قدیمی ها از آن به عنوان بیماری باد WIND SICKیاد می كردند. افسردگی در بیماران بالای ۴۰سال شایع تر است ولی می تواند در یك پسر بچه ۹ساله هم دیده شود . در افراد بالای ۴۰سال چون سندرم آشیانه خالی را داریم، یعنی اینكه بچه ها و فرزندان به دنبال زندگی خود رفته اند و این افراد تحت فشار تنهایی و زحماتی كه در طول زندگی خود برای فرزندان خود كشیده اند، دچار نشخوار فكری می شوند كه این امر ، زمینه ای برای ابتلا به بیماریهای داخلی می شود.
این افراد به مرگ زیاد می اندیشند و به فكر خودكشی می افتند، اما از آنجا كه دین اسلام با خودكشی منافات دارد ، كمتر آن را به مرحله اجرا می گذارند و فقط به صحبت در این مورد اكتفا می كنند.
افسردگی با حوادث زندگی بسیار مرتبط است. اختلالات خلق در بعضی خانواده ها زیادتر است و استرس ها نقش تسریع كننده ای را در روند افسردگی دارند.
هركدام از ما در روز چندین واحد استرس تحمل می كنیم.( مثلا در بحث ها، اختلافات كاری و مشكلات كاری ) باید توجه داشته باشیم كه فرد از استرس لبریز نشود ، چون از یك سو استرس می تواند ایجاد افسردگی كند و از سوی دیگر افسردگی ممكن است منبع استرس شده و یك سیكل معیوب را تشكیل دهد.
افرادی كه در زندگی خیلی بد بیار هستند ، بیشتر دچار افسردگی می شوند. در زمان ابتلا به افسردگی ، نوراپی نفرین و سروتونین كه از ناقلین سلولهای مغزی هستند ، كم ترشح می شوند وما باید علائم را با دارو و ورزش و روانپزشكی خنثی نماییم .
هر ابزاری كه درست شناسایی شود مفید است . ورزش برای افسردگی مفید است ، اما چه نوع ورزشی ؟ باید این ورزش توسط مربیان علاقمند به علم روز تجویز شود تا حس سلامتی و اعتماد به نفس ایجاد كند و بیماری را كنترل نماید. ورزش نمی تواند به تنهایی عامل اصلی درمان باشد ، اما می تواند به عنوان یك كمك رسان واقعی عمل نماید. نوع ورزش باید مانند دارو ، به صورت دوره ای و مستمر انجام شود . اما چیزی كه مسلم شده ، شنا و یوگا می توانند نقش بسیار مفیدی را در نشاط این نوع بیماران ایفا كند.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 22 فروردین 1389  ساعت 12:33 AM نظرات 0 | لينک مطلب
قرآن و اخلاق از منظر امام خمینی(ره)   حسین شرفی دانش و بینش, دو مشخصه عمده حیات انسانى و وجه تمایز آن با سایر نمودهاى حیات در پهنه گیتى هستند. با این حال، اگر این دو عنصر ارجمند به ساحت عمل راه نیابند و بر اخلاق و منش و رفتار انسانى اثرنگذارند. حرمت و كرامت انسانى شكل نخواهد گرفت و آدمى چون ظرفى گلین خواهد بود كه در آن جواهراتى چند نهاده اند, بى آن كه ظرف كمترین ارزش افزوده یافته باشد.
انسان, آن گاه انسان است و به كرامت انسانى دست مى یابد كه خاك وجودش با زلال دانش و بینش در هم آمیزد و صنعى نوین در قالب اخلاق و منش متعالى از آن تولّد یابد. بنابراین اخلاق, عصاره همه ارزش هاى ذاتى و اكتسابى انسان و چكیده تعالیم آسمانى پیامبران است.
دانش در این میدان با همه ارجمندى كه دارد تنها یك ابزار و ضرورت است. و بینش و ایمان, یك گذرگاه است. و اخلاق و عمل, مقصد و نتیجه نهایى آن. از این رو قرآن هر چند ایمان و علم را مایه ارزش شمرده است, اما نگاه نهایى و ارزشى انسان را به ساحت عمل مربوط دانسته است:(یرفع الله الذین آمنوا منكم و الذین اوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر)
مجادله/11
خداوند اهل ایمان و برخورداران از دانش را از میان شما انسان ها براساس درجات و مراتب, رفعت مى بخشد و خداوند به آنچه انجام مى دهید, بس آگاه است.
از این آیه و 182 آیه دیگر قرآن استفاده مى شود كه علم و ایمان, دانش و بینش به منزله دو عدد هستند كه در یكدیگر ضرب مى شوند و حاصل ضرب آنها اخلاق وعمل است. پس رابطه متقابلى میان حاصل ضرب و اعداد در هم ضرب شده وجود دارد. چنان كه همین رابطه میان عمل اخلاقى ـ درمقابل هر عمل سهوى و عمل جبرى ـ و ایمان و عمل آدمى مشهود است: (ثم جعلناكم خلائف فى الارض من بعدهم لننظر كیف تعملون) یونس/14پس شما را جانشین نسل هاى پیشین در روى زمین قراردادیم تا بنگریم كه چگونه عمل مى كنید. نام امام خمینى, امروز براى بسیارى از انسان ها آشناست و هر كدام او را از زاویه نگاه و آگاهى و دلبستگى هاى خود مى شناسند. اهل سیاست و حكومت و مدیریت او را به عنوان یك رجل سیاسى, و اهل فقه و فلسفه و عرفان او را به عنوان یك فقیه, فیلسوف و معلم عرفان نظرى مى شناسند, و كاوشگران علوم تربیتى و رهروان عرفان عملى و شیفتگان اخلاق و منش انسانى او را به عنوان انسانى نمونه و خودساخته و ذوب شده در اخلاق الهى معرفى مى كنند. و او به راستى این همه بود و از این جامعیت بهره داشت, اما آنچه به او جذابیت و محبوبیت بخشیده بود و او را تا اوج یك قهرمان در قلب یك ملت بالابرده بود, اخلاق و منش متعالى او بود. چنان كه انبیا چنین بودند و خداوند در توصیف پیامبر خاتم او را به اخلاق, بردبارى و دلسوزى و كرامتش ستوده است: (و انّك لعلى خلق عظیم) قلم/4 همانا تو از اخلاق و منشى بس عظیم برخوردارى. (و لوكنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولك) آل عمران/159 و به راستى اگر تو خشن و سخت دل بودى, از پیرامون تو پراكنده مى شدند.بدیهى است كه نرم دلى و مهربانى یكى از خصلت هاى نیك و ارجمند انسانى است, ولى جاى تأمل دارد كه چرا خداوند از میان همه كرامت هاى پیامبر اكرم, این صفت را به عنوان صفت جذابیت آفرین یادكرده است؟
شاید بتوان در پاسخ گفت كه محبت به انسان ها, عشق به آنها, صبورى در برابر آنها و تحمل خشونت و ناسپاسى آنان, تنها براى كسى حاصل مى شود كه در سایر زمینه ها نیز ساخته شده و متعادل و متعالى باشد, چرا كه هر خصلت نكوهیده مى تواند سرانجام به سنگدلى و تجاوز و نابردبارى بینجامد. به هر حال امام خمینى(ره) به عنوان یكى از وارثان خط انبیا و اولیاى الهى, چهره اى است كه باید بخش عظیمى از موفقیت هاى او را در شخصیت عملى و اخلاق او جست وجو كرد. البته به این نكته اشاره شد كه عمل و اخلاق شایسته, در سطوح عالى و در گستره مسائل انبوه اجتماعى, حاصل ضرب علم و ایمان است; هر چند در سطوح آغازین ریشه در فطرت و سرشت انسان دارد.
این است كه امام خود نیز به آثار علمى ـ اخلاقى خود عنایت بیشترى داشت تا سایر آثار علمى خویش, و در وصیت خود سفارش كرده است كه از ضایع شدن آثار خطى ایشان جلوگیرى شود, به ویژه كتاب هاى اخلاقى كه به رشته تحریر درآمده است.1 آثار اخلاقى امام به دو بخش آثار نظرى و آثار عملى قابل تقسیم است. آثار نظرى امام, مطالبى است كه ایشان با عنوان مباحث عرفانى یا نكته ها و توجیه هاى اخلاقى در كتاب ها و سخنان خود بیان داشته است, و آثار عملى ایشان, منش ها و روش هایى است كه در زندگى اجتماعى و سیاسى به كار بسته و ما از آنها برداشت اخلاقى داریم. حجم هر كدام از این دو مقوله به حدى است كه پرداختن به هر یك, نویسنده این مقاله را از پرداختن به دیگرى باز مى دارد. از این رو ما تنها به مقوله نخست, آن هم نه با ادعاى استقصا, خواهیم پرداخت.
مسلك هاى اخلاقى
نگاه تحلیلى به مقوله اخلاق, نشان مى دهد كه اگر چه مفهوم اجمالى كه از این واژه به ذهن مى آید, مشترك و نزدیك به هم است, اما در بسیارى از مباحث نظرى آن, مانند ریشه هاى فطرى یا اعتبارى اخلاق, اطلاق یا نسبیت اخلاق, مسلك ها و روش هاى اخلاقى و… اختلاف نظر وجود دارد. از آن میان, ما به منظور شناخت مسلك اخلاقى امام, ناگزیر هستیم نگاهى هر چند اجمالى به مسلك هاى اخلاقى داشته باشیم.
1. اخلاق زیستى و همسازى اجتماعى
ساده ترین و بسیط ترین نگاه به مقوله اخلاق, نگاه زیستى و همسازى اجتماعى به آن است, با این توضیح كه انسان در جامعه متولد مى شود و ناگزیر است كه در میان جامعه به نیازهاى خود پاسخ گوید, اما نیازها و منافع انسان ها با یكدیگر ناسازى دارد. آرمان ها و خواسته هاى انسان گسترده است ومنابع تأمین آن محدود. با این شرایط اگر انسان بخواهد بى هیچ ضابطه و قانونى عمل كند و رفتارى را ازخود بروز دهد, به زودى با واكنش هاى شدید مواجه شده منافع خود را از دست مى دهد و آرامش و رفاه و برخوردارى او به اضطراب و محرومیت و سختى تبدیل مى شود. بنابراین انسان براى دستیابى به لذت زندگى و برخوردارى از رفاه و آسایش, ناگزیر باید رفتار اجتماعى خود را به گونه اى سامان دهد كه تأمین كننده لذت و رفاه او باشد و این سامان دهى و ضوابط و روش هاى آن (اخلاق) نامیده مى شود. در این نگاه, خصلت هایى چون خوش رویى, نرم خویى, خوش زبانى, آرامش, خوش بینى, امیدوارى و… از خصلت هاى مثبت به شمار مى آیند, اما با سایر نگاه ها و مسلك ها كه یاد خواهیم كرد تفاوت هایى دارند: الف. اخلاق زیستى و معاشرتى, تنها به تنظیم ظاهرى روابط اجتماعى انسان ها نظر دارد و به چیزى با عنوان (نیت) و (باور) نمى اندیشد. ب. در اخلاق زیستى, انگیزه اصلى از توجه به اخلاق و رعایت آن, منافع فردى و دنیوى است و فراتر از منافع فردى و دنیوى افقى دیده نمى شود.
ج. پشتوانه اخلاق زیستى, احساس هاى عاطفى, مصلحت هاى شخصى, عادت ها و رسوم ملى است.
د. در این نگرش, اخلاق, امرى اعتبارى و صورى است و در شرایط گوناگون تعریف ها و نمودهاى متفاوت و گاه متضاد دارد. چرا كه براى تنظیم روابط اجتماعى, باید سنت ها و نگاه هاى جمعى ملاك قرار گیرد, و این سنت ها مى تواند در جامعه هاى گوناگون, ناهمگون و ناهمسو باشد.
2. اخلاق عقلى و فلسفى
در این نگرش, عقل محور اصلى تشخیص خیر وكمال است و آنچه را عقل خیر و كمال تشخیص دهد, باید مورد عمل قرار گیرد. در مسلك فلسفى و عقلى, علت ناهنجارى هاى اخلاقى, جهالت و كم خردى است و براى مبارزه با فساد اخلاقى, باید به رشد دانش و تعقل همت گمارد. فیلسوفان معتقدند كه: (چون نیكوكارى بسته به تشخیص نیك و بد, یعنى دانایى است, بالأخره فضیلت به طور مطلق جز دانش و حكمت چیزى نیست, اما این دانش چون در مورد ترس و بى باكى, یعنى علم به این كه از چه باید ترسید و از چه نباید ترسید ملحوظ شود, (شجاعت) است, و چون در رعایت مقتضیات نفسانى به كار رود (عفت) خوانده مى شود, وهرگاه علم به قواعدى كه حاكم بر روابط مردم بر یكدیگر مى باشد منظور گردد (عدالت) است, و اگر وظایف انسان نسبت به خالق در نظر گرفته شود, دیندارى و خداپرستى است. و این فضایل پنجگانه یعنى حكمت, شجاعت, عفت, عدالت و خداپرستى, اصول اول اخلاق سقراطى بوده است.)2
3. اخلاق عرفانى و سیر و سلوكى
این مسلك با پیراستن دل از آلودگى ها و آراستن آن به زیور (محاسن اخلاق) از راه ریاضت و مجاهدت مى كوشد تا حقیقت را در آن متجلى گرداند. دراین مسلك, حركت قلبى و عملى مورد نیاز است نه حركت فلسفى و عقلى. در نگاه عرفان, انسان با تزكیه نفس, راه تعالى مى پوید و از معبر قلب به قرب الهى مى رسد و دردخداجویى و عشق به كمال مطلق را تازیانه سلوك مى شناسد. مسلك عرفانى خط سیر حركت را در دو قوس نزول و صعود مى بیند كه در قوس نزول, انسان از بیرون سیر مى كند, و در قوس صعود ـ كه شامل حركت اخلاقى است ـ شوقى از درون مى جوشد كه به معرفت افاضى و علم لدّنى چشم دوخته است و علوم رسمى را در جهت رسیدن به مقام قرب الهى كارساز نمى داند. عارفان به رسیدن فرا مى خوانند و فیلسوفان به دانستن دعوت مى كنند.
شیوه اخلاقى امام
امام از آن جهت كه فیلسوفى عارف است درهر دو میدان, دستى قوى داشته است. به هر حال اخلاق عرفانى را, هم دریافته وهم مورد توجه قرار داده است, بااین تفاوت كه اگر عارفان در مباحث عرفانى به مخاطبان اصطلاح شناس و داراى سطح خاصى از سیر و سلوك توجه داشته اند و همواره در قالب عبارات و تعابیر و اصطلاحات فنى سخن گفته اند و راه نموده اند, امام, هم در آن سطح حركت كرده و هم اخلاقى عرفانى ـ اجتماعى به مخاطبان عام ارائه داشته است. و این همان ویژگى است كه مسلك اخلاقى امام را بیش از سایر مسلك ها به روش قرآنى نزدیك كرده است. چرا كه قرآن (هدیً للناس) است و پیامبر اكرم(ص) به عنوان حامل هدایت قرآنى و تزكیه ربانى, فرستاده شده به سوى توده هاى مردم است: (وما ارسلناك الاّ كافّة للناس بشیراً ونذیراً) (سبأ/28) البته این معنى با بهره مندى ویژه خاصان و نخبگان طریق سلوك و معرفت, منافات ندارد, چرا كه: (انما یتذكّر اولوا الالباب) و (انمّا یخشى اللّهَ من عباده العلماءُ) مطالعه و تأمل در آثار و رفتار امام, نشان مى دهد كه وى بیش از آن كه از مسلك هاى فلسفى و عرفانى خاصى متأثر باشد, روحش از آبشخور رهنمودهاى قرآن و عترت سیراب شده است و بهترین دلیل آن, جامعیت, فراگیرى و تعادل رفتارى اوست; جامعیت و تعادلى كه در روش هاى ابداعى بشر شاهد آن نیستیم. امام, بر روش عرفانى سیر و سلوك و تزكیه و اخلاق صحّه گذاشته و با این حال جریان هاى ساختگى ریاضت هاى صوفى گرانه و باطنى گرى را نفى كرده است. امام طریقت را جز از راه شریعت و متعامل با آن نمى شناسد و كسانى را كه نام (اهل الله) بر خویش نهاده و از ظاهر و باطن شریعت بى خبرند, مشتى قلندر وخودبین دانسته است.3 این است كه وقتى به تجزیه و تحلیل و نقد كتاب هاى اخلاق مى پردازد, از افراط و تفریط هایى كه جامعیت نگاه قرآن و عترت را وانهاده اند, انتقاد مى كند و مى نویسد: (حتى علماء اخلاق هم كه تدوین این كتب كردند, یا به طریق علمى ـ فلسفى بحث و تفتیش كردند, مثل كتاب شریف (طهارة الاعراق) محقق بزرگ ابن مسكویه, و كتاب شریف (اخلاق ناصرى) تألیف حكیم متأله و فیلسوف متبحّر افضل المتأخرین نصیرالملة و الدین(قدس الله نفسه الزكیة), و بسیارى از قسمت هاى كتاب (احیاء العلوم) غزالى. و این نحو تألیف علمى را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیر بسزا نیست, اگر نگوییم اصلاً و رأساً نیست. و یا از قبیل تاریخ اخلاق است كه صرف وقت در آن, انسان را از مقصد اصلى بازمى دارد. كتاب احیاء العلوم كه تمام فضلا او را به مدح و ثنا یاد كرده ومى كنند و او را بدء و ختم علم اخلاق مى پندارند, به نظر نویسنده در اخلاق و قلع ماده فساد و تهذیب باطن كمك نمى كند, بلكه اكثر ابحاث اختراعیه و زیادى شعب علمیه و غیرعلمیه آن و نقل هاى بى فایده راست و دروغ آن, انسان را ازمقصد اصلى باز مى دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب مى اندازد.)4
پایه هاى سلوك اخلاقى و عرفانى امام
روش عرفانى و سلوك اخلاقى امام, داراى اصول بنیادین و پایه هاى چندى است كه مهم ترین آنها موارد زیر است: 1.     پایبندى به شریعت چنان كه گفته شد, انسان با توجه به محدودیت هاى خاص ذهنى و عملى خود, بیشتر, نگاه جامع به مسائل را فرو مى نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط مى شود. از این رو در زمینه تزكیه معنوى و اخلاقى نیز گروهى كاملاً ظاهرگرا و عده اى به شدت باطن گرا شده اند. در حالى كه آئین متعالى براى امت وسط, اعتدال در تمسّك به ظاهر و اهتمام به باطن است, به طورى كه هیچ كدام آسیب نبیند و حق هر یك ادا شود. امام در این زمینه مى نویسد: (و بدان كه هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمى شود مگر آن كه ابتدا كند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود, هیچ یك از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود, و ممكن نیست كه نور معرفت الهى در قلب او جلوه كند و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منكشف شود.)5 درموردى دیگر درباره التزام به آداب شریعت مى نویسد: (و این یكى ازمهماتى است كه باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلى اهمیت دهند و مراقبت كنند كه آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سرّ و علن, نافذ وجارى باشد.)6 2.     آموختن از استاد و پرهیز از خودمحورى امام با الهام از آیات قرآن كه ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوى عملى را براى تزكیه و تهذیب و تعالى انسان ها ضرورى دانسته است و نیز آیاتى چون آیات مربوط به رویارویى موسى(ع) با فردى كه سمت استادى بر او داشت ـ خضر نبیّ(ع) ـ و نیز با توجه به این كه حركت بدون راهنما در مسیر سلوك عرفانى و اخلاقى, به طور معمول لغزشگاه هاى فراوان داشته و در عمل دیده شده است كه رهپویان بى راهنما گرفتار كجروى شده اند و رهزنان راه را بر آنان بسته اند, بر این نكته تأكید دارد كه سالك طریق عرفان كه تزكیه و تهذیب اخلاقى ثمره طبیعى و ضرورى آن است, مى بایست به استادى بصیر و آزموده اقتدا كند و با امامى وارسته, در راه تقرب به خداوند و رهایى از نفس, عروج نماید. (بدان كه طیّ این سفر روحانى و معراج ایمانى را با این پاى شكسته و عنان گسسته و چشم كور و قلب بى نور نتوان نمود (و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور). پس در سلوك این طریق روحانى و عروج این معراج عرفانى, تمسك به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت و انوار راه هدایت كه واصلان الى الله و عاكفان على الله اند حتم و لازم است, و اگر كسى با قدم انانیت خود بى تمسك به ولایت آنان بخواهد این راه را طى كند, سلوك او الى الشیطان والهاویة است.)7 امام, این توصیه را از مكتب اهل بیت دارد كه امام سجاد(ع) فرموده است: (هلك من لیس له حكیم یرشده.)8 كسى كه از ارشاد و راهنمایى حكیمى فرزانه برخوردار نباشد, تباه مى شود. امام در مجالى دیگر به پرسش و شبهه اى دیگر پاسخ داده و تصریح كرده است: (لازم و ضرورى است كه این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعى آن به لذت هاى حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردى كامل و راهبرى دانا و توانا كه دلیل راه باشد, انجام گیرد. قطع این مرحله بى همرهى خضر مكن ظلمـات است بترس از اثر گمـراهـى و اگر كسى را نفس و شیطان غرور دهد, كه با وجود قرآن و علم شریعت كه جمله بیان خداست, سالك را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است كه شك نیست كه این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمى توان طى كرد… (چنان كه در امراض جسمى به طبیبى نیاز است) همچنین در امراض قلبى و بیمارى هاى روحى تنها دسترسى به علم شریعت كافى نخواهد بود, بلكه باید تعیین داروهاى معنوى بانظر طبیب متخصص باشد كه فرمود: طبیب دوّار بطبّه قد أحمى مواسمه و أحكم مراسمه.)9 بر این اساس, امام در مباحث اخلاقى خود, دانشوران حوزه هاى علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق براى خویش دعوت مى نمود و مى فرمود: (چگونه است كه علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد, ولى علوم معنوى و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.)10 ایشان به سرگذشت موسى و خضر و آیه قرآن استناد جسته است كه خداوند مى فرماید: (قال له موسى هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشداً) كهف/66 امام با استفاده از این آیات, حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده كرده و مورد استناد قرار داده است. 11 و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسى در محضر شعیب, نتیجه مى گیرد كه آن خدمت نیز در باطن امر, درس آموزى ازمحضر پیامبرى از پیامبران بوده است.12 3. باور به مقامات معنوى امام, یكى از موانع دستیابى به مراتب معنوى را انكار و ناباورى آن مقامات مى داند, چرا كه وقتى انسان منكر امرى بود, در راه دستیابى به آن تلاش نمى كند. از این رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و خودسازى, بى اعتمادى و بى اعتنایى به مراتب كمال است. (بدترین خارهاى طریق كمال و وصول به مقامات معنویه كه از شاهكارهاى بزرگ شیطان قطّاع الطریق است, انكار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است, كه این انكار و جحود, سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را كه براق وصول به كمالات است مى میراند و آتش عشق را كه رفرف معراج روحانى كمالى است خاموش مى كند, پس انسان را از طلب بازمى دارد.)13
مراحل راهبردى, ازمنظر امام
امام خمینى براى تهذیب و تزكیه نفس و سیر و سلوك اخلاق, مراحلى را برمى شمارد كه با منازل سیر و سلوك و مراتب خودسازى كه اهل اخلاق شمرده اند, اندكى تفاوت دارد. اصحاب اخلاق و عرفان, چهار منزل, هفت منزل, چهل میدان تا صد مرحله, بیش و كم شمرده اند, اما امام مراحل (مجاهده با نفس) را چهارمرتبه دانسته است: 1.     تفكر (بدان كه اول شرط مجاهده با نفس و حركت به جانب حق تعالى (تفكر) است… و تفكر در این مقام عبارت است از آن كه انسان لااقل درهر شب و روزى مقدارى ـ و لو كم هم باشد ـ فكر كند در اینكه آیا مولاى او كه او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتى را از براى او فراهم كرده, و بدن سالم و قواى صحیحه كه هر یك داراى منافعى است كه عقل هر كس را حیران مى كند به او عنایت كرده, و این همه بسط بساط نعمت و رحمت كرده, و از طرفى هم این همه انبیا فرستاده و كتاب ها نازل كرده و راهنمایى ها نموده و دعوت ها كرده, آیا وظیفه ما با این مالك الملوك چیست؟)14 امام در تأكید بر ضرورت تفكر در هدف آفرینش و فرجام هستى و… مى فرماید: (امید است این تفكر كه به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است, راه دیگرى براى تو بنمایاند و موفق شوى به منزل دیگر از مجاهده.)15 (بدان كه از براى تفكر فضیلت بسیار است, و تفكر, مفتاح ابواب معارف و كلید خزائن كمالات و علوم است. و مقدمه لازمه حتمیه سلوك انسانیت است, و در قرآن شریف و احادیث كریمه تعظیم بلیغ و تمجید كامل ازآن گردیده… )16 امام خمینى(ره) براى تفكر, درجات و مراتبى قائل است كه هر مرتبه نتایجى دارد, مانند تفكر در حق و اسماء و صفات و كمالات او, یا تفكر در لطایف صنعت و اتقان نظام آفرینش و دقایق خلقت و اسرار هستى, افلاك, نظم سیارات و اسرار آفرینش خود انسان كه پس از این جاى تردید و غفلت نمى ماند: (آیا پس از این تفكر, عقل شما محتاج به مطلب دیگرى است براى آن كه اذعان كند به آن كه یك موجود عالم قادر حكیمى كه هیچ چیزش شبیه موجودات دیگر نیست, این موجودات را با این همه حكمت و نظام و ترتیب متقن ایجاد فرموده: (أ فى الله شكّ فاطر السموات و الأرض)(ابراهیم/12)…. تفكر در احوال نفس است كه از آن نتایج بسیـار و معارف بى شمار حاصل شود.)17 2.     عزم در مسیر مجاهده با نفس, دومین منزل, (عزم) است كه عبارت است از: (بناگذارى و تصمیم برترك معاصى, و فعل واجبات, و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات, و بالأخره عزم بر اینكه ظاهر و صورت خود را انسان, عقلى و شرعى نماید.)18 امام خمینى به نقل ازمشایخ خود درباره اهمیت عزم مى نویسد: (عزم, جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است; و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.) 19 و در جاى دیگر مى نویسد: (عزم و اراده قویه در آن عالم خیلى لازم است وكاركن است. میزان یكى از مراتب اهل بهشت, كه از بهترین بهشت هاست, اراده و عزم است, كه انسان تا داراى اراده نافذ و عزم قوى نباشد داراى آن بهشت ومقام عالى نشود.)20
این قدرت و نفوذ اراده براى سیر و سلوك و مجاهده با نفس بسیار لازم و كارساز است, زیرا آن كه اراده اش خمود و عزمش مرده است, نخستین گام سیر را نمى تواند بردارد و همواره در معرض سقوط است و بازیچه هوس هاست. براى ترك محرمات, انجام واجبات و التزام به آداب شریعت, نفسى مى خواهد كه صاحب عزمى مقتدر و اراده اى مصمم باشد.
(اى عزیز, بكوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى, كه خداى نخواسته اگر بى عزم از این دنیا هجرت كنى, انسان صورى بى مغزى هستى كه در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى, زیرا كه آن عالم محل كشف باطن و ظهور سریره است. وجرأت بر معاصى كم كم انسان را بى عزم كند و این جوهر شریف را از انسان مى رباید.)21
امام, دومین منزل تهذیب را مستند به این آیه قرآن مى داند كه خداوند به پیامبر فرموده است: (فاذا عزمت فتوكّل على الله إنّ الله یحبّ المتوكّلین) آل عمران/159 3.     مشارطه, مراقبه و محاسبه امام پس از تفكر و عزم براى جهاد با نفس وخودسازى, مشارطه و مراقبه و محاسبه را ضرورى دانسته است: (مشارطه آن است كه در اول روز مثلاً باخود شرط كند كه امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارك وتعالى رفتار نكند. و این مطلب را تصمیم بگیرد… پس از این مشارطه وارد (مراقبه) شوى و آن چنان است كه در تمام مدت شرط, متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن; و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرموده خداست, بدان كه این از شیطان و جنود اوست كه مى خواهند تو را از شرطى كه كرده اى باز دارند. … و به همین حال باش تا شب كه موقع محاسبه است, و آن عبارت است از این كه حساب نفس را بكشى در این شرطى كه با خداى خود كردى كه آیا به جا آورد, و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نكردى.)22
(اگر مثلاً حساب ما درست بود و خود ما قیام به محاسبه خود كرده, وحشت از حساب نداشتیم, زیرا كه آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است, پس ترس ما از حساب, از بدحسابى خودماست.)23

4. تذكر پیوسته
ازامور دیگرى كه انسان را در مجاهده با نفس و شیطان بسیار كمك مى كند و انسان سالك باید ازآن بهره فراوان ببرد (تذكر) است و به فرموده امام (یاد خداى تعالى و نعمت هایى كه به انسان مرحمت فرموده)24.
(بدان كه تذكر از نتایج تفكر است, و لهذا منزل تفكر را مقدم دانسته اند ازمنزل تذكر. جناب خواجه عبدالله فرماید: (… تذكر فوق تفكر است, زیرا كه این طلب محبوب است, و آن حصول مطلوب) تا انسان در راه طلب و دنبال جست وجوست, ازمطلوب محجوب است.)25
در دیدگاه امام خمینى(ره) یاد تمام وكمال الهى راه لقاء خدا و عامل تقرّب به درگاه خداوند متعال است. امام با استفاده دقیق و لطیفى از قرآن این برداشت عرفانى و اخلاقى را یادآور مى شود. (… بدان اى عزیز كه تذكر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس, موجب گشوده شدن چشم باطن قلب شود كه به آن لقاء الله كه قرة العین اولیاء است حاصل گردد.)26 (والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا…) عنكبوت/69 كسانى كه در راه ما بكوشند, به راه هاى خویش هدایت شان مى كنیم. غفلت از یاد حق تعالى و اشتغال به لهو و لعب و هوس هاى نفسانى و خواسته هاى دنیایى سخت ترین آفت و جدى ترین مانع در راه رستگارى است. این عامل به طور كلى انسان را از حقیقت باز مى دارد: (اگر نفوس, یكسره متوجه دنیا و تعمیر آن باشند و منصرف ازحق باشند, گرچه اعتقاد به مبدأ و معاد هم داشته باشند, منكوس هستند. و میزان در انتكاس قلوب, غفلت ازحق و توجه به دنیا و تعمیر آن است.)27 اخلاص, توصیه محورى امام از توصیه هاى اخلاقى كه امام خمینى(ره) بدان بسیار توجه داشته و با استناد به آیات قرآنى همواره بدان اهتمام مى ورزیده خالص كردن انگیزه ها و اعمال براى خداست; اخلاص, هم درعمل و هم در نیّت, زیرا میزان و معیار در اعمال, انگیزه هایى هستند كه مقصد اعمال قرار مى گیرند. هرگونه قصد و آهنگ غیرالهى, یك نوع شرك و ضد توحید به شمار مى آید, انگیزه هایى مانند خودبینى, خودخواهى, غرور, عجب, خودبزرگ بینى, تحقیر دیگران, خودستایى, تظاهر, خودنمایى و… (شرك خفى) شمرده مى شوند و باعث بیگانه شدن از حق هستند. (میزان در عرفان و حرمان, انگیزه است, هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیك تر باشند و از حجب و حتى حجب نور وارسته تر, به مبدأ نور وابسته ترند, تا آنجا كه سخن از وابستگى نیز كفر است.)28 شرك, هرگونه دخالت رضاى غیرحق در اعمال ـ به ویژه اعمال عبادى ـ است, چه رضاى خود و چه رضاى دیگران. امام با استناد به آیه شریفه روایتى را در تفسیر آن آورده است: (یوم لاینفع مال و لابنون. الاّ من أتى اللّه بقلب سلیم) (شعراء/90 ـ 89) فرمود: قلب سلیم آن است كه ملاقات مى كند پروردگار خود را و حال آن كه نیست در آن احدى سواى او و فرمود هر قلبى كه در آن شرك یا تردید باشد ساقط است.)29 حضرت امام ضمن شمردن مراتب اخلاص, نخست اخلاصى را كه شرط صحت عمل است و به كار فقه و فقها مى آید بیان مى كند و سپس اخلاص در اخلاق و عرفان و از نظر اهل معنى را مورد اشاره قرار مى دهد, چنان كه حقیقت اخلاص را تصفیه عمل از شائبه غیر خدا و صافى نمودن دل از رؤیت غیر حق تعالى درجمیع اعمال صوریه و لبیّه و ظاهریّه و باطنیّه مى داند. با استناد به آیه (ألا لله الدین الخالص) كمال آن را ترك غیر مطلقاً دانسته و پانهادن بر انیّت و انانیّت و بر غیر و غیریت 30. سپس مراتب اخلاص را چنین بیان مى كند: 1. تصفیه عمل از شائبه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها.
2. تصفیه عمل از دستیابى به مقاصد دنیوى و رسیدن به مقصودهاى فانى و زودگذر.
3. تصفیه عمل از رسیدن به جنّات جسمانیه و حور و قصور و امثال آن از لذّات جسمانیّه.
4. تصفیه عمل از خوف عقاب و عذاب هاى جسمانى موعود.
5. پیراستن عمل از رسیدن به سعادت عقلیه و لذّات روحانیّه دائمه ازلیّه ابدیّه.
6. تصفیه عمل ازخوف عدم وصول به این لذّات و حرمان از این سعادات.31
(اوّل قدم سفر الى الله, ترك حب نفس است و قدم بر انانیت و فرق خود گذاشتن است. و میزان در سفر همین است. و بعضى گویند یكى از معانى آیه شریفه: (و من یخرج من بیته مهاجراً الى الله و رسوله ثم یدركه الموت فقد وقع اجره على الله) این است كه كسى كه خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوى حق كرد به سفر معنوى, پس از آن او را فناى تامّ ادراك كرد, اجر او بر خداى تعالى است.)32

عشق به انسان ها, تبلور اخلاق و عرفان امام
آنچه بیش از همه عناصر و ویژگى ها اخلاق و عرفان امام را صبغه قرآنى بخشیده است, عنصر خدمت و خیراندیشى و ایثار براى بندگان خداست. عنصرى كه ناب ترین و نایاب ترین آن در وجود انبیاى الهى یافت مى شد و آنان را از حدّ یك معلم تااوج یك پدر دلسوز و شیفته انسان ها ارتقا مى بخشید. این نكته اى است كه در كمتر كتاب عرفانى و اخلاقى به این شكل دیده مى شود, و امام به توضیح و ترسیم آن پرداخته و خود عامل به آن بوده است:
(چرا یك ذره از آن چیزى كه در دل انبیا بود در دل ما نباشد (فلعلّك باخع نفسك) شاید مى خواهى خودت را هلاك كنى! غصه مى خورد از بس براى این مردم, غصه پیامبر براى این كفار بود, غصه مى خورد كه اینها نمى فهمند دارند چه مى كنند, اینها دارند براى خودشان جهنم مى سازند.
چرا ما یك ذره اى یك بارقه كوچكى از این نفس هاى مطمئنه شریف در قلب مان نباشد كه براى این امت كار بكنیم نه براى خودمان؟… [پیامبر] به همه بندگان خدا عشق مى ورزید و عشق به خدا عشق به جلوه هاى اوست… انبیاء مظهر رحمت حق تعالى هستند, مى خواهند كه همه مردم خوب باشند, مى خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند, مى خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مى بینند كه این مردم دارند رو به جهنم مى روند, آنها افسوسش را مى خورند. در قرآن هم اشاره اى به این هست, (فلعلّك باخع نفسك)33ُ.
در دیدگاه امام فلسفه نبوت و هدف اصلى پیامبران, هدایت انسان است, چنان كه قرآن كتاب انسان سازى است, دغدغه اصلى پیامبران سرنوشت آدمى بوده است, دانش ایشان تربیت انسان بوده و همواره نگران بوده اند كه چرا گمراهان و كافران رو به روشنایى ندارند و به سوى سعادت نمى آیند.34
امام حتى از نمونه هاى به ظاهر قهرآمیز و خشن زمان پیامبر, برداشت عطوفت آمیز وعشق ورزانه دارد, چنان كه احساس پیامبر را از دیدن اسراى كفار چنین بیان مى كند:
(… پیامبر(ص) غصه مى خورد براى كفار, كفار كه نمى آیند. در یك جنگى كه یك دسته اى را اسیر كرده بودند و مى آوردند, فرمود كه ببین, ما با زنجیر مى خواهیم اینها را به بهشت ببریم, اینها را ما اسیر كردیم, آوردیم آدم شان كنیم و بفرستیم شان به بهشت… )35
پیامبر(ص) چنان از هدایت ناپذیرى مردم اندوهگین بود كه خداوند او را تسلیت مى دهد, مبادا دل پرمهر و لطیف او از غصه منكران و از شدت دلسوزى براى نادانان تاب نیاورد.
(سبحان الله! تأسف به حال كفار و جاحدین حق و علاقه مندى به سعادت بندگان خدا كار را چقدر بر رسول الله(ص) تنگ نموده كه خداى تعالى او را تسلیت دهد و دل لطیف او را نگهدارى كند, مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت, دل آن بزرگوار پاره شود و قالب تهى كند.)36
امام خمینى به رهپویان طریق معنویت و اخلاق, و داعیه داران صلاح و اصلاح توصیه مى كند كه از آیات قرآن و شیوه انبیا درس آموزند و برنامه هاى خود را با رأفت و عطوفت درهم آمیزند:
(… با قلب پر از محبت و دل با عاطفه با بندگان خداوند ملاقات كن و خیر آنها را از صمیم قلب طالب شو. و چون قلب خود را رحمانى و رحیمى یافتى به امر و نهى و ارشاد قیام كن تا دل هاى سخت را برق عاطفه قلب نرم كند و آهن قلوب به موعظت آمیخته با آتش محبت لیّن گردد.)37
درجاى دیگر با الهام از آیه (اذهبا الى فرعون انّه طغى. فقولا قولاً لیّناً لعلّه یتذكّر او یخشى) (طه/44 ـ 43) شیوه مدارا و رفق را از اصول مؤثر در تربیت و هدایت مى شمارد و بدان اولویت مى دهد:
(واین دستور كلى است از براى هدایت كنندگان راه حق كه راه فتح قلوب را باز مى كند… )38

1. خمینى, روح الله, وعده دیدار, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى, تهران, 78.
2. فروغى, محمد على, سیر حكمت در اروپا, انتشارات زوار, تهران, 18.
3. خمینى, روح الله, شرح حدیث جنود عقل و جهل, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى, تهران, 70.
4. همان, 12 و 13.
5. همو, چهل حدیث, 8.
6. همان, 536.
7. خمینى, روح الله, آداب الصلاة, 135.
8. همان.
9. خمینى, روح الله, پرواز در ملكوت, 1/70.
10. مختارى, رضا, سیماى فرزانگان, دفترتبلیغات اسلامى , قم, 47.
11. خمینى, روح الله, آداب الصلاة, 2 ـ 3.
12. همان.
13. همو, چهل حدیث, 507.
14. همان, 6.
15. همان, 7.
16. همان, 191.
17. همان, 197.
18. همان, 7.
19. همان.
20. همان, 125.
21. همان, 8.
22. همان, 9.
23. همان, 359.
24. همان, 10.
25. همان, 291.
26. همو, آداب الصلاة, 382.
27. همو, چهل حدیث, 535.
28. همو, نقطه عطف, مؤسسه ٌ تنظیم و نشرآثار امام خمینى, 14.
29. همو , چهل حدیث, 327; اصول كافى, 2/16.
30. همو, آداب الصلاة, 161.
31. همان.
32. همو, چهل حدیث, 333.
33. صحیفه نور, 19/250 ـ 251.
34. همان, 7/227.
35. همان, 9/162.
36. همو, شرح حدیث جنود عقل و جهل, 16.
37. امام خمینى, آداب الصلاة, 139.
38. همان 
 


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 22 فروردین 1389  ساعت 12:32 AM نظرات 0 | لينک مطلب

كسانی كه در خانواده های پرجمعیت بزرگ شده اند، ممكن است به خاطر بیاورند كه این جمله را بارها شنیده اند: «هیس، بچه خوابیده!»

به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، نتایج تحقیقات اخیر تایید می كند كه خواب یك بخش منسجم مربوط با نحوه یادگیری نوزادان از دنیای تازه اطرافشان است. ربكا گومز، ریچارد بوتزین و لین نادل سه روانشناس دانشگاه آریزونا در آمریكا در پژوهش های خود دریافته اند: كودكانی كه در طول ساعت روز كمی چرت می زنند به احتمال بیشتر سطح پیشرفته ای از یادگیری موسوم به «انتزاع» را نشان می دهد.

نادل، استاد دانشگاه آریزونا و دستیارانش در این بررسی ها برای تعدادی از كودكان 15 ماهه در طول یك جلسه یادگیری عبارت های ضبط شده ای را كه از یك زبان مصنوعی خلق شده بودند، پخش كردند.

روش این محققان شامل تكرار پخش این عبارتها بود تا جایی كه كودكان با آنها آشنا می شدند. این عبارتها شامل سه واحد بودند و واحدهای اول و آخر یك ارتباط را شكل می دادند. قبل از اینكه آزمایشات آغاز شود، برخی نوزادان كه این زبان مصنوعی را یاد می گرفتند، برنامه معمول چرت روزانه خود را داشتند. برخی دیگر پس از هر جلسه یادگیری اجازه نداشتند كه چرت بزنند.

وقتی كه نوزادان دوباره به آزمایشگاه بازگردانده شدند، دوباره عبارتهای ضبط شده برای آنها پخش شد به همراه مجموعه ای از عبارتهای مختلف كه در آنها همان ارتباط پیش بینی كننده بین واژه های اول و آخر وجود داشته اما جدید بود. محققان با مشاهده دقیق حالات چهره نوزادان به هنگام گوش دادن به عبارتهای قدیمی و جدید توانستند سطح توجه این كودكان را اندازه گیری كنند.

پژوهشگران دریافتند: نوزادانی كه مدت طولانی تری به یك نور چشمك زن مرتبط با عبارت های خاص خیره می شوند در واقع توجه خود را نشان می دادند و این نشان می داد كه این نوزادان عبارت یا ارتباط خاصی را یاد گرفته بودند. در عین حال تفاوت در این یادگیری بین كودكانی كه پس از هر جلسه آموزش خوابیده بودند با كودكانی كه نخوابیده بودند، قابل توجه بود.

محققان دریافتند: نوزادانی كه پس از جلسات نخوابیده بودند، هنوز فقط عبارت هایی را كه در ابتدا یاد گرفته بودند تشخیص می دادند، اما آن دسته از نوزادانی كه بین جلسات خوابیده بودند، می توانستند دانش خود را از ساختار جمله ای برای استنباط روابط قابل پیش بینی با عبارت های جدید، تعمیم دهند.

محققان در پایان چنین نتیجه گیری كردند كه چرت زدن، یادگیری انتزاعی را تقویت می كند كه عبارت از قدرت تشخیص یك الگوی عمومی موجود در اطلاعات جدید است.

جزئیات این تحقیق در نشست سالانه انجمن پیشرفت علمی آمریكا در سان دیگو ارائه شده است.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 22 فروردین 1389  ساعت 12:29 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :3
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
Powered By Rasekhoon.net