تحقق حکومت عدل الهی امام زمان علیه السلام که گستره آن جهان را پوشش خواهد داد نیاز به شرایطی دارد که خداوند تبارک و تعالی در قرآن به دو رکن آن اشاره نموده است:
«وعدالله الذین آمنوا منکم و عملواالصالحات...» (سوره مبارکه نور). با توجه به این آیه خداوند متعال شرایط را ایمان و عمل صالح ذکر می نماید.

شرط اول تحقق حکومت مهدوی : ایمان کامل مردم به خداوند و غیب

ایمان یعنی باور عمیق به خدای متعال، انبیاء الهی، کتب الهی، ملائک و... البته ایمانی که در رفتار انسان اثر گذاشته و رفتارهای او را الهی نماید. انسانی که به خداوند ایمان داشته باشد در زندگی او اثر گذاشته و به غیر خدا توکل نمی کند. از هیچ قدرتی هراس نداشته و همه چیزش با خدا و برای خداست.
ایمان واقعی دارای شرایطی است که خداوند در قرآن ذکر نموده و به آن اشاره می نماییم:
الف- «إنما المؤمنون الذین إذا ذکرالله وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون» (انفال4-2). مؤمنان آنان هستند که وقتی ذکری از خدا شود دلهاشان لرزان می شود و چون آیات الهی بر آنان تلاوت شود بر ایمانشان افزوده می شود و در هر کار به خدای خود توکل نموده، نماز می خوانند و انفاق می کنند. آنها براستی اهل ایمانند.
ب- «انما المؤمنون الذین أمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون» (حجرات). مؤمنان کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و بعدا هیچگاه شک و ریبی به دل راه ندادند و در راه خدا با جانشان جهاد کردند اینان به حقیقت راستگو هستند.

ویژگیهای مؤمنین:

1- ایمان به خدا و رسول

در روایت نقل شده است: ایمان، اعتقاد به قلب، اقرار به زبان و عمل با جوارح است. یعنی آثار ایمان باید در قلب و زبان و عمل انسان مشاهده شود. در روایت دیگری نقل شده است که «لا ایمان بلاعمل». ایمان بدون عمل امکان ندارد. زمانی ایمان واقعی است که آثار آن در عمل مشاهده گردد.

2- هنگام ذکر خدا ترسان هستند

«وجل» یعنی همیشه احترام و عظمت خدا را حفظ نموده و گناه نمی کنند. ولی وقتی نام خدا برده می شود، می لرزند که آنچنان که شایسته الهی است بندگی نکرده اند.

3- وقتی آیات الهی برایشان خوانده می شود ایمانشان زیاد می گردد

درحقیقت جان آنان ظرف الهی شده و آیه های قرآن آنان را پله پله بالا می برد.

4- فقط بر خدا توکل می نمایند

در تمام امور بر قدرت لایزال الهی تکیه نموده و هیچ نیرویی غیر خدا را مؤثر نمی دانند. در حدیث قدسی خدای متعال می فرماید: «اگر کسی در کاری به من توکل نماید، تمام جن و إنس جمع شوند و بخواهند او را گرفتار کنند او را نجات خواهم داد، ولی اگر بر من توکل نکنند، اگر تمام انسانها و موجودات جمع شوند که او را نجات دهند من او را ذلیل می کنم».
توکل به خدا آثاری در زندگی بشر دارد که بدانها اشاره خواهیم نمود:
الف- انسان در صحنه های سیاسی از هیچ قدرتی جز خدا نمی ترسد و با توکل به او با دشمن ستیز خواهد کرد.
ب- در صحنه اقتصادی با اعتقاد به رزاقیت الهی و توکل بر او ضمن حفظ اطمینان نفس خویش به راههای انحرافی برای جلب روزی متوسل نخواهد شد.
پ- در زندگی فردی با اعتقاد به اینکه خدای متعال او را کفایت می نماید بدون استرس و اضطراب های روانی زندگی خویش را ادامه خواهد داد و زندگی آرامی خواهد داشت.
ت- در صحنه های کاری و اجتماعی با امید به آینده، قوی و پرشدت عمل خواهد کرد.

5- اهل نمازند

نماز ستون دین و رابطه بین انسان و خداست. خداوند در قرآن می فرماید: «أقم الصلوه لذکری» نماز را به یاد من بپا دارید. ذکر و یاد خدا قلب انسان را مطمئن می نماید. وقتی قلب انسان مطمئن شد، تربیت شده خداوند می شود. «یا أیتها النفس المطمئنه إرجعی إلی ربک راضیه مرضیه». انسانی که تربیت الهی شد، وارد در بندگی خدا می شود و بنده خدا وارد بهشت خواهد شد چراکه: «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی». نماز، انسان لایق و سعادتمند بهشت تربیت می نماید. از سویی دیگر نماز انسان را از زشتی ها و پلیدی ها باز می دارد چراکه: «إن الصلوه تنهی عن الفحشاء والمنکر».

6- روحیه بخشندگی دارند

خداوند متعال اولین گام ارتباط با اجتماع را بخشندگی و انفاق بیان می نماید. انفاق از همه نعمتهایی که خداوند متعال به انسان داده است؛ نعمت پول و آبرو و علم و...

7- استقامت در ایمان دارند

مؤمنان کسانی هستند که در ایمانشان استقامت دارند. ایمان آنها موسمی و فصلی نیست بلکه در تمام شرایط سخت و آسان و در همه جا ایمان خود را حفظ می نمایند. بعضی افراد در منافع و تقسیم غنائم جزء مؤمنین اند ولی در میدان جنگ و کارزار هزاران بهانه می آورند. مؤمنین جزء کسانی هستند که تا آخرین نفس همراه علی علیه السلام اند. و در وسط راه نه جزء خوارج می شوند و نه معاویه و نه جزء طلحه و زبیر.

8- مجاهده با مال و جان در راه خدا

مؤمنین کسانی هستند که با مال و جان در راه خدا مجاهده می نمایند. هرچه را دارند در راه دوست فدا می نمایند. مقصدشان راه خداست و برای خدا حاضرند از بهترین ها که جان و مال است بگذرند.

شرط دوم تحقق حکومت مهدوی : عمل صالح

بعد از اندیشه سازی و ساختن باورهای عمیق دینی در افراد، گام مهم دوم برای تحقق حکومت مهدوی، عمل صالح است. که در اینجا به چند نکته اشاره می گردد.
1- «عملواالصالحات» یعنی صد درصد اعمالشان صالح است. حتی یک عمل غیرصالح هم انجام نمی دهند. راندمان عمل باید بسیار بالا باشد.
2- عمل صالح فقط به نماز و روزه و زکات و خمس و... نیست. بلکه هر عملی که برای خدا و در راه خدا باشد صالح است. حتی مطالعه و تدریس و شستن لباس اگر برای خدا و هدف الهی باشد، عمل صالح است.
3- عمل صالح نیز مقدماتی دارد که به بعضی از آنها اشاره می گردد: الف- اندیشه ایمانی. که شرح آن گذشت ب- لقمه حلال. «کلوا من الطیبات واعملوا صالحا». اگر انسان غذای حلال نخورد، به سمت و سوی عمل صالح کشیده نخواهد شد. ساماندهی کارها و ایجاد اشتغال سالم، سرگرم شدن مردم به شغلهای کلیدی و اسلامی و مولد، واگذاری کارها و امور به افراد متخصص و متعد، بوجود آورنده فضای عمل صالح است.

برنامه های حکومت مهدوی

خداوند متعال در آیه مبارکه بیان نموده است که اگر شرایط حکومت محقق شود سه چیز به ترتیب به مردم عنایت می نماید که جزء برنامه ها و شالوده و زیربنای حکومت مهدوی است.
1- «لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم». واگذاری خلافت و حاکمیت به امام زمان علیه السلام و شیعیان مخلص.
اولین گام برای حکومت صالحان این است که حاکمیت و رهبری، مسئولیتها و مدیریت ها به شیعیان سپرده شود. زیرا بدون قدرت حاکمه سیطره عدالتی بر جامعه و اجرای عدالت به هیچ وجه امکان ندارد. در حکومتی که در رأس هرم آن امام زمان علیه السلام قرار دارد، وزرا، فرمانداران، کشورداران، مدیران و همه مسئولین از نیروهایی هستند که مورد تأیید و توجه امام زمان علیه السلام بوده و با این برنامه، طرح ها و برنامه های ولایی در جامعه اجرا خواهد شد.
2- «لیمکنن لهم دینهم الذی إرتضی لهم». آیین شیعه اثنی عشری (قانون).
قانون حکومت مهدوی، قانون ثقلین است. قانونی که تلفیقی از قرآن و عترت است. و صاحب نظران آن خدای متعال، رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله، ائمه اطهار و امام زمان علیه السلام می باشند. هرم دوم بعد از قدرت حاکمه و حاکمیت، قانون و برنامه هایی است که باید در جامعه اجرا گردد. و قانونی که در جامعه مهدوی اجرا می شود قانون ولایت است. «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»

ویژگیهای قانون ولایت

الف- اکرام و احترام شخصیت انسانی

حضرت علی علیه السلام برای پیرمرد یهودی که از کارافتاده بود و گدایی می کرد، توصیه کردند که از بیت المال حقوق پرداخت شود.

ب- تأمین مایحتاج و ضرورتهای زندگی مردم

حضرت علی علیه السلام در دوران پنج ساله خلافت ظاهری آب شرب کوفه را تأمین نمود. خزینه بیت المال را مالامال از دینار نمود. ایجاد اشتغال و تأمین مسکن نیز از برنامه های دیگر مولا علیه السلام بود.

پ- اجرای عدالت به معنای واقعی

3- «لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا». امنیت.
از مسائل و پیش نیازهای مهم جامعه و حکومت موفق وجود امنیت در جنبه های مختلف است. امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی و... عامل رشد و ارتقای جامعه و افراد جامعه است.

امنیت نظامی

تحت سیطره کشورهای استعماری بودن و تهدیدهای نظامی را تحمل کردن، عامل فلج کننده ای است که در دولت و جامعه رکود ایجاد می نماید. قدرت مانور نظامی بالا و وجود امنیت نظامی در منطقه و کشور، حداقل دست طمع ابرقدرتهای جهان را قطع خواهد کرد. منافع ملی به غارت نخواهد رفت و کشور روی پای خویش خواهد ایستاد. و در این صورت است که رئیس جمهور و مسئولین مملکتی را غربی ها و استعمارگران انتخاب نمی کنند. اگر امروزه آمریکا در مقابل انرژی هسته ای مقاومت می کند خود می داند که از این رهگذر چه ضررهایی متوجه او خواهد شد. لذا برای تأمین امنیت باید دستاوردهای نظامی و امنیتی را بالا برد.

امنیت اقتصادی

در بعد اقتصادی باید جامعه دارای امنیت باشد. امنیت اقتصادی یعنی انسان قدرت اداره یک زندگی آرام و اقتصادی را داشته باشد، ربا در جامعه اسلامی نباشد، قرض الحسنه سنت جا افتاده ای باشد، رشوه نباشد و در آن دزدی و سرقت و اختلاس جایگاهی نداشته باشد.

امنیت علمی

ایجاد فضای باز علمی و تحقیق و اکتشاف و اختراع و ارائه رأی و نظر، پرورش نیروهای نخبه و توانمند، بها دادن به نیروهای فعال و توانمند علمی، تقسیم جایگاههای علمی به افراد لایق و... در جامعه اسلامی امنیت علمی ایجاد خواهد کرد و در این فضاست که علم و تکنولوژی پیشرفت خواهد کرد.

امنیت فردی و اجتماعی

امنیت فردی و اجتماعی و آرامش اجتماعی، با وجود عدالت در جامعه، دفع نیروهای هرزه، ضد دین و ضد اسلام میسر خواهد بود.
امنیت سیاسی، فضای باز انتقادهای سیاسی و نظرات و... امنیت قضایی، امنیت راهها و... از دیگر آثار حکومت مهدوی خواهد بود.

اهداف حکومت مهدوی

مهم ترین هدف حکومت مهدوی همان هدف خلقت است. خداوند متعال در قرآن هدف خلقت را بندگی بیان می نماید: «و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون». و هدف حکومت مهدوی نیز همان است: «یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا».
اگر جامعه ای به جامعه بندگی تبدیل شود به اوج قله رستگاری رسیده است. چون در آن جامعه هدف فقط خداست و در جامعه بندگی است که دعاها مستجاب است. انسان دارای قدرتهای الهی است. انسان بهشتی شده و همه به یک مقصد حرکت می نمایند.
منبع:http://www.yoosof.com


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 31 تیر 1389  ساعت 10:17 PM نظرات 1 | لينک مطلب
کم‌کاری تیرویید

آیا احساس می‌کنید پوست‌تان پیرتر شده ‌است؟ یا چروک‌ها موجب ناراحتی شما شده‌اند؟ ز‌مانی که 35 ساله‌ هستید ممکن است اولین علایم پیری در صورت شما ظاهر شود یا ممکن است 55 سال‌تان باشد و هنگام جشن تولد‌تان اصلا مشخص نشود که چند سال‌تان است؟
کارشناسان معتقدند، ز‌مانی که صورت‌مان پر از چین و چروک می‌شود، تازه به دنبال کمکی برای رفع چین و چروک‌های صورت خود هستیم.
بسیاری از زنان ‌مانند مردان تصور می‌کنند پیری پوست و چروکیدگی آن کاملا طبیعی است، از این رو به دنبال در‌مان نمی‌روند اما با دانش و آگاهی از روش‌های رفع چروک می‌توان این چین و چروک‌‌ها را از بین برد.
بر این اساس متخصصان پوست در دانشگاه هاکنساک نیوجرسی چند راه را برای کاهش چروکیدگی پوست توصیه می‌کنند:
از زیاد قرار گرفتن در معرض نورخورشید اجتناب کنید. نور خورشید اولین عامل ایجاد چروکیدگی صورت است. قرارگیری در معرض نور خورشید در ایجاد چروکیدگی پوست بسیار موثرتر از ارث است. از میان خواهر و برادران، آنهایی که کمتر زیر نور خورشید قرار می‌گیرند کمتر دچار چروکیدگی پوست می‌شوند.
از کرم ضدآفتاب استفاده کنید: در صورتی که می‌خواهید بیرون بروید، حتما از کرم ضد آفتاب استفاده کنید. کرم ضدآفتاب نه تنها از چروک شدن پوست جلوگیری می‌کند بلکه از ایجاد سرطان پوست هم می‌کاهد.
سیگار نکشید: اگرچه برخی مطالعات در این زمینه در حال بررسی‌های بیشتر است اما تحقیقات نشان داده است که سیگار موجب پیری و چروک شدن پوست می‌شود. سیگار با آزاد کردن آنزیمی که کلاژن و الاستین پوست را از بین می‌برد پوست را چروکیده می‌کند. این دو ماده یعنی کلاژن و الاستین از مواد مهم در سلامت پوست هستند. تحقیقات در دوقلوها نشان می‌دهد،‌ خواهر و برادرانی که سیگاری هستند تا 40 درصد بیشتر دچار چروکیدگی پوست می‌شوند و پوست‌شان نازک‌تر است.
به اندازه کافی بخوابید: محققان دانشگاه یال آمریکا می‌گویند ز‌مانی که به اندازه کافی نمی‌خوابید،‌ بدن میزان بیشتری کورتیزول ترشح می‌کند. این هورمون می‌تواند سبب شکنندگی پوست شود. پس به اندازه کافی استراحت کنید تا ترشح هورمون رشد انسانی که به شادابی و ضخامت پوست کمک می‌کند بیشتر شود و حالت ارتجاعی پوست مناسب باشد.
منبع:salamat



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 30 تیر 1389  ساعت 10:18 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

  در سیر تحولی‌ تمدن‌ باستان‌ ،هفت‌ اختر تابناك‌ ،مشعل‌ دار تمدن‌های‌ قرون‌ و اعصار كهن‌ هستند كه‌ در بسترهای‌ مساعد جغرافیایی‌ زیرتكوین‌ یافته‌اند: 1ـ سرزمین‌ میان‌ دجله‌ و فرات‌ (میان‌ رودان‌) 2ـ قسمت‌ شمالی‌ دو رود جیحون‌ و سیحون‌ (فرا رودان‌) 3ـ حوزة‌ رود نیل‌ 4ـ حوزة‌ رودخانه‌ زرد 5ـ حوزة‌ دریای‌ مدیترانه‌ 6ـ حوزه‌ دریاهای‌ سرخ‌ ،اژه‌ و سیاه‌ 7ـ ایران‌ .

 

             برخی‌ محققان‌ بر این‌ باورند كه‌ قدمت‌ تمدن‌ حوزة‌ میان‌ رودان‌ از سایر تمدن‌ها طولانی‌تر بوده‌ و گاه‌ پا را فراتر نهاده‌ و معتقدند تمدن‌ از این‌ سرزمین‌ به‌ سایر مناطق‌ سرایت‌ كرده‌ و تأثیر گذارده‌ است‌ .مسأله‌ اصلی‌ ،نشان‌ دادن‌ اشتراك‌ قومی‌ ـ فرهنگی‌ اقوام‌ ساكن‌ این‌ سرزمین‌ها با یكدیگر است‌ ،نه‌ اثبات‌ قدمت‌ فرهنگی‌ یك‌ قوم‌ یا یك‌ سرزمین‌ معین‌ .آثار و اسناد به‌ جا مانده‌ از روزگاران‌ كهن‌ نیز نشان‌ می‌دهد كه‌ هنر و علوم‌ ،فنون‌ ،ادیان‌ و...، به‌ موازات‌ هم‌ در یك‌ منطقة‌ خاص‌ ،رشد و تكامل‌ نیافته‌اند و حتی‌ محل‌ ظهور ،الزاماً خاستگاه‌ نمی‌تواند باشد. چه‌ بسا پیشرفتی‌ در یك‌ زمینه‌ ،در سرزمین‌ و میان‌ قوم‌ معینی‌ حاصل‌ شده‌ باشد اما به‌ علت‌ شرایط‌ محیطی‌، سال‌ها بعد در سرزمین‌ و میان‌ قوم‌ دیگری‌ انتشار یافته‌ و به‌ كار گرفته‌ و یا ظاهر گردد .

 

 ایران‌ ،كانون‌ برخورد تمدن‌ها

 

             قرار گرفتن‌ ایران‌ در كانون‌ جغرافیای‌ جهان‌ ،همواره‌ باعث‌ برخورد اقوام‌ و فرهنگ‌های‌ جهانی‌ در این‌ سرزمین‌ ،با یكدیگر شده‌ است‌. دولت‌ عیلام‌ كه‌ بر پهنة‌ رود كارون‌ شكل‌ گرفت‌ ،اولین‌ دولتی‌ است‌ كه‌ از هزارة‌ چهارم‌ پیش‌ از میلاد وارد تجارت‌ بین‌ المللی‌ شد .

 

             شوش‌ ،پایتخت‌ عیلام‌ در جنوب‌ فلات‌ ایران‌ ،پیش‌ از پیدایش‌ فرمانروایی‌های‌ هند و ایران‌ ،یكی‌ از چهارراه‌های‌ بزرگ‌ و كانون‌های‌ بازرگانی‌ و اقتصاد جهانی‌ به‌ شمار می‌آمد (1) . عیلام‌ از یك‌ طرف‌ با میان‌ رودان‌ و از طرف‌ دیگر با آسیای‌ صغیر و هند ،روابط‌ بازرگانی‌ داشت‌ و تمدن‌ و فرهنگ‌ میان‌ رودان‌ نیز از میانة‌ هزارة‌ سوم‌ پیش‌ از میلاد، از طریق‌ نجد ایران‌ و خلیج‌ فارس‌ و دریای‌ عمان‌ ،به‌ درة‌ سند و حتی‌ از آسیای‌ میانه‌ ،به‌ شمال‌ چین‌ نیز می‌رسید. كاوش‌های‌ باستان‌شناسی‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ در عیلام‌ مشاغلی‌ همچون‌ رنگرزی‌ ،فلزكاری‌، درودگری‌ ،ساخت‌ ظروف‌ لعابدار ،صنعت‌ كاشی‌ سازی‌ با رنگ‌های‌ آبی‌ ،سبز و سفید ،چینی‌ سازی‌ ،شیشه‌گری‌ و پارچه‌ بافی‌، بسیار پیشرفت‌ كرده‌ بود. تولید كنندگان‌ مس‌ ،قلع‌ ،سرب‌ ،چوب‌ و سنگ‌های‌ ساختمانی‌، تولیدات‌ خود را به‌ سرزمین‌های‌ میان‌ رودان‌ و هند صادر می‌كردند. در همین‌ دوره‌ ،آشوریان‌ از شهرهای‌ عیلام‌ فرآورده‌های‌ برنجی‌، طلا ،نقره‌ و دیگر كالاهای‌ پیشه‌وری‌ ،مانند پارچه‌های‌ كتانی‌ و سنگ‌های‌ گرانبها را وارد می‌كردند. (2)

 

             با ورود اقوام‌ هندی‌ و ایرانی‌ (مادها ،پارس‌ها و پارت‌ها) راه‌های‌ موجود در فلات‌ ایران‌ نه‌ تنها حفظ‌ شدند، بلكه‌ گسترش‌ یافتند و دامنة‌ آن‌ در زمان‌ هخامنشیان‌ ،تا خاور و باختر جهان‌ امتداد یافت‌. در دورة‌ مادها، اكباتان‌ كانون‌ راه‌های‌ بازرگانی‌ شد. جادة‌ شاهی‌ با چاپاری‌ و پستی‌ (پیك‌های‌ شاهی‌) با بیش‌ از 111 كاروانسرا برای‌ مسافران‌ ،سیستم‌ كارآمدی‌ را ایجاد كرده‌ بود . (3)

 

             جادة‌ شاهی‌، از شوش‌ آغاز می‌شد و پس‌ از گذشتن‌ از میان‌ رودان‌ ،به‌ آسیای‌ صغیر و شهر سارد می‌رسید و تا «افسوس‌» ادامه‌ می‌یافت‌ كه‌ طول‌ آن‌ بالغ‌ بر 2682 كیلومتر بود. این‌ مسیر، علاوه‌ بر كاركردهای‌ امنیتی‌، كاركردهای‌ دیگری‌ مانند بازرگانی‌ و تبادل‌ فرهنگی‌ نیز داشت‌ . (4)

 

              فرمانروایان‌ هخامنشی‌ كه‌ جای‌ مادها را گرفته‌ بودند، برای‌ تسهیل‌ ارتباطات‌ با جهان‌ آن‌ روزگار، راه‌های‌ دریایی‌ ایجاد كردند. در زمان‌ داریوش‌ ،یك‌ یونانی‌ به‌ نام‌ «اسكیلاس‌ كارماندی‌» مأمور شد از رود سند راه‌ مصر را بیابد. حفر كانال‌ سوئز ،میان‌ دریای‌ سرخ‌ و مدیترانه‌ نیز نخستین‌ بار به‌ فرمان‌ داریوش‌ آغاز شد. بابل‌ ،مركز میان‌ رودان‌ ،از پایانه‌های‌ مهم‌ ارتباطات‌ هخامنشیان‌ بود و اكباتان‌ واسط‌ میان‌ راه‌های‌ شرق‌ و غرب‌ و شمال‌ قلمرو فرهنگی‌ ایران‌ به‌ شمار می‌آمد . (5)

 

             ساخت‌ جاده‌ها و پل‌ها، حفظ‌ و مرمت‌ آنها و تأمین‌ خدمات‌ عمومی‌ مورد نیاز مسافران‌ جادة‌ ابریشم‌ ،ارتباط‌ قومی‌ و منطقه‌ای‌ را در این‌ زمان‌ تا سرزمین‌های‌ چین‌، میان‌ رودان‌، مصر و هند ایجاد نمود و با اقتباس‌ خلاقانه‌ از درون‌ مایه‌های‌ این‌ فرهنگ‌ها ،بارور شد. به‌ ویژه‌ آنكه‌ هخامنشیان‌ آموخته‌ بودند كه‌ چگونه‌ می‌توانند به‌ طور منطقی‌ در جوار یكدیگر به‌ سر برند و چگونه‌ می‌توانند از اقوام‌ دیگر بیاموزند. تجلی‌ این‌ رشد تمدن‌ و فرهنگ‌ را می‌توان‌ در صلح‌ دویست‌ سالة‌ هخامنشیان‌ دانست‌ كه‌ در تاریخ‌ برای‌ بشر فراهم‌ شده‌ بود تا تقریباً بدون‌ جنگ‌ و خونریزی‌ ،به‌ سازندگی‌ و تولید در زمینه‌های‌ مادی‌ و معنوی‌ و مبادلة‌ دست‌آوردهای‌ یكدیگر بپردازند. یكی‌ از مصادیق‌ بارز آن‌، كاخ‌ تخت‌ جمشید است‌ كه‌ حجاری‌ آن‌ را ایرانیان‌، طلاكاری‌ آن‌ را ساردیان‌ و نقش‌ آجرهای‌ مینایی‌ با تصاویر بابلی‌ و تزئین‌ دیوارها را مادها و مصریان‌ انجام‌ داده‌اند. برای‌ ساختن‌ كاخ‌های‌ هخامنشیان‌، مواد و مصالح‌ از مناطق‌ دیگر آورده‌ می‌شد ؛ مثلاً، چوب‌ سدر از لبنان‌، طلا از سارد و بلخ‌ ،سنگ‌ لاجورد و عقیق‌ از سغد، فیروزه‌ از خوارزم‌ و نقره‌ و چوب‌ منبت‌ كاری‌ از مصر كه‌ این‌ نشان‌ دهندة‌ شكوه‌ و بزرگی‌ همكاری‌ و هماهنگی‌ و صلح‌ جویی‌ در میان‌ اقوام‌ آن‌ امپراتوری‌ است‌. (6)  از سوی‌ دیگر، هنر هخامنش‌ نیز بر معماری‌ مصر و هند تأثیر گذارده‌ است‌ كه‌ یكی‌ از نمونه‌های‌ آن‌، مربوط‌ به‌ زمان‌ سلسلة‌ موریا در هند است‌ كه‌ از طرح‌ معماری‌ هخامنش‌ الهام‌ گرفته‌اند. مجموعة‌ این‌ پیشرفت‌ در تمدن‌ را می‌توان‌ در منشور ملل‌ توسط‌ كوروش‌ مشاهده‌ كرد. به‌ این‌ معنی‌ كه‌ در قلمرو امپراتوری‌ خود، همة‌ قومیت‌ها و ملت‌ها را آزاد و دارای‌ حقوق‌ مساوی‌ اعلام‌ می‌نماید. (7)

 

             با به‌ قدرت‌ رسیدن‌ سلوكیان‌ ،اكتشافات‌ جغرافیایی‌ در دریای‌ خزر به‌ منظور شناخت‌ ارتباط‌ این‌ دریا با اقیانوس‌ هند انجام‌ گرفت‌. سلوكوس‌ چهار بار سفیری‌ را به‌ پایتخت‌ هند نزد «چند ره‌ گویتا» فرستاد. این‌ سفیر، مورخ‌ و جغرافی‌ دانی‌ به‌ نام‌ «مگاستن‌» بود و كتاب‌هایی‌ دربارة‌ هند به‌ نام‌ «ایندیكا» نوشت‌ كه‌ جغرافی‌ دانان‌ ادوار بعد از آن‌ استفاده‌ كردند . (8)

 

             حضور سلوكیان‌ در ایران‌، آنان‌ را وادار به‌ همكاری‌ با ایرانیان‌ كرد. به‌ همین‌ دلیل‌ بسیاری‌ از سازمان‌های‌ اداری‌ و شاهنشاهی‌ ایران‌ شكل‌ سابق‌ خود را حفظ‌ نمود. (9)  و اسكندر و فرماندهان‌ وی‌ ،شیوة‌ زندگی‌ و زرق‌ و برق‌ دستگاه‌ حكومت‌ هخامنشی‌ را تقلید كردند. در این‌ دوره‌، توسعة‌ شهرسازی‌ در فاصلة‌ سوریه‌ و میان‌ رودان‌، بیش‌ از سایر نواحی‌ انجام‌ گرفت‌. با این‌ همه‌ ،در فلات‌ ایران‌ ،در ناحیة‌ كرمانشاه‌، همدان‌ ،بروجرد و نهاوند، شهرهای‌ تازه‌ای‌ به‌ وجود آمدند. تنها در كنارة‌ خلیج‌ فارس‌ ،چندین‌ بندر و شهر تازه‌ ایجاد شد. با ظهور شهرهای‌ جدید، بعضی‌ از مراكز تمدن‌ قدیمی‌ نظیر بابل‌ و شاهراه‌های‌ فنیقی‌ و سوری‌ دچار انحطاط‌ شد .

 

             حكومت‌ اشكانیان‌ ،حكومت‌ دیگری‌ است‌ كه‌ بارهایی‌ از فرهنگ‌ هلنی‌ ،توانست‌ با گسترش‌ جادة‌ ابریشم‌، داد و ستد و در نتیجه‌، اقتصاد پر رونقی‌ را به‌ وجود آورد. به‌ گونه‌ای‌ كه‌ ایران‌ اشكانی‌ در این‌ دوره‌، مركز متخصصان‌ در تجارت‌ ترانزیت‌ ،دلالان‌ و تشكیلات‌ دریانوردی‌ برای‌ حمل‌ و نقل‌ دریایی‌ شده‌ بود. به‌ ویژه‌ آنكه‌، عوارض‌ راهداری‌ ،درآمد هنگفتی‌ را برای‌ دولت‌ اشكانی‌ فراهم‌ می‌كرد. جادة‌ ابریشم‌ ،فرهنگ‌ منزوی‌ چین‌ و هند را با جهان‌ مرتبط‌ ساخت‌. در دورة‌ سلسلة‌ اشكانیان‌، امپراتوری‌ چین‌ تحت‌ تأثیر هنر ایرانی‌، تجهیزات‌ خود را برحسب‌ الگوهای‌ سواره‌ نظام‌ ایرانی‌ مانند تیر و كمان‌ (تیر كوتاه‌) ،شمشیر ،خنجر و زره‌ چرمی‌ و حلقه‌ حلقه‌ (كه‌ ویژة‌ سواره‌ نظام‌ اشكانی‌ بود) در میان‌ سواره‌ نظام‌ چینی‌ رواج‌ داد . (10)

 

             كاوش‌های‌ باستان‌شناسی‌ و پراكندگی‌ سكه‌های‌ اشكانی‌ در كنار ولگا در قفقاز ،تركستان‌ ،چین‌ و جاهای‌ دیگر ،در نیمة‌ سدة‌ نخست‌ میلادی‌ ،فعالیت‌ گستردة‌ بازرگانی‌ را در این‌ دوره‌ تأیید می‌كند.

 

             ساسانیان‌ كه‌ وارث‌ ایران‌ اشكانی‌ بودند نیز به‌ خطوط‌ واقع‌ در جادة‌ ابریشم‌ توجه‌ بسیار داشتند. مركز جادة‌ ابریشم‌ در شهر تیسفون‌ قرار داشت‌. در این‌ دوره‌، علاوه‌ بر تجارت‌ ابریشم‌ خام‌، پارچه‌های‌ نفیس‌ ابریشمی‌ در كارگاه‌های‌ ابریشم‌ بافی‌ در شوش‌، جندی‌ شاپور و شوشتر تولید و به‌ كشورهای‌ چین‌ و ژاپن‌ و سراسر اروپا صادر می‌شد .

 

             ساسانیان‌ علاوه‌ بر تجارت‌ ابریشم‌ ،بر راه‌های‌ خشكی‌ و دریایی‌ نیز تسلط‌ داشتند. و نیروهای‌ دریایی‌ قدرتمند و فعال‌ تجارتی‌ آن‌ها در خطوط‌ دریایی‌،با قدرت‌ امپراتوری‌ رم‌ در دریاهای‌ شرق‌ مقابله‌ می‌كردند و تقریباً توانستند همه‌ را بیرون‌ برانند و دامنة‌ نفوذ خود را از چین‌ تا اقیانوس‌ اطلس‌ گسترش‌ دهند. پرچم‌ مقدس‌ «نشمو»، امپراتور بزرگ‌ ژاپن‌، كه‌ در چین‌ و ژاپن‌ بافته‌ شده‌ بود، تقلیدی‌ كامل‌ از یك‌ زربفت‌ ساسانی‌ بود كه‌ به‌ نقاط‌ مختلف‌ جهان‌ نیز صادر می‌شد و از نظر ظرافت‌ و زیبایی‌، در نوع‌ خود بی‌نظیر بود .كارهای‌ هنری‌ سیمین‌ و مفرغی‌ و پارچه‌ای‌ دورة‌ ساسانی‌ ،معیار زیبایی‌ و ظرافت‌ در سراسر جهان‌ شده‌ بود. حمل‌ آتش‌ پیشاپیش‌ قیصرها به‌ نشانة‌ ابدیت‌ قدرت‌ در روم‌، به‌ عصر داریوش‌ بر می‌گردد. رسم‌ روبوسی‌ دوستان‌ هنگام‌ دیدار و نیز آیین‌ دست‌ دادن‌، هر دو، جزو آداب‌ ایرانی‌ بودند كه‌ در روم‌ مرسوم‌ شدند .

 

             اعتقاد به‌ دو اصل‌ خیر و شر و باور به‌ بهشت‌ و دوزخ‌، توسط‌ كشیشان‌ مزدایی‌ به‌ خارج‌ از ایران‌ راه‌ یافت‌ و در گسترش‌ یكتاپرستی‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا نمود . (11)

 

             كیش‌ مهر پرستی‌ در زمان‌ «دیوكلسین‌» (307 م‌) دین‌ رسمی‌ رم‌ شد. این‌ دین‌ در آفریقا ،شمال‌ اسپانیا، فرانسه‌ و حتی‌ انگلستان‌ گسترش‌ یافت‌. علاوه‌ بر این‌ ،دانشگاه‌ علمی‌ «جندی‌ شاپور» در خوزستان‌ ایران‌ ،به‌ مركز اختلاط‌ و آموزش‌ علوم‌ ملیت‌ها و اقوام‌ گوناگون‌ علمی‌ آن‌ دوره‌ تبدیل‌ شده‌ بود .

 

             در سال‌ 529 میلادی‌، هفت‌ تن‌ از فلاسفة‌ آتن‌ به‌ دربار ایران‌ پناهنده‌ شدند. بسته‌ شدن‌ تیسفون‌ و مراكز فرهنگی‌ آتن‌ توسط‌ ژوستینین‌ ،امپراتور رم‌ شرقی‌ و مورد تعدی‌ قرار دادن‌ یونیان‌ ،باعث‌ شد كه‌ آنان‌ به‌ جندی‌ شاپور گریخته‌ و مورد عنایت‌ انوشیروان‌ قرار گیرند .

 

             در دانشگاه‌ جندی‌ شاپور از روش‌های‌ طبی‌ ملل‌ مختلف‌ چون‌ طب‌ ایرانیان‌ ،هندوان‌ ،یونانیان‌ ،اسكندرانیان‌ و سریانیان‌ استفاده‌ می‌شد و با تصرفاتی‌ كه‌ در آنها به‌ عمل‌ آمد،طب‌ ایران‌ از طب‌ یونانی‌ كاملتر گشت‌ .

 

             برزویه‌ طبیب‌ بنا به‌ دستور انوشیروان‌ به‌ هند رفت‌ و كتاب‌ كلیله‌ و دمنه‌ و بازی‌ فكری‌ شطرنج‌ را با بعضی‌ آثارطبی‌ و هم‌ چنین‌ تنی‌ چند از پزشكان‌ هندی‌ ،با خود به‌ جندی‌ شاپور آورد .فارغ‌ التحصیلان‌ دانشگاه‌ جندی‌ شاپور ،در بیت‌ الحكمة‌ مأمون‌ عباسی‌ و نیز در دانشگاه‌ها و بیمارستان‌های‌ او در دوران‌ بعد از اسلام‌ هم‌ فعالیت‌ می‌نمودند. حارث‌ بن‌ كلده‌، از مردم‌ طائف‌ كه‌ معاصر رسول‌ اكرم‌ (ص‌) بود، از جمله‌ طبیبانی‌ است‌ كه‌ در جندی‌ شاپور تحصیل‌ نموده‌ بود و آن‌ حضرت‌ او را برای‌ معالجه‌ سعد بن‌ وقاص‌ دعوت‌ فرمود . (12)

 

             با ورود اسلام‌ به‌ ایران‌ ،خلفای‌ اموی‌ و عباسی‌ در قلمرو وسیع‌ خود از عناصر ایرانی‌ بهره‌ می‌جستد. به‌ عنوان‌ مثال‌ مقاتل‌ بن‌ علی‌ ،به‌ امورات‌ آمل‌ در طبرستان‌ گمارده‌ شد .

 

             علاوه‌ بر این‌ وزیران‌ ،دبیران‌ ،قضات‌ ،هنرمندان‌ ،پزشكان‌ ،منجمان‌ ،مورخان‌ ،علمای‌ حدیث‌ ،غالباً ایرانی‌ بودند. این‌ وزیران‌ به‌ ترویج‌ و اشاعة‌ تربیت‌ و ادب‌ پارسی‌ همت‌ می‌گماشتند. انتقال‌ مقر خلافت‌ از دمشق‌ به‌ بغداد در پیشرفت‌ علوم‌ و معارف‌ پارسی‌ تأثیر به‌ سزایی‌ داشت‌ . (13)

 

             با آغاز نهضت‌ ترجمه‌ در زمان‌ عباسیان‌ هزاران‌ كتاب‌ توسط‌ اندیشمندان‌ ایرانی‌ ترجمه‌ شدند. علاوه‌ بر این‌، هنرمندانی‌ همچون‌ گچبران‌ ،نقاشان‌، معماران‌ ،حجاران‌ ،پارچه‌ بافان‌ ،قالی‌ بافان‌ ،اسلحه‌ سازان‌ ،كاغذ سازان‌ كه‌ از چین‌ به‌ سمرقند آورده‌ شده‌ بودند ،به‌ دستور یحیی‌ برمكی‌ در بغداد كارگاه‌هایی‌ متعدد ایجاد كردند .

 

             با ضعف‌ حكومت‌ بغداد در واكنش‌های‌ مذهبی‌ و سیاسی‌ و نظامی‌ از قرن‌ دوم‌ هجری‌ ،خلافت‌ اسلامی‌ دچار انحطاط‌ و تجزیه‌ گردید و امرای‌ محلی‌ مختلف‌ و مستقل‌ در ایران‌ به‌ وجود آمد. آرمان‌ گرایی‌ ملی‌ آنان‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ زمینه‌های‌ رشد و ترقی‌ در عرصه‌های‌ علمی‌ و هنری‌ گردید ؛ به‌ طوری‌ كه‌ در عصر سامانیان‌،«بخارا» مركز بزرگ‌ تلاقی‌ علم‌ و هنر و دین‌ و تجارت‌ بین‌الملل‌ شد و عالمان‌ و دانشمندان‌ بزرگ‌ ممالك‌ مختلف‌ ،در آن‌جا با یكدیگر به‌ حشر و نشر و تبادل‌ افكار می‌پرداختند .

 

             اما با ضعف‌ این‌ حكومت‌ها و ورود چادر نشینان‌ ترك‌ در عرصة‌ حكومت‌ ایران‌ زمین‌، تمدن‌ و فرهنگ‌ ایرانی‌ كه‌ اساس‌ آن‌ به‌ وسیلة‌ خاندان‌ها و حكومت‌های‌ ایرانی‌ بعد از اسلام‌ گذارده‌ شده‌ بود، راه‌ خود را ادامه‌ داد ؛ به‌ طوری‌ كه‌ مهمترین‌ كارگزار حكومتی‌ ایران‌ در این‌ دوره‌، ابوعلی‌ حسن‌ ابن‌ اسحاق‌ ،معروف‌ به‌ نظام‌ الملك‌ بود كه‌ از زمان‌ آلب‌ ارسلان‌ تا پایان‌ دورة‌ ملكشاه‌، مقام‌ صدارت‌ اعظمی‌ دولت‌ مقتدر سلجوقی‌ را در دست‌ داشت‌ .

 

             امپراتوری‌ وسیع‌ سلجوقی‌ نه‌ تنها ناگزیر از دفاع‌ ایران‌ و میراث‌ ایرانیت‌ در مقابل‌ هجوم‌ اقوام‌ مختلف‌ در شرق‌ و غرب‌ گردید ،بلكه‌ عامل‌ نزدیكی‌ میان‌ ملل‌ تابع‌ قلمرو سلجوقی‌ ،یعنی‌ نزدیكی‌ شرق‌ مدیترانه‌ با اروپای‌ جنوبی‌ و غربی‌ شد . (14)

 

             با تشكیل‌ امپراتوری‌ پهناور مغولان‌ از آسیای‌ مركزی‌ تا حدود سوریه‌ و میان‌ رودان‌ ،روسیه‌ و اروپای‌ خاوری‌ زمینه‌های‌ از بین‌ رفتن‌ موانع‌ و محدودیت‌های‌ ملی‌ و نزدیك‌ شدن‌ مجدد ملل‌ مختلف‌ به‌ ایران‌ فراهم‌ گردید. در نتیجة‌ این‌ نزدیكی‌ ،رابطة‌ بین‌ شرق‌ و غرب‌ كه‌ از زمان‌ سلجوقیان‌ و جنگ‌های‌ صلیبی‌ به‌ طور قابل‌ ملاحظه‌ افزایش‌ یافته‌ بود ،در دورة‌ مغولان‌ به‌ طور بی‌ سابقه‌ توسعه‌ یافت‌ .

 

             از همین‌ دوره‌ است‌ كه‌ سیاحان‌ و سوداگران‌ (نظیر ماركوپولو) برای‌ آگاهی‌ از اوضاع‌ و احوال‌ شرق‌ افسانه‌ای‌ و دست‌ یافتن‌ به‌ ثروت‌ این‌ نواحی‌ و اشاعة‌ آیین‌ مسیح‌ ،از راه‌ اروپا و ایران‌ به‌ آسیا رفته‌ و در مقابل‌ ،سفرا و نمایندگان‌ از طرف‌ شاهزادگان‌ مغول‌ (ایلخانان‌) روانة‌ كشورهای‌ مختلف‌ اروپایی‌ شدند. بازرگانی‌ بین‌ المللی‌ و انواع‌ كالاهای‌ مورد مبادله‌ نیز در این‌ دوران‌ حائز اهمیت‌ است‌ ؛ زیرا بخش‌ عمدة‌ این‌ بازرگانی‌ از راه‌ ایران‌ ،از جادة‌ معروف‌ ابریشم‌ در شمال‌ و جادة‌ ادویه‌ در جنوب‌ بوده‌ و اساس‌ شروع‌ اكتشافات‌ بزرگ‌ جغرافیای‌ قرن‌ پانزدهم‌ و شانزدهم‌ و انقلاب‌ بزرگ‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ عهد رنسانس‌ می‌باشد . (15)

 

             با به‌ قدرت‌ رسیدن‌ صفویان‌ و وحدت‌ ملی‌ و دینی‌ در ایران‌ ،زمینه‌های‌ بسیاری‌ برای‌ رشد فرهنگ‌ و تمدن‌ در این‌ عهد به‌ وجود آمد .به‌ ویژه‌ آنكه‌ اكثر پادشاهان‌ این‌ سلسله‌ ،خود اهل‌ هنر و شعر و شاعری‌ بوده‌ و در مكتب‌ هرات‌ پرورش‌ یافته‌ بودند. انتشار زبان‌ فارسی‌ دری‌ در سرزمین‌های‌ پهناور هند توسط‌ مهاجرین‌ ،تا آن‌ جا گسترش‌ یافت‌ كه‌ در دربار آنان‌، دیوان‌ها و دفاتر به‌ زبان‌ فارسی‌ تحریر می‌شد. كتاب‌های‌ زیادی‌ در شعر ،تاریخ‌، تصوف‌ و دین‌ به‌ رشته‌ تحریر درآمد و مكتب‌ هندی‌ صفوی‌ را به‌ وجود آورد .

 

             در این‌ دوران‌ ،رهبران‌ كشیشان‌ گرملی‌ و آگوستینی‌ از طرف‌ فیلیپ‌ دوم‌ ،پادشاه‌ متعصب‌ كاتولیك‌ اسپانیا و پاپ‌ ،به‌ تبلیغ‌ دین‌ مسیح‌ پرداختند. و چندین‌ كلیسا در جلفای‌ اصفهان‌ ،شیراز و در نقاط‌ دیگر ،ایجاد نمودند. این‌ ارتباط‌ باعث‌ شد كه‌ اتحادی‌ میان‌ ایران‌ صفوی‌ و پادشاهان‌ عیسوی‌ در مقابل‌ دشمن‌ مشترك‌ ،یعنی‌ عثمانی‌، به‌ وجود آید .

 

             در دوران‌ افشاریه‌ ،وحدت‌ مجدد ایران‌ و حملات‌ نظامی‌ نادر به‌ هندوستان‌ و انتقال‌ ثروت‌ هند به‌ ایران‌، باعث‌ ارتباط‌ مجدد ایرانیان‌ با هندیان‌ گشت‌. (16)  در این‌ دوران‌ و دوران‌ زندیه‌ ،كمپانی‌های‌ هند شرقی‌ و غربی‌ ،هم‌ زمان‌ با انتقال‌ كالاها و ایجاد مراكز تجاری‌ در بنادر جنوب‌ ایران‌ ،باعث‌ انتقال‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ اروپایی‌ به‌ این‌ سرزمین‌ شدند و در نتیجه‌ ،ساختارهای‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ایران‌ را تحت‌ تأثیر قرار دادند . (17) اما بازتاب‌ این‌ اثرات‌ بیشتر در زمان‌ دولت‌ قاجار شكل‌ گرفت‌ ،زیرا در این‌ دوران‌ و از زمان‌ عباس‌ میرزا و قائم‌ مقام‌ فراهانی‌ و سپس‌ امیركبیر بود كه‌ زمینه‌های‌ ارتباط‌ اقتصادی‌ ،اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ایران‌ با دول‌ اروپایی‌ فراهم‌ شد. ایجاد مدرسه‌ دارالفنون‌ ،نهضت‌ ایجاد مدارس‌ ،اعزام‌ ایرانیان‌ برای‌ تحصیل‌ به‌ كشورهای‌ فرنگ‌ و بازگشت‌ آنان‌ به‌ ایران‌ ،انتشار سفرنامه‌ها كه‌ در برگیرندة‌ مشاهدات‌ و مطالبات‌ در زمینة‌ نظام‌ حكومتی‌ و دیگر مسائل‌ همچون‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ سیستم‌ اداری‌ و دستگاه‌ دادگستری‌ انگلیس‌ ،شرح‌ استقلال‌ آمریكا و یا انقلاب‌ 1789 فرانسه‌ و نیز طرح‌ آزادی‌ انتخابات‌ ،تفكیك‌ قوا ،قانون‌ و آزادی‌ بیان‌ ،در واقع‌ نظام‌ حاكمیت‌ پارلمانی‌ مشروطه‌ را در ایران‌ معرفی‌ نمود.

 

             مشروطة‌ ایران‌ از نظر عوامل‌ بیرونی‌ ،دنباله‌ و ادامة‌ سیر جنبش‌های‌ مشروطه‌ گرایی‌ بود كه‌ در بسیاری‌ از كشورهای‌ جهان‌ ،در آن‌ زمان‌ رو به‌ گسترش‌ نهاده‌ بود. ارتباط‌ با روسیه‌ و تركیة‌ عثمانی‌ و پیوندهای‌ ایرانیان‌ با مصر و هند و آگاهی‌ از وقایع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ در چین‌ و ژاپن‌ ،همگی‌ زمینه‌های‌ كوشش‌های‌ پی‌ گیرانه‌ برای‌ پایه‌ ریزی‌ نظام‌ مشروطیت‌ در ایران‌ را فراهم‌ می‌آورد .

 

             به‌ عبارت‌ دیگر ،این‌ انقلاب‌ تحت‌ تأثیر و تأثر فرایند تحولات‌ و همبستگی‌ همیشگی‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ بشری‌ شكل‌ و قوام‌ یافت‌ .

 

 پی‌ نوشت‌ :

 

 1ـ پیر آمیه‌ ،تاریخ‌ عیلام‌ ،ترجمه‌ شیرین‌ بیانی‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌ ،1349 ،ص‌ 24 .

 

 2ـ اردشیر خدادیان‌ ،تاریخ‌ ایران‌ باستان‌ ،تهران‌ ،نشر تاریخ‌ ،1376 ،صص‌ 8 - 177 .

 

 3ـ دیاكونوف‌ ،تاریخ‌ ماد،ترجمه‌ كریم‌ كشاورز ،تهران‌ ،بنگاه‌ ترجمه‌ و نشر كتاب‌ ،1345، ص‌ 324 .

 

 4ـ گیرشمن‌ .ن‌ ،ایران‌ از آغاز تا اسلام‌، ترجمه‌ دكتر محمد معینی‌ ،تهران‌ ،بنگاه‌ ترجمه‌ و نشر كتاب‌ ،1336، صص‌ 181 و 182 .

 

 5ـ اومستد ،تاریخ‌ شاهنشاهی‌ هخامنشی‌ ،ترجمه‌ محمد مقدم‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ امیركبیر ،1340 ،ص‌ 283 .

 

 6ـ ریچارد.ن‌.فرای‌ ،میراث‌ باستانی‌ ایران‌ ،ترجمه‌ مسعود رجب‌ نیا،تهران‌ ،بنگاه‌ ترجمه‌ و نشر كتاب‌ ،1364 ،ص‌ 94.

 

 7ـ م‌ .اداندامایف‌ ،تاریخ‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ هخامنشیان‌ ،ترجمه‌ میركمالی‌ نبی‌ پور ،تهران‌ ،نشر گستره‌ ،1358 ،ص‌ 38 .

 

 8_ B.Philih, Lozinski. The Original Homoland Of The Parthians , New Haven , 1959.p.12.

 

 9 -R.R.S.Moorey. Ancient IRAN, Oxford,1975.

 

 10-Vh.Smithe. The indo - Parthian dynastis, 1906.

 

 11- علی‌ سامی‌ ،تاریخ‌ تمدن‌ ساسانی‌ ،شیراز ،انتشارات‌ نوید ،1342 ،صص‌ 101 و 102 .

 12ـ حسینعلی‌ ممتحن‌ ،سرگذشت‌ جندی‌ شاپور ،اهواز ،دانشگاه‌ جندی‌ شاپور ،1347 ،ص‌ 35 .

 

 13ـ حسینعلی‌ ممتحن‌ ،راز بقای‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ ایران‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ دانشگاه‌ ملی‌ (شهید بهشتی‌)،بی‌ تا،صص‌ 35ـ 25 .

 

 14ـ لارنس‌ لاكهارت‌ ،میراث‌ ایران‌ ازنظر مردم‌ زمین‌ ،ترجمه‌ مشفق‌ كاشانی‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ امیركبیر،1340،صص‌ 503 و504.

 

 15ـ ولادیمیر تسف‌ ،چنگیزخان‌ ،ترجمه‌ شیرین‌ بیانی‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ اساطیر ،1367، ص‌ 34 .

 

 16ـ لارنس‌ لاكهارت‌ ،نادرشاه‌ ،ترجمه‌ مشفق‌ همدانی‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ امیركبیر ،1357، ص‌ 124 .

 

 17ـ فریدون‌ آدمیت‌ ،ایدئولوژی‌ مشروطیت‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ پیام‌ ،1355 ،ص‌ 27. همچنین‌ برای‌ اطلاع‌ بیشتر ن‌ .ك‌ .به‌ :احمد كسروی‌ ،مشروطیت‌ ایران‌ ،تهران‌ ،انتشارات‌ كتاب‌ حبیبی‌ ،بی‌تا ،ج‌ 1،صص‌ 28  و 29 .

 

                                                                                                         عزت‌ الله‌ نوذری‌  


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 30 تیر 1389  ساعت 10:17 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

یکی از رخدادهای شگرف و شگفت‏انگیز که در صدر اسلام و برای شخص پیامبر اکرم (ص) اتفاق افتاد، سفر اعجازآمیز «معراج» است که یکی از بزرگترین معجزه‏های رسول اکرم (ص) بوده و عقول بشری از درک حقیقت آن عاجز است. این معجزه الهی در سایه عبودیت و بندگی خالص نبوی (ص) حاصل شده است و آیات و روایات بسیاری، از آن با عظمت و شکوه یاد کرده است.

 

در حقیقت معراج، سفر رسول اکرم (ص) از زمین به سوی عرش بود. در این باره اختلافها زیاد است، بعضی معتقدند که این سفر جسمانی بود و عده‏ای بر این باورند که سفری روحانی بود.

 

در این نوشتار مختصر بر آنیم تا با مطالعه در آیات الهی و روایات اسلامی ضمن بیان عظمت این سفر اعجازآمیز، به برخی از ابهاماتی که درباره این موضوع مهم اسلامی وجود دارد، پاسخ دهیم.

 

● مفهوم معراج‏

 

عروج به معنای بالا رفتن است. به شبی که دعا بالا رود لیلة المعراج گویند؛(۱) و نیز حرکت (با جسم) در زمین و بر روی زمین را گویند،(۲) و «اسار و اسراء» به معنای راندن است، یا سیر در شب را گویند،(۳) و معنای روح و جسم هم روشن است. راغب اصفهانی، روح را به معنای نفس گرفته است.(۴) بنابراین، حقیقت معراج، سیر در زمین و جهان‏های بالا و دوردست است.

 

نکته درخور توجه در اینجا این است که داستان معراج پیامبر اکرم(ص) مرکب از دو قسمت بوده، قسمت نخست آن سفر با مرکب فضاپیمایی به نام «براق»(۵) از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی بود که آن حضرت در مدت کوتاهی در آن نقطه پایین آمد، و از نقاط مختلف مسجد، و «بیت اللحم» که زادگاه حضرت عیسی (ع) است و منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنها دیدن کرد؛ و در برخی از منازل دو رکعت نماز گزارد. البته ناگفته نماند آن حضرت این مسیر را در یکی از شبها در دوران رسالت در مکه از طریق اعجاز طی کرده است، که این قسمت را اصطلاحاً در کتابها و تواریخ «إسراء» می‏نامند و قسمت دوم داستان معراج، سیر آن حضرت از مسجدالاقصی به آسمانها انجام شده و «ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد؛ و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت، و از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازدیدی به عمل آورد؛ درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهد فرمود.»(۶) این قسمت سفر اعجازآمیز آسمانی را اصطلاحاً «معراج» می‏نامند.

 

رسول اکرم (ص) در این سیر آسمانی (معراج) با رموز هستی و اسرار شگفت‏انگیز دستگاه عظیم آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی‏پایان خداوند کاملاً آگاه گشت. سپس به سیر خود ادامه داد، و به «سدرة المنتهی»(۷) رسید، و آن را سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. در این هنگام برنامه سفر اعجازآمیز وی پایان یافت، سپس مأمور شد از همان راهی که پرواز نموده بود بازگشت نماید. در برگشت نیز در «بیت‏المقدس» فرود آمد، و روانه مکه و وطنش گردید.

 

● معراج در آینه آیات و روایات‏

 

هر موضوعی را که قرآن‏کریم بدان اشاره فرموده است از ضروریات دین در میان مسلمان می‏باشد. داستان نیز این چنین است. یعنی، معراج اجمالاً یکی از ضروریات دین و صریح قرآن و جمله مسلمات در میان تمام فرق اسلام است؛ پس انکار آن، انکار ضروری دین و موجب ارتداد است؛ بنابراین، هر فرد مسلمان که معتقد به قرآن و روایات اسلامی و اتفاق مسلمانان باشد، نمی‏تواند آن را انکار نماید؛ زیرا، معراج ریشه قرآنی دارد و در دو سوره از قرآن‏کریم به سرگذشت این سیر جسمانی و روحانی تصریح شده است.

 

اول) سوره اسراء، که شروع این سفر اعجازآمیز را متذکر است:

 

«سبحان الذی اسرای بعبده لیلاً من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا إنه هو السمیع البصیر»(۸)پاک و منزه است آن خدایی که بنده‏اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که در سرزمین مبارک و مقدسی واقع شده برد، تا آیات و نشانه‏های (عظمت) ما را ببیند، او شنوا و بینا است.

 

دوم) سوره «النجم» که به قسمتهایی از این سفر آسمانی اشاره دارد که در ضمن ۶ آیه، از آیه ۱۳ تا ۱۸ قسمت دوم معراج، یعنی سیر آسمانی را بیان می‏کند. آنجا که می‏فرماید: «و لقد رءاه نزلة اُخری، عند سدرة المنتهی، عندها جنة المأوی، اذ یغشی السدرة ما یغشی، مازاغ البصر و ما طغی، لقد رأی من آیات ربّه الکبری» آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله می‏کنید؟! و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، نزد «سدرة المنتهی»، که «جنت المأوی» در آنجاست. در آن هنگام که چیزی (= نور خیره کننده‏ای) سدرة المنتهی را پوشانده بود، چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد (آنچه دید واقعیت بود). او پاره‏ای از آیات و نشانه‏های بزرگ پروردگارش را دید.

 

غالب مفسران، آیات سوره «النجم» را هم در ارتباط با قضیه معراج پیامبر (ص) دانسته‏اند.(۹)

 

همچنین در آیه دیگری از قرآن‏کریم به صورت اشاره، برخی از تماسهای پیامبر(ص) را در شب معراج تأیید می‏کند و آن آیه ۴۵ سوره «زخرف» است: «و سئلْ مَن ارسلنا مِن قبلک من رسلنا اجعلنا من دون الرحمن ءالهةً یُعبدون؛ ای پیامبر! از پیامبرانی که قبل از تو فرستادیم بپرس: آیا ما برای آنها معبودانی غیر از خدای رحمان برای پرستش قرار داده بودیم؟!»

 

آیا پرسش پیامبر اکرم (ص) از انبیای گذشته به جز با رویارویی با آنها ممکن است؟ و در کدام مجمعی غیر از آن شب معهود این امر مواجهه میسر شد؟

 

روایتی هم از امام باقر (ع) در تفسیر این آیه شریفه به همین معنا وارد شده است و نیز علامه مجلسی در «جلد ۱۸ بحارالانوار، باب اثبات المعراج» این آیه شریفه را در زمره آیات معراج مطرح نموده است.

 

ناگفته پیداست که با امعان‏نظر در مطالب یاد شده، بدون مراجعه به روایات تفسیری معراج، تنها از تأمل در آیات سوره «اسرا» و «النجم» به تصویر نسبتاً روشنی از این سفر مبارک اعجازآمیز رسول خدا (ص) دست می‏یابیم.

 

در منابع روایی اسلام روایات زیادی درباره معراج وارد شده که بسیاری از علمای اسلام، تواتر یا شهرت آن را تصدیق کرده‏اند،(۱۰) که به عنوان نمونه و رعایت اختصار به دو روایت و آن هم از طریق فریقین اشاره می‏کنیم:

 

۱) امام باقر (ع)در ضمن روایتی که طولانی است فرمود: «و لکنّه اسری به... و اشار بیده الی السماء؛ و لکن پیامبر را از مسجدالحرام تا آسمانها سیر داد.»(۱۱)

 

۲) زمخشری حدیثی را نقل نموده است که در قسمتی از آن چنین آمده است: «و قد عرج به الی السماء فی تلک اللیله... و انه لقی الانبیاء و بلغ البیت‏المأمور و سدرةالمنتهی؛ در حالی که سیر داده شده بود بسوی آسمان در این شب و عجائب آسمان به او نشان داده شده، و انبیاء را ملاقات نموده بود و تا بیت‏المأمور و سدرةالنتهی سیر نمود.»(۱۲) در این حدیث «عرج به»، به معراج جسمانی اشاره دارد؛ از اینجا معلوم می‏شود روایاتی که فقط دلالت بر معراج روحانی دارد، چون مخالف ظاهر قرآن کریم است، قابل اعتماد نیست.

 

سخن از این که آیا تنها روح بزرگ پیامبر (ص) در خواب و مکاشفه در این سفر همراه جبرئیل بوده و یا آن حضرت با این بدن خاکی دعوت به عالم بالا شده است، مورد اختلاف است. با این که صریح قرآن و روایات اسلامی گواهی قطعی بر جسمانی بودن آن می‏دهد؛ چنان که فقیه و مفسر بزرگ شیعه، مرحوم طبرسی، در تفسیر «مجمع البیان» اتفاق علماء را بر جسمانی بودن معراج نقل می‏کند.(۱۳)

 

همچنین محدث عالیقدر شیعه، علامه مجلسی (ره)، و مفسر معروف اهل سنت، فخررازی، معتقدند که اهل تحقیق بر این باورند که به مقتضای دلالت قرآن‏کریم و روایات متواتر شیعه و سنی، خدای متعال روح و جسد پیامبر اسلام (ص) را از مکه به مسجدالاقصی و سپس از آنجا به آسمانها برد و انکار این مطلب، یا تأویل آن به عروج روحانی، یا وقوع آن در خواب، ناشی از کمی تتبع یا سستی دین و ضعف یقین است.(۱۴)

 

▪ برای اثبات این موضوع دلائل و شواهدی وجود دارد که:

 

۱) کلمه «عبد» نشان می‏دهد،(۱۵) که این سفر در بیداری و این سیر، جسمانی بوده است؛ چون وقتی گفته می‏شود: فلان شخص را به فلان نقطه بردم، یعنی خودش را با همان جسم و روح، نه این که در عالم خواب و خیال برده؛ مگر قرینه‏ای برخلاف باشد. بنابراین، از باب آن که قرآن خود مفسر خود است می‏بینیم در سوره «جن» آیه ۱۹ می‏فرماید: «و انّه لمّا قام عبدالله یدعوه» و در سوره «علق» آیه ۱۰ می‏فرماید: «عبداً اذا صلی» از عبد اراده مجموع روح و جسم شده است. یعنی پیامبر اسلام (ص) با تن و جسم خود به عالم بالا عروج کرده است و این سیر جسمانی و روحانی بوده است، نه روحانی تنها، و معلوم است چنین سیری، از مسجدالحرام تا بیت‏المقدس (حدود یکصد فرسخ) در صورتی یک ارزش و معجزه حساب می‏شود که با جسم بوده باشد.

 

همچنین در تأیید و تقویت بیشتر این نظر (جسمانی بودن معراج) آیت ا... سبحانی می‏فرماید: «قریش از شنیدن این که پیامبر ادعا نمود من در ظرف یک شب همه این اماکن (سیر به مسجدالاقصی و عروج به آسمانها) را سیر نموده‏ام، سخت ناراحت شدند، و جداً به تکذیب او برخاستند؛ به طوری که جریان معراج وی در همه محافل قریش موضوع روز شد؛ هرگاه سیر این عوالم به صورت یک رؤیا بود، معنا نداشت که قریش به تکذیب حضرت برخیزند، و جنجالی راه بیندازند؛ زیرا گفتن این که من در شبی از شبها در هنگام خواب، چنین خوابی را دیده‏ام، هرگز موجب نزاع و اختلاف نمی‏گردد، چون سرانجام هر جه هست خواب است، و تمام امور محال و غیر ممکن و به دور از ذهن، در خواب به صورت ممکن درمی‏اید.»

 

ایشان می‏افزاید: «این نظر (معراج در خواب و عالم مکاشفه بود) آن قدر ارزش ندارد، که ما آن را دنبال کنیم؛ ولی افسوس اینجاست که برخی از دانشمندان مصری، مانند «فرید وجدی»(۱۶) این نظر را پسندیده و با سخنان بی‏اساس، به تحکیم آن پرداخته است. با این همه، بهتر آن است که از این مطلب بگذریم.»(۱۷)

 

شیخ طوسی (ره) در تفسیر «التبیان»، ذیل این آیه شریفه می‏فرماید: «علمای شیعه معتقدند که خداوند در همان شبی که پیامبرش را از مکه به بیت‏المقدس برد، او را به سوی آسمانها عروج داد، و آیات عظمت خویش را در آسمانها به او ارائه فرمود؛ و این در بیداری بود، نه در خواب.»

 

۲) لفظ «سبحان» که در ابتدای سوره اسراء آمده حکایت از اعجازگونه بودن این جریان مهم دارد که خداوند متعال برای رفع استبعاد مردم، خود را از هرگونه عیب و نقص و ناتوانی تنزیه می‏کند و گرنه سیر روح منهای جسد که از محدویت‏های عالم مادی رها باشد، این تعبیر را نمی‏طلبد.

 

۳) آن‏که در سوره «النجم» ماده «رؤیت» بکار رفته: «ما زاغ البصر و ماطغی، لقد رأی من آیات ربه الکبری»؛ چشم پیامبر(ص) دچار خطا و انحراف نشد. او نشانه‏های بزرگ خدای خود را مشاهده کرد. این دو آیه شریفه به روشنی می‏رساند که این رؤیت با همین و حالت بیداری پیامبر(ص) رخ داده، نه در حالت خواب و عالم مکاشفه.

 

سؤالی که در اینجا مطرح می‏شود این است که بر اساس تناسب بین رائی و مرئی (بیننده و دیده شده)، این چشم مادی تنها آنچه را که از جنس خود باشد را می‏بیند نه روح مجرد را و فرشتگانی که در ذات وجوشان طبیعت مادی راه ندارد. بنابراین، دیدارهای پیامبر(ص) با انبیای گذشته و برپا شدن نماز جماعت در بیت‏المقدس که آن تمامی انبیاء و رسل به خاتم خود (پیامبر اسلام) اقتداء کردند و حجت با فرشتگان و رؤیت اهل بهشت و جهنم که شرحش در اخبار آمده، چگونه صورت گرفته است؟

 

پاسخ آن است که: این امر با تمثل ارواح در ابدان مناسب خود، و مفارقت نوریه در قالب‏های مثالی، شدنی است؛ چنان که جبرئیل(ع) در برابر حضرت مریم به صورت مردی ظاهر گشت. ناگفته نماند که ما این برخوردها را در نقل روایاتی که در این‏باره رسیده، تا جایی می‏پذیریم که برهان عقلی آن را مردود نداند و بر این اصل، آن قسمتهایی که در پاره‏ای از روایات، مراحل نهایی و اوج صعود حضرت را بازگو می‏کند که ملاقات با پروردگار است و چگونگی آن که ملازم است با جسمیت خدای متعال، به هیچ وجه پذیرفته نیست؛ به عنوان نمونه: ابن هوازن قشیری (متوفی ۴۶۵) در کتاب معراجش روایت می‏کند که پیامبر (ص)، پروردگارش را با همین چشم سر دید، یا آن که از پیامبر نقل کرده است که: خدای خود را دیدم در حالی که دو کفش از طل در پای وی بود و در نوشته‏های برخی از خاورشناسان آمده است: در آخرین آسمان، پیامبر (ص) به خداوند به اندازه‏ای نزدیک شد که صدای قلم خدا را می‏شنید و می‏فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد می‏باشد.(۱۸)

 

متأسفانه جریان معراج پیامبر (ص) مانند بسیاری دیگر از جریان‏های صحیح تاریخی، از روی غرض‏ورزی یا ساده‏لوحی و اعمال سلیقه‏های شخصی در طول تاریخ آمیخته با خرافات عجیب و غریبی شده است که قیافه اصلی آن را از نظر کسانی که مطالعه کافی در این قسمت ندارند، ناپسند نشان داده است.

 

درباره مطالب مزبور (دیدن خداوند و...) می‏گوییم: لازمه رؤیت با چشم، محدود بودن مرئی است و هر محدودی، محدودکننده‏ای باید، پس او نمی‏تواند واجب الوجود باشد و آیا نشنیده‏اید این کلام امام علی (ع) را که در جواب «ذعلب یمانی» فرمود: «لاتدرکه العیون بمشاهدة العیان و لکن تدرکه القلوب بحقایق الایمان...»(۱۹) و فرازی دیگر از کلام ۱۸۲ می‏فرماید: او مکان ندارد و با حواس ظاهری ادراک نگردد و با مردمان مقایسه نشود. او با موسی سخن گفت و آیات خویش را به او نمایاند، بدون آن که از اعضا و جوارح و ابزاری همانند بشر استفاده کرده باشد.

 

آخرین ابهام و یا سؤالی که در باره معراج مطرح می‏شود این است: آیا معراج پیامبر(ص) به عنوان یک بشر، از نظر علوم طبیعی امکان‏پذیر است؟

 

در پاسخ، مقدمه ذکر می‏کنیم: اساساً اعتقاد ما بر آن است که شریعت حیات‏بخش اسلام و قوانین نورانی آن از طرف خالق هستی‏بخش حکیم، تنظیم و توسط بهترین‏ها که انبیا، و ائمه معصومین (ع) هستند به بشر ابلاغ شده است. ازاین‏رو، آنچه که جنبه خرافی داشته و با عقل و علم و حکمت منافی باشد در آن راه ندارد. ما پیرو مذهبی هستیم که علوم روز آن را تأیید می‏کند، بلکه این مذهب پویا خود، دانشهایی را پایه‏گذاری کرده است، ولی باید متوجه بود که منظور از علوم تنها آن دسته از مسائلی است که صد در صد جنبه قطعی به خود گرفته، نه هر آنچه که به عنوان علم مطرح شود؛ زیرا ممکن است در پرتو اکتشافات دیگری دیر یا زود دگرگون شود و این دسته در میان علوم کم نیستند.

 

کوتاه سخن آن که ما می‏گویی میان عقائد مسلمان مذهبی و مسائل قطعی علوم، رابطه تنگاتنگ وجود دارد و هر کدام دیگری را تقویت می‏کند.

 

از این مقدمه نتیجه می‏گیریم که بسیاری از موانع سفر انسان به فضا با اختراعات و اکتشافات علم روز از میان بر داشته شده است و اموری که زمانی غیرمعقول انگاشته می‏شد با پیشرفت بشر در عرصه‏های علمم و صنعت و فناوری به امری ممکن و معقول مبدل شد و انسان در این عصر تسخیر فضا و ... توانست بر مشکل جاذبه زمین، پرتوهای خطرناک شهابهای آسمان، فقدان اکسیژن، مشکل بی وزنی فائق آید.

 

ولی سخن در این است: آیا تنها این موجود ضعیف (بشر) که سراپا فقر و نیاز است، و پس از گذشت قرنها تلاش و کوشش طاقت‏فرسا با تجهیزات کذائی، توان سفر به کرات آسمانی را دارد؟ و آیا خالق قادر متعال او از ابداع وسیله‏ای که بهتر از سفینه‏های فضایی مدرن، این مأموریت را انجام دهد، عاجز است؟!

 

روی سخن با مسلمانان است آیا هیچ فرد خداپرستی که ایمان به قدرت لایزال و بی‏پایان الهی دارد. (ان الله علی کل شی‏ء قدیر) می‏تواند انکار کند؟ آیا برای خدای متعال مانعی دارد که وسیله مرموزی که از فکر محدود بشر بیرون است در اختیار پیامبرش بگذارد تا بتواند در آسمانها سیر کند و عجائب آیات پروردگارش مشاهده نماید؟ جواب البته منفی است. چه مانعی در مقابل عظمت و قدرت خدای متعال می‏تواند ابراز وجود کند!

 

جایی که بشر با این فکر محدود در پرتو صنعت و تکنولوژی، همه موانع را برطرف کرد و توانست فضانوردانی را در قمر (کرات آسمانی) پیاده کند و در ماوراء جوّ به حرکت درآورد، به یقین پیامبران الهی می‏توانند با عنایت خداوند بزرگ که قدرت او مافوق قدرتها است و خالق تمام موجودات و قدرتهاست بدون اسباب ظاهری و خارجی ایجاد کنند.

 

پیامبر اسلام (ص) با عنایت خداوند بزرگ به معراج رفته است. هرگاه برنامه سیر تاریخی پیامبر، در پرتو عنایت الهی انجام گرفته باشد، به طور مسلم تمام این قوانین طبیعی در برابر اراده قاهره وی تسلیمند، و هر آنی در قبضه قدرت او هستند؛ از این رو، چه اشکالی دارد: خدایی که به زمین جاذبه داده است و به اجرام آسمانی اشعه کیهانی بخشیده، بنده برگزیده‏اش را به وسیله قدرت نامتناهی خویش، بدون اسباب ظاهری و خارجی از مرکز جاذبه خارج نماید، و اشعه‏های خطرناکی که در ماوراء جو وجود دارد، مانند اشعه ماوراءبنفش، اشعه‏ایکس و اشعه کیهانی، مصون بدارد.

پی‏نوشت‏ها:

۱. حسین راغب اصفهانی، المفردات، دفتر نشر الکتاب، دوم ۱۴۰۴ق، ص ۳۲۹.

۲. همان، ص ۲۴۷.

۳. احمد سیاح، فرهنگ جامع ، تهران: کتاب فروشی اسلام، ۱۳۵۴، ج ۱- ۲،ص ۶۹۰.

۴. مفردات راغب، ص ۲۰۵.

۵. براق نام مرکوبی است که بنا بر روایات، حضرت رسول(ص) شب معراج برپشت او آسمانها رادرنوردید.

۶. طبرسی، مجمع البیان، سوره اسراء،ج ۳، ص ۳۹۵.

۷. سدره یا سدرة المنتهی، نام درخت کُنار بزرگی است که بنابر روایات اسلامی بر بالای آسمان هفتم قرار دارد و برگش مانند گوش فیل و میوه اش مانند کوزه است. علم ملائکه و سایر مخلوقات به آن منتهی شود و از آن درنمی گذرد. هیچ موجودی، بجز پیامبر اسلام (ص) در شبِ معراج از آن درنگذشته است و آنچه ورای آن است جز خدای نداند. از پای این درخت رودهایی از آب صاف روشن و شیر تازه و باده خوشگوار، برای نوشندگان روان می گردد. دربارة آن گفته اند که اسب سوار، در سایه اش هفتاد سال راه می پیماید و یک برگ از آن روی تمام مردم سایه می افکند.(جعفر یاحقّی، دکتر جعفر محمّد: فرهنگ اساطیر و اشارات در ابیّات فارسی، ص ۲۴۱ - ۲۴۲.)

۸. سوره اسراء، آیه ۱.

۹. ر.ک: محمود زمخشری، الکشاف، دارالکتاب العربی، بیروت، چ سوم، ۴۰۷ ق، ج‏۴، ص ۴۱۹.

۱۰. تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۱۲.

1۱. محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، بیروت: مؤسسة الاعلمی مطبوعات، ج ۳، ص ۱۶۶-۱۷۱.

۱۲. الکشاف، ج ۲، ص ۶۴۷.

۱۳. مجمع البیان، ج‏۷، ص ۳۹۵.

۱۴. بحارالانوار، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، ج ۱۸، ص ۲۸۹ فخررازی، مفاتیح الغیب، ج ۵، ص ۵۴۰ - ۵۴۶.

۱۵. تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۹.

۱۶. دایرة المعارف، ج ۷، ص ۳۲۹، ماده «عرج».

۱۷. آیت اللّه جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم چاپ نهم، ۱۳۷۳، ج‏۱، ص ۳۸۶.

۱۸. «محمد پیامبری که از نو باید شناخت»، ص ۱۲۵.

۱۹. نهج البلاغه صبحی صالح، کلام ۱۷۹.پاسدار اسلام ـ ش ۲۹۶ - مرداد ۸۵


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 30 تیر 1389  ساعت 10:17 PM نظرات 0 | لينک مطلب

ترانزیستور -- مقاله فارسی با ترجمه به انگلیسی ( 100% رایگان )

موضوع مقاله: ترانزیستور

رشته: برق

 

گرایش: الکترونیک

 

کلیدواژه ها: BJT ، FET ، MOSFET

 

متن مقاله:

 

ترانزیستور را معمولاً به عنوان یکی از قطعات الکترونیک می‌‌شناسند. ترانزیستور یکی از ادوات حالت جامد است که از مواد نیمه رسانایی مانند سیلیسیم (سیلیکان) ساخته می‌شود.

ترانزیستور هم در مدارات الکترونیک آنالوگ و هم در مدارات الکترونیک دیجیتال کاربردهای بسیار وسیعی دارد. در آنالوگ می‌توان از آن به عنوان تقویت کننده یا تنظیم کننده ولتاژ (رگولاتور) و ... استفاده کرد. کاربرد ترانزیستور در الکترونیک دیجیتال شامل مواردی مانند پیاده سازی مدار منطقی، حافظه، سوئیچ کردن و ... می‌شود.به جرات می توان گفت که ترانزیستور قلب تپنده الکترونیک است.

 عملکرد

ترانزیستور از دیدگاه مداری یک عنصر سه‌پایه می‌‌باشد که با اعمال یک سیگنال به یکی از پایه‌های آن میزان جریان عبور کننده از دو پایه دیگر آن را می‌توان تنظیم کرد. برای عملکرد صحیح ترانزیستور در مدار باید توسط المان‌های دیگر مانند مقاومت‌ها و ... جریان‌ها و ولتاژهای لازم را برای آن فراهم کرد و یا اصطلاحاً آن را بایاس کرد.

 انواع

دو دسته مهم از ترانزیستورها BJT (ترانزیستور دوقطبی پیوندی) (Bypolar Junction Transistors) و FET (ترانزیستور اثر میدان) (Field Effect Transistors) هستند. ترانزیستورهای اثزمیدان یا FET‌ها نیز خود به دو دسته ی ترانزیستور اثر میدان پیوندی(JFET) و MOSFET‌ها (Metal Oxide SemiConductor Field Effect Transistor) تقسیم می‌شوند.

 ترانزیستور دوقطبی پیوندی

در ترانزیستور دو قطبی پیوندی با اعمال یک جریان به پایه بیس جریان عبوری از دو پایه کلکتور و امیتر کنترل می‌شود. ترانزیستورهای دوقطبی پیوندی در دونوع npn و pnp ساخته می‌شوند. بسته به حالت بایاس این ترانزیستورها ممکن است در ناحیه قطع، فعال و یا اشباع کار کنند. سرعت بالای این ترانزیستورها و بعضی قابلیت‌های دیگر باعث شده که هنوز هم از آنها در بعضی مدارات خاص استفاده شود.

 ترانزیستور اثر میدان پیوندی(JFET)

در ترانزیستورهای JFET(Junction Field Effect Transistors( در اثر میدان، با اعمال یک ولتاژ به پایه گیت میزان جریان عبوری از دو پایه سورس و درین کنترل می‌شود. ترانزیستور اثر میدانی بر دو قسم است: نوع n یا N-Type و نوع p یا P-Type. از دیدگاهی دیگر این ترانزیستورها در دو نوع افزایشی و تخلیه‌ای ساخته می‌شوند.نواحی کار این ترانزستورها شامل "فعال" و "اشباع" و "ترایود" است این ترانزیستورها تقریباً هیچ استفاده‌ای ندارند چون جریان دهی آنها محدود است و به سختی مجتمع می‌شوند.

انواع ترانزیستور پیوندی

pnp

شامل سه لایه نیم هادی که دو لایه کناری از نوع p و لایه میانی از نوع n است و مزیت اصلی آن در تشریح عملکرد ترانزیستور این است که جهت جاری شدن حفره‌ها با جهت جریان یکی است.

npn

شامل سه لایه نیم‌ هادی که دو لایه کناری از نوع n و لایه میانی از نوع p است. پس از درک ایده‌های اساسی برای قطعه ی pnp می‌توان به سادگی آنها را به ترانزیستور پرکاربردتر npn مربوط ساخت.


ساختمان ترانزیستور پیوندی ترانزیستور دارای دو پیوندگاه است. یکی بین امیتر و بیس و دیگری بین بیس و کلکتور. به همین دلیل ترانزیستور شبیه دو دیود است. دیود سمت چپ را دیود بیس _ امیتر یا صرفاً دیود امیتر و دیود سمت راست را دیود کلکتور _ بیس یا دیود کلکتور می‌نامیم. میزان ناخالصی ناحیه وسط به مراتب کمتر از دو ناحیه جانبی است. این کاهش ناخالصی باعث کم شدن هدایت و بالعکس باعث زیاد شدن مقاومت این ناحیه می‌گردد.


امیتر که به شدت آلائیده شده، نقش گسیل و یا تزریق الکترون به درون بیس را به عهده دارد. بیس بسیار نازک ساخته شده و آلایش آن ضعیف است و لذا بیشتر الکترونهای تزریق شده از امیتر را به کلکتور عبور می‌دهد. میزان آلایش کلکتور کمتر از میزان آلایش شدید امیتر و بیشتر از آلایش ضعیف بیس است و کلکتور الکترونها را از بیس جمع‌آوری می‌کند.


بازسازی اولین ترانزیستور جهان
بازسازی اولین ترانزیستور جهان

طرز کار ترانزیستور پیوندی طرز کار ترانزیستور را با استفاده از نوع npn مورد بررسی قرار می‌دهیم. طرز کار pnp هم دقیقا مشابه npn خواهد بود، به شرط اینکه الکترونها و حفره‌ها با یکدیگر عوض شوند. در نوع npn به علت تغذیه مستقیم دیود امیتر ناحیه تهی کم عرض می‌شود، در نتیجه حاملهای اکثریت یعنی الکترونها از ماده n به ماده p هجوم می‌آورند. حال اگر دیود بیس _ کلکتور را به حالت معکوس تغذیه نمائیم، دیود کلکتور به علت بایاس معکوس عریض‌تر می‌شود.

الکترونهای جاری شده به ناحیه p در دو جهت جاری می‌شوند، بخشی از آنها از پیوندگاه کلکتور عبور کرده، به ناحیه کلکتور می‌رسند و تعدادی از آنها با حفره‌های بیس بازترکیب شده و به عنوان الکترونهای ظرفیت به سوی پایه خارجی بیس روانه می‌شوند، این مولفه بسیار کوچک است.


شیوه ی اتصال ترازیستورها

اتصال بیس مشترک در این اتصال پایه بیس بین هر دو بخش ورودی و خروجی مدار مشترک است. جهتهای انتخابی برای جریان شاخه‌ها جهت قراردادی جریان در همان جهت حفره‌ها می‌شود.


اتصال امیتر مشترک مدار امیتر مشترک بیشتر از سایر روشها در مدارهای الکترونیکی کاربرد دارد و مداری است که در آن امیتر بین بیس و کلکتور مشترک است. این مدار دارای امپدانس ورودی کم بوده، ولی امپدانس خروجی مدار بالا می‌باشد.


اتصال کلکتور مشترک اتصال کلکتور مشترک برای تطبیق امپدانس در مدار بکار می‌رود، زیرا برعکس حالت قبلی دارای امپدانس ورودی زیاد و امپدانس خروجی پائین است. اتصال کلکتور مشترک غالبا به همراه مقاومتی بین امیتر و زمین به نام مقاومت بار بسته می‌شود.


نویسنده :فرهاد وحدانی،با تحقیق از حمیدرضا مروج ذکر شده توسط HoPPiCo

 ترانزیستور اثر میدان MOS

این ترانزیستورها نیز مانند Jfet‌ها عمل می‌کنند با این تفاوت که جریان ورودی گیت آنها صفر است. همچنین رابطه جریان با ولتاژ نیز متفاوت است. این ترانزیستورها دارای دو نوع PMOS و NMOS هستند که فناوری استفاده از دو نوع آن در یک مدار تکنولوژی CMOS نام دارد. این ترانزیستورها امروزه بسیار کاربرد دارند زیرا براحتی مجتمع می‌شوند و فضای کمتری اشغال می‌کنند. همچنین مصرف توان بسیار ناچیزی دارند.

به تکنولوژی‌هایی که از دو نوع ترانزیستورهای دوقطبی و Mosfet در آن واحد استفاده می‌کنند Bicmos می‌گویند.

البته نقطه کار این ترانزیستورها نسبت به دما حساس است وتغییر می‌کند. بنابراین بیشتر در سوئیچینگ بکار می‌‌روند AMB


ساختار و طرز کار ترانزیستور اثر میدانی - فت


ترانزیستور اثر میدانی ( فت ) - FET همانگونه که از نام این المام مشخص است، پایه کنترلی آن جریانی مصرف نمی کند و تنها با اعامل ولتاژ و ایجاد میدان درون نیمه هادی ، جریان عبوری از FET کنترل می شود. به همین دلیل ورودی این مدار هیچ کونه اثر بارگذاری بر روی طبقات تقویت قبلی نمی گذارد و امپدانس بسیار بالایی دارد.

فت دارای سه پایه با نهامهای درِین D - سورس S و گیت G است که پایه گیت ، جریان عبوری از درین به سورس را کنترل می نماید. فت ها دارای دو نوع N کانال و P کانال هستند. در فت نوع N کانال زمانی که گیت نسبت به سورس مثبت باشد جریان از درین به سورس عبور می کند . FET ها معمولاً بسیار حساس بوده و حتی با الکتریسیته ساکن بدن نیز تحریک می گردند. به همین دلیل نسبت به نویز بسیار حساس هستند.

نوع دیگر ترانزیستورهای اثر میدانی MOSFET ها هستند ( ترانزیستور اثر میدانی اکسید فلزی نیمه هادی - Metal-Oxide Semiconductor Field Efect Transistor ) یکی از اساسی ترین مزیت های ماسفت ها نویز کمتر آنها در مدار است.

فت ها در ساخت فرستنده باند اف ام رادیو نیز کاربرد فراوانی دارند. برای تست کردن فت کانال N با مالتی متر ، نخست پایه گیت را پیدا می کنیم. یعنی پایه ای که نسبت به دو پایه دیگر در یک جهت مقداری رسانایی دارد و در جهت دیگر مقاومت آن بی نهایت است. معمولاً مقاومت بین پایه درین و گیت از مقاومت پایه درین و سورس بیشتر است که از این طریق می توان پایه درین را از سورس تشخیص داد.

ترانزیستور چگونه کار می کند ؟
نماد و شماتیک پیوندها در ترانزیستورها در مطالب قبل بطور خلاصه راجع به دیودها و ترانزیستورها و پیوندهای PN صحبت کرده مثالهایی از کاربرد اصلی انواع دیود ارائه کردیم.
نماد و شماتیک پیوندها در ترانزیستورها در مطالب قبل بطور خلاصه راجع به دیودها و ترانزیستورها و پیوندهای PN صحبت کرده مثالهایی از کاربرد اصلی انواع دیود ارائه کردیم. در این قسمت راجع به گونه های ساده اولین ترانزیستورها که از سه لایه نیمه هادی تشکیل شده اند صحبت خواهیم کرد.
بصورت استاندارد دو نوع ترانزیستور بصورت PNP و NPN داریم. انتخاب نامه آنها به نحوه کنار هم قرار گرفتن لایه های نیمه هادی و پلاریته آنها بستگی دارد. هر چند در اوایل ساخت این وسیله الکترونیکی و جایگزینی آن با لامپهای خلاء، ترانزستورها اغلب از جنس ژرمانیم و بصورت PNP ساخته می شدند اما محدودیت های ساخت و فن آوری از یکطرف و تفاوت بهره دریافتی از طرف دیگر، سازندگان را مجبور کرد که بعدها بیشتر از نیمه هادیی از جنس سیلیکون و با پلاریته NPN برای ساخت ترانزیستور استفاده کنند.
تفاوت خاصی در عملکرد این دو نمونه وجود ندارد و این بدان معنی نیست که ترانزیستور ژرمانیم با پلاریته NPN یا سیلیکون با پلاریته PNP وجود ندارد.
نمای واقعی تری از پیوندها در یک ترانزیستور که تفاوت کلکتور و امیتر را بوضوح نشان می دهد. برای هریک از لایه های نیمه هادی که در یک ترانزیستور وجود دارد یک پایه در نظر گرفته شده است که ارتباط مدار بیرونی را به نیمه هادی ها میسر می سازد.
این پایه ها به نامهای Base (پایه) ، Collector (جمع کننده) و Emitter (منتشر کننده) مشخص می شوند. اگر به ساختار لایه ای یک ترانزیستور دقت کنیم بنظر تفاوت خاصی میان Collector و Emitter دیده نمی شود اما واقعیت اینگونه نیست. چرا که ضخامت و بزرگی لایه Collector به مراتب از Emitter بزرگتر است و این عملا" باعث می شود که این دو لایه با وجود تشابه پلاریته ای که دارند با یکدیگر تفاوت داشته باشند. با وجود این معمولا" در شکل ها برای سهولت این دو لایه را بصورت یکسان در نظر میگیردند.
بدون آنکه در این مطلب قصد بررسی دقیق نحوه کار یک ترانزیستور را داشته باشیم، قصد داریم ساده ترین مداری که می توان با یک ترانزیستور تهیه کرد را به شما معرفی کرده و کاربرد آنرا برای شما شرح دهیم.
مدار ساده برای آشنایی با طرز کار یک ترانزیستور بطور جداگانه بین E و C و همچنین بین E و B منابع تغذیه ای قرار داده ایم. مقاومت ها یی که در مسیر هریک از این منابع ولتاژ قرار دادیم صرفا" برای محدود کردن جریان بوده و نه چیز دیگر. چرا که در صورت نبود آنها، پیوندها بر اثر کشیده شدن جریان زیاد خواهند سوخت.
طرز کار ترانزیستور به اینصورت است، چنانچه پیوند BE را بصورت مستقیم بایاس (Bias به معنی اعمال ولتاژ و تحریک است) کنیم بطوری که این پیوند PN روشن شود (برای اینکار کافی است که به این پیوند حدود ۰.۶ تا ۰.۷ ولت با توجه به نوع ترانزیستور ولتاژ اعمال شود)، در آنصورت از مدار بسته شده میان E و C می توان جریان بسیار بالایی کشید. اگر به شکل دوم دقت کنید بوضوح خواهید فهمید که این عمل چگونه امکان پذیر است.
در حالت عادی میان E و C هیچ مدار بازی وجود ندارد اما به محض آنکه شما پیوند BE را با پلاریته موافق بایاس کنید، با توجه به آنچه قبلا" راجع به یک پیوند PN توضیح دادیم، این پیوند تقریبا" بصورت اتصال کوتاه عمل می کند و شما عملا" خواهید توانست از پایه های E و C جریان قابل ملاحظه ای بکشید. (در واقع در اینحالت می توان فرض کرد که در شکل دوم عملا" لایه PN مربوط به BE از بین می رود و بین EC یک اتصال کوتاه رخ می دهد.)
بنابراین مشاهده می کنید که با برقراری یک جریان کوچک Ib شما می توانید یک جریان بزرگ Ic را داشته باشید. این مدار اساس سوئیچ های الکترونیک در مدارهای الکترونیکی است. بعنوان مثال شما می توانید در مدار کلکتور یک رله قرار دهید که با جریان مثلا" چند آمپری کار می کند و در عوض با اعمال یک جریان بسیار ضعیف در حد میلی آمپر - حتی کمتر - در مدار بیس که ممکن است از طریق یک مدار دیجیتال تهیه شود، به رله فرمان روشن یا خاموش شدن بدهید.


(( دایرکتوری جامع مدارات و رباتیک ))



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 29 تیر 1389  ساعت 10:10 PM نظرات 0 | لينک مطلب
 

 

افسردگی نام غریبی نیست. فقط كافی است نگاهی دقیق تر به اطراف خود بیندازیم تا آن را ملموس تر مشاهده كنیم، چراكه در دنیای امروز ما خیلی ها گریبانگیر آن هستند .

افسردگی نام غریبی نیست. فقط كافی است نگاهی دقیق تر به اطراف خود بیندازیم تا آن را ملموس تر مشاهده كنیم، چراكه در دنیای امروز ما خیلی ها گریبانگیر آن هستند. البته در اینجا نمی خواهیم از علل و عوامل ابتلا به افسردگی بگوییم و فقط می خواهیم به نقش یكی از داروهای مؤثر در درمان این بیماری، اشاره ای داشته باشیم. دارویی كه نه هزینه دارد و نه زحمت، بلكه فقط اراده می خواهد و همت
خواننده نقطه سر خط امروز ما باشید تا با نكاتی در خصوص ورزش و افسردگی آشنا شوید :  
منظور از ورزش انجام حركات سخت ورزشی یا ورزش هایی كه نیاز به امكانات اولیه نظیر زمین و توپ دارند نیست، بلكه یك پیاده روی ساده بهترین نوع ورزش به شمار می آید
سه بار پیاده روی در هفته می تواند عاملی مهم برای درمان افسردگی باشد
دوچرخه سواری نیز یكی از ورزش های توصیه شده پزشكان برای درمان افسردگی است
ورزش پس از مدت زمانی كوتاه نتایج ثمر بخشی را هم از جنبه جسمی و هم از جنبه روحی، به دنبال دارد
سعی نكنید ورزش را برای خود سخت كنید. هرچه ساده تر و آسان تر ورزش نمایید، علاقه تان به ادامه آن نیز بیشتر می شود
تحقیقات نشان داده است؛ جوانانی كه برای مدت زمان پنج هفته به تمرین ایروبیك می پردازند، خیلی زودتر از كسانی كه روش های آرامش بخش روحی را تمرین می كنند، از بند استرس و افسردگی رهایی می یابند
ورزش خیلی سریع تر از داروهای ضد افسردگی در درمان این بیماری مؤثر است. همچنین، درمان آن طولانی مدت و سالم تر نیز هست
به هنگام ورزش فقط بر نحوه آهنگین حركات بدن و فعالیت ذهن تمركز كنید
ورزش با آرامش دادن به تنش ماهیچه ها و افزایش دادن به ضربان قلب، به سلامت ما كمك می كند
از آنجا كه افسردگی بر خواب تأثیرگذار است، ورزشبا خسته كردن بدن خواب راحتی را به ارمغان می آورد
یكی از پیامدهای ابتلا به افسردگی، بی اشتهایی است. اما ورزشبا سوزاندن كالری، شخص را گرسنه كرده و او را به غذا خوردن تشویق می كند
یكی از اثرات ورزش تناسب اندام است و همین امر باعث می شود كه حس اعتماد به نفس نیز پرورش یابد .

بمنظور بررسی نقش ورزش در پیشبرد صنعت در ابتدا لازم می دانم كه به این مسئله توجه شود كه هدف از ورزش كردن چیست ؟

بعضاً دیده می شود كه آنقدر به بعد جسمانی و فیزیكی ورزش توجه می شود و آنچنان به پیروزی و شكست و برد و باخت دقت می كنند كه هدف اصلی ورزش از یاد می رود .

اعتماد به نفس ، نیك خواهی و سالم اندیشی افراد است كه باعث می شود دیگران شیفته آنها شوند و روی آنها حساب جدی و مهمی باز كنند. ورزش های هماهنگ كننده جسم و ذهن با تكیه بر قسمت عرفانی آن می تواند این ویژگی را بوجود آورد كه در پی آن روحیه فعال ، پاك ، صمیمی و خلاق گروه سبب رشد و پیشرفت جامعه می شود. بر اساس این روش عملكرد انسانها از حالت خشك و ماشینی رفتار كردن با همدیگر دور شده و جو معنوی سالمی بر محیط حاكم می شود.

طبیعتاً لازم است كه ورزش در دو بعد جسم و ذهن پیش رود وگرنه پیشرفت در یكی و كم توجهی به دیگری باعث ایجاد اختلال در وجود فرد می شود.

سیستم خلقت بر اساس تعادل شكل گرفته است ( یین و یانگ ). بر این اساس می توان جسم و ذهن را  همانند دو اسب درنظر گرفت كه با تقویت هردوی آنها می توان درشكه ای را با قدرت و سلامت  در هر لحظه مقتدرانه پیش برد و یا با فعال كردن و رسیدگی به یكی از آنها و و عدم توجه به دیگری سبب انهدام آن شد.

بنابراین بمنظور ایجاد تعادل در اهداف ورزشی كشور از آنجاییكه پیشتر به جنبه های جسمانی و ارزشی ورزش از دیدگاه قهرمانی توجه شده ، این متن به بررسی نقش ورزش در ایجاد روحیه پهلوانی تمركز دارد تا در پی فرهنگ سازی روحیه ورزشكارانه و سالم اندیشی به اثرات مثبت انجام این تمرینات در ایجاد جامعه ای سالم تر ، بانشاط تر و با روحیه بالاتری توجه شود .

این جامعه می تواند بعنوان یك كارخانه ، كارگاه و یا هرگونه محیط صنعتی  دیگر در نظر گرفته شود و در وسعتی بالاتر بعنوان مردم جامعه در یك كشور و در جهان مد نظر باشد زیراكه هم اكنون كل جهان ، جهان صنعتی شده است و از افراد شاغل در محیط صنعتی ، مردم به دور ازصنعت نیز دچار رفتار خشك و خشن برخی از مبتلایان به این حالت شده اند.

هدف اصلی ایجاد روحیه پهلوانی است سپس روحیه قهرمانی

1) ورزش جسم و ذهن : راهكاری موثر در رفع افسردگی

در كشور ما روحیه افسرده و مضطرب به وفور دیده می شود . برخی ازمردم از روحیه افسرده شان آگاه و برخی از آنها ناآگاه اند.

گروه ناآگاه از دید خود زندگی می كنند در صورتیكه در زمان آگاه شدنشان نسبت به سلامت زیستن در سطحی برتر ، دوران پیش از آگاهی شان را دوران خودكشی تدریجی می خوانند.

یكی از عواملی كه می تواند مردم جامعه صنعتی را چه در محیط كارخانه ها و چه در شركتها و محیط های صنعتی سالم نگاه دارد ورزش كردن است.

بدنبال سلامتی افراد ، ارتقاء سطح بهره وری ایجاد خواهد شد كه پیشرفت كمی و كیفی كار بدلیل بهبود وضعیت روحی افراد و ارتقاء سطح توانمندی آنها حادث می شود.

مدی تیشن ورزش هماهنگ كننده ذهن و جسم یكی از ابزارهای بسیار مهم برای دستیابی به سلامتی برتر است :

مدی تیشن یا مراقبه یا مراقبت كه استاد شاعر ارجمندمان سعدی شیرازی راجع به آن در كتاب زیبای گلستان سعدی فرموده :

یكی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مكاشفت مستغرق شده ، 

حالی كه از این معامله باز آمد یكی از دوستان گفت در این بوستان كه بودی ما را چه تحفه كرامت كردی ؟

گفت در نظر داشتم چون به درخت گل رسم دامنی پركنم هدیه اصحاب را ،

چون به درخت گل رسیدم بوی گلم چنان مست كرد كه دامنم از دست برفت.

راهكاری موثر برای رسیدن به اهداف مورد نظر بوده و در سبك های Passive   و Active و   Dynamic  و  No Dimension  و   Kundalini  و ... همچنین ورزش هایی مثل   Taichi تاثیرهایی عالی دارد ، كه قبل از بررسی آنها و اثراتشان به نقش ورزش های شناخته شده عادی می پردازیم و سپس این مدل  ورزش ها را نیز بررسی می كنیم و به اثرات معنوی آنها می پردازیم

هنری دیوید تورو می گوید : گمان می كنم كه نمی توانم سلامت و روحیه ام را حفظ كنم ، مگر آنكه حداقل روزانه چهار ساعت در دشت و صحرا ، فارغ از تمام مشغولیات دنیایی ، گردش كنم.

دكتر روبرت اس براون می گوید : توصیه می كنیم هرنوع رژیم درمانی مؤثر و مطمئن كه برای افسردگی تجویز می شود ، حتماً تمرین های ورزشی را شامل شود.

در بیانیه های اجماعی انستیتو ملی بهداشت روانی ، انجمن بین المللی روان شناسی ورزش و سایر صاحبنظران در مورد اثرات روان درمانی مثبت ورزش اتفاق نظر وجود دارد.

پژوهش های متعددی نشان داده اند كه فعالیت جسمی مداوم و شدید (ورزش های هوازی (آیروبیك)) در مقابل پدیده های منفی مثل ترس  ، نگرانی  و فشارهای عصبی ( كه در محیط های صنعتی بیشتر بوجود می آید) اثر دافعه دارد. اگر ورزش بطور منظم انجام شودسبب بهتر شدن خودشناسی ، اعتمادبه نفس بیشتر  ، عصبانیت كمتر ، بهتر شدن عملكرد ذهنی ، آرامش بیشتر تحت شرایط  و فشارهای عصبی و كاهش افسردگی می گردد.

حداقل در یك دوجین از مطالعات ، نشان داده شده است كه در افسردگی خفیف  تا متوسط ورزش های آیروبیك اثری مشابه  سایر درمان های ضد افسردگی داشته اند.

بمنظور ایجاد اعتقاد بیشتر به نقش ورزش در ارتقاء سطح توانمندی افراد و افزایش میزان بهره وری از نیروی فردی و گروهی آنها در صنعت لازم است كه از تحقیقات مربوط به عوامل ضد افسردگی ، آگاهی بیشتری پیدا كنیم.

برای ایجاد روحیه شاداب تر روشهای شناخت درمانی و تمرینات ورزشی می توانند موثر باشند .

بمنظور بررسی میزان اثربخشی آنها و مقایسه آندو و پی بردن به نقش ورزش در برابر شناخت درمانی به مطالعه زیر توجه می كنیم :

در یك مطالعه ، ورزش های آیروبیك با شناخت درمانی مقایسه شده بودند. شناخت درمانی عبارتند از یك دوره كوتاه روان درمانی كه اثر آن مشابه داروهای ضد افسردگی است. 54 بیمار دچار افسردگی خفیف تا متوسط عمدتاً شامل خانم هایی كه بی حركت بودند.( شغل های اداری و پشت میز نشینی و مشابه آنها ) انتخاب شدند. این 54 بیمار بطور تصادفی به دو گروه (مساوی) تقسیم شدند. 

گروه اول : هفته ای 3 روز و هر بار به مدت 20 دقیقه ورزش  می كردندكه شامل قدم زدن ، تند راه رفتن و دویدن بود.

برای گروه دوم : شناخت درمانی هفتگی انجام می شد. 

بعد از 4 هفته اغلب 27 بیماری كه در گروه اول (دوندگان) بودندبهتر شدند یا كاملاً بهبود یافتند. فقط 2 نفر از گروه مطالعه خارج شدند. در انتهای مطالعه 10 هفته ای در 11 نفر افسردگی تقریباً یا كاملاً از بین رفته بود. اغلب این افراد ماهها بعدنیز برای پیشگیری از افسردگی دویدن  را ادامه دادند.

ورزش حتی در بهبود افسردگی اساسی و شدید مفید است. در یكی از چندین مطالعه انجام شده  هم ورزش های آیروبیك و هم ورزش های غیر هوازی در بیماران افسرده بستری ،  سبب كاهش افسردگی شدند.

در یك مطالعه دیگر ، ورزش های آیروبیك و هم ورزش های غیر هوازی در بیماران افسرده بستری سبب كاهش افسردگی شدند. در یك مطالعه دیگر ، ورزشهای آیروبیك به تنهایی در مورد بسیاری از خانم هایی كه دچار افسردگی شدید بودند ، كافی بوده است.

ورزش های آیروبیك واقعاً چیست ؟

این نوع ورزش فعالیتی است كه سبب می شود بدن ضمن مصرف اكسیژن هوا ( آیروبیك به معنی ” با اكسیژن “ است) آن را بین عضلات فعال ، توزیع كند . ( اگر ورزش سبب سریع و عمیق شدن تنفستان گردد كه از نفس بیافتید این ورزش غیر آیروبیك است و باعث سوخت و ساز بی هوازی می شود.)

انواع ورزش های آیروبیك

صاحبنظران معتقدند همه ورزش های آیروبیك ( و حتی ورزشهای غیر آیروبیك ) می توانند سبب رفع افسردگی شوند. دویدن آهسته وتند كه در بررسی های بالینی بكار رفته اند ، مثل راه رفتن بر افسردگی تاثیر دارند. موثر ترین ورزشهای آیروبیك عبارتند از اسكی كردن ، تند دویدن ، آهسته دویدن ،  تند راه رفتن ، كوهنوردی ، رقصیدن آیروبیك ، دوچرخه سواری ، پاروزدن ، قایق رانی ، بوكس ، طناب بازی ، فعالیتهای تكراری كه با جابجایی بدن همراه اند  به این شرط كه چندین دقیقه طول بكشند -  اسكواش ، هند بال ، راكت بال ، فوتبال ، بسكتبال ، ترامبولینگ ، دوچرخه ثابت یا دستگاه پاروزدن.

فعالیتهای سبك تر مثل پاتیناژ یا اسكیت ، قدم زدن ، باغبانی و اغلب رقص های رایج  موثراند.

فعالیتهایی مثل والیبال  ، تنیس ، بدمینتون ، اسكیت ( در فاصله های كوتاه ) نیز كه در آنها شخص بطور متناوب ساكن و فعال است ، برای داشتن تاثیر مشابه  باورزش های گروه اول باید مدت طولانی تری انجام شود.

فعالیتهای آیروبیك مختلف هم مانند افرادیكه به این فعالیتها اشتغال دارند ، ویژگی های خاص خود را دارند. این ویژگی ها روی فواید روان درمانی این فعالیتها  تاثیر می گذارد .

برای مثال دویدن آهسته برای خویشتن نگری بسیار مفید است. رقص فعالیتی است اجتماعی همراه با ابراز احساسات و عواطف كه مثل ورزش هایی رقابتی همچون راكت بال شما را از نگرانی هایتان دور می كند.

هنگامی كه می خواهید نوعی ورزش آیروبیك را انتخاب كنید  نكات روان درمانی زیر را در نظر بگیرید :

1) بسیاری از فعالیتهای آیروبیك باعث  می شوند تا با افراد دیگر در تماس و ارتباط باشیم

2) اغلب این فعالیتها باعث می شوند تا شما در یك زمینه بهتر و بهتر شوید ، كه این ( خویشتن ( Ego ) ) شما را تقویت می كند

3)  بسیاری از این فعالیتها جنبه بازی دارد ، شما را خوشحال می كند و با (كودك درونتان ) مرتبط می سازد.

4)  با بسیاری از این فعالیتها احساسات درونی ظهور می كند . مثلاً شما می توانید گرگم به هوا بازی كنید      ( تعقیب كردن و فرار كردن) یا برای بیان احساساتتان ، بدنتان را حركت دهید ( رقصیدن) .

5)  بعضی از این فعالیتها مثل باغبانی یا كار خانه پر بارند و شما با كامل كردن آن احساس رضایت می كنید.

6)  بعضی فعالیتها یكنواخت اند ( دویدن آهسته ، قدم زدن ، پارو زدن ) كه در این مدت ذهن شما آزاد است تا به كارهایی مثل مراقبه ، موسیقی درمانی و كارهای مشابه بپردازید.

7)  طی بعضی فعالیتها صحنه فعالیت مرتب تغییر می كند. مثل قدم زدن در پارك ، شنا در دریاچه و دوچرخه سواری .

نكات ایمنی كه لازمست در ورزش كردن بدانیم

ورزش ممكن است حادثه آفرین باشد. اگر مشكلات طبی خاصی داشته باشید ( بیماری های قلبی عروقی ، آسم كنترل نشده یا بیماری قند ) یا عولمل خطر سازی وجود داشته باشند (مثل مصرف دخانیات یا بعضی از داروها از جمله داروهای ضد افسردگی ) (لازم به ذكر اینكه مصرف منیزیم می تواند از بروز واكنش های قلبی ناخواسته حاصل از ورزش پیشگیری كند) ورزش كردن ممكنست خطرناك باشد. اگر دچار حملات هراس هستید ، ورزش شدید می تواند سبب بروز حمله هراس شود. اگر سن تان بیش از 35 سال است ، حتی اگر سالم اید ، بر اساس پیشنهاد كالج طب ورزشی آمریكا قبل از اقدام به هر نوع برنامه ورزشی ، باید با پزشكتان مشورت كنید.

قانون طلایی برای ایمنی در ورزش این است : آن را آسان بگیرید و بیش از حد انجام ندهید . انجام ندادن تمرینهای سبك برای چند دقیقه قبل از ورزش و چند دقیقه بعد از تمرینهای ورزشی ، سبب درد ، خستگی عضلانی ، تحوع ، سرگیجه ، غش ، آسیب های جسمی و حتی اختلالات خطرناك ریتم قلب می شود.

انجام دادن تمرین های ورزشی به رغم وجود علایم مشكوك مثل درد قفسه سینه ، غش  و رنگ پریدگی    می تواند زندگی تان را به خطر بیاندازد .

انجام تمرینات ورزشی بسیار دشوار ، بسیار طولانی و تكرار بیش از حد آنها ، نه تنها سبب آسیب های جسمانی می شود ، بلكه خود سبب ( خستگی ، اضطراب و افسردگی ) می شود.

سرخوشی دوندگان:

سرخوشی دوندگان، حالتی است كه دراغلب ورزشكاران بعد از  35 تا 45 دقیقه كار ورزشی شدید ایجاد   می شود. شاید تعجب كنید كه ( سرخوشی دوندگان) با اثر ضد افسردگی ورزش ارتباطی داشته باشد. بعضی افرادبا ادامه ورزش به مدت 20  تا 45 دقیقه بیشتر دچار نوعی آرامش معنوی می شوند. هیچ مدركی دال بر اینكه ورزش می تواندانسانها را از افسردگی كاملاً خارج كند وجودندارد. انجام حدمتوسط حركات ورزشی   می تواند سبب بهبود افسردگی شود، اما باعث (سرخوشی دوندگان) نمی شود.در ضمن ورزش دراین حد سبب بروز اعتیاد به (سرخوشی دوندگان ) نمی شود؛ اعتیادی كه مشكلات مخصوص به خودرا به دنبال        می آورد.

ضد افسردگی غیرآئروبیك؟

فعالیتهای غیر آئروبیك، فعالیتهایی هستند كه یا آن قدر سبكندكه اثر تمرینهای آئروبیك راندارند(مثل بولینگ،یوگا)یا این قدرشدیدندكه از حد تمرینهای آئروبیك فراترند(مثل وزنه برداری). این نوع فعالیتها برای بدن سازی وتقویت عضلات (وزنه برداری)، سرعت (دوكوتاه و تند)، هماهنگی (تردستی)، انعطاف پذیری(یوگا) یا سایرتوانایی های خاص به كار می روند. این فعالیتها روی دستگاه تنفسی وقلب وعروق تأثیر كمی دارندواثرات ورزشهای آئروبیك راروی سلامتی بدن ندارند. اما به نظر می رسدازنظر روانی مفید باشد.تعداد مطالعات انجام شده كم است، ولی برطبق همین پژوهشها، ورزشهای غیرآئروبیك و            احتمالا ًسایرفعالیتهای غیر ورزشی غیر آئروبیك اثرضد افسردگیشان با ورزشهای آئروبیك قابل مقایسه است. بااین وجود، برای حفظ سلامتی بدن، درهر برنامه ورزشی كه برای افسردگی تنظیم می شود، حداقل نوعی ورزش آئروبیك باید گنجانده شود.    
 
 
 
 

آگاهی عرفانی :‍

اكنون به نقش تمرینات ورزشی هماهنگ بین جسم وذهن با تاكید بر بعد معنوی و رفتاری آن می پردازیم .

بدین منظور با ابعاد عرفانی ورزشهایی مثل مراقبه و تای چی بطور عمیق تری آشنا می شویم:

اهداف (( مراقبه )) در مذاهب مختلف با پی بردن فردی كه به مراقبه می پردازد به سرشت اصلی خود و نیز با حقیقت غائی , با اتصال به خدا یا وجود مطلق ( باز هم همان حقیقت غائی ) , با حالاتی از آگاهی ورای شناخت , - - مانند خواب بی رؤیا , خواب با رؤیا و آگاهی معمولی از زمان بیداری -  ملازمه دارد . روی هم رفته ، اكنون هزاران سال است كه (( مراقبه )) بعنوان روشی برای متجلی كردن (( آگاهی عرفانی )) بكار می رود . اینكه        می گوییم برای متجلی كردن آگاهی عرفانی به این دلیل است كه سنن عظیم عرفانی , جملگی در این امر اتفاق دارند كه (( هستی ناب )) در همه موجودات بالذات موجود است و فقط جهل توهم است كه مانع از درك آنها   می شود . دیدن واقعیت و اینكه ما چیستیم و كیستیم , باعث تحول آزادی و ورود ما به وادی (( بیرنگی )) میشود . این حالت را هندوها (( موكشا )) , تائویست ها زندگی هماهنگ با (( تائو )) , بودائیان (( نیروانا )) ,          صوفیان (( انسان كامل )) و مسیحیان (( حیات وحدانی )) می نامند .

(( عرفان )) از آن كلماتی است كه به یك تعریف همه كس پسند تن نمی دهد . تعریف زیر كه (( اولاف استپلتون )) ارائه داده , از بسیاری تعاریف دیگر سرراست تر و جامع تر است :

(( كلمه عرفان )) در تعریف دقیقترش به نوعی تجربه مخصوص و غیر عقلانی اطلاق و ادعا می شود

كه در آن شخص به درجه ای از روشنایی و بصیرت می رسد .

كه با آن قادر است درون معمولاّ پنهان حقیقت را ببیند . این بصیرت تنها گونه ای از شناخت نیست , بلكه توفیقی است متعالی در دانستن , حس كردن و اهتمام ورزیدن , كه جملگی در حركتی واحد و فراگیرمتجلی می شوند . گفته می شود كه جنبه شناختی آن مانند علوم ذهنی، انتزاعی نیست بلكه برعكس واقعی است و به تجربه حسی می ماند .در حقیقت ,تاآنجاكه به این حالت (( دانش )) اطلاق می شود , آنرا آشنایی بی واسطه با جوهر پنهان      (( حقیقت )) می دانیم كه گفته می شود تمام تجارب معمولی و وهمی ما در نهان خود واجد آن هستند .

تجربه عرفانی در مشرق زمین به طور كلی به عنوان حقیقت (( نهایی )) شناخته می شود . ولی در غرب , بسیاری نسبت به این طرز تلقی ناراحت و ظنین اند . در غرب (( عرفان )) به طور وسیعی مورد سؤ تفاهم واقع شده است لیكن مقدار زیادی از این سؤتفاهم , هنگامی كه ویژگی اصلی عرفان را مورد توجه قرارمی دهند,از میان              می رود.غالبا به غلط عرفان را حالتی اسرارآمیز و راز گونه می پندارد و شاید این تؤهم از شباهتی كه بین این دو كلمه( mysterious  و mystical ) وجود دارد,ریشه گرفته باشد .هنگامی كه گلچین آثار عرفای فرهنگ های مختلف را مطالعه می كنیم مانند آثارفلوطین,شانك گارا,سنت جان صلیبی,سنت ترزا اویلا,مایستراكهارت,لائوتزو,رومیونظائرآنهاملاحظه می كنیم كه حتی ازدیدگاه منفی وبدبینانه آنها نوشته های عرفانی سهم بزرگی رادرادبیات جهان به خوداختصاص داده است.این نوشته هادركشف قلمرو(( آگاهی )) انسان و همچنین به كوشش او جهت متنزع ساختن درونی ترین اسرار جهان كمك شایانی كرده است . كتاب پروفسور (( والتر . ت . استیس ))تحت عنوان (( تعالیم عارفان )) چنین گلچینی است و به مقدمه بسیار ارزشمندی به قلم خود پروفسور درباره اینكه (( عرفان چیست )) مزین است .رویكرد او دراین كتاب رویكردی جانبدارانه است . در ضمن اینكه جانب ((خردگرایی))و((روشن بینی منطقی))را نیز فرونگذاشته است.مجموعه مزبور نشان میدهد كه عارفان شرق وغرب بر سر عناصر اصلی مربوط به((تجربه آگاهی عارفانه))توافق دارند.اینكه چنین تجاربی دربسیاری ازفرهنگها ودر تمام قرون شناخته شده است قابل انكار نیست.لكن ما باید بین نفس تجربه وتعبیر وتفسیر آن تمیز قائل شویم .ممكن است فردمسیحی آگاهی عارفانه را برحسب اقانیم سه گانه ( اب-ابن-روح القدس)تعبیر كند (گر چه((مایستراكهارت)),هنگامی كه از ((خدایی مافوق خدا))صحبت می كندعملآ با مكاتب فلسفی شرق توافق دارد.)،وبودائی بگوید كه ((ذهن بودا))یا ((خلو))رایافته است ویا هندو از این صحبت كند كه ((من))یا((خود))همان برهمن وروح جهانی است ونظایر آن.(اینها همه تعابیر مختلف از یك تجربه است.)

دشوار است كه بتوان با استفاده از كلام تجربه عرفانی را با ((عقل سازگار )) كرد،انسان می تواند نور را بر حسب تاریكی شرح دهد ، بلندی را بر حسب كوتاهی و گرمی را برحسب سردی . ولی نمی توان تجربه عرفانی را هم به این روش بیان كند زیرا در مقابل آن هیچ متضادی وجود ندارد كه با این منظور جور در بیا ید .

كنار هم چیدن كیفیات كه اساس و پایه زبان را تشكیل می دهد در بیان عرفانی نمی گنجد و عرفا طبیعتآ به مفاهیمی روی می آورند ، كه در مذاهب و فرهنگ های خودشان وضع شده است ، چیزی كه ویلیام جیمز به حق آن را ((فوق اعتقاد عرفا )) نامیده است . ویلیام جیمز در كتاب خود تحت عنوان ((انواع تجارب مذهبی ))          می نویسد : ((حقیقت این است كه احساسات عارفانة بسط، وحدت و رستگاری هیچ گونه محتوای ذهنی مستقلی ندارند .این احساسات تنها می تواند با موادی كه فلسفه های مختلف والهیات برایشان تداركات دیده اند بیامیزند مشروط بر اینكه بتوانند در چارچوب ها ی عقیدتی خود برای حالات احساسی ویژه ای كه دارند مكان خاصی بیابند.

پروفسور استیس در كتاب خود تحت عنوان تعالیم  عارفان خاطر نشان می سازد كه تجربه عرفانی ،  نوعی اتحاد ناگسستنی را متجلی می سازد مضافاً اینكه در این اتحاد ناگسستنی هیچ عنصر مذهبی وجود ندارد . 

اگر اینطور است پس چرا تجربه عرفانی تقریباً همیشه با مذهب قرین بوده است ؟ پروفسور استیس در پاسخ می گوید اول برای اینكه تجربه عرفانی از جمله تجارب گذرا است و به وجود نامتناهی می پیوندد . دوم اینكه در این قبیل تجارب ، حسی در انسان پدیدار می شود كه انگار دارد از مرز زمان و مكان فراتر می رود و بالاخره اینكه بین آگاهی عرفانی ومذهب احساسات تعالی یافته وجد ، سكون و جذبه موج می زند.

پروفسور استیس سپس می گوید بدین ترتیب می بینیم عرفان طبیعتاً اگر نه لزوماً با فرهنگ مذهب جامعه خود امتزاج می یابد لكن توجه به این  مطلب نیز مهم است كه عرفان به نفع هیچ مذهب خاصی موضع گیری نمی كند.

عارفانی وجود دارند مانند ریچارد جفرنر كه خارج از چهارچوب  هرگونه عقاید مذهبی قرار می گیرد . هرچند ممكنست این موضوع جای بحث داشته باشد كه تمام تجارب عرفانی در جامع ترین تعریف خود مذهبی محسوب می شود.

ورزشهای عرفانی چگونه می توانند آگاهی افراد و اثربخشی آنها را بطور فردی و گروهی ارتقاء دهند ؟

نویسندگان متعددی كه درباره تجربه عرفانی مطالعاتی انجام داده اند كوشیده اند كه تمامی ویژگی های تجربه عرفانی را شرح دهند. پروفسور بن آمی شارفشتاین در كتاب تجربه عرفانی از 11 ویژگی نام می برد كه  عبارتند از : 

این همانی ، جدایی ، وحدت ، اشتمال ، بیگانگی از خانواده ، كاستی ، تهاجم ، وجدان ، واژگونی تصویر در ذهن ، شوخ طبعی ، حقیقت

تهاجم ویژگی شگفت آوری است كه به مبارزه سالك با نفس خود و بیرون گذاشتن دنیا از عرصه آگاهی اشاره دارد .

شوخ طبعی به نظر من ویژگی به حساب نمی آید ولی در هرحال بصورت خنده های از ته دل در آیین ذن و در بعضی از حكایات اخلاقی صوفیانه بخصوص حكایاتی كه  به شخصیت فكاهی ملانصرالدین منصوب است ، مشاهده می شود.

پروفسور شارفشتاین اذعان دارد  كه بین ویژگی هایی كه بر شمرده است بعضی زیر مجموعه بعضی دیگرند لذا بسیاری از نویسندگان جدید هروقت كه از نظر جا دچار مضیقه می شوند ترجیح می دهند كه به همان 4 ویژگی كه ویلیام جیمز برشمرده است اكتفا كنند.

انفعال كه چهارمین ویژگی بر شمرده شده توسط اوست  نقش مهمی در حالتی كه در آن به مراقبه می پردازیم دارد. تمرین مراقبه موقعی كه آگاهی انفعالی وجود داشته باشد خیلی موثرتر است.

4 ویژگی كه  ویلیام جیمز برشمرده از این قرار است :

1) وصف ناپذیری : سالك در تشریح دقیق تجارب خود از مراقبه به نحوی كه دیگران بتوانند در ذهن خویش تصویری از آنرا بازسازی كنند ناتوان است.

همانطوركه در بالا به آن اشاره كردم زبان بر پایه تضاد در كیفیاتی كه كلمات بر آنها دلالت دارد مثل گرم و سرد ، بنا شده است ولی آگاهی عرفانی از این تضادها فراتر می رود.

این حالت عرفانی را بایستی شخصاً تجربه كرد. جیمز می گوید حالات عرفانی از این نظر بیشتر به حالات احساسی شباهت دارد تا ذهنی و تعقلی . هیچكس نمی تواند برای دیگری كیفیت ارزش احساس خاصی را كه او تجربه نكرده است بیان كند.

2) كیفیات فكری : هرچند در تجارب عرفانی گونه ای عنصر شناختی وجود دارد لیكن این شناخت بر اثر قیاسات عقلی از مرز دانسته های گرد آمده فراتر می رود . در سنن عرفانی صحبت از بصیرت و روشن بینی یا اشراق است .

اشراق از یقین و قطعیت برخوردار است . پروفسور جیمز حس نیرومند وحدت و اتحاد  را از قلم انداخته است. حسی كه مستقیم و بی واسطه ظاهر می شود ، بطوریكه سالك احساس می كند كه حجاب جهل را دریده و به حقیقت ناب واصل شده است.

چنین است عظمت قدرت تجارب عرفانی كه سالك را از چنان عجب و حیرتی سرشار می كند كه به آسانی به اعتقاد و احساس مذهبی منتهی می گردد.

3) ناپایداری : تجربه عرفانی معمولاً زود گذر است

4) انفعال : ویلیام جیمز می نویسد : اگر چه رسیدن به حالت عرفانی با اقدامات ارادی اولیه ای همچون تمركز ، پرداختن به بعضی حركات بدنی ، یا طرق دیگری كه دستورالعملهای عرفانی تجویز می كنند امكان پذیر می شود ،‌معذالك هنگامیكه حالت خاص آگاهی بر سالك عارض می شود احساس می كند كه یك نیروی برتر او را در اختیار خود گرفته است. ویژگی دیگر تجربه عرفانی كه باید ذكر شود این است كه زندگی یك سالك معمولاً استحاله یافته عاری از منیت و آكنده از عشق و مسرت می گردد.

عطش بیكران جوئی عاملی دیگر در ایجاد روحیه گروهی كار كردن :

اكنون هزاران سال است كه عطش بیكران جوئی و نیل به معرفت آفاق و انفس ، برای اتصال به خدا یا وجود مطلق ، اذهان بسیاری را تسخیر كرده است . بعضی از این اشخاص در كسوت زهاد. بعضی دیگر در لباس مصلحان بشریت ، پاره ای دیگر به عنوان مؤسس یا رهبر مذهبی و بالاخره عده ای به صورت شاعر ، هنر مند و موسیقی دان جایگاه مناسب خود را در داستان زندگی بشر باز كرده اند و خیلی ها هم ناشناخته مانده اند آنها نیز همچون آثار گذشته در جوامع حضور دارند. رای ولین آندرهیل در اثر تحقیقی و جاودانه خود تحت عنوان           ” عرفان“ آن را با كلمات زیر وصف كرده است :

توسعه یافته ترین شاخه های جوامع انسانی در یك ویژگی با هم مشتركند. غالب آنها مایلند به رقم شرایط نا مساعد خارجی نوعی شخصیت جالب و برجسته از خود به نمایش بگذارند شخصیتی كه حاضر نیست به آنچه كه دیگران تجربه اش می نامند قانع شود و آماده است تا به قول دشمنانش از دنیا اعراض كند تا به حقیقت واصل گردد.

ما به اینجور افراد هم در شرق برمی خوریم و هم در غرب همچنین در همه قرون و اعصار از عهد باستان تا قرون وسطی و عصر جدید ، یكی از اشتیاقات شورانگیز آنها این است كه هدف ناملموس و روحانی معینی را تعقیب كنند تا با تحقق یافتن آن بتوانند به حالت مطلوب خود و ارضاء حس شوق انگیز حقیقت طلبی شان واصل گردند .

مطلوب و معشوق تمام معنای زندگی ایشان را تشكیل می دهد . آنها بدون هیچ تلاشی به هدف خود نائل می آیند و این برای دیگران توفیقی چشمگیر  محسوب می شود. توفیق مذبور ، خود گواه غیر مستقیمی است بر اینكه  عرفا صرف نظر از مكان و زمان  نشو و نمایشان اهداف ، اصول اعتقادی و نیز روش های عملی شان در اساس باهم یكی بوده است.

بنابراین ، تجارب آنان مجموعه ای از شواهد را تشكیل می دهد كه از جامعیت غریبی برخوردار و اغلب قابل توضیح است.

این شواهد باید قبل از اینكه به جمع انرژی ها و قابلیت های روح بشر بپردازیم و با استدلال عقلی به ارتباط آانها با جهان ناشناخته ای كه در آنسوی مرزهای احساس قرار گرفته ، اشاره نماییم ، مطمح نظر قرار گیرد .

هر خواننده ای كه ندای حقیقت مطلق را بصورت آوایی جاودانه می شنود احتیاجی به این ندارد كه برای پرداختن به مراقبه تشویق و ترغیب شود .

بعلاوه چنین شخصی كوچكترین تردیدی ندارد كه چرا باید به مراقبه بپردازد ولی با این همه دلایلی برای پرداختن به مراقبه وجود دارد كه كمتر از این مباحث بحث انگیز است .

--------------------------------------------------------

نقش مراقبه برای ایجاد سلامتی بهتر ، آرامش روحی و فیزیولوژیكی چیست ؟

از آنجاییكه ارتقاء سطح بهره وری از نیروی انسانی درصنعت بطور فردی و گروهی بستگی به سلامت افراد در زمینه های مذكور دارد ،  لذا در این بخش در ارتباط با مراقبه و نقش آن در زمینه های سلامتی برتر ، آرامش روحی و فیزیولوژیكی مواردی را مطرح می نماییم:

هركس كه به هریك از طروق مذكور بطور منظم و به مدت چند ماه به مراقبه پرداخته باشد ، احتمالاً به اثر آرامش بخش آن بر بدن و ذهن خود برخورده و آنرا به گرمی پذیرا شده است . یقیناً دستگاه عصبی او ، فشارهای عصبی را رها ساخته و وضع با ثبات تری به خود گرفته است . ظرفیت چنین شخصی برای تحمل فشارهای روانی عصبی افزایش می یابد. بدن و ذهن او انرژی بیشتری در خود ذخیره كرده و ذهنش بازتر   می شود. 

بر مراقبه از نظر روحی فیزیولوژیكی تغییرات دیگری نیز مترتب است. كسی كه مرتباً به مراقبه بپردازد به خواب كمتری احتیاج دارد ، بدون استفاده از قرص خواب آور به خواب می رود و با طراوت بیشتری از خواب بر می خیزد . در حالی كه مدت زمان خوابیدنش نسبت به گذشته تغییری  نكرده است.

عضلات او از انقباض خود را رها ساخته است و احساس سبكی و بی وزنی  به خصوص بعد از انجام مراقبه در او پدیدار می شود. در مراكز آموزش مراقبه در برمه و تایلند ، راهبان و افراد عادی كه بر تنفس و حركت خود اعمال تمركز می كنند یعنی در بیشتر اوقات روز چه در حركت و چه در حال نشسته به مراقبه مشغولند. متوجه شده اند كه در شبانه روز فقط به چهار ساعت خواب احتیاج دارند و تمركزشان نیز بیشتر شده و بدون فشار آوردن بر ذهن صورت می گیرد. البته توانایی تمركز بدون تحمل فشار دراین مورد جای تعجب نداردزیرا كه طبیعت این گونه مراقبه باصفات : توجه عاری ازفشار وآگاهی عاری ازفشار توصیف می گردد.

    اینكه انسان باخودودنیای اطرافش راحتتر كنار بیاید باعث می شود ارتباطات شخصی اش  نیز آسانتر صورت گیرد. گل محبت وترحم دركسانی شكوفا می شود كه بتوانند تنش های مخل آسایش را از جا ن بزدایند .



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 28 تیر 1389  ساعت 10:11 PM نظرات 0 | لينک مطلب

     

    ترودرعین حال مسرت بخش تر وپربارتر است وطعم فراتر رفتن از مرز خودی رانیز بیشتر می چشد .

ممكن است این قبیل تمرین برای یك فن بسیار ساده ذهنی ، ادعای اغراق آمیز به نظر بیاید، لكن باید توجه  داشت كه این ادعاها با شواهدی كه پزشكان درتحقیقات و آزمایشهای خود ارائه كرده اند، تأیید شده است.

تغییرات روحی- فیزیولوژیكی هزاران سال است كه برای كسانی كه به مراقبه می پردازند، شناخته شده است. چون اغلب تمرینات مراقبه ای در زمینه مذهبی بیشتر ازحیث مفهوم، تاازلحاظ تشكیلاتی صورت          می گیرد ومراقبه كنندگان غالباً درغارهاوكلبه های جنگلی ودرانزوابه آن اشتغال می ورزند، لذا تغییرات فوق الذكر به خودی خود از اهمیتشان كاسته می شود، هر چند به عنوان كمك در پیشرفت های روحی از آنها استقبال خوبی به عمل می آید. در سالهای اخیر بود كه تغییرات فیزیولوژیكی وروانشناسی دركسانی كه به مراقبه می پردازند با كمك دستگاههای پیچیده الكتریكی مورد آزمایش قرارگرفت واثر تمرین منظم مراقبه روی بدن وذهن اندازه گیری شدونتایج این اندازه گیریها در حالیكه ازملاحظات مذهبی وروحانی تفكیك  شده بود، ثبت وضبط گردیدوبه آنها همچون پدیده ای مستقل كه سزاوارتوجه ویژه هستندنگریسته شد.برای سالك راه حقیقت اعم از زن یامردچنین حالتی گرچه خوشایند است لكن از نظر اهمیت، دردرجه دوم قرار دارد.ولی برای هزاران نفرغربیانی كه امروزه تحت فشارهای عصبی به سر می برند ، اینكه فنونی به سادگی راحت نشستن وتوجه كردن به تنفس ویا تكراركلمه ای درذهن، برایشان استراحت وطراوتی را به ارمغان می آوردكه از بسیاری جهات برخواب رجحان دارد، خبر خوبی است. 
 

واكنش آرمشی:

دكتر بنسون از دانشكده پزشكی دانشگاه هاروارد پیش آهنگ برجسته كشف روشهایی است كه با پیروی ازآنها، مراقبه می تواندسلامتی بدنی، ذهنی و احساس شخص رابالاتر برده وبه اوكمك كند.كه بافشارهای روانی به صورت مؤثرتری برخردكند. اومی گوید كه واكنش ارگانیسم بدن انسان به روشهای سنتی مراقبه واشكال اقتباس شده اخیر آن هنگامیكه چهار عنصر ساده درآن وجود داشته باشد- به همان اندازه واكنش مشهور «بجنگ یا بگریز» كه انسان هنگام مواجهه با خطر از خود نشان می دهد واضح وغیر ارادی خواهد بود. دكتر بنسون یافته های خودرادر مقاله های متعددی كه برای مجلات پزشكی می نوشت ونیز دركتابی تحت عنوان «واكنش آرمشی»نوشت، به اطلاع عموم رساند .

مطالعات دكتر بنسون برروی كسانی كه به «مراقبه متعالی» (نوع دیگری ازمراقبه ) می پردازند با بالا گرفتن نهضت مراقبه متعالی درمیان مردم ورسانه های گروهی ، خبر ارتباط واكنش آرمشی رابا مراقبه متعالی یا مراقبه برسر زبانها انداخت.

ویژگیهای عمده فیزیولوژیكی واكنش آرمشی به شرح زیر است:

ضربان قلب كسانی كه به مراقبه می پردازند به طور متوسط سه تپش در دقیقه كاهش می یابد. آهنگ سرعت تنفس سنگین تر می شود. مصرف اكسیژن بدن به میزان 20% كاهش می یابد. معنایش این است كه سوخت وساز بدن افت قابل ملاحظه ای پیدا می كند. چنین افتی درسوخت وساز بدن فقط درخواب عمیق وخواب زمستانی پیش می آید، اما مراقبه متعالی درمقایسه با حالت خواب وخواب زمستانی تغییرات فیزیولوژیكی متفاوتی راایجاد می كند.

لاكتیك خون كاهش پیدا می كند لاكتیك ماده ای است كه از طریق سوخت وسازدرعضلات اسكلتی تولید         می شود . بالارفتن میزان لاكتیك دربدن باحملات اضطرابی همراه است.

فشار خون در حد معمول قرارمی گیرد. دكتر بنسون كشف كردكه«مراقبه فشار خون رادركسانی كه قبل از اقدام به مراقبه دارای فشار خون بالایی هستندپایین می آورد.

مغز امواج «آلفا» واحتمالاً«تتا» تولید می كند، الگو وطرز انتشار امواج مزبوربا امواجی كه در خواب عمیق ویاهیپنوتیزم ایجاد می شود متفاوت است. موقعی كه مغز فعال است امواج بتا منتشر می سازد. امواج آلفا سرعت كمتری داشته وباحالات آرمیدگی ارتباط دارد. امواج تتااز امواج آلفا نیز كندتراست.

دكتر بنسون به زودی دریافت كه واكنشی متضاد باواكنش بجنگ یا بگریزرا كشف كرده است كه به هیچ وجه مختص كسانی كه به مراقبه متعالی می پردازند نیست(روشی كه او درابتدای كار كسانی را كه بدان            می پردازندمورد مطالعه قرارداده بود) . درواقع پایین آمدن : مصرف اكسیژن، ضربان قلب، تنفس، لاكتیك خون، جملگی نشانه كم كاری دستگاه عصبی سمپاتیكی وسوخت وساز زیاد است.

بعضی ازتغییرات فیزیولوژیكی واكنش آرمشی رامی توان با فنون آرمشی قلبی مانندآموزش اتوژنیك، آرامش تدریجی وپیش رونده ونیز هیپنوتیزم ایجاد كرد لكن این روشها، در مراحل اولیه، مستلزم استفاده از معلم و گذراندن دوره های طولانی است تا بتوان از طریق آنها به مرحله آرامش عمیق رسید. در صورتیكه مراقبه به سبك شرقی رامعمولاً شخص می تواندخود انجام دهدونیز می شود آنرابا خود آموزی به راحتی آموخت. بعلاوه، درروش مزبور از همان اول كارنتایج مطلوب خود نمایی می كند.

چه نوع مراقبه، واكنش آرمشی را بر می انگیزد؟ 

مطالعات دكتر بنسون نشان می دهد كه روشهای سنتی می تواند واكنش آرمشی را برانگیزد . به گفته او روشهای مزبور مادام كه چهار عنصر اساسی را در خود داشته باشند ، موثر خواهند بود . این چهار عنصر عبارتند از : محیط آرام ، شیء یا موضوعی برای تمركز تفكر ، ذهنیت انفعالی و بی تفاوت ( مهمترین عنصر ) و حالت بدنی راحت ( كه معمولاً به صورت نشسته حاصل می شود).

آگاهی تحول یافته كه با واكنش آرمشی همراه است همان است كه در متون مذهبی و عرفانی بیان شده است. دكتر بنسون از قدمت و كلیت این حالت از آگاهی صحبت و از متون مذهبی فرهنگهای مختلف شواهدی دال بر این قدمت نقل می كند.  

مراقبه بهداشت ذهن است

درباره اثرات فیزیولوژیكی و روان شناسی مراقبه تحقیقات بسیار زیادی به عمل آمده كه قسمت اعظم آن بر روی مراقبه متعالی متمركز است. در مراقبه متعالی روش كار این است كه یك مانترا ( ذكر در زبان سانسكریت) در ذهن مرتب و بی وقفه تكرار شود . كسانی كه به مراقبه متعالی می پردازند موضوعات مناسبی برای آزمایش هستند زیرا در متن جامعه اند و هم اینكه فن مراقبه متعالی فن بسیار ساده ای است. ماهاریشی ماهش یوگی به روش مراقبه تعلیمی خود ( TM ) اعتقاد كامل دارد و از هر گونه بررسی علمی استقبال می كند .

حاصل مطالعات این است كه مراقبه به كسانی كه به آن می پردازند ، كمك می كند تا اعتیاد خود را ترك كنند ،‌ در جهات مختلف از كارایی بالایی برخوردار شود ، با فشارهای روانی بهتر كنار بیایند و بالاخره اینكه در راستای زندگی پربارتری كه با فطرت بشر سازگارتر باشد ، قرار گیرد.  

نمونه هایی كه در فاصله كوتاهی قبل و بعد از انجام مراقبه گرفته شد ، نشان داد كه كسانیكه به مراقبه پرداخته بودند ، خودشكوفایی كاری شان بیشتر شده بود.

خودشكوفایی باروری یا ( self actualisation )  واژه ای است كه بعضی روانشناسان ، بخصوص آ. ه . مازلو بكار می برند  تا گرایش ارگانیسم بدن را در به فعلیت درآوردن هرچه بیشتر قابلیت های خود در قبال ارضاء هرچه كمتر نیازهایش  ، نشان دهد.پروفسور مازلو می گوید اشخاصی كه با تعریف فوق بارور محسوب می شوند ، در جامعه از نظر روانی سالم ترین افراد به شمار می روند.

این قبیل اشخاص از نظر ارزش در درجه بالایی طبقه بندی می شوند و از تجارب متعالی برخوردارند. B    مجموعه ارزشهایی است كه پروفسور مازلو در كتاب ” بسوی روانشناسی هستی “ به موضوع مورد نظر خود اختصاص داده است. این ارزشها عبارتند از تمامیت ، كمال یافتن ، كمال بخشیدن ، سادگی ، یگانگی ، ساده انگاری ، راستی ، درستی و حقانیت ، ارزشهایی كه بشر از انسان كامل عرفان انتظار دارد.

تجارب متعالی با مشخصه های توجه كامل درك كامل هستی ، گذشتن از مرز منیت و خودی و نشانه های دیگر از این دست كه در عرصه آگاهی عرفانی متبلور است ، شناخته می شود. به گفته پروفسور مازلو  تجربه متعالی وجد در میان مقاصد نهایی زندگی ، ارزشهای غایی و توجیهات كافی و وافی آن ، ناب ترین تجارب زیستی به حساب می آید.

بدیهی است كه مراقبه گونه ای بهداشت ذهنی محسوب می شودو تجارب عرفانی نیز از نظر عمق و جدیت درجات مختلف دارد و آنطورهم كه عموم تصور می كنند اتفاق نادری نیست . 

نقش  هنر نرم و درونی تای چی چوان و چی كونگ در

ارتقاء سطح بهره وری در صنعت

از آنجا كه طبیعت پیوسته در حركت است ، انسان هم بعنوان جزء كوچكی از طبیعت بایستی خود را با آن همگام نموده و جسم و روح خویش را پویا نگه دارد. یك ضرب المثل چینی می گوید : یك لولای درب ،  هیچگاه فرسوده نمی شود و آب جاری هیچگاه نمی گندد.

انتخاب نوع حركت به آگاهی و ذوق افراد بستگی دارد اگر چه شكل و نوع تمام ورزشها در ظاهرمتفاوت است لیكن هدف نهایی كه پویایی و سلامتی است در تمامی آنها مشترك است.

در بسیاری از ورزشها نیرو و یا سرعت جزء جدا نشدنی آنها است و شرایطی چون بالا رفتن سن ، بیماریها ، سرما و گرمای هوا ، آفتاب سوزان ، باران تند ، بارش برف ، مكان خاص و تهیه وسائل خاص انجام آن ورزش و غیره ، عواملی هستند كه برای انجام انواع ورزشها مانع ایجاد می كنند.

لیكن تای چی چوان ورزشی است كه برای همه افراد در هر مقطع سنی در هر آب و هوا و بدون نیاز به وسیله و مكان خاص قابل اجرا است . بعبارت دیگر ورزشی بسیار ساده و بدون هیچ خطر و در عین حال بسیار مفید است.

انجام حركات تای چی چوان چه به تنهایی و چه بطور دسته جمعی دلچسب است. امیدوارم كسانی كه    دریافته اند ورزش برای سلامتی آنها مفید است تای چی چوان را انتخاب كنند. بنده فكر می كنم كه ورزش تای چی چوان ورزشی مفید برای همگان است .

لیكن خانم ها به دلیل ساختار خاص فیزیولوژیكی بدن خود بهره بیشتری از آن خواهند گرفت . سلامتی یك جامعه مبتنی بر سلامتی زنان آن جامعه است . كودك سالم معمولاً از مادر سالم متولد می شود . از آنجا كه ورزش تای چی چوان بیشترین اثر را بر حفظ و تداوم سلامتی دارد و نیز موجب نشاط و انعطاف پذیری زیادی می شود ، توصیه می شود كه خانم ها ورزش تای چی- چوان را انتخاب كنند.زیرا وجود تركیب موزون فرم ها ، حركات تعادلی ، تمرینهای آرام سازی عضلات و نیز رهایی و آرامش در تای چی چوان ، دقیقاً با سیستم بدن خانم ها هم خوانی دارد.

هیچ ورزش دیگری را نمی توان یافت كه بتواند باندازه تای چی چوان به انسان آرامش ببخشد. تمام اندیشمندانی كه عمر خود را در جهت بهبود جوامع بشری سپری نموده اند ، اصول افكار و عقاید خود را بر رستگاری روح آدمی بنیان نهاده اند . كنفوسیوس ، لائوتزه  و اندیشمندان بزرك چینی ، رستگاری روح را در كنترل خود و یا مقهور نمودن خود می دانند.

خود را مقهور نمودن ، ‌جستجو و سعی برای تكامل صفات برجسته انسانی ، ایجاد هماهنگی و تعادل در خود و همچنین گسترش محدوده نیكی ها خود بر دیگران از راه كمك به دیگران و انجام نیكی به دیگران امكان پذیر است . و اینها تشكیل دهنده سنگ گران زیر بنای هنرهای رزمی بخصوص تای چی چوان هستند. عمر بشر محدود است ولی نیاز به آن بی انتهاست ، انسان اگر در این محدوده نتواند راهی صحیح برای به دست آوردن و حفظ سلامتی خود بیابد عمری را در نگرانی خواهد گذراند. امروزه از حركات تای چی چوان و چی گونگ برای درمان بیماریهای گوناگون استفاده می كنند. بنا بر دلایل ذكر شده ، این هنر نه تنها در بین مردم چین بلكه در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته  و مسلماً در سطح بسیار گسترده تری نیز در آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

در تای چی چوان و چی كونگ به كلیه اندامهای داخلی بدن از جمله : قلب ، ریه ، كبد ، طحال ، كلیه ها و همچنین ستون فقرات ، مفاصل ، استخوانها ، تاندون ها و ماهیچه ها توجه شده باضافه اینكه ذهن در تمام مدت هوشیار و متوجه بر اجرای حركات است . پرفسور چنگ من چینگ كه یكی از استادان صاحب نظر و متخصص در زمینه تای چی چوان و چی كونگ و توئی شو می باشند در كتابی تعریف كرده اند : 

در سال 1925 در شانگهای مشغول تدریس در كالج هنرهای زیبای دانشگاه چی نان بودم ، در حالی كه بیماری سل در من خیلی پیشرفته و وضع جسمانی ام بسیار وخیم شده بود و فكر می كردم دیگر به آخر خط رسیده ام ، دوستان و خویشاوندانم هر كدام راهی را برای كمك به من پیشنهاد می كردند . تا اینكه دوستی به نام آقای پو مرا به آقای پرفسور یانگ جهت یادگیری و تمرین تای چی چوان معرفی كرد . بسیار جالب است اگر بگویم در عرض چند ماه خونریزیهای داخلی من قطع شد . حرارت بدنم به حالت طبیعی برگشت و در عرض كمتر از یك سال سرفه هایم بر طرف شد . در مدت 6 تا 8 سال نگرانیهایی همچون  سردرد، سستی دندانها ، تیرگی و كاهش بینایی و عدم تمركز قوای فكریم از بین رفت.

به طوری كه حالا در سن 50 سالگی قادر به انجام سخت ترین حركات ورزشی هستم. بینایی ام حتی از سی سال پیش بهتر شده ، دندانهایم به خوبی دوران جوانی هستند و به راحتی می توانم چندین كیلومتر راهپیمائی و یا كوهنوردی سخت را انجام دهم.

تاثیرات تای چی چوان و چی كونگ را از زبان هموطنان ایرانی خودمان نیز برایتان بازگو می كنیم. چه بسیارند كسانی كه با معرفی پزشكان متخصص با نگرانیهای روحی و جسمی به فراگیری تای چی چوان پرداخته اند و در كوتاه مدت تاثیرات آن را احساس كرده اند ، تداوم تمرینات تای چی چوان نگرانیها را از روح و جسم آنان پاك كرده است.

تای چی چوان را از راه مطالعه و تئوری نمی توان شناخت بلكه باید به آن پرداخت و با صرف وقت و شكیبائی آن را فرا گرفت . اثرات تای چی چوان پس از انجام تمرینها و فرمهای صحیح آن خودبخود از درون                می جوشد.آقای تسای چی ین رئیس دانشگاه ملی پكن گفته است : تمرینات و حركات تای چی چوان سلامتی را به انسان می آموزد ،  همه چیز را به دست آوردن و چیزی را از دست ندادن.

هدف اصلی در تمرینهای تای چی چوان بعنوان یك ورزش اولاً تربیت و ساختن بدن به منظور توانائی انجام فرمهای تای چی چوان و دوماً جنبه های كاربردی و تاثیر حركات بر ارگانهای اصلی و اندامهای بدن است .

برای رسیدن به این اهداف بایستی به سه اصل مهم توجه شود :

1- آموزش و بكار بردن صحیح تكنیكها و تربیت ذهن

2- استعداد ذاتی

3- شكیبائی و مداومت تمرین

از این سه اصل مهمترین آنها آموزش صحیح و بكار بردن تكنیكهاست.اگر آموزش غلط باشد و تكنیك غلط آموخته شود هنرجو هیچگونه موفقیت چشم گیری نخواهد داشت، حتی اگر هنرجو از استعداد بالائی برخوردار باشد. ولی اگر روش آموزش صحیح و تكنیكها نیز درست آموزش داده شوند ، حتی اگر هنر جو از استعداد متوسط و پائین تری برخوردار باشد ، با شكیبائی و تداوم تمرین به موفقیت خواهد رسید . فرض كنیم هنرجوئی با استعداد خوب ، تحت آموزش صحیح قرار گیرد . لیكن اصل شكیبائی و تداوم تمرینات را به بوته فراموشی بسپارد ، همه چیز از دست خواهد رفت .

كنفوسیوس در مورد ابرانسان و یادگیری می گوید : ابر مرد هیچگاه تلاش خود را قطع نمیكند ، اگر فردی با یك بار تلاش موفق می شود ، او صد بار تلاش می كند و اگر فردی با ده بار كوشش به هدف خود می رسد ، او هزار بار تلاش می كند ، بگذارید در راه گام نهد حتی اگر خسته باشد . اگر ضعیف هم باشد قوی خواهد شد.

بدیهی است كه استعداد ذاتی بطور یكنواخت میان افراد تقسیم نشده است و هیچ هنرجوئی در هیچ رشته ای       نمی تواند روی استعداد ذاتی خود تكیه كند ، اصل های آموزشی صحیح ، استعدادومداومت و شكیبائی درتمرینات همچون دانه های زنجیربه هم متصل و چسبیده اند.

تائوئیست ها اعتقاد دارند كه انعطاف پذیرترین حركات ، ‌قوی ترین و سخت ترین حركات هستند. همان طور كه یك سواركار چهار نعل می تازد و یك یوزپلنگ با انعطاف بدنش ، با سرعتی بیش از 100 كیلومتر در ساعت می دود . بدین ترتیب ایده و كاربرد عملی با توجه به دستاوردهای تای چی چوان كه اساس آن غلبه بر سختی به وسیله انعطاف پذیری و نرمش است رخ می نماید . درك غلبه شجاعت و ترس ، و قدرت بر ضعف مشكل نیست ، ولی درك غلبه نرمی بر سختی مشكل است.چگونه است كه نسیم ملایم و نرم ، آهن سخت را    می فرساید ، و چگونه است كه جریان ملایم آب باعث فرسایش سنگ سخت می گردد؟

گردباد چیزی نیست بجز حجمی از هوا و سیل چیزی نیست بجز حجمی از آب كه هردوی این ها هرچه سر راهشان بیایند از جا می كنند.

انبوه بودن ، موجب این تفاوت ها است. اولین مرحله قدم گذاردن در تای چی چوان بدست آوردن آرامش است ، این آرامش بایستی جامع و در كل بدن باشد.بطوریكه هر عضله ، مفصل و استخوانی ، گذرگاهی بدون انسداد برای جریان نیروی حیاتی چی باشد.

احساس نیروی حیاتی و به گردش در آوردن آن در كل بدن امری است كه هنرجو حركت نیروی حیاتی را هنگام انجام استقرارها و حركات تای چی چوان در درون خویش احساس خواهد كرد و این زمانی است كه نشاط و شادابی را در عمق درون خود حس می نماید.در مراحل پیشرفته تر بعدی می توان علاوه بر چرخش نیروی حیاتی (( چی)) آنرا در نقاط مختلف بدن ساكن نموده و جذب نمود كه این باعث زنده و تازه ماندن بافتها و استخوانها شده و از تخریب آنها جلوگیری می كند.

حال چگونه می توان نیروی حیاتی (( چی)) ‌را در اندامها ساكن نمود ، مطلب ساده ای جهت توضیح نیست و به بحث های تخصصی و طولانی نیاز دارد كه در جای خود توضیح داده خواهد شد . این نقطه بازیافت جوانی است و در این مرحله است كه با تندرستی پایدار ، عمری طولانی،  با طراوت و نشاط خواهیم داشت و راه بدست آوردن این ارزنده ترین نعمت خداوندی ، راهی است بس دراز كه رهروان عاشق و شكیبا را به خود می خواند. این مطالب بر مبنای آیین نامه مصوبه ووشو ، سبك تای چی چوان فدراسیون ورزشهای رزمی كه به كلیه استانهای كشور ابلاغ شده تنظیم گردیده است. 
 

بررسی چند اثر مثبت دیگر ورزش در محیط كار وزندگی

اگر بخواهیم افراد شاغل در محیط صنعتی به بیماریهای مرتبط با استرس دچار نشوند ، اساس كار ، ریلاكس شدن یا حفظ آرامش است. زمانی كه ما به یك بیماری مبتلا می شویم ، در برابر احتمالات بهبود و یا عدم بهبود قرار می گیریم. در صورتی كه این بیماری قابل درمان باشد ، اگر بتوانیم خودمان را ریلاكس كرده و استراحت كنیم ، در این شرایط با پر شدن مراكز یا مخازن انرژی تحلیل رفته ، شانس بهبود ما خیلی بیشتر می شود . در این قسمت به این موضوع مهم پی می بریم كه چگونه ریلاكس شدن عمیق روزانه  حتی برای یك مدت كوتاه منافع و بركات زیادی را برای ما تامین می كند.زندگی ما در صورتی كه ارزش داشته باشد بایستی از كیفیت و معنا برخوردار باشد.منظور این است كه زندگی نباید تنها در استمرار و ادامه حیات خلاصه شود ، بلكه بایستی لذت بردن ، رغبت داشتن ، رضایت معنوی ، خلاقیت و امكان ابراز عقاید و آراء را به همراه داشته باشد. اگر فردی بتواند به خوبی ریلاكس شود ، خیلی بهتر به این اهداف و آرزوها می رسد . در واقع ریلاكس شدن مانند شاه كلیدی است كه می تواند بسیاری از قفلها را برای ما باز كند ، قفلهایی كه در شرایط دیگر برای همیشه در برابر ما بسته باقی خواهد ماند. تنها بر روی این نكته مهم توجه و تامل كنید : احساس رضایت و موفقیت تا چه حد به میزان حفظ آرامش در زندگی بستگی دارد ؟ یكی از نكات مهمی كه برای موفق بودن در زندگی از اهمیت زیادی برخوردار می باشد ، داشتن ظاهری برازنده است . هر چند این موضوع یك مسئله سطحی و ظاهری به نظر می آید ، ولی در واقع از اهمیت و حساسیت زیادی برخوردار است . بیشتر افراد جامعه دوست دارند كه ظاهر خوبی داشته باشند ، ظاهر برازنده و مرتب به خاطر كسب یك لذت فردی نیست ، بلكه یك نیاز واقعی است كه در سایه آن یك زندگی مرفه تر ، با سهولت بیشتری تامین گردد .

ظاهر خوب و برازنده

كسانی كه بطور مرتب ، از طریق روشهایی مانند یوگا یا مدیتیشن ، به حالت ریلكس عمیق می رسند ، سیمای شاداب پیدا می كنند و جوانتر جلوه گر می شوند . آن زیبایی كه در سایه استفاده از لوازم آرایش پدید می آید ، با آن طراوت و شادابی كه مرهون سلامتی و تندرستی است متفاوت است .

شما اگر عصبی ، نگران ، خسته و یا رنجور باشید ، هرگز نمی توانید بشاش در نظر بیائید .

ناراحتی ، از سیمای زرد ، كیسه های زیر چشم ، موهای كدر ، فك های بهم فشرده ، ابروان در هم كشیده و صورت منقبض شده شما هویدا می شود . ممكن است شما بصورت موهبتی الهی ، سیمای زیبایی مانند ادری هیبورن و یا تیموتی دالتون را داشته باشید ، ولی اگر در این شرایط هم ، از لحاظ عاطفی افسرده و یا رنجور باشید ، سیمای خسته و رنجور شما گیرایی و جذابیت زیادی را نخواهد داشت . آرامش ، موجب می شود تا انقباض عضلات صورت شما از بین برود . همه از مشاهده چهره های شاد ، خندان و آرام لذت می برند و این صورتها از زیبایی و صفای بالایی برخوردار است .  

احساس خوب داشتن

بزرگترین دلیلی كه به منظور فراگیری نحوه ریلكس شدن ، این همه سختی و گرفتاری را متحمل می شویم ، به بیان ساده این است كه به یك احساس خیلی مطلوب برسیم . در واقع زمانی كه شما عمیقاً خودتان را ریلكس     می كنید هدف تنها این نیست كه احساس خوبی داشته باشید ، بلكه به بركات عظیمی هم دسترسی پیدا می كنید . ویلیام بلیك معتقد است كه انرژی ، به معنای شادی است و شما هر قدر كه بیشتر انرژی داشته باشید ، شادتر می شوید و این شادی بهتر در زندگی شما احساس می شود . وقتی ما از زندگی و لذات آن سخن می گوئیم كه ، انرژی لازم برای استفاده از این موقعیتهای شادی بخش را داشته باشیم و باید این انرژی را از جایی كسب كنیم .

غذا ، اكسیژن هوا و خواب قسمتی از این منابع انرژی هستند . اگر ما بیهوده عصبی و بر آشفته شویم ، از طریق انقباض عضلات و حركات بی مورد ، موجب اتلاف بیهوده انرژی مان می شویم و در این شرایط از این شكایت داریم كه چرا زندگی اینقدر كسل كننده و بی روح جلوه گر می شود ؟ جواب این است كه ما بیهوده باطریهای خودمان را خالی كرده ایم . زندگی مطلوب نتیجه مقدار انرژی ، شرایط محیطی و میزان درك یا برآورد ما از زندگی است . زمانی كه ما احساس افسردگی و ركود می كنیم ، نباید چاره كار را در ایجاد تغییرات در جهان اطراف بدانیم ، بلكه بایستی به كمك ریلكس شدن عمیق این باطریهای خالی شده از انرژی را كه در وجودمان مستقر هستند ، پر و شارژ كنیم .

خواب و استراحت

اگر برروی یك كاناپه خودتان را دراز یا مچاله كرده باشید ، به این معنا نیست كه شما دارید باطریهای تخلیه شده وجودتان را از انرژی پر می كنید . اگر بر روی تختخواب خودتان دراز بكشید و چشمانتان را ببندید این الزاماً به این معنا نیست كه شما به خواب راحتی فرو رفته اید . ریلكس شدن بطور خود كار به این گفته نمی شود كه شما در وضعیت خاصی قرار بگیرید . برای یك خواب دلپذیر و لذت بخش ، شما بایستی افكار اجباری و فشارهای عصبی را از مغز و بدنتان خارج كنید . این نوعی تسلیم و رها سازی كامل و جامع است و بایستی نكات لازم برای محافظت و كنترل شما در آن بخوبی مراعات گردد . در این مدت شما باید مشكلات یا طرحهایی را كه در ذهن دارید ، رها سازید و اجازه دهید كه همه چیز و همه كار برای مدتی رها شده و یا همانگونه كه هستند ، به جریان خود ادامه دهند . برای اینكه فردی بتواند براحتی خود را در این شالیط آزاد و رها سازد ، نیاز دارد تا كاملاً احساس امنیت كند . فردی كه به حالت ریلكس شدن عمیق فرو رفته است به این شكل احساس ایمنی عمیق و گسترده ای می كند . این نكته شایان اهمیت فراوان است كه در بسیاری از موارد ، ترسی كه در قسمت مادون آگاه ( نا خودآگاه ) وجود دارد ، موجب اجتناب از ریلكس شدن یا خواب مصنوعی می شود .

وضعیت اجتماعی

كسانی كه در یك وضعیت روحی خوبی نباشند ، ممكن است در كابوس وحشتناكی اسیر شده باشند .

زمانی كه پس از یك روز پر كار یا پر مشغله به خانه بر می گردید ، احتمالاً این شوق و تمایل را ندارید كه به كارهای معوقه هفته قبل رسیدگی كنید و یا یك برنامه نیمه تمام دیگر را به اتمام برسانید . در این شرایط شاید مایل باشید كه یك شب را در سایه آرامش در خانه خود سپری سازید و یا احیاناً به برنامه های جالب و دل انگیز تلویزیونی نگاه كنید، در یك وان آب داغ فرو بروید و یا اینكه برای تنوع هم كه باشد زودتر به رختخواب بروید . برای طراحی و انجام هر برنامه ای ، شما متوجه محدودیتهای محیطی خود می شوید و همچنین به میزان انرژی وجودی خودتان و از سوی دیگر به مصائب و سختیهایی كه در فرا روی شما قرار گرفته اند فكر می كنید . مطبوع بودن یا نا مطبوع بودن مطالبی كه در خانه و یا بر روی میز شام درباره آنها سخن می گوئید وضعیت محیط رستورانها و شدت موزیكی كه در محوطه پخش می شود از اهمیت و تاثیر بالایی برخوردار است . صدای بلند موسیقی در شرایطی كه شما شدیداً خسته شده اید ، واقعاً نامطبوع و غیر قابل تحمل است .

روابط اجتماعی

افراد خجالتی بیشتر از دیگران در این دنیا رنج و عذاب می كشند. ملاقات افراد تازه برای آنان بسیار سخت و پیداكردن یك دوست جدید برای آنها بسیار شاق و طاقت فرساست . گاه بدلیل سعی زیاد و بیش از حدی كه به منظور خوشحال كردن دیگر افراد بكار می برند ، موجبات اذیت و آزار آنان را فراهم می سازند . و یا بخاطر اینكه زیاد به افراد نزدیك نشده و سعی در برقرار كردن روابط اجتماعی نمی كنند دیگران را دلگیر و ناراحت می سازند . آنها آنقدر ریلاكس نیستند كه خودشان باشند یا بیش از حد كو شش می كنند تا به چیزی تظاهر كنند كه نیستند و یا اینكه بیش از اندازه سعی می كنند كه اثرات خوبی بر روی دیگران بگذارند .

هیچیك از روشهای فوق،  راه درستی برای نزدیك شدن و بودن با دیگران نیست . اگر كسی با خودش راحت نباشد هرگز نمی تواند با دیگران هم راحت و خشنود باشد.

داشتن روحیه حرفه ای

در فرهنگ ما ، به كسانیكه با آرامش واعتماد به نفس كارهای خود را انجام می دهند ، بخوبی پاداش داده می شود. اگر این روحیه وجود نداشته باشد بطور خودكار راه رسیدن به برخی از مشاغل برای ما مسدود خواهد شد.

بخصوص مشاغلی كه در آنها ما با دیگران روبرو می شویم ، آنان را ملاقات می كنیم و یا به نوعی با آنها سرو.كار  پیدا می كنیم. حتی اگر در امتحانات ورودی و مصاحبه قبول شده باشیم در صورتیكه نتوانیم با مردم و مراجعین بخوبی رفتار كنیم و در ارتباط با آنها ریلكس نباشیم هرگز پیشرفت و ترقی قابل ملاحظه ای را  در برابر خود مشاهده نخواهیم كرد . شاید مجریان تلویزیونی ،  سخنرانان ، فروشندگان و غیره زمانیكه از خانه به محل كارخود می روند تا حدودی عصبی و پرالتهاب باشند . شاید تنها انسان باشد كه قبل از انجام هركاری دچار اضطراب می گردد و هر اندازه فرد حساس تر باشد ، این احساس تنش و دلهره شدیدتر خواهد بود ، همانطور كه سلیه متذكر گردیده این تنش های كوتاه مدت تا حدودی از ارزش و اعتبار كاری كه انجام می دهیم            می كاهدو اگر به مرور زمان نتوانیم این التهابات عصبی یا ترس ها را از خود دور سازیم كارخود را از دست      می دهیم.

اینها تنها برخی از صفات و ویژگی های فردی نیستند، بلكه برخی از الزامات شغلی اند . مسئله مهم اینست كه فرد بایستی در شرایط شغلی بخوبی ظاهر شده و رفتار خود را آرام و ریلكس نشان دهد و اگر عوامل وشرایطی باعث شود تا این آرامش درونی بر هم زده شود انسان لازم است كه آنقدر به خودش مسلط باشد كه این تغییر و تحول را به منصه بروز نرساند.

عملكرد موثر

برای آنكه در هنری تبحر پیدا كنیم سعی و كوشش زیادی لازم است. مطالعه نظم و ترتیب در امور آموزش پذیری  و تمرین برنامه ریزی شده و مستمر از نیازهای اولیه برای اینكار است . برای فردی در حالت آرامش عقل و احساس به موازات همدیگر و در هماهنگی با همدیگر عمل می كنند . همانند یك هنرمند كه در این هماهنگی ، هنرش بعنوان ساده ترین كار و با لذت انجام می شود. فرد آرام  و دارای هماهنگی درونی نیز زندگی اش همراه با لذت و سادگی است كه در دو بعد كار و زندگی شخصی كاملاً مشهود است.

در نهایت اینكه : انجام امور ورزشی هماهنگ كننده ذهن و جسم می تواند اثربخشی فرد را چند برابر كرده و راندمان بالاتری را در زندگی فردی و جمعی اش در دو بعد شخصی و شغلی ارتقاء بخشد.

به امید ایجاد جامعه ای سالم تر ، شاداب تر و بانشاط تر

محسن سلیمانی

كارشناس خبره فدراسیون



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 28 تیر 1389  ساعت 10:11 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

ویل دورانت مى‏گوید:

 

«در سرتاسر زندگى انسان،به اجماع همه،عشق از هر چیز جالب توجه‏تر است وتعجب اینجاست كه فقط عده كمى درباره ریشه و گسترش آن بحث كرده‏اند.در هرزبانى دریایى از كتب و مقالات،تقریبا از قلم هر نویسنده‏اى درباره عشق پیدا شده‏است و چه حماسه‏ها و درامها و چه اشعار شور انگیز كه درباره آن به وجود آمده‏است،و با اینهمه چه ناچیز است تحقیقات علمى محض درباره این امر عجیب واصل طبیعى آن و علل تكامل و گسترش شگفت انگیز آن،از آمیزش ساده‏پروتوزوئا تا فداكارى دانته و خلسات پتراك و وفادارى هلوئیز به آبلارد.» (1)

 

ما در صفحات قبل گفتیم آنچه مجموعا از گفته‏هاى علماى قدیم و جدید درباره‏ریشه و هدف عشق و یگانگى یا دو گانگى آن با میل جنسى استنباط مى‏شود سه نظریه‏است،و گفتیم عشق،هم در غرب و هم در شرق از شهوت تفكیك شده و امر قابل ستایش و تقدیسى شناخته شده است،ولى این ستایش و تقدیس آن طور كه مااستنباط كرده‏ایم از دو جنبه مختلف بوده است كه قبلا توضیح داده شد.

 

مطلب عمده در اینجا رابطه عشق و عفت است.باید ببینیم این استعداد عالى وطبیعى در چه زمینه و شرایطى بهتر شكوفان مى‏گردد؟آیا آنجا كه یك سلسله مقررات‏اخلاقى به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حكومت مى‏كند و زن به عنوان چیزى‏گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت مى‏رسد یا آنجا كه‏احساس منعى به نام عفت و تقوا در روح آنها حكومت نمى‏كند و اساسا چنین مقرراتى‏وجود ندارد و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است؟اتفاقا مساله‏اى كه غیر قابل‏انكار است این است كه محیطهاى به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهاى سوزان وعمیق است.در این گونه محیطها كه زن به حال ابتذال در آمده است فقط زمینه براى‏پیدایش هوسهاى آنى و موقتى و هر جایى و هرزه شدن قلبها فراهم است.

 

اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومى كه‏فیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم مى‏شناسند یعنى آن چیزى كه با فداكارى واز خود گذشتگى و سوز و گداز توام است،هشیار كننده است،قواى نفسانى را در یك‏نقطه متمركز مى‏كند،قوه خیال را پر و بال مى‏دهد و معشوق را آنچنانكه مى‏خواهد درذهن خود رسم مى‏كند نه آنچنانكه هست،خلاق و آفریننده نبوغها و هنرها و ابتكارهاو افكار عالى است.

 

بهتر است اینجا مطلب را از زبان خود دانشمندانى كه طرفدار اصول نوینى دراخلاق جنسى مى‏باشند بشنویم.ویل دورانت مى‏گوید:

 

«یونانیان شعر عاشقانه را گرچه در مورد غیر طبیعى آن(عشق مرد به مرد)باشدمى‏شناختند،و داستانهاى هزار و یك شب نشان مى‏دهد كه سرودهاى عاشقانه ازقرون وسطى جلوتر بود ولى ترغیب عفت و پاكدامنى از طرف كلیسا كه او را به‏علت دور از دسترس بودن،جذابیت‏بخشید مایه نضج غزل عاشقانه گردید.حتى‏لارشفوكو نویسنده نیش زن بزرگ مى‏گوید:«چنین عشقى براى روح عاشق مانندجان براى بدن است‏»...این استحاله میل جسمانى را به عشق معنوى چگونه توجیه‏كنیم؟چه موجب مى‏شود كه این گرسنگى حیوانى چنان صفا و لطف بپذیرد كه اضطراب جسمانى به رقت روحى تبدیل شود؟آیا رشد تمدن است كه به علت‏تاخیر انداختن ازدواج موجب مى‏شود تا امیال جسمانى بر آورده نشود و به‏درون نگرى و تخیل سوق داده شود و محبوب را در لباس رنگارنگى از تخیلات‏امیال نابرآورده جلوه‏گر سازد؟آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها مى‏گردد. زیبایى یك شئ چنانكه خواهیم دید بستگى به قدرت میل به آن شئ دارد،میلى كه‏با ارضاء و اقناع ضعیف مى‏شود و با منع و جلوگیرى قوى مى‏گردد.» (2)

 

هم او مى‏گوید:

 

«به عقیده ویلیام جیمز حیا امرى غریزى نیست،بلكه اكتسابى است.زنان دریافتندكه دست و دل بازى مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بى‏شرم جز در موارد زود گذر براى مردان جذاب نیستند.خود دارى از انبساط،و امساك در بذل و بخشش بهترین سلاح براى شكار مردان است.اگر اعضاى نهانى‏انسان را در معرض عام تشریح مى‏كردند توجه ما به آن جلب مى‏شد ولى رغبت وقصد به ندرت تحریك مى‏گردید.

 

مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بدون آنكه بداند حس مى‏كند كه این‏خود دارى ظریفانه از یك لطف و رقت عالى خبر مى‏دهد.حیا(و در نتیجه عزیزبودن زن و معشوق واقع شدن او براى مرد)پاداشهاى خود را پس انداز مى‏كند ودر نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا مى‏برد و او را به اقدامات مهم وا مى‏دارد و قوایى‏را كه در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است‏بیرون مى‏ریزد.» (3)

هم او مى‏گوید:

 

«امروز لباسهاى سنگین فشار آور كه مانند موانعى بودند از میان رفته‏اند و دخترامروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهاى محترمانه‏اى كه مانع حمل بود رهانیده است.دامنهاى كوتاه بر همه جهانیان بجز خیاطان نعمتى است و تنهاعیبشان این است كه قدرت تخیل مردان را ضعیف‏تر مى‏كند،و شاید اگر مردان قوه‏تخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند!» (4)

 

برتراند راسل در كتاب زناشویى و اخلاق در فصلى كه به عنوان‏«عشق رمانتیك‏» باز كرده است مى‏گوید:

 

«اصل اساسى عشق رمانتیك آن است كه معشوق خود را بسیار گرانبها و به دست‏آوردنش را بسیار دشوار بدانیم...بهاى زیادى كه براى زن قائل مى‏شدند نتیجه‏روانشناسى اشكال تصرف وى بود.» (5)

 

و نیز مى‏گوید:

 

«از لحاظ هنرها مایه تاسف است كه به آسانى به زنان بتوان دست‏یافت و خیلى‏بهتر است كه وصال زنان دشوار باشد بدون آنكه غیر ممكن گردد...در جایى كه‏اخلاقیات كاملا آزاد باشد انسانى كه بالقوه ممكن است عشق شاعرانه داشته باشدعملا بر اثر موفقیتهاى متوالى به واسطه جاذبه شخصى خود،ندرتا نیازى به توسل‏به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت.» (6)

 

و نیز مى‏گوید:

 

«كسانى هم كه افكار كهنه را پشت‏سر گذاشته‏اند در معرض خطر دیگرى در موردعشق به مفهوم عمیقى كه ما براى آن قائلیم قرار گرفته‏اند.اگر مردى هیچ گونه رادع‏اخلاقى در برابر خود نبیند یكباره تسلیم تمایلات جنسى شده و عشق را از كلیه‏احساسات جدى و عواطف عمیق جدا ساخته و حتى آن را با كینه همراه مى‏سازد.» (7)

 

عجبا!آقاى راسل در اینجا دم از اخلاقیات مى‏زند.مقصود او از اخلاقیات‏چیست؟او كه عفت و تقوا را محكوم مى‏كند،حتى ازدواج را مانع عشق بلكه مانع‏هیچ گونه تمتع از غیر همسر شرعى و قانونى نمى‏داند و معتقد است كه زن فقط بایدكارى بكند كه از غیر همسر قانونى بار دار نشود،او كه زنا را جز در صورت عنف و یادر صورتى كه صدمه جسمى بر طرف وارد شود مجاز مى‏شمارد!او كه اخلاق را جزتطبیق كردن و هماهنگ ساختن منافع خود با اجتماع نمى‏داند،او كه چنین فكر مى‏كندچه تصور صحیحى از اخلاقى كه مانع و رادع تمایلات جنسى و پرورش دهنده‏احساسات لطیف عشقى باشد دارد؟!

 

به هر حال،آنچه مسلم است این است كه محیطهاى اشتراكى جنسى یا شبه‏اشتراكى كه آقاى راسل و امثال او پیشنهاد و آرزو مى‏كنند،كشنده عشق به مفهومى‏است كه فیلسوفان از آن دم مى‏زنند و آن را اوج حیات و حد اعلاى شور زندگى‏مى‏خوانند،از او به عنوان معلم و مربى،الهام بخش و كیمیا یاد مى‏كنند و كسى را كه همه‏عمر از آن بى‏نصیب مانده است لایق انسانیت نمى‏شمارند.

 

یاد آورى دو نكته لازم است.یكى اینكه تفكیك عشق از شهوت و اینكه عشق،هم از لحاظ كیفیت،هم از لحاظ هدف با شهوت حیوانى و جنسى مغایر است،از آن‏جمله مسائل روحى است كه با اصول ماتریالیستى سازگار نیست ولى به هر حال موردقبول كسانى است كه در مسائل روحى مادى فكر مى‏كنند.راسل یك جا اعتراف‏مى‏كند كه:

 

«عشق چیزى بالاتر از میل به روابط جنسى است.» (8)

 

در جاى دیگر مى‏گوید:

 

«عشق براى خود غایت و اصول اخلاقى خاصى دارد كه بدبختانه تعالیم مسیحیت‏از یك طرف و عناد علیه اصول اخلاقى جنسى كه قسمتى از نسل جوان امروزطالب آنند(و خود راسل آتش افروز این عناد است!)از طرف دیگر،آنها را تحریف‏و واژگون مى‏سازد.» (9)

 

نكته دیگر اینكه به نظر مى‏رسد این حالت روحى كه مغایر با شهوت جنسى‏لااقل از لحاظ كیفیت و هدف-شناخته شده است دو نوع است و به دو صورت مختلف‏ظهور مى‏كند،یكى به صورت حالت پر شور و پر سوز و گدازى كه در نتیجه دور ازدسترس بودن محبوب و هیجان فوق العاده روح و تمركز قواى فكرى در نقطه واحد ازیك طرف،و حكومت عفاف و تقوا بر روح عاشق از طرف دیگر،تحولات شگرفى درروح ایجاد مى‏كند،احیانا نبوغ مى‏آفریند،و البته هجران و فراق شرط اصلى پیدایش‏چنین حالتى است و وصال مدفن آن است و لااقل مانع است كه به اوج شدت خودبرسد و آن تحولات شگرفى كه مورد نظر فیلسوفان است‏به وجود آورد.

 

این گونه عشقها بیشتر جنبه درونى دارد،یعنى موضوع خارجى بهانه‏اى است‏براى اینكه روح از باطن خود بجوشد و براى خود معشوقى آنچنانكه دوست داردبسازد و از دیدگاه خود آن طور كه ساخته-نه آن طور كه هست-ببیند.كم كم كار به‏جایى مى‏رسد كه به خود آن ساخته ذهنى خو مى‏گیرد و آن خیال را بر وجود واقعى وخارجى محبوب ترجیح مى‏دهد.

 

نوع دیگر،آن مهر و رقت و صفا و صمیمیتى است كه میان زوجین در طول زمان‏در اثر معاشرت دائم و اشتراك در سختیها و سستیها و خوشیها و ناخوشیهاى زندگى وانطباق یافتن روحیه آنها با یكدیگر پدید مى‏آید.اگر اجتماع،پاك و ناآلوده باشد وتمتعات زوجین همان طورى كه اصول عفاف و تقوا ایجاب مى‏كند به یكدیگراختصاص یابد،حتى در دوران پیرى كه شهوت خاموش است و قادر نیست زوجین رابه یكدیگر پیوند دهد،آن عاطفه صمیمانه سخت آنها را به یكدیگر مى‏پیوندد.

 

نفقه دادن مرد به زن و شركت عملى زن در مال مرد،از همه بالاتر اختصاص كانون‏خانوادگى و استمتاعات جنسى و اختصاص محیط بزرگ به كار و فعالیت،از علل عمده این صفا و صمیمیت است.تدابیرى كه اسلام در روابط زوجین و غیره به كار برده‏است‏سبب شده كه در محیطهاى اسلامى-بر خلاف محیط اروپاى امروز-این گونه‏صمیمیتها و مهر و صفاها و عشقها زیاد پیدا شود.

 

نوع اول مشروط به هجران و فراق است،تازیانه فراق روح را حساستر وآتشین‏تر مى‏كند،بر خلاف این نوع از عشق كه ما آن را صفا و صمیمیت مى‏نامیم واختصاص به زوجین دارد و در اثر وصال و نزدیكى كمال مى‏یابد.

 

نوع اول در حقیقت پرواز و كنش و جذب و انجذاب دو روح متباعد است و نوع‏دوم وحدت و یگانگى دو روح معاشر.فرضا كسى در نوع اول تردید كند،در نوع دوم‏نمى‏تواند تردید داشته باشد.

 

در آیه قرآن،آنجا كه پیوند زوجیت را یكى از نشانه‏هاى وجود خداوند حكیم‏علیم ذكر مى‏كند،با كلمه‏«مودت‏»و«رحمت‏»یاد مى‏كند(چنانكه مى‏دانیم‏«مودت‏»و«رحمت‏»با شهوت و میل طبیعى فرق دارد)،مى‏فرماید:

 

و من ایاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا...و جعل بینكم مودة و رحمة (10) .

 

یكى از نشانه‏هاى خداوند این است كه از جنس خود شما براى شما جفت آفریده‏است...و میان شما و آنها مهر و رافت قرار داده است.

 

مولوى چه خوب این نكته را دریافته است آنجا كه مى‏گوید:

 

زین للناس حق آراسته است زانچه حق آراست كى تانند رست چون پى یسكن الیهاش آفرید كى تواند آدم از حوا برید اینچنین خاصیتى در آدمى است مهر،حیوان را كم است،آن از كمى است مهر و رقت وصف انسانى بود خشم و شهوت وصف حیوانى بود

 

ویل دورانت این صفا و صمیمیت را كه پس از خاتمه شهوت نیز دوام پیدا مى‏كنداین طور توصیف مى‏كند:

 

«عشق به كمال خود نمى‏رسد مگر آنگاه كه با حضور گرم و دلنشین خود تنهایى پیرى و نزدیكى مرگ را ملایم و مطبوع سازد.كسانى كه عشق را فقط میل و رغبت‏مى‏دانند فقط به ریشه و ظاهر آن مى‏نگرند.روح عشق حتى هنگامى كه اثرى ازجسم بجا نمانده باشد باقى خواهد بود.در این ایام آخر عمر كه دلهاى پیر از نو با هم‏مى‏آمیزند،شكفتگى معنوى جسم گرسنه با كمال خود مى‏رسد.» (11)

 

با همه اختلافى كه میان این دو نوع عشق وجود دارد و یكى مشروط به هجران‏است و دیگرى به وصال،یكى از نوع نا آرامى و كشش و شور است و دیگرى از نوع‏آرامش و سكون،در یك جهت مشتركند:هر دو گلهاى با طراوتى مى‏باشند كه فقط دراجتماعاتى كه بر آنها عفاف و تقوا حكومت مى‏كنند مى‏رویند و مى‏شكفند.محیطهاى[اشتراكى]جنسى یا شبه اشتراكى جنسى نه قادرند عشق به اصطلاح شاعرانه ورمانتیك به وجود آورند و نه مى‏توانند در میان زوجین آنچنان صفا و رقت وصمیمیت و وحدتى-كه بدان اشاره شد-به وجود آورند.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 27 تیر 1389  ساعت 10:42 PM نظرات 1 | لينک مطلب

 
خشونت    

رفتار پرخاشگرانه را خشونت و كلام پرخاشگرانه را پرخاشگری می گویند . به هر حال ، اعمال خشونت به 2 شیوه جسمانی و كلامی است و علت و هدف هر دو ، یك موضوع است .

 

یكی از موضوعاتی كه آسیب های بسیار جدی به ارتباط میان زوجین وارد می كند ، خشونت است . ممكن است بتوانید به سعی بسیار ، همسرتان را برای خشونتی كه نسبت به شما داشته است ، ببخشید ؛ ولی فراموش كردن آن بسیار مشكل و حتی غیرممكن است ، بویژه اگر تكرار شود .

 

خشونت ، رفتاری است كه در آن یك نفر با عمل یا كلام به فرد دیگری حمله می كند و او را مورد آزار و اذیت جسمانی یا روانی قرار می دهد . بخش بسیار آزاردهنده در هر گونه خشونت ، تحقیری است كه نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد .

 

انسان ها فطرتا نیازمند مهربانی ، محبت و احترام هستند ، ولی فردی كه از خشونت استفاده می كند موارد فوق را نادیده می گیرد . افرادی كه از خشونت استفاده می كنند ، همواره خود را محق می دانند و اعتقاد دارند فرد مقابل با رفتاری كه داشته ، آنها را وادار به خشونت كرده است . بارها شنیده ایم كه گفته اند : « وقتی عصبانی می شوم كنترلی بر رفتارم ندارم و همسرم باید مراقب باشد و من را عصبانی نكند . » این جمله تكراری هیچ گونه توجیه و منطقی ندارد و هرگز قابل قبول نیست . موضوع ناراحت كننده تر این كه این افراد پس از اعمال خشونت از همسرشان عذرخواهی می كنند و توقع دارند به سرعت بخشیده شوند و همه چیز به حالت عادی بازگردد و این غیرممكن است . ممكن است همسر افراد خشن پس از تلاش بسیار و گذر زمان ، آنها را ببخشند ، ولی فراموش كردن رفتارهای پرخاشگرانه ممكن نخواهد بود افراد پرخاشگر باید به یاد داشته باشند تكرار این گونه رفتارها موجب خواهد شد همسرانشان نتوانند آنها را عمیقا دوست داشته باشند و تكرار خشونت قطعا منجر به دوری قلبها خواهد شد .

 

به یاد بسپاریم شاید در بسیاری مواقع پرخاشگری های كلامی آسیب بیشتری به همسر ما خواهد زد . همسران توقع دارند همواره و در هر شرایطی احترام بین زوجین حفظ شود و این انتظار چه از سوی مرد و چه از سوی زن بسیار منطقی است . چگونه ممكن است ما همسرمان را كه نزدیكترین شخص به ماست و قطعا اگر ما او را مورد احترام قرار دهیم ، افراد دورتر خانواده نیز به او احترام خواهند گذاشت ، مورد بی حرمتی قرار دهیم ؟! دیگر این كه همسر ما در هر شرایطی انتظار دارد از او حمایت كنیم و این با پرخاشگری در تضاد مطلق است . ذكر این نكته الزامی است كه استفاده از ابزار پرخاشگری ، بدترین روش در یك ارتباط و حتما یا موجب قطع ارتباط عاطفی می شود و یا دست كم بدترین خاطره را در ذهن فرد مقابل خواهد گذاشت . پرخاشگری تنها بدین دلیل اتفاق می افتد كه پرخاشگر یاد گرفته است هر زمان كه دچار ناكامی یا ناراحتی شد ، از آن استفاده كند . همه ما می دانیم رفتار یاد گرفته شده را می توان گنار گذاشت . عمده ترین مشخصه افراد پرخاشگر پایین بودن اعتماد به نفس و نیز ناتوانی در برقراری یك ارتباط انسانی است .

 

معمولا افراد پرخاشگر ، زمانی چنین رفتاری دارند كه در وضعیت قدرت یا برتری باشند ؛ یعنی زمانی كه فرد مقابل آنها قوی تر باشد ، پرخاشگری نخواهند داشت و این نشان می دهد افراد پرخاشگر ، حسابگرانه ، پرخاشگری می كنند .

 

به یاد بسپارید اگر پرخاشگری از سوی یك شخص غریبه باشد ، شاید آن را فراموش كنید ، ولی از سوی عزیزانتان یا افرادی كه به شما نزدیكترند ، بخصوص از طرف همسرتان ، اثرات مخرب آن بسیار قوی تر و ماندگار تر خواهد بود . بخش خطرآفرین رفتارها و یا كلمات پرخاشگرانه این است كه افراد دیگری هم كه شاهد این رفتارها هستند ، پس از آن به خود اجازه می دهند به همسرتان بی احترامی كنند . یا این كه دیگر برای او احترامی قائل نمی شوند و دیگر این كه فرزندان شما نیز این روش را خواهند آموخت و هر زمان كه احساس ناراحتی كنند ، براحتی به دیگران پرخاش می كنند .

 

برای این كه از این پس نسبت به همسر خود خشونت به خرج ندهید ، این دو نكته مهم را به خاطر بسپارید .

 

1- آنچه بر خود می پسندید ، بر همسرتان نیز بپسندید .

 

2- در ذهن خود تكرار كنید كه در هیچ موقعی و با هیچ دلیلی حق ندارید نسبت به همسرتان با خشونت رفتار كنید .



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در شنبه 26 تیر 1389  ساعت 10:20 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 
یكی از كارهایی كه با فرارسیدن بهار مرسوم است، كشت و كار انواع گلهای بهاری است. برای این منظور باید دسته‌ای از گیاهان را كه مقاوم به یخبندان هستند و سرما را به خوبی تحمل می‌كنند، انتخاب نمایید. همچنین باید دقت كنید خاك باغچه شما به قدركافی حاصلخیز باشد؛ اما اگر این حاصلخیزی خیلی زیاد باشد سبب می‌شود در رشد رویش گیاه زیاد شده و گیاه علفی شود و گل ندهد. در ابتدا خاك سطحی را با شن‌كش خوب به هم زنید تا به ذرات ریز تبدیل شود. سپس بذرها را به طور پراكنده در سطح خاك بكارید و پس از این كه نشاءها به حد كافی رشد كردند آنها را جا به جا كنید و در زمین اصلی بكارید. وقتی این نشاءها به گل رفتند باید به طور مداوم گلهای خراب را حذف كنید و از به بذر رفتن گیاه جلوگیری به عمل آورید. بهترین نشانه‌ها آنهایی هستند كه 2 یا 3 برگ حقیقی داشته باشند. وقتی نشاء به ارتفاعی در حدود 5 تا 8 سانتی‌متر برسد، كیفیت آن تنزل پیدا خواهد كرد در نتیجه نشاء دچار كمبود غذایی می‌شود. وقتی می‌خواهید نشاءها را جابه جا كنید، سعی نمایید در معرض نور مستقیم قرار نگیرند؛ چون ریشه‌ها حساس هستند و بزودی از میان می‌روند. پس از انتقال نشاء باید آبیاری صورت گیرد و برای مدت 24 ساعت آنها را از استرس رطوبتی حفظ كنید، یعنی به آنها سایه اضطراری بدهید یا چندین مرتبه در روز آنها را با آب غبارپاشی كنید تا از خطر پژمردگی حفظ شوند.

در زیر تعدادی از گیاهانی كه می‌توانید در این فصل در فضای باز بكارید به طور خلاصه گفته می‌شود.

همیشه بهار

نام علمی: Calendnla officinalis تیره: Asteoaceae گیاه همیشه بهار با گلهایی درشت و رنگهای زرد و نارنجی برای تزیین باغچه‌های بهاری شما بسیار مناسب است. این گیاه براحتی از طریق بذر تكثیر می‌شود. اگر منطقه سكونت شما آب و هوایی معتدل دارد، بهتر است در مهرماه بذر همیشه بهار را بكارید و در غیر این صورت اگر در منطقه‌ای سرد ساكن هستید اوایل بهار این كار را انجام دهید؛ البته اگر در بهار گیاه را بكارید گلهای كوچكتری را به شما خواهد داد. برحسب زمان كاشت بذر و آب و هوای منطقه گیاها از اواخر زمستان تا بهار به گل می‌نشیند. بذر این گیاه پس از 10 روز جوانه خواهد زد؛ البته می‌توانید از نشای آماده این گل زیبا نیز برای كاشت در باغچه منزلتان استفاده كنید.  

بنفشه

نام علمی: Vila tricolor تیره: Violaceal در انگلیس به این گل زیبا   moon face می گویند، یعنی گیاهی كه چهره‌ای همانند ماه دارد. بنفشه الكی از گیاهان معروف باغچه است كه در فصل بهار به حداكثر گلدهی می‌رسد. تمام انواع بنفشه‌ها مقاوم به سرما هستند. می‌توانید در مرداد ماه بذر بنفشه را بكارید و هنگامی كه نشاءها به قدر كافی درشت شدند، آنها را در زمین اصلی به فواصل 15 سانتی‌متر از یكدیگر نشاء كنید. اگر بذر بنفشه تازه باشد، قوه جوانه‌زنی آن كال نیست و باید یك دوره‌ای را طی كند تا جنین آن برسد و توانایی جوانه‌زنی پیدا كند. هم اینك ارقای از بنفشه با نام بنفشه 4 فصل بر اثر به نژادی حاصل شده‌اند كه در تمامی فصول گل می‌دهند و پاییز و بهار فصل حداكثر گلدهی آنهاست. همانند همیشه بهار می‌توانید از نشاءهای آماده كاشت در بازار استفاده كنید.  
میمون
نام عملی: Antirrhinum تیره: Sctrofulariaceal

گل در گیاه میمون به صورتی بسیار زیبا می‌روید، یعنی خوشه‌ای از گلهای رنگی روی این گیاه ظاهر می‌شود كه زیبایی فراوان به فضای منزل شما خواهد بخشید. كاشت میمون نیز همانند بنفشه است. یعنی باید بذرها را در شهریور ماه بكارید و سپس در زمین اصلی نشاء كنید تا در فصل زیبای بهار گلهای آن جلوه بخش منزل شما شوند. بذر میمون بسیار ریزی است و تنها باید روی سطح خاك پاشیده شود و با اندكی فشار به خاك بچسبند. وقتی گیاه 3 تا 4 برگ درآورد باید سر آن را قطع كرد تا گیاه چند شاخه و زیباتر شود.

بهتر است گل میمون در محلهای آفتاب‌‌گیر كاشته شود؛ البته حاشیه‌های نیمه‌سایه نیز مناسب هستند. لازم به ذكر است كه نشای میمون در اواخر زمستان برای فروش عرضه می‌شوند كه می‌توانید آنها را خریداری كنید و در باغچه منزلتان بكارید. مینای چمنی

نام علمی: Bellis Perennis

تیره: Composite

بذر این گیاه را باید در ماههای مرداد یا شهریور بكارید تا بتوانید از اواسط اسفند تا اواخر بهار ازگلهای زیبایش بهره‌مند گردید. این گلها به رنگهای مختلف سفید، سرخ و قرمز رنگ وجود دارند. اگر نشاءها به اندازه كافی رشد كرده بودند، می‌توانید در فصل پاییز، در زمین اصلی اقدام به كاشت آنها كنید در غیر این صورت ماه‌های اسفند و فروردین برای این كار مناسب هستند. اگر در منزل خود محیطی را به كاشت چمن اختصاص داده باشید، می‌توانید مناطقی از وسط و حاشیه آن را به وسیله مینای چمنی تزیین كنید. مینای چمنی به محل‌های آفتابی و تا حدودی سایه‌دار عادت دارد.   پامچال

نام علمی: Primvla spp

تیره: ‍ Primvlacece شاید بتوان گفت كه وقتی پامچال گل می‌دهد، نوید بهار را با خود می‌آورد و بحق نام آن را گل نوروز نهاده‌اند. گل پامچال محصول دمای خنك است و رشد آن در گرمای تابستان ناچیز است. این گیاه نیاز به خاكهای قوی و مرطوب دارد و به زهكش خاك بسیار حساس است. برعكس آنچه در بنفشه گفته شد، باید بی‌درنگ بذرهای پامچال كاشته شوند. در غیراین صورت ممكن است تا 6 ماه جوانه‌زنی انجام نشود. بهترین زمان كاشت بذر خرداد ماه است. بذرها را روی سطح خاك بپاشید و روی آنها را خاك نریزید تا نور به آنها برسد و جوانه بزنند. به محض آمادگی نشاءها آنها را در گلدان‌های كوچك بكارید و تا جایی كه مقدور است گیاهتان را در محل خنك نگاهداری كنید. اگر نتوانستید به این روش عمل كنید، می‌توانید به نزدیك‌ترین گلفروشی محلتان مراجعه كنید و یك گلدان زیبای پامچال را بخرید و سرسفره هفت‌سین بنشانید.   نرگس

نام علمی:   Narcissus

تیره: Amaryllidaceae نرگس یكی از گیاهان پیازی بسیار محبوب است. انواعی از آن كه گلهای ریزتری دارند، بسیار معطرند. در مناطق معتدله می‌توان پیاز نرگس را در ماههای مهر و آبان در فضای بیرون كاشت و در مناطق سردتر باید این كار را اواخر تابستان انجام داد. به اندازه 3 برابر طول پیاز زمین را گود كنید و پیاز را بكارید. برگهای نرگس نسبت به برف و سرما مقاوم هستند و پس از رفتن سرمای زمستان همزمان با شروع سال نو گلهای زیبای آن می‌شكفند. اگر پیاز را در گلدان می‌كارید باید دقت كنید كه نیمی از پیاز باید خارج از خاك قرار گیرد. نرگس شیراز را نیز می‌توان در سر بطری آب پرورش داد و به این ترتیب یك بطری زیبا برای تزیین منازل بهاریتان درست می‌كنید.   لاله نام علمی: Tulipa gesnenana تیره: lilaceae لاله نیز از گلهای بسیار زیبایی است كه به وسیله پیاز تكثیر می‌شوند. در اوایل مهر ماه پیازهای لاله را به فواصل 2 سانتی‌متر و در عمق 10 سانتی‌متر و برای این كه دچار یخ‌زدگی نشوند روی آن را با برگ خشك بپوشانید. در فروردین و اردیبهشت پیازها به گل می‌رسند. بهتر است دست كم هر 2 سال یك بار پیازها را از زمین خارج كنید و پیازچه‌هایشان را جدا نمایید. همچنین می‌توانید در گلدان نیز اقدام به كاشت پیاز كنید. در مهر ماه پیازها را در گلدان بكارید و تا ماه آذر در فضای باز قرار دهید و روی آنها قدری برگ خشك بریزید. در این مدت ریشه‌ها در پیاز به وجود می‌آیند. پس از آن گلدانها را به درون اتاقی با هوای معتدل بیاورید تا گل در آنها ظاهر شود.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در شنبه 26 تیر 1389  ساعت 10:20 PM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :3
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
Powered By Rasekhoon.net