چهار چیز است که قابل بازیابی نیست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپری شدن.
ابله ترین آدمیان آنانیند كه با مسخره نمودن شایسته گان شاد می گردند .
برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام كمال می افتدبنگر كه چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ .
آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد،آزادی خود ماه است كه او را پایبند می كند .
تجربه نامی است كه تمام افراد بر روی اشتباهات خود می گذارند.
برای آنكه روانت را بپروری ، ابتدا با خود یكی شو .
اگر هدف روح ما یك پارچه شدن باشد ، پیوسته شرایطی را فرا می خوانیم كه برای دستیابی به این ویژگی بدان نیاز داریم.
هرچه بخشهای بیشتری از وجود خود را پذیرا و مالك شویم ، افراد سالمتر و مناسب تری در زندگی ما پدیدار می گردند
كم دانستن و پر گفتن مثل نداشتن و زیاد خرج كردن است.
انسان عاقل همیشه از بدگویی هایی كه از او میشود استفاده میكند.
سی شعاع به سوی میله چرخ تقرب می جویند
آهنگ دلپذیر ، ریتم و آوای طبیعت است.
تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد.
آن لحظه ای كه درك كنیم خداوند بر افكار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم.
خداوند،روی خطوط كج و معوج، راست و مستقیم مینویسد.
تو ارباب سخنانی هستی كه نگفتهای،ولی حرفهایی كه زدهای ارباب تو هستند.
دعا اتحاد آگاهانه با شعور كیهانی است.
دعا التماس، زاری نیست، بلكه همدلی و یگانگی با خداست.
پندار های پاك در دل و روان آزادگان آشیانه دارد
در این جهان عمل كنید و فقط شنونده باقی بمانید
هرچه فكر شما بزرگ باشد به همان اندازه بیشتر به افكار دیگران احترام می گذارید.
انسان هوشمندی كه به هوشمندی اش می نازد، به زندانی می ماند كه به بزرگی زندانش می بالد.
پندارهای پلید چاه های ژرفی ست كه تشنه خردمندان است
1) خشم انگیزترین انسان ها در پیشگاه
خدا کسی است که در دشمنی ، سرسخت
تر و کینه توزتر باشد
2) خشم انگیزترین بندگان در پیشگاه خدا آن کسی
است که جامه و ظاهر و زبانش بهتر از عملکرد و
منشش باشد ، آن سان که جامه اش جامه پیامبران
باشد و عملکردش عملکرد زور مداران و خودکامگان
داشتن بدن سالم ، بیمار نشدن ، زیادی نور چشم ، زیاد شدن و تصفیه ی خون ، صافی رنگ و حسن صورت ، تقویت معده و هضم غذا و رشد مو ، استحکام لثه ، عوامل فساد و خرابی دندان ، دفع پیشگیری تعدادی امراض ، زیادی و کمی قوت شهوانی ، جنون و پیشگیری ، قوت و ضعف بدن ، لاغری ، عقل و فکر و حافظه و قلب و وسواس ، غم و خشم ، طولانی و کوتاه شدن عمر ، وسعت رزق و فقر ، ترقی و افت در دین ، ادای دِین و رفتن به حج ، محبت خدا ، اسباب عزت و ذلت انسان و رفع بلا ، استجابت دعا ، آمرزش انسان ، عاقبت به خیری ، جان دادن ، عذاب قبر ، روز قیامت ، میزان اعمال ، بهشت و جهنم ، قبرستان ، صدقه ، توبه ، بوی خوش و غسل جمعه
چند چیز موجب صحت بدن :
1- مسافرت کردن 2-
روزه گرفتن
3- خودداری از انداختن آب دهان در مسجد 4-
کم خوردن
5- آب خوردن در روز در حال ایستاده 6-
طعام نخوردن مگر هنگامی که گرسنه باشد
7- خودداری از خوردن در حالی که هنوز سیر نشده است 8-
جویدن طعام کاملا پیش از فرو بردن آن 9- کم آب خوردن
10- خوردن میوه در اوایل فصل آن ها 11-
حفظ کردن خود از سرما در پائیز و حفظ نکردن از سردی هوا در بهار
12- خوردن 21 عدد مویز سرخ صبح ناشتا 13-
خوردن آب باران
14- شستن دست پیش از خوراک 15-
بعد از خارج شدن از حمام به قدم ها آب سرد ریختن
16-
حج عمره به جا آوردن
17- نماز شب خواندن
چند چیز موجب بیماری می شود :
1- شام نخوردن 2-
پر خوردن
3- خوردن میان نهار و شام 4-
شب ایستاده آب خوردن
5- زیاد آب خوردن 6-
آب خوردن در اثنای غذا خوردن
7- در آفتاب نشستن 8-
خوردن گوشت خام
9- نشستن در جای نمناک 10-
بالا رفتن از پله ها
11-
زیاد ماهی خوردن
12- چوبک خوردن
13- غم وغصه خوردن
چند چیز نور چشم را زیاد می کند :
1- قرآن خواندن از روی قرآن نه از حفظ 2-
کندر خوردن
3- خوردن به 4-
پوشیدن کفش زرد
5- سرمه کشیدن 6-
خضاب نمودن با حنا
7- تراشیدن موی سر از بیخ 8-
مسواک نمودن
9- پیاز خوردن 10-
شستن دست بعد از طعام
11- مرزه با نمک خوردن 12-
سیاه دانه با گردو خوردن
13- گوشت خوردن 14-
نظر کردن به گیاهان سبز و سبزه
15- نظر کردن در آب روان و دریا 16-
نظر کردن در صورت زیبا
17- نماز شب خواندن 18-
گرفتن ناخن ها در روز پنج شنبه
19- خواندن آیة الکرسی
چند چیز موجب کمی نور چشم می شود :
1- کندن موهای زیر بغل 2-
زیادی موی سر
3- خوردن ماهی
4- پوشیدن کفش سیاه
چندچیز موجب زیادی خون است :
1- کباب خوردن
2- باقلا خوردن
چند چیز موجب تصفیه ی خون است :
1- کاهو خوردن
2- چغندر خوردن
چند چیز موجب صافی رنگ و حسن صورت است :
1- خوردن به 2-
خوردن کدو
3- خوردن پیاز 4-
خوردن روغن زیتون
5- خوردن بادنجان 6-
خوردن تره
7-
خوردن مویز
8- خوردن کاسنی 9-
خوردن سیاه دانه وگردو
10- خوردن انار 11-
گرفتن مو از دماغ
12- تراشیدن مرد ، سرش را
13- کم خوردن و سیر نشدن از طعام
چند چیز موجب تقویت معده و هضم طعام است :
1- خوردن گلابی 2-
خوردن به
3- خوردن انار با پیه آن 4-
خوردن سنجد
5- خوردن باقلا با پوست 6-
خوردن کاهو
7- مسواک نمودن 8-
خوردن سیب
9- خوردن نان برنج
10- خوردن آب سرد
ای داود ! پنج چیز را در گرو پنج چیز قرار داده ام ، اما مردم آن پنج را در جای دیگر
جست و جو می کنند ولی به آن دست نمی یابند :
اول : علم را در گرسنگی و کوشش و تلاش قرار داده ام ولی مردم آن را در سیری ، راحتی و آسایش
........................................ جست و جو می کنند ولی به آن دست نمی یابند .
دوم : عزت و جلال را در عبادت و طاعت خودم قرار داده ام ولی مردم آن را در خدمت سلاطین و حاکمان
........................................ می جویند ولی به آن دست نمی یابند .
سوم : بی نیازی را در قناعت قرار داده ام ولی مردم آن را در زیادی مال
........................................ جست و جو می کنند ولی به آن دست نمی یابند .
چهارم : رضایت و خشنودی از خودم را مبارزه با نفس قرار داده ام ولی مردم آن را در رضایت نفس
........................................ می جویند ولی به آن دست نمی یابند .
پنجم : راحتی و آسایش را در بهشت قرار داده ام ولی مردم در دنیا
........................................ به دنبال آن می گردند ولی به آن دست نمی یابند
آموختهام ... که بهترین کلاس درس دنیا، کلاسی است که زیر پای پیرترین فرد دنیاست.
آموختهام ... که وقتی عاشقید، عشق شما در ظاهر نیز نمایان میشود.
آموختهام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد میکند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی.
آموختهام ... که داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته، زیباترین حسی است که در دنیا وجود دارد.
آموختهام ... که مهربان بودن، بسیار مهمتر از درست بودن است.
آموختهام ... که هرگز نباید به هدیهای از طرف کودکی، نه گفت.
آموختهام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم.
آموختهام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم.
آموختهام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی.
آموختهام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است.
آموختهام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند.
آموختهام ... که پول شخصیت نمی خرد.
آموختهام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی میکند.
آموختهام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم.
آموختهام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد.
آموختهام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان.
آموختهام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد.
آموختهام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم.
آموختهام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم.
آموختهام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمیروند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد.
آموختهام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم.
آموختهام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.
آموختهام ... که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم.
آموختهام ... که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید.
آموختهام ... که بهترین موقعیت برای نصیحت در دو زمان است: وقتی که از شما خواسته می شود، و زمانی که درس زندگی دادن فرا می رسد.
آموختهام ... که کوتاهترین زمانی که من مجبور به کار هستم، بیشترین کارها و وظایف را باید انجام دهم

نمیشود. این خصلت در میان هیچ یك از مخلوقات نیست جز آدمیان

بعضی آدمها نمی دانند وجودشان چقدر مهم است.
بعضی آدمها نمی دانند دیدنشان چقدر خوب است.
بعضی آدمها نمی دانند لبخندشان چقدر آرامش بخش است.
بعضی آدمها نمی دانند در كنارشان بودن چه حس خوبی دارد.
بعضی آدمها نمی دانند بدون آنها چقدر ناچیز خواهیم بود.
اگر به آنها می گفتیم، می فهمیدند كه چقدر وجودشان برای ما مهم است.
پس بیا هر لحظه یه همدیگر بگوییم كه حضورمان در كنار هم تا چه اندازه مفید است.