![[تصویر: 1360.jpg]](http://www.tebyan-babol.ir/userdata/picture/1360.jpg)
ولادت حضرت فاطمه
دوران آبستنی سپری شد و هنگام ولادت زهرا فرا رسید . خدیجه در پیچ و تاب درد واقع شد . کسی را نزد زنان قریش و دوستان سابقش فرستاد و پیغام داد : کینه های دیرینه را فراموش کنید و در این موقع خطرناک به فریادم برسید و در امر ززایمان یاریم منید . طولی نکشید که فرستاده خدیجه با چشم گریان برگشت و گفت : درب خانه هر کسی را کوفتم ، را هم نداد و خواهش شما را نپذیرفت . همه در پاسخ گفتند : به خدیجه بگو : نصیحت ما را نپذیرفتی و بر خلاف صلاحدید ما با یتیم تهیدستی ازدواج کردی . از این روی حاضر نیستیم به خانه ات بیاییم و یاریت کنیم .
وقتی خدیجه پیام و زخم زبان زنان کینه توز را شنید و از یاری آنان مأیوس شد ، اندوهگین گشت . از جهان ماده و مردم کیتنه توز چشم پوشید و به سوی خدای جهان و عالم دیگر متوجه شد . فرشتگان خدا و حوریان بهشتی و زنان آسمانی در آن موقع حساس به یاریش شتافتند و از کمکهای غیبی پروردگار جهان برخوردار شد و فاطمه عزیز یعنی اختر فروزان آسمان نبوت پا به عرصه گیتی نهاد ، و با نور تابناک ولایت ، شرق و غرب جهان را روشن ساخت
(تاریخ تولد)
در تاریخ تولد فاطمه ( س) در بین علمای اسلام اختلاف است . لیکن در بین علمای امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت تولد یافته است .
(فاطمه (س) به سوی مدینه
رسول خدا در سال سیزدهم بعثت – از ترس جان – ناچار شد مکه را ترک کند و به جانب مدینه ، هجرت نماید . هنگام حرکت ، با علی و فاطمه ( س) وداع نموده به علی فرموده : امانتهای مردم را رد کن سپس فاطمه دختر مرا و فاطمه مادر خودت را و فاطمه دختر عمویم حمزه را عده دیگری بردار و به سوی مدینه بشتاب که من در انتار شما هستم . این ررا فرمود و به جانب مدینه حرکت نمود .
علی بن ابی طالب ( ع) به دستور پیغمبر اکرم عمل نمود ، سپس فاطمه ( س) را با چندین تن دیگر ازز زنها سوار کرد و رهسپار مدینه شد . در بین راه « ابو واقد » که مدمور راندن شترها بود ، آنها را با سرعت می برد . علی بن ابی طالب ( ع) فرمود :
با زنها مدارا کن و شترها را آهسته تر بران زیرا زنان ناتوانند و تاب تحمل سختی را ندارند.
ابو واقد عرض کرد می ترسم دشمنان در تعقیب ما باشند و به ما برسند . علی ( ع) پاسخ داد : پیغمبر ( ص) به من فرمود : از طرف دشمنان به شما آزاری نخواهد رسید .
وقتی به نزدیکی « ضجان » رسیدند ، هشت سوار از عقب ایشان رسیدند . علی بن ابی طالب زنان را در پناهگاهی پیاده نمود و با شمشیر بر دشمنان حمله کرد و پراکنده شان ساخت . آنگاه بانوان را سوار کرد و رهسپار مدینه شد . پیغمبر ( ص) وقتی به قبا رسید دوازده روز توقف نمود تا علی به اتفاق فاطمه و سایرین به آن حضرت پیوستند .
رسول خدا در مکه و به روایتی در مدینه ، « سوده » را به عقد خویش درآورد و فاطمه ( س) را به خانه او برد . سپس « ام سلمه » را عقد کرد و فاطمه را بدو سپرد تا از وی نگهداری و سرپرستی کند . ام سلمه می گوید : پیغمبر اکرم ( ص) فاطمه را به من سپرد تا در تربیتش کوشش کنم . من هم از تربیت و راهنمایی او دریغ نداشتم ولی به خدا سوگند او از من با ادب تر و داناتر بود .
(درسی به مسلمین)
عروسی علی و فاطمه (ع) یکی ازحساس ترین و مهمترین نمونه های ازدواج اسلامی بود. زیرا پدر دختر، بزرگترین شخصیت جزیره العرب بلکه جهان اسلام و پیغمبر برگزیده خدا بود . دختر بهترین و عاقل ترین و با تربیت ترین و با کمال ترین زنان اسلام و یکی از چهار زن بشریت به شمار می آمد و داماد هم از حیث اصل ونسب از شریف زادگان عرب بود. از جهت علم و کما ل وشجاعت برتما م رجال اسلام برتری داشت. جانشین رسمی و وزیر ومشاور رسول خدا بود. مرد دلاور اسلام و سپهسالان سپاه مسلمین بود. چنین ازدواجی باید حتی القوه با شوکت و تشریفات خاصی برگزار شود. اما چنانکه ملاحظه فرمودید . باکمال سادگی انجام گرفت. جهاز بانوی نمونه اسلام بدین سادگی که ملا حظه با کمال فرمودید تهیه شد. جالبترین اینکه همین جهاز مختصر هم با مهریه خود حضرت زهرا تهیه شد . نه اینکه مهریه را سرجای خود بگذارند و پدر دختر با هزاران گرفتاری و درد سر جهازی برای دخترش تهیه کند.
پیغبر می توانست ، هر طور شده ولو به قرض کردن هم باشد جهاز آبرومندی ، مطابق معمول روز ، برای یگانه دختر عزیزش تهیه کند و بگوید: من پیغمبر خدا هستم ، و باید مراعات شئون خودم را بکنم . دخترم نیز از بهترین زنان جهان است و باید احترام و آبروی او را مراعات نمایم و اسباب خوشحالی او را فراهم سازم. دامادم نیز از رجال نامی اسلام است و خدمات و مجاهداتش برکسی پوشیده نیست. برای احترام و قدر دانی از زحمات او باید و سائل آبرومندی برایش تهیه کنم و...
اما پیغمبر اکرم (ص) ضرور و مفاسد مسابقه در ازدیار جهاز و مهر را می دانست. و خبر داشت که اگر مسلمین بدین بلیه گرفتار شوند، فقر عمومی و ورشکستگی اقتصادی، کثرت طلاق و خودداری جوانان از تشکیل خانواده ، ازدیار روز افزون جوانان بی زن و دختران بی شوهر، کثرت جرائم و جنایات و بروز انواع فحشاء و ازدیار امراض عصبی را به دنبال خواهد داشت . از اینجهت در آن ازدواج نمونه ، که متصدیان امرش شخص اول و دوم اسلام بودند کمال سادگی بعمل آمد تا برای ملت مسلمانان و زمانداران مسلمین درس عملی آموزنده ای باشد.
علی (ع) نیز از آن جوانان کوتاه فکری نبود که برای تهیه مال و ثروت و به منظور جهاز مفصل ازدواج کند و اگر جهاز عروسی نقصان داشت و هر روز اسباب ناراحتی همسر بیگناهش را فراهم سازد و با سرزنشها و ایرادها ی بیجا، بنیان زناشویی را متزلزل سازد و کاشانه گرم با صفای زناششویی را با بهانه های بچه گانه و بیجا، سرد و بی صفا کند وخانه انس و محبت را بزندان اختیاری تبدیل سازد . علی (ع) امام و پیشوا ی آینده ملت بود و بخواست با اینگونه افکار غلط مبارزه کند. مال و ثروت دنیا در نظرش ارزش نداشت.
(علم و دانش فاطمه)
عمار می گوید:روزی علی بن ابی طالب (ع) وارد منزل شد، فاطمه (ع)فرمود:یاعلی!بیا نزدیك تا از حوادث گذشته و آینده برایت سخن بگویم، امیر المومنین (ع) كه از سخن فاطمه در شگفتی بود خدمت پیامبر شرفیاب شد و سلام كرد و نزدیك آن جناب نشست . پیغمبر اكرم (ص) یا علی ! آغاز به سخن می كنی یا من بگویم؟
حضرت علی عرض كرد:دوست دارم از سخنان شما استفاده كنم.
پیامبر فرمود: گویا فاطمه به شما اینچنین و آنچنان گفت و به همین جهت نزد من آمدی.
حضرت علی علیه السلام عرض كرد: یا رسول الله مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است؟ فرمود: مگر نمی دانستی ؟ امیر المومنین از شنیدن این سخن به سجده شكر افتاد وخدای را سپاس گفت . سپس به نزد فاطمه مراجعت كرد حضرت فاطمه گفت : یا علی ! گویا نزد پدرم رفتی و این چنین و آن چنان به تو فرمود ؟
فرمود: آری ای دختر پیامبر!
فاطمه گفت : یا ابا الحسن ! خدا نور مرا آفرید و خدای را تسبیح می گفت . آنگاه او را در یكی از درختان بهشتی به ودیعه نها د. آنگاه كه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا ماموریت یافت كه از میوه های آن درخت تناول كند ، پدرم از میوه آن درخت تناول كند پدرم از میوه آن درخت خورد و بدین وسیله نور من به صلب او منتقل گشت . و از صلب پدر به رحم مادر وارد شدم . یا علی ! من از آن نور هستم و حوادث گذشته و آینده را بوسیله آن نور می یابم . یا ابا الحسن ! مومن بوسیله نور خدا می بیند . امام حسن عسكری علیه السلام فرمود: زنی خدمت حضرت فاطمه علیها السلام شرفیاب شد و گفت : مادر ناتوانی دارم كه در امر نماز به مساله مشكلی برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاده كه سوال كنم و مساله را مطرح نمود . حضرت فاطمه جواب آن مساله را داد آن زن برای دومین بار مساله دیگری را پرسید و حضرت فاطمه جوابش را داد . بعد از آن مساله سوم را پرسید و همچنین تا ده مساله شد . حضرت زهرا همه را جواب داد . سپس آن زن از كثرت سوال خجالت كشید و عرض كرد : ای دختر رسول خدا1 دیگر مزاحم نمی شوم خسته شدید فاطمه فرمود: خجالت نكش هر سوالی داری بفرما تا جواب بدهم من از سوالات تو خسته نمی شوم بلكه با كمال میل جواب می دهم اگر كسی اجیر شود كه بار سنگینی را بر بام حمل كند و در وجه آن مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد . آیا از حمل بار خسته می شود ؟ زن پاسخ داد : نه ، خسته نمی شود زیرا در برابر آن مزد زیادی دریافت می كند . حضرت فاطمه فرمود: خدا در برابر جواب هر مساله آن قدر به من ثواب می دهد كه بیشتر است از اینكه بین زمین و آسمان پر از مرواید باشد . با این وجود آیا از جواب دادن خسته می شود ؟
از پدرم شنیدم كه می فرمود: علماء شیعه من در قیامت محشور می شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جدیت و كوششان در راه ارشاد و هدایت مردم به آنان خلعت و ثواب علما می كند . حتی به یكی از آنها تعداد یك میلیون حله از نور عطا می كند . سپس منادی حق تعالی ندا می كند ! ای كسانیكه ایتام آل محمد را تكفل نمودید در آن هنگام كه از امامانشان منقطع بودند . اینان شاگردان شما و ایتامی هستند كه تحت تكفل علوم شما به دینداری خویش ادامه دادند و ارشاد و هدایت شدند . به مقداری كه در دنیا از علوم شما استفاده كردند به آنان خلعت بدهید . در این هنگام علما امت من به پیروانشان خلعت می دهند . حتی به بعضی آنها صد هزار خلعت خواهند داد. سپس آن ایتام نیزبه شاگردان خوش خلعت ها می دهند بعد از اینكه خلعت ها در بین مردم تقسیم شد از جانب خدا دستور می رسد كه خلعت ها ی علما را كه تقسیم كرده اند تكمیل كنید تا بمقدار سابق شود سپس دستور می دهد كه دو چندانش كنید و هم چنین به پیروانش . آنگاه حضرت فاطمه علیها السلام فرمود ای بنده خدا یك نخ از این خلعت ها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خوشید بر آن می تابد زیرا اموردنیوی با كدورت و گرفتاری آلوده است اما نعمت های اخروی نقص و عیب ندارد .
امام حسن عسكری علیه السلام فرمود: دو نفر زن كه یكی مومن و دیگری معاند بود در یك مطلب دینی با هم تنازع داشتند برای حل اختلاف خدمت حضرت فاطمه علیها السلام مشرف شدند و جریان را تعریف كردند چون حق با زن مومن بود حضرت فاطمه گفتارش را با دلیل وبرهان تایید كرد بدین وسیله بر زن معاند پیروز گشت و از این پیروزی شادمان شد حضرت فاطمه به زن مومن گفت : فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن معاند می باشد .
آنگاه امام حسن علیه السلام فرمود: و بدین جهت خدا به فرشتگانش فرمود: در عوض خدمتی كه فاطمه به این زن مومن كرد بهشت و نعمت های بهشتی اش را زار هزار برابر آنچه قبلا مقرربود بدارید و همین روش و سنت را درباره هر دانشمند ی كه با علم و دانش خویش مومنی را تقویت كند تا بر معاندی پیروز گردد معمول دارید و ثوابش را هزار هزار برابر مقرر دارید .
(عقیده زهرا درباره زنان)
علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید روزی با گروهی ازاصحاب خدمت رسول خدا بودیم پس آن حضرت به اصحابش فرمود: صلاح و مصلحت زن د رچیست ؟
هیچكس نتوانست جواب صحیحی بدهد . وقتی اصحاب متفرق شدند من به خانه رفتم و موضوع سئوال رسول اكرم را به فاطمه علیها السلام گفتم فرمود : من جوابش را می دانم صلاح زن در این است كه مردان بیگانه را نبیند مردان بیگانه هم او را نبینند .
هنگامی كه خدمت رسول خدا رسیدم عرض كردم فاطمه علیها السلام در پاسخ سئوال شما چنین فرمود : پیغمبر از سخن او تعجب كرد و فرمود : فاطمه پاره تن من است .
این موضوع قابل تردید نیست كه دین مقدس اسلام برای ترقی و پیشرفت و آزادی زن گام های بلندی برداشته است و به منظور تامین حقوق او قوانین و احكام استواری تشریع نموده است . در تحصیل دانش به او آزادی داده است اموال و كارهایش رامحترم دانسته است درمورد تشریع قوانین اجتماعی منافع و مصالح واقعی بانوان نیز كاملاً رعایت شده است .
لیكن این مطلب قابل بحث است كه آیا صلاح و مصلحت زن درمورد معاشرت و آمیزش با مردها بیگانه چیست ؟ آیا صلاح زنان در این است كه عیناً مانند مردها در مجامع و محافل عمومی شركت كنند و با بیگانگان خلطه و آمیزش داشته باشند ؟ آیا این مطلب به سود واقعی زنان است كه آرایش كردن و بی بند وبار در مجامع مردها شركت نمایند و خودشان را در منظر عموم قرار دهند آیا به صلاح زنان است كه خودشان را در معرض چشم چرانی بیگانگان قرار دهند و برای آنان امكاناتی فراهم سازند كه بتوانند از تمتع و لذت بردن بصری كه یكی از تمتعات مهم است به طور رایگان منتفع و برخوردار گردند ؟ ایا به نفع بانوان است كه هیچ نوع حریمی برای خودشان قائل نباشند و با مردان بیگانه اختلاط و امتزاج كامل داشته باشند و آزادانه به همدیگر نگاه كنند ؟ آیا به صلاح زن است كه با وضعی ا زخانه خارج شود كه چشم های نا پاك بیگانگان او را تعقیب كند ؟
یا اینكه صلاح جامعه بانوان در اینست كه پوشیده و ساده از خانه خارج شوند و زینت هایشان را برای مردان اجنبی ظاهر نسازند و نه خودشان به بیگانگان نظر كنند نه اجازه بدهند بیگانگان به آنان نگاه كنند ؟ ایا وضع اول به صلاح عمومی بانوان تمام می شود و بهتر منافع آنان راتامین می كند یا وضع دوم؟ آیا وضع اول بهتر اسباب اسایش روحی و ترقی و پیشرفت ملت را فراهم می سازد یا وضع دوم ؟
پیغمبر اكرم (ص) این مساله مهم و اساسی اجتماعی را در معرض افكار عمومی اصحابش قرارداده و عقیده آنان را خواستار شد ولی جواب هیچ یك از اصحاب مورد پسند واقع نشد . وقتی خبر به حضرت زهرا رسید در پاسخ این مشكل چنین اظهار عقیده كرد كه صلاح واقعی جامعه بانوان در اینست كه نه مردان بیگانه را ببینند نه بیگانگان به آنان نظر كنند زهرائی كه تربیت یافته دامن وحی و خانه ولایت بود بقدری جواب پرمغزی وارزنده ای به سئوال پیغمبر (ص ) داد و در پیرامون یكی از حساس ترین موضوعات اجتماعی اظهار عقیده نمود كه رسول اكرم تعجب كرد و فرمود: فاطمه پاره تن من است .
اگر انسان احساسات خام را كنار بگذارد و بیطرفانه در این مساله بیندیشد و عواقب و نتائجش را بخوبی بررسی كند تصدیق می كند كه پیشنهاد حضرت زهرا بهترین سرمشق و دستور العمللی است كه می تواند منافع بانوان را تامین كند و ارزش و مقام آنان را در اجتماع محفوظ بدارد زیرا بانوان اگر به طوری از خانه خارج شدند و و با بیگانگان معاشرت نمودند كه مردها توانستند انواع تمتعات را از آنان ببرند و در همه جا وسیله چشم چرانی را برایشان فراهم ساختند جوانان دیرتر زیربار ازدواج و تاسیس زندگی خانوادگی خواهند رفت روز بروز برتعداد دختران و زنان بی شوهر افزوده خواهد شد و این موضوع علاوه بر اینكه به ضرر اجتماع تمام می شود و مخصوصاً پدران و مادران را در محذورات و مشكلات سختی قرار می دهد ، مستقیماً به ضرر عمومی جامعه بانوان تمام خواهد شد زنان اگر زیبایی خودشان را در معرض دید همگان قرار دادند و در بین بیگانگان دلربایی كردند و یك قافله دل همره خویش بردند چون مردها غالبا با محرومیت مواجه می شوند و دسترسی ووصال بدون قید و شرط برایشان فراهم نمی شود بیماریهای روانی وضعف اعصاب و خودكشی ها و ناامیدی های زندگی در بین جوانان و مردان فراوان خواهد شد .
نتیجه این موضوع نیز به طور غیر مستقیم عاید بانوان خواهد گشت در اثر همین چشم چرانی های آزاد است كه بعضی از مردان،به انواع حیله ها و فریب ها متوسل می شوند ودوشیزگان معصوم و ساده لوح را فریب می دهند و سرمایه عفت و آبرویشان را بذ باد میدهند و به وادی فساد و بدبختی رهسپارشان می سازدند.
زنان شوهر دار وقتی دیدند شوهرشان به سایر زنها نظر دارد ودر محافل و مجامع عمومی با آنان ارتباط دارد،غالبا حس غیرت آنان تحریك می شود وسوء ظن وبدگمانی بوجود می آید بنای ایراد و ناسازگاری را خواهند گذاشت و با جهت یا بی جهت كانون گرم خانوادگی را سرد و متزلزل خواهند ساخت و عاقبت یا منجر به جدایی و طلاق می گردد یا با همان وضع ناگوار و تلخ در زندان خانه زندگی می كنند و در انتظار پایان یافتن مدت زندان روز شماری می كنند وزن و شوهر همانند دو پلیس كه مراقبت یكدیگر باشند از همدیگر مراقبت می نمایند .
مرد اگر توانست به زنان بیگانه نگاه كند قهرا دربین آنان زنانی خواهد دید كه از همسر رسمی خودش زیباتر و جذاب تر است و بسا اوقات با زخم زبان و سرزنش اسباب ناراحتی همسرش را فراهم می سازد و بوسیله ایرادها و بهانه های بیجا كانون با صفای خانوادگی را به جهنم سوزانی تبدیل خواهد ساخت .
مردی كه باید با فكر آزاد به كسب و كار و فعالیتهای اقتصادی بپردازد اگر هنگام رفت و آمد و در محل كار با زنان نیمه عریان و آرایش كرده تصادف كند قهرا تحت تاثیر عریزة جنسی قرار می گیرد و دلش مسخر دلبران می گردد چنین مردی نمی تواند با فكر ازاد به كسب و كار یا تحصیل و دانش مشغول باشد از فعالیت های اقتصادی نیز عقب می ماند و در تحمل این ضرر بانوان نیز شریكند .
زن اگر پوشیده باشد بهتر می تواند موقعیت و ارزش خودش را در دل مرد نگهدارد و منافع عمومی جامعه بانوان را حفظ كند و بنفع اجتماع قدم بردارد اسلام چون زن را یكی از اعضا مهم اجتماع می داند و چگونگی سلوك ورفتار او را در جامعه موثر می داند لذا این وظیفه بزرگ را از او خواستار شده كه بوسیله پوشش خودش از عوامل انحراف و فساد جلوگیری كند وبرای ترقی و پیشرفت ملت و كمك به بهداشت عمومی فداكاری نماید . از این رهگذر است كه عقیده نمود كه صلاحشان در اینست طوری زندگی نمایند كه نه مردان بیگانه را ببینند نه چشم بیگانگان بدانها بیفتد.
(فاطمه علیها السلام در آستانه ی مرگ)
حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش چند ماهی بیشتر زندگی نكرد در همان مدت كوتاه بقدری گریه كرد كه او را یكی از بكائین زیاد گریه كنندگان شمردند هیچگاه خندان دیده نشد گریه های زهرا علل و عوامل متعددی داشت مهمترین چیزی كه روح حساس و غیور بانوی بزرگ اسلام متعددی داشت مهمترین چیزی كه روح حساس و غیور بانوی بزرگ اسلام را ناراحت می ساخت این بود كه می دید ملت جوان اسلام از مسیر حقیقی و طریق مستقیم دیانت منحرف شده در راهی افتاده كه پراكندگی و بد بختی از نتایج حتمی آنست .
حضرت زهرا چون پیشرفت های سریع اسلام را دیده بود انتظار داشت كه به همان منوال پیشرفت كند و در مدت كوتاهی كفر و بت پرستی را از بین ببرد و دستگاه ظلم و بیداد گری را برچیند . ولی با پیش آمد غیر مترقب غصب خلافت كاخ امیدش یك مرتبه درهم فروریخت .
روزی ام سلمه بر فاطمه علیها السلام وارد شد عرض كرد : ای دختر رسول خدا شب را چگونه صبح كردی ؟ فرمود با غم و اندوه گذراندم پدرم را از دست داده ام خلافت شوهرم غصب شده و بر خلافت دستور خدا و رسول امامت را از او گرفتند زیرا از علی علیه السلام كینه داشتند چون پدرانشان را درجنگ بدرو احد کشته بود .
علی (ع) می فرماید : فاطمه (س)روزی پیراهن پدرش را از من خواست . وقتی پیراهن را به او دادم بوئید و بوسید و گریست تا بیحال شد . وقنی چنین پیراهن را از او مخفی نمودم .
روایت شده وقتی رسول خدا از دنیا رفت ، بلال مؤذن مخصوص آن حضرت دیگر اذان نگفت . روزی فاطمه پیغام فرستاد : آرزو دارم یک مرتبه دیگر بانگ مؤذن پدرم را بشنوم . بلال بر طبق دستور فاطمه شروع به اذان کرد . گفت : الله اکبر ، الله اکبر . فاطمه به یاد روزگار پدر افتاد ، نتوانست از گریه خود داری کند