امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ.
عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.

امام حسن عسگري

منبع
http://www.porsojoo.com/fa/taxonomy/term/ 496



نام : حسن
شهرت :
عسگری زکی هادی ، سراج ، رفیق
لقب :
الخاص
کنیه :
ابو محمد معروف به « ابن رضا» (ع)
نام پدر :
امام علی النقی (ع)
نام مادر:
سوسن يا حديثه يا سليل
تاریخ ولادت :
هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 هجری یا 231 هجری
محل ولادت :
مدینه طیبه
مدت امامت :
6 سال
تاریخ شهادت :
هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری
محل دفن :
سامراء
آسمان ديده بر زمين گشوده بود و مدينه، شب انتظارش را به دست صبح اميد مي سپرد که ناگاه در صبح دمي حيات بخش آفرينش، تولدي دوباره کرد و يازدهمين روشنگرش را به هستي بخشيد. عرش به برکت ميلاد جهان افروز امام عسکري (ع) بزم شادي گستراند. تولد او موعودي را بشارت دهنده است که ظهورش، سپيده دمي است به سوي روشنايي و مرهمي برتمامي رنج ها و مقصد تمام رفتن ها و رسيدن ها.به اميد ظهورش
زندگينامه
در عصر حکومت و
خلافت متوکل سفاک ترین خلفای بنی العباس ،
ابومحمد حسن بن علي، امام يازدهم از ائمه عشر (ع) و سيزدهمين معصوم از چهارده معصوم (ع)،
در شهر تاریخی و پایگاه نشر اسلام مدینه در خانه ی امام هادی دهمین پیشوای جهان اسلام
و
از یک مادر دانشمند و پرفضیلت دیده به جهان گشود
مادرش بانويي صالحه و عارفه به نام سوسن يا حديثه يا سليل
بود که بانوان مدینه از محضر پر فیض او بهره های علمی می بردند .
نامی که برای این مولود انتخاب گردید همتای نام جد بزرگوارش امام حسن مجتبی بود که تجدید کننده خاطرات نخستین ثمره ی باغ پر بار رسالت است .




دوران زندگی کوتاه امام حسن عسگری بر سه دوره ی مشخص تقسیم میگردد:
1-
پنج
سال در حجاز در شهر زادگاه خود در حضور و مراقبت پدر بزرگوارش.
2-
شانزده سال در عراق قبل از دوران امامت وپیشوائی .
3-
هفت سال دوران کوتاه وپربار امامت وزعامت در عراق .
امام حسن عسگری (ع ) بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی، باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود . راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش در ایام عمر کوتاه خود روشن کرد .




چگونگي انتخاب امام به امامت:
امام هادي (ع) پسر ديگري به نام ابو جعفر محمد داشت كه بنا به برخي از روايات از جمله روايتي كه شيخ طوسي در كتاب الغيبت آورده مقرر بود امامت شيعه به او برسد و امام دهم به امامت او اشارت فرموده بود....... محمدبن علي مردي پارسا و مورد احترام اصحاب پدر خويش بود اما اين پسر در زمان حيات امام از دنيا رفت و بعضي از شيعيان دين
از اين
بابت به انديشه فر
و
رفته از جمله ابوهاشم داود بني قاسم جعفري گو
يد
من در اين انديشه بودم كه امام هادي (ع) فرمود: بلي خداوند بجاي ابوجعفر
,
ابو محمد (امام حسن عسگري (ع)) را امام قرار داد. همچنانكه دربارة اسمعيل (فرزند امام صادق (ع) ) و امام كاظم (ع) چنين شد. اين روايت يكي از روايات مهم دال بر نص امامت امام حسن عسگري (ع) است.




داستاني از مهابت آن بزرگ:
در حوادث رجب سال 255 ق گفته اند كه دو تن از سادات علوي حسني به نام عيسي بن محمد و علي بن زيد در كوفه شوريدند و عبدالله بن محمد بن داودد بن عيسي را در آن شهر كشتند و عده اي به سبب قتل وي گرفتار و زنداني شدند يكي از اين اشخاص ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري است كه روايت مي كند شبي امام حسن حسن عسگري (ع) و برادرش جعفر را به زندان آوردند و جعفر زاري و بي قراري مي كرد ولي حضرت عسگري (ع) او را ساكت مي نمود.




موضع علمي و آموزشي امام:
مواضع علمي او (ع) در پاسخهاي قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افكار كفر آميز و بيان كردن حق، باورشان مناظره و گفتگوهاي موضوعي و مناقشه ها و بحثهاي علمي، و همزمان با آن فعاليتها، كوششهاي ديگر از قبيل صادركردن بيانيه هاي علمي و ... (بوده است)....




موضع نظارت بر پايگاههاي مردمي:
ـ موضع امام (ع) در اين زمينه، نظارت بر پايگاههاي مردي خود و پشتيباني از آن پايگاهها و بالابردن درجه آگاهي آنها و مجهز كردن آن با همه اسلوبها و روشهاي پايداري و بالابردن به سطح پشتازان متعهد بود.
امام غالباً آنان را هشدار مي داد تا در دام عباسيان نيفتد ودر مصائب روزگار از نظر اقتصادي و اجتماعي به علت بدبختيها و رفتار بيرحمانه حكام كه با آن روبرو مي شدند، به آنان كمك مي رسانيد.....
ـ براي امام از مناطق گوناگون اسلامي كه پايگاههاي توده اي او آنجا بود، بوسيله نمايندگان او كه در آن مناطق پراكنده بودند اموال بسيار مي بردند و امام با دقت بسيار و با روشهاي گوناگون
مي كوشيدند تا آن امر را كاملاً از چشم دولتيان بپوشاند و به نحوي پنهاني عمل كند....
ـ دولت عباسيان در برابر ياران امام (ع) و در پايگاههايي كه پشتيبان ا بودند، قاطعانه و بيرحمانه ايستادگي مي كرد و براي از ميان برداشتن خط مشي و برنامه امام و پراكندن و اداره كردن ياران او كوششهاي فراوان بعمل آورد....
موضع امام درمقابل آن كوششها، پندگويي بود كه به ياران دلداري مي داد و مي فرمود: (تهيدست و با ما بودن، بهتر كه توانگر بودن و با غير ما بودن. كشته شدن با ما، بهتر كه زنده بودن با دشمن! ما براي هر كس كه به ما پناه آورد، پناهگاهيم و براي آن كس كه بخواهد به وسيله ما ببيند، نوريم، و آن كس را كه به ما پناه آورده، عصميتم و هر كس كه ما را دوست بدارد بحقيقت در بزرگي و مقام با ما است و هر كس كه از ما منحرف گردد، جاي او در آتش است)
موضع چهارم آماده كردن مسئله غيبت :
ـ امام حسن عسكري (ع) كه به وضوح مي ديد كه اراده الهي براي ايجاد دولت الله بر روي زمين و در برگرفتن همه جهان انسانيت و گرفتن دست مستضعفان در زمين، تا خوف آنان به امنيت خاطر تبديل گردد و خداي را عبادت كنند و هيچ چيز را شريك او نگيرند .......
ـ براين تعلق گرفته است كه فرزندش غيبت كند.......
ـ فعاليت امام حسن عسكري (ع) و برنامه ريزي او در تحقق بخشيدن هدف مزبور به دو كار مقدماتي نيازداشت:
1- مخفي كردن مهدي (عج) از چشم مردن و نشان دادن وي فقط به بعضي از خواص
2-
آنكه به هر ترتيب، فكر غيبت را در اذهان و افكار رسوخ دهد و به مردم بفهماند كه اين مسئوليت اسلامي را بايد تحمل كنند و مردم را به اين انديشه و متفرعات آن عادت دهند....
بيانيه امام حسن عسكري (ع) سه شكل داشت:
الف)
...... بيانيه هاي كلي و عمومي درباره صفات مهدي (ع) از قبيل: «وقتي قيام كند، در ميان مردم با علم خود داوري خواهدكرد مانند داوري داود كه از بينه و دليل پرسشي نمي كرد».
ب)
توجيه و نقد سياسي در مورد اوضاع موجود، و مقرون كردن آن به انديشه وجود مهدي (ع) و ضرورت ايجاد دگرگونيها از سوي او و از اين قبيل است: «وقتي قائم خروج كند به ويران كردن منابر و جايگاههاي خصوصي در مساجد فرمان خواهد داد اين جايگاهها به منظور امنيت و محافظت خليفه از تعدي، و براي افزودن هيبت او در دل ديگران بنا شده است.»




3-
راه ديگري كه امام براي آمادگي غيبت دراذهان مردم انجام داد پنهان نمودن خود و برقراري رابطه با دوستان و طرفداران ازطريق مكاتبه و مراسله بوده است. همچنين نظام و روش وكالتي و وساطتي كه امام حسن عسكري (ع) با پايگاههاي مردمي خود برگزيد، روشي ديگر از روشهاي بود كه براي فهماندن مسئله غيبت آماده شده بود.............
شهادت امام( ع)




تاليفات امام حسن عسكري (ع)
1- تفسير قرآن منسوب به او
2-
نامه آن حضرت به اسحاق ابن اسماعيل نيشابوري
3-
مجموعه حكم، مواعظ و كلمات قصار امام كه در كتب حديث و تاريخ ثبت است.
4 -
«رساله المنقبه» درمسائل حلال و حرام كه منسوب به اوست و «ابن شهر آشوب» در كتاب «مناقب» از آن سخن گفته است
احمد بن عبيدالله بن خاقان، چنان كه خواهد آمد، درباره امام حسن عسكرى (ع) گفته است : در سر من راى، هيچ يك از علويان را نديدم و نشناختم كه بمانند حسن بن على بن محمد بن رضا (ع) باشد. و در آرامش و وقار و پارسايى و نجابت و بزرگوارى در نزد خاندانش و سلطان و تمام بنىهاشم نام كسى را بهتر از او نشنيدم. آنان وى را بر سالخوردگان خود مقدم مىداشتند و نيز همواره بر اميران و وزيران و نويسندگان مردم عامى و معمولى مقدم داشته مىشد. از هيچ يك از بنىهاشم و نيز اميران و نويسندگان و قاضيان و فقيهان و ساير مردمان درباره وى نپرسيدم جز آن كه پىبردم آن حضرت در نزد مردم در غايت تجليل و تعظيم و در جايگاهى والا قرار دارد و همه درباره او به نيكى ياد مىكنند و او را بر اهل بيت و مشايخش مقدم مىدارند. هيچ كس از دوستان و دشمنان آن حضرت را نديدم جز آن كه به نيكويى درباره آن حضرت سخن مىگفتند و او را مىستودند.
همچنين پدر احمد بن عبيدالله در اين باره گويد: اگر خلافت از خاندان بنىعباس بيرون شود هيچ كس از بنىهاشم را سزاوار خلافت نيست مگر حسن عسكرى (ع) . زيرا او با فضل و دانش و پارسايى و خويشتندارى و زهد و عبادت و اخلاق پسنديده و نيكوييهايش استحقاق تصدى مقام خلافت را داراست.
مختصري از مکارم اخلاق امام حسن عسگري عليهالسلام
شيخ مفيد روايت کرده است که بنيعباس داخل شدند بر صالح بن وصيف در زماني که حضرت امام حسن عسگري عليهالسلام را حبس کرده بود و به او گفتند که برايشان تنگ گير و بر وي وسعت مده .
صالح گفت: چه توانم با او نمود؟! و حال آن که سپردهام او را به دستِ دو نفر که بدترين اشخاصي هستند که تا به حال شناختهام ...
و اينک آن دو نفر اهل نماز و روزه گشتهاند و در عبادت به مقامي عظيم رسيدهاند .
پس امر کرد آن دو نفر را آوردند. پس ايشان را عِتاب کرد و گفت: واي بر شما، چيست شأن شما با اين شخص؟
گفتند: چه بگوييم در حقِّ مردي که روزها را روزه ميگيرد و شبها را تا به صبح به عبادت مشغول است. تکلّم نميکند با کسي و مشغول نميشود به غير از عبادت و هر وقت نظر به ما ميافکند، بدن ما ميلرزد و چنان ميشويم که مالک نفسِ خود نيستيم و خودداري نميتوانيم بکنيم .
آل عباس چون اين را شنيدند، در کمالِ ذلّت به بدترين حالي از نزد صالِح برگشتند .
مؤلف گويد: از روايات ظاهر ميشود که آن حضرت بيشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرت بود و پيوسته مشغول بود به عبادت و مسعودي روايت کرده که حضرت امام علي النقي پنهان ميکرد خود را از بسياري از شيعيان خود مگر از عدد قليلي از خواصِ خود و چون امر منتهي شد به حضرت امام حسن عسگري از پشتِ پرده با خواص و غير خواص تکلم ميفرمود... و اين عمل از آن جناب و از پدر بزرگوارشان پيش از او مقدّم بود براي غيبت حضرت صاحبالزمان که شيعيان مألوف شوند واز غيبت وحشت نکنند و عادت جاري شود در احتجاب و اختفاء .
منبع
