احمد بن عبيدالله بن خاقان، چنان كه خواهد آمد، درباره امام حسن عسكرى (ع) گفته است : در سر من راى، هيچ يك از علويان را نديدم و نشناختم كه بمانند حسن بن على بن محمد بن رضا (ع) باشد. و در آرامش و وقار و پارسايى و نجابت و بزرگوارى در نزد خاندانش و سلطان و تمام بنىهاشم نام كسى را بهتر از او نشنيدم. آنان وى را بر سالخوردگان خود مقدم مىداشتند و نيز همواره بر اميران و وزيران و نويسندگان مردم عامى و معمولى مقدم داشته مىشد. از هيچ يك از بنىهاشم و نيز اميران و نويسندگان و قاضيان و فقيهان و ساير مردمان درباره وى نپرسيدم جز آن كه پىبردم آن حضرت در نزد مردم در غايت تجليل و تعظيم و در جايگاهى والا قرار دارد و همه درباره او به نيكى ياد مىكنند و او را بر اهل بيت و مشايخش مقدم مىدارند. هيچ كس از دوستان و دشمنان آن حضرت را نديدم جز آن كه به نيكويى درباره آن حضرت سخن مىگفتند و او را مىستودند.
همچنين پدر احمد بن عبيدالله در اين باره گويد: اگر خلافت از خاندان بنىعباس بيرون شود هيچ كس از بنىهاشم را سزاوار خلافت نيست مگر حسن عسكرى (ع) . زيرا او با فضل و دانش و پارسايى و خويشتندارى و زهد و عبادت و اخلاق پسنديده و نيكوييهايش استحقاق تصدى مقام خلافت را داراست.
مختصري از مکارم اخلاق امام حسن عسگري عليهالسلام
شيخ مفيد روايت کرده است که بنيعباس داخل شدند بر صالح بن وصيف در زماني که حضرت امام حسن عسگري عليهالسلام را حبس کرده بود و به او گفتند که برايشان تنگ گير و بر وي وسعت مده .
صالح گفت: چه توانم با او نمود؟! و حال آن که سپردهام او را به دستِ دو نفر که بدترين اشخاصي هستند که تا به حال شناختهام ...
و اينک آن دو نفر اهل نماز و روزه گشتهاند و در عبادت به مقامي عظيم رسيدهاند .
پس امر کرد آن دو نفر را آوردند. پس ايشان را عِتاب کرد و گفت: واي بر شما، چيست شأن شما با اين شخص؟
گفتند: چه بگوييم در حقِّ مردي که روزها را روزه ميگيرد و شبها را تا به صبح به عبادت مشغول است. تکلّم نميکند با کسي و مشغول نميشود به غير از عبادت و هر وقت نظر به ما ميافکند، بدن ما ميلرزد و چنان ميشويم که مالک نفسِ خود نيستيم و خودداري نميتوانيم بکنيم .
آل عباس چون اين را شنيدند، در کمالِ ذلّت به بدترين حالي از نزد صالِح برگشتند .
مؤلف گويد: از روايات ظاهر ميشود که آن حضرت بيشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرت بود و پيوسته مشغول بود به عبادت و مسعودي روايت کرده که حضرت امام علي النقي پنهان ميکرد خود را از بسياري از شيعيان خود مگر از عدد قليلي از خواصِ خود و چون امر منتهي شد به حضرت امام حسن عسگري از پشتِ پرده با خواص و غير خواص تکلم ميفرمود... و اين عمل از آن جناب و از پدر بزرگوارشان پيش از او مقدّم بود براي غيبت حضرت صاحبالزمان که شيعيان مألوف شوند واز غيبت وحشت نکنند و عادت جاري شود در احتجاب و اختفاء .
منبع
