.
قرآن .
((هـر كـس , از مـرد و زن , كـه مـؤمن باشد و كار نيكو انجام دهد, زندگى خوش و پاكيزه اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كارشان به آنان مى دهيم )).
((اما كسى كه توبه كرد و ايمان آورد و كار شايسته انجام داد, اميد است كه از رستگاران باشد)).
((و آنان كه با ايمان نزد او آيند و كارهاى شايسته كنند, صاحب درجاتى بلند باشند)).
ـ امام على (ع ) : كار كنيد و آن را به پايانش رسانيد و در آن پايدارى كنيد, آن گاه شكيبايى ورزيد و پارسا باشيد همانا شما را پايانى است , پس , خود را به آن پايان (بهشت ) رسانيد.
ـ بـيـگـمان شما به آشكار ساختن اعمال نيازمندتريد تا به آشكار ساختن گفته ها (يا شما به انجام درست و صحيح كارها نيازمندتريد تا درست و فصيح ادا كردن سخنان ).
ـ هـر كـه كـار كـند نيرومندتر شود و هر كه در كار كوتاهى ورزد, بر ضعف و سستى او (دركارها) افزوده شود.
ـ شرافت و بزرگى نزد خداى سبحان به نيكويى كارهاست , نه به نيكويى گفتارها.
ـ دانش تو را راهنمايى مى كند و كار تو را به هدف مى رساند.
ـ با كار است كه پاداش به دست مى آيد, نه با تنبلى .
ـ هر كس كارش او را كند برد, نسبش (حسبش ) او را شتابان نبرد.
ـ كار, شعار مؤمن است .
ـ كار, همسفر شخص برخوردار از يقين است .
ـ كار, كاملترين خلف انسان است .
ـ دين اندوخته است و دانش راهنما.
ـ با نيكويى كردار است , كه ميوه دانش چيده مى شود نه با زيبايى گفتار.
ـ امام هادى (ع ) : مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند و در آخرت با اعمال .
ـ امام صادق (ع ) : خداوند در دنيا مردم را به نام پدرانشان خواند, تا يكديگر را بشناسند و درآخرت بـه كـردارهايشان تا سزا داده شوند پس فرمود : ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد)) ((اى كسانى كه كافر شده ايد)).
ـ امـام عـلـى (ع ) : مردى خدمت پيامبر خدا(ص ) آمد و عرض كرد : چه چيز حجت نادانى را ازمن دور مى كند؟
فرمود : دانش عرض كرد : چه چيز حجت دانش را از من دور مى سازد؟
فرمود : عمل .
ـ امام صادق (ع ) : اندكى كار كنيد, تا بسيار متنعم شويد.
ـ امـام سـجـاد(ع ) : مـحـبـوبـتـريـن شما نزد خداى عزوجل نكوكارترين شماست و كار آن كس نزدخداوند پر ارجتر و زيادتر است كه رغبتش به آنچه نزد اوست زيادتر باشد.
ـ امام على (ع ) : چونان كسى مباش كه بدون كار به آخرت اميد مى بندد مردمان نيكوكار رادوست دارد, امـا اعمال آنها را انجام نمى دهد, گنهكاران را دشمن دارد اما خود در جرگه آنهاست براى ديـگـرى بـه گناهى كمتر از گناه خود ترسان مى شود و براى خود بيش از كردارش اميد پاداش دارد در كار (نيك ) كوتاهى مى ورزد و در درخواست پاداش اصرار مى كند حرف زياد مى زند و عمل كم مى كند!.
ـ در وصف زاهدان , مى فرمايد : گروهى از مردم دنيا بودند, اما دنيايى نبودند در دنيا چونان كسى بـودنـد كـه اهـل دنـيا نيست , براساس بينش (و يقينى كه دارند) عمل كردند و از آنچه مى ترسند (يعنى مرگ ) پيشى گرفتند (يا موانعى را كه در دنيابر سر راه آنهاست پشت سرمى گذاشتند).
ـ اكـنون كه در فراخناى زندگى هستيد و نامه هاى عملتان گشوده و بساط توبه گسترده است وفرارى از طاعت خدا به سوى خدا فرا خوانده مى شود و بدكار جاى اميدوارى دارد, كار كنيدپيش از آن كه چراغ عمل خاموش شود و فرصت از كف برود.
ـ نـيكوكاران را از سخنانى مى توان شناخت كه خداوند درباره آنان بر زبان بندگان خويش جارى مى سازد, پس بايد كه دوست داشتنى ترين اندوخته در نظر تو اندوختن كار نيك باشد.
ـ كـار كـنـيـد هنوز كه كار به درگاه خدا بالا مى رود و توبه سود مى بخشد و دعا شنيده مى شود واوضاع آرام و قلمها(ى فرشتگان مامور ثبت اعمال ) در كار است .
ـ رحمت خدا بر شما باد, با توجه به نشانه هاى آشكار حق كار كنيد, زيرا كه اين راه روشن شما را به سـراى آرامـش (بـهشت ) مى كشاند و شما در سرايى هستيد كه از روى فرصت و فراغت مى توانيد خشنودى پروردگار را به دست آوريد, در جايى هستيد كه نامه هاى اعمال باز است وقلمها در كار و بدنها سالم و زبانها رها و توبه شنيده مى شود و كارها پذيرفته مى گردد.