قرآن .
((امـا اصـحـاب دست چپ , چگونه اند اصحاب دست چپ ؟
در باد سموم و آب جوشان و سايه اى از دود سـيـاه نـه خـنـك و نه خوش آنان پيش از اين در ناز و نعمت بودند و بر گناهان بزرگ اصرار مـى ورزيدند و مى گفتند : آيا زمانى كه مرديم و خاك و استخوان شديم , ما برانگيخته مى شويم يا نياكان ما؟
بگو : همانا اولين و آخرين افراد, در وعده گاه روزى معين گرد آورده مى شوند)).
((و اما آن كسى كه نامه اش به دست چپ او داده شود, گويد : اى كاش نامه ام به من داده نمى شد و نـدانـسـتـه بـودم كـه حساب من چيست اى كاش همان مرگ مى بود و بس دارايى من مرا سود نـبـخـشـيـد قـدرت من از دستم برفت بگيريدش , زنجيرش كنيد و به دوزخش بكشيد سپس در زنـجيرى به درازاى هفتاد گز بكشيد او به خداى بزرگ ايمان نمى آورد و به طعام دادن مستمند تـرغـيـب نـمـى كـرد آن روز در آن جا هيچ دوستى نخواهد داشت و نه خوراكى جز چرك و خون دوزخيان )).
((اما كسى كه نامه اش از پشت سر او داده شود, زودا كه بگويد واى بر من كه هلاك شدم و به آتش افـروخـتـه درآيـد او در دنـيـانزد كسانش شادمان زيسته بود و مى پنداشت كه هرگز باز نخواهد گشت آرى , پروردگارش به او بينا بود)).
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداونـد تـبـارك و تعالى هر گاه براى بنده اى بد بخواهد در حضور مردم از اوحـسـابـرسـى كـنـد و مـحـكـومـش نمايد و كارنامه اش را به دست چپ او دهد اين است مراد سـخن خداى عزوجل كه مى فرمايد : ((و اما كسى كه نامه اش از پشت سر به او داده شود, زودا كه بـگـويدواى بر من هلاك شدم و به آتش افروخته در آيد, كه او در دنيا نزد كسانش شادمان زيسته بود)).
ـ امام باقر(ع ) : منظور از آيه ((اما كسى كه نامه اش به دست راست او داده شود)) ابو سلمه عبداللّه بـن عـبـدالاسـود بـن هلال مخزومى است كه از قبيله بنى مخزوم بود و مقصود از ((اما كسى كه نامه اش از پشت سرش به او داده شود)) اسود بن عبدالاسود بن هلال مخزومى است كه درروز بدر به دست حمزة بن عبدالمطلب كشته شد.
تفسير:.
آيه ((و اما من اوتى كتابه ورا ظهره )) كلمه ((ورا)) ظرف منصوب به نزع خافض (حرف جر) است و تـقـديـر آن چـنـيـن مـى باشد : من ورا ظهره شايد به اين دليل كارنامه شان از پشت سرآنان داده مـى شود, كه صورتشان را به عقب برگردانند, چنان كه خداى تعالى در جاى ديگرفرموده است : ((پيش از آن كه نقش چهره هايى را محو كنيم و آنها را به پشت سر برگردانيم )).
گفتنى است كه بين دادن كارنامه هايشان از پشت سر آنان با دادن آنها به دست چپشان كه درآيه ((امـا كـسـى كـه نـامـه اش بـه دسـت چـپ او داده شـود گـويـد : اى كـاش نامه ام به من داده نمى شد))منافاتى نيست .
((امـا اصـحـاب دست چپ , چگونه اند اصحاب دست چپ ؟
در باد سموم و آب جوشان و سايه اى از دود سـيـاه نـه خـنـك و نه خوش آنان پيش از اين در ناز و نعمت بودند و بر گناهان بزرگ اصرار مـى ورزيدند و مى گفتند : آيا زمانى كه مرديم و خاك و استخوان شديم , ما برانگيخته مى شويم يا نياكان ما؟
بگو : همانا اولين و آخرين افراد, در وعده گاه روزى معين گرد آورده مى شوند)).
((و اما آن كسى كه نامه اش به دست چپ او داده شود, گويد : اى كاش نامه ام به من داده نمى شد و نـدانـسـتـه بـودم كـه حساب من چيست اى كاش همان مرگ مى بود و بس دارايى من مرا سود نـبـخـشـيـد قـدرت من از دستم برفت بگيريدش , زنجيرش كنيد و به دوزخش بكشيد سپس در زنـجيرى به درازاى هفتاد گز بكشيد او به خداى بزرگ ايمان نمى آورد و به طعام دادن مستمند تـرغـيـب نـمـى كـرد آن روز در آن جا هيچ دوستى نخواهد داشت و نه خوراكى جز چرك و خون دوزخيان )).
((اما كسى كه نامه اش از پشت سر او داده شود, زودا كه بگويد واى بر من كه هلاك شدم و به آتش افـروخـتـه درآيـد او در دنـيـانزد كسانش شادمان زيسته بود و مى پنداشت كه هرگز باز نخواهد گشت آرى , پروردگارش به او بينا بود)).
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداونـد تـبـارك و تعالى هر گاه براى بنده اى بد بخواهد در حضور مردم از اوحـسـابـرسـى كـنـد و مـحـكـومـش نمايد و كارنامه اش را به دست چپ او دهد اين است مراد سـخن خداى عزوجل كه مى فرمايد : ((و اما كسى كه نامه اش از پشت سر به او داده شود, زودا كه بـگـويدواى بر من هلاك شدم و به آتش افروخته در آيد, كه او در دنيا نزد كسانش شادمان زيسته بود)).
ـ امام باقر(ع ) : منظور از آيه ((اما كسى كه نامه اش به دست راست او داده شود)) ابو سلمه عبداللّه بـن عـبـدالاسـود بـن هلال مخزومى است كه از قبيله بنى مخزوم بود و مقصود از ((اما كسى كه نامه اش از پشت سرش به او داده شود)) اسود بن عبدالاسود بن هلال مخزومى است كه درروز بدر به دست حمزة بن عبدالمطلب كشته شد.
تفسير:.
آيه ((و اما من اوتى كتابه ورا ظهره )) كلمه ((ورا)) ظرف منصوب به نزع خافض (حرف جر) است و تـقـديـر آن چـنـيـن مـى باشد : من ورا ظهره شايد به اين دليل كارنامه شان از پشت سرآنان داده مـى شود, كه صورتشان را به عقب برگردانند, چنان كه خداى تعالى در جاى ديگرفرموده است : ((پيش از آن كه نقش چهره هايى را محو كنيم و آنها را به پشت سر برگردانيم )).
گفتنى است كه بين دادن كارنامه هايشان از پشت سر آنان با دادن آنها به دست چپشان كه درآيه ((امـا كـسـى كـه نـامـه اش بـه دسـت چـپ او داده شـود گـويـد : اى كـاش نامه ام به من داده نمى شد))منافاتى نيست .