نكوهش سرزنش كردن .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : هـر كـس بـرادر خـود را براى گناهى كه از آن توبه كرده است سرزنش كند,نميرد تا خود آن گناه را مرتكب شود.
ـ امـام صادق (ع ) : هر كس مؤمنى را به گناهى سرزنش كند, نميرد تا خودش آن گناه رامرتكب شود.
ـ امام على (ع ) : هر كس به چيزى سرزنش كند, خودش به آن گرفتار شود.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كس زشتكارى و گناهى را فاش كند, مانند كسى است كه آن را انجام داده است و هر كه مؤمنى را به چيزى سرزنش كند, نميرد تا خود مرتكب آن شود.
ـ امام صادق (ع ) : هر كس مؤمنى را سرزنش كند, خداوند او را در دنيا و آخرت سرزنش كند.
ـ از گـرفـتـارى بـرادرت اظـهار شادى مكن كه خداوند به او رحم مى كند و آن گرفتارى را به تومى رساند همچنين فرمود هر كس از گرفتارى و مصيبتى كه به برادرش رسيده است شاد شود, ازدنيا نرود تا خود گرفتار آن شود.
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : از گرفتارى برادرت اظهار شادى مكن , كه خداوند به او رحم مى كند و تو راگرفتار مى سازد.
ـ امام صادق (ع ) : خداى تبارك و تعالى , ايوب (ع ) را بى هيچ گناهى گرفتار ساخت و او صبركرد, تا زمانى كه سرزنش شد, و البته پيامبران سرزنش را تحمل نمى كنند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر گاه خدمتكار يكى از شما زنا داد, بايد او را حد بزند اما سرزنشش نكند.
ـ هـر گـاه كـنـيـز يـكـى از شـمـا سـه بـار زنـا داد, بايد او را حد بزند و سرزنشش نكند چنانچه براى چهارمين بار زنا داد بايد او را حد بزند و سپس بفروشد.
ـ عربى بيابانگرد از پيامبر خدا(ص ) خواهش كرد او را اندرزى دهد حضرت فرمود : از خدابترس و اگـر كسى عيبى در تو دانست و به واسطه آن سرزنشت كرد, تو به واسطه عيبى كه از اومى دانى سرزنشش مكن تا در نتيجه , گناه اين كار به گردن او باشد و پاداشش از آن تو.
ـ اگر برادر مسلمانت عيبى از تو بداند و به آن تو را سرزنش كند, تو به واسطه عيب و گناهى كه از او مى دانى سرزنشش مكن تا براى تو پاداش باشد و بر او گناه .
ـ ابـو جـرى جـابـر بـن سليم : مردى را ديدم كه مردم از سرچشمه انديشه اش سيراب مى شوند و هـرسخنى كه از دهانش خارج مى شود, مردم آن را مى قاپند پرسيدم : اين مرد كيست ؟
گفتند : او پـيـامـبـرخدا(ص ) است گفتم : مرا سفارشى مى فرماييد فرمود : به هيچ كس ناسزا مگو ابو جرى مى گويد :از آن پس , نه آزاده اى را دشنام دادم نه برده اى را, نه شترى را و نه گوسفندى را فرمود : هـيچ كارخوبى را كوچك مشمار و دست كم مگير اگر كسى به تو ناسزا گفت و به عيبى كه در تـو مـى داندسرزنشت كرد, تو به واسطه عيبى كه در او سراغ دارى سرزنشش مكن در اين صورت گناهش به گردن او خواهد بود.
ـ مـعرور بن سويد : در ربذه بر ابوذر گذشتيم , ديديم يك برد خودش پوشيده و برد ديگرى مانند آن به تن غلام اوست گفتيم : اى ابوذر! اگر هر دو برد را خودت پوشيده بودى حله ((9)) بود؟
.
ابـوذر گفت : ميان من و مردى از برادرانم حرفى شد مادر او غير عرب بود و من مادرش رابه رخ او كـشـيـدم آن مـرد نـزد پيامبر(ص ) از من شكايت كرد وقتى پيامبر(ص ) را ملاقات كردم به من فـرمـود : اى ابـوذر! در تو خصلتى جاهلى وجود دارد! عرض كردم : اى پيامبر خدا! هر كه به مردم نـاسـزا گـويـد مـردم بـه پـدر و مـادر او نـاسـزا گـويـنـد! پيامبر(ص ) فرمود : اى ابوذر! در تو خـصـلـتـى جـاهلى وجود دارد, آنها برادران تو هستند و خداوند ايشان را زيردست شما قرار داده اسـت بنابراين , آنچه خود مى خوريد به آنها نيز بخورانيد و آنچه خود مى پوشيد به آنها هم بپوشانيد وبيش از توانشان آنها را تكليف مكنيد و اگر تكليف كرديد, كمكشان كنيد.