قرآن .

((كـيست ستمكارتر از آن كه نگذاشت نام خدا در مسجدهاى خدا برده شود و در ويران كردن آنها كوشيد؟
آنان در آن مسجدها, جز بيمناك و ترسان داخل نخواهند شد و نصيبشان در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است )).
ـ ايـاس بـن سـلـمـه از پـدرش نـقـل مى كند : در جنگ حديبيه با پيامبر خدا(ص ) بيرون آمديم آن حـضـرت صد شتر قربانى كرد و تعداد ما هزار و هفتصد نفر بود و با آنان جنگ افزار و پيادگان وسواران بودند در ميان شتران قربانى پيامبر(ص ) شتر ابوجهل نيز بود آن حضرت در حديبيه فرود آمد و قريش با ايشان با اين شرط صلح كردند كه همان جا كه هستند قربانى كنند.
ـ قـريـش سـهـيـل بـن عـمـرو و حـويـطب بن عبدالعزى و مكرز بن حفص را براى عقد قرارداد صـلح ,پيش پيامبر(ص ) فرستادند هنگامى كه پيامبر خدا چشمش به آنها افتاد و سهيل را در ميان آن افـراد ديـدفـرمـود: ايـن قـوم كار شمارا سهل كردند, خويشاوندان شما را نزدتان فرستاده اند و خـواهـان صـلح هستندپس , قربانيها را (به طرف آنها) حركت دهيد و لبيك گوييد شايد اين كار دلـهـاى آنـان را نـرم كـند صداى لبيك از گوشه و كنار اردوگاه برخاست و بانگ لبيك همه جا پيچيد آن سه نفر آمدند و تقاضاى صلح كردند.
در حـالـى كـه مردم با يكديگر صلح كرده بودند و در ميان مسلمانان تعدادى از (اسراى ) مشركان بـودندو در ميان مشركان تعدادى از (اسراى ) مسلمانان ,ابوسفيان ناگاه حمله كرد و سيل مردان مـسلح در وادى به راه افتاد سلمه مى گويد : من شش نفر از مشركان مسلح را در حالى كه آنها را مـى راندم و هيچ كارى نمى توانستند بكنند, نزد پيامبر(ص )آوردم اما پيامبرنه چيزى از آنها گرفت ونـه كشت ,بلكه بخشيد ومابه مشركان حمله برديم و همه اسيرانمان را از دست مشركان آزاد كرديم ولى اسراى آنها همچنان دردست ما باقى ماند.
سـپـس قـريـش نـزد سـهيل بن عمرو و حويطب بن عبدالعزى آمدند و آنها را مامور عقد قرارداد صلح كردند پيامبر(ص ) على و طلحه را فرستاد و على قرارداد صلح را چنين نوشت : به نام خداوند بخشاينده مهربان اين پيمان صلحى است كه محمد پيامبر خدا(ص ) با قريش مى بندد و بر اين مفاد مصالحه مى كنندكه نسبت به يكديگر خيانت و سرقت انجام ندهند و هر كس از ياران محمد كه به قـصـد حـج يـا عمره ياتجارت وارد مكه شود, جان و مالش در امان است و هر كس از قريش كه به قصد تجارت در مصر و شام از مدينه عبور كند, جان و مالش در امان است و هر كس از قريش كه به مـحمد پناهنده شود, بايد بازگردانده شود و چنانچه از ياران محمد كسى به قريش پناهنده شود, برگردانده نشود اين بند قرارداد بر مسلمانان گران آمد اما پيامبر خدا(ص ) فرمود : هر كس از ما كـه بـه قـريش پناهنده شود, خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند و هر كس از قريش كه به مـاپـنـاهنده شود, او را بر مى گردانيم و اگر خدا بداند كه او قلبا مسلمان است , برايش گشايش قـرار مى دهديكى ديگر از مفاد صلحنامه اين بود كه پيامبر در سال آينده در چنين ماهى عمره به جا آورد و هيچ گونه سواره نظام و جنگ افزارى با خود نياورد مگر همان مقدار كه مسافر در نيام خـود حـمل مى كند و فقط سه شب در مكه اقامت كنند و قربانى كردن امسال هم در همين جايى صورت گيرد كه توقف كرده اند وهمانجا قربانگاه باشد و وارد مكه نشوند پيامبر خدا(ص ) فرمود : ما قربانيها را مى رانيم و شما جلو آنها رامى گيريد.
ـ عـبـداللّه بـن ابـى اوفى : در روز بيعت رضوان , تعداد ما هزار و چهار صد يا هزار و سيصد نفر بود وقبيله اسلم در آن روز يك هشتم مهاجران بودند.
ـ انـس : قـريـش بـا پـيـامـبـر(ص ) قـرارداد صلح امضا كردند و يكى از آنان سهيل بن عمرو بود پـيامبر(ص )به على فرمود : بنويس : بسم اللّه الرحمن الرحيم سهيل گفت : ما نمى دانيم بسم اللّه الـرحمن الرحيم چيست بلكه چيزى را بنويس كه برايمان آشناست بنويس : باسمك اللهم حضرت فـرمـود : بنويس : ازمحمد پيامبر خدا نمايندگان قريش گفتند : اگر معتقد بوديم كه تو پيامبر خـدا هستى از تو پيروى مى كرديم به جاى آن نام خودت و نام پدرت را بنويس پيامبر(ص ) فرمود : بـنـويـس : از مـحـمد پسر عبداللّه يكى ازشروط آنان باپيامبر(ص ) اين بودكه اگركسى از مسلمانان پيش مشركان رفت , او را برنگردانند واگر از آنان كسى به پيامبر پناهنده شد او را برگردانند ياران پـيامبر(ص ) عرض كردند : اى پيامبر خدا, اين شرط را بنويسيم ؟
فرمود : آرى زيرا اگر از ما كسى بـه آنان پناهنده شود, خداوند او را (از رحمت خود)دور گرداند و اگر كسى از آنان به ما پناهنده شود, بزودى خداوند براى او گشايش و برونشوى قرارخواهد داد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 20 بهمن 1388  ساعت 11:59 PM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net