.

قرآن .

((آيـا نـمى بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مى شوند؟
باز هم توبه نمى كنند و عبرت نمى گيرند)).
ـ مـعمر بن خلا د : شنيدم ابوالحسن (ع ) مى گويد : ((الف لام ميم آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايـمـان آورديـم , رهـا مـى شـوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند)) سپس به من فرمود: آزمايش چـيـسـت ؟
عـرض كـردم : فـدايـت شـوم , تـا جـايـى كـه مـا مـى دانـيـم آزمـايش در دين است حـضـرت فـرمـود:همچنان كه طلا گداخته و آزموده مى شود, مردم آزموده مى شوند
((42)) و باز فرمود : همچنان كه طلا ناب مى شود, مردم ناب مى شوند.
ـ مردى برخاست و به اميرالمؤمنين (ع ) گفت : اى امير مؤمنان ! ما را از فتنه آگاه كن و آيا درباره آن از پيامبر خدا(ص ) پرسيده اى ؟
حضرت فرمود : چون خداى سبحان اين آيه را فرو فرستاد : ((الف لام مـيـم آيـا مـردم پـنـداشـتـنـد كه تا گفتند ايمان آورديم , رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نـمى گيرند)) دانستم كه تا پيامبر خدا(ص ) در ميان ما هست اين فتنه بر سر ما فرود نمى آيد پس , گـفـتـم : اى پيامبرخدا! اين چه فتنه اى است كه خداى بزرگ شما را از آن خبر داده است ؟
پيامبر فـرمـود : اى عـلـى ! زودا كه امتم بعد از من آزموده شوند اى على ! بزودى مسلمانان با اموال خود آزموده مى شوند و به خاطر دينشان بر خدامنت مى نهند و آرزوى رحمت اورا مى كنند و خود را از خـشـم او در امـان مى دانند و با شبهه هاى دروغين و خواهشهاى نفسانى غفلت زا حرام او را حلال مـى گردانند مثلا شراب را به نام آب انگور يا خرما ورشوه را به نام هديه و ربا را به نام بيع و معامله روا مـى شـمـارنـد! عـرض كردم : اى پيامبر خدا! در اين هنگام آنها را در چه مرتبه اى از مراتب قرار دهم ؟
آيا در مرتبه ارتداد جايشان دهم يا در مرتبه فتنه وآزمايش ؟
فرمود: در مرتبه فتنه وآزمايش .

در نـقل ((كنز العمال )) آمده است : سپس به من فرمود : اى على ! تو بعد از من زنده مى مانى و به امـتـم مـبـتلا مى شوى و روز قيامت در پيشگاه خداى تعالى براى مخاصمه مى ايستى پس , جوابى آماده كن عرض كردم : پدر و مادرم فدايت باد! برايم توضيح دهيد كه اين فتنه اى كه مسلمانان به آن مبتلامى شوند, چيست و بعد از شما بر چه اساسى با آنها بجنگم ؟
.
فرمود : بزودى بعد از من با ناكثين و قاسطين و مارقين مى جنگى پيامبر نام و نشان يكايك آنها را به من گفت سپس فرمود : تو با هر كس از امت من كه با قرآن مخالفت ورزد و در دين راى و نظر خـود را بـه كار زند جهاد مى كنى , چرا كه در دين راى و نظر (شخصى ) نيست بلكه دين تنها امر و نهى پروردگاراست .

ـ امـام على (ع ) : مرا چه با قريش ! به خدا سوگند كه در زمان كفرشان با آنها جنگيدم و اكنون نيز كه به فتنه و گمراهى در افتاده اند, با آنها مى جنگم .

ـ در وصـف اوضـاع زمـانـى كـه پـيامبر مبعوث شد : خداوند او را در زمانى فرستاد كه مدتها بود پـيـامـبـرى نـيـامده بود و مردم در خوابى دراز به سر مى بردند و فتنه ها نيرومند شده بود و دنيا بى فروغ شده بود و به روى طالب خود رو ترش كرده بود ميوه اش فتنه و گمراهى بود و خوراكش مردار.
ـ نيز در همين باره : او را در زمانى برانگيخت كه مردم در وادى حيرت سرگشته بودند و راه فتنه وگمراهى مى پيمودند.
ـ در پـى بـازگـشـت از صفين در وصف احوال مردم روزگار پيش از بعثت پيامبر : در آن هنگام مردم گرفتار فتنه هايى بودند كه در آنها ريسمان دين از هم گسيخته شده بود و ستونهاى يقين لـرزان از شـيـطـان فرمان مى بردند و راههايش را مى پيمودند و از آبشخورهاى او مى نوشيدند به يارى آنها درفشهايش همه جا در اهتزار و بيرقش برپا بود در فتنه هايى افتاده بودند كه زير سمهاى خـويـش خردشان كرده وآنان را لگدكوب خود كرده بود اين فتنه ها (مانند اسب سركش ) بر روى پاهاى خود ايستاده بود وهمگان در اين فتنه ها سرگردان و حيران و نادان و گرفتار بودند.
ـ در نـامـه اى بـه مـعاويه : از شبهه و اشتباه افكنى آن بپرهيز, زيرا چندى است كه فتنه پرده هاى خويش را فرو آويخته و تاريكيش ديده ها را پوشانده است .

ـ فـتـنـه هـايـى چـون پـاره هـاى شـب تـار بر پا گرددكه در مقابل آن كسى قدعلم نكندو پرچمى ازآن بـازپس رانده نشود (همچون شتر) مهارشده و جهازبسته ,كه جلودارش آن رابه شتاب وا مى دارد وسوارش آن را مى دواند, به سوى شما بيايد.
ـ امـام صـادق (ع ) : روز قـيامت زن زيبارويى كه به سبب زيباييش فريفته و گمراه گشته است , آورده مـى شـود او مـى گـويد : پروردگارا! مرا زيباآفريدى و در نتيجه , آن ديدم كه ديدم در اين هـنـگـام مريم (ع )رامى آورندوبه آن زن گفته مى شود توزيباترى يا اين ؟
ما او را هم زيبا آفريديم , اما مفتون و گمراه نشد (سپس ) مرد زيبايى را مى آورند كه به خاطر زيباييش به فتنه و گناه كشيده شده است او مى گويد : پروردگارا! مرا زيباآفريدى و درنتيجه ,ازجانب زنان آن ديدم كه ديدم پس , يـوسـف (ع ) را مـى آورنـد و بـه آن مـرد گـفـتـه مـى شـود : تـو زيـباترى يا اين ؟
ما او را هم زيبا آفريديم ,اماگرفتار فتنه و فساد نشد (پس از او)شخص گرفتاروبلازده اى رامى آورندكه بر اثر آن به فتنه و گمراهى درافتاده است او مى گويد : پروردگارا!مرابه شدت گرفتارومبتلاكردى تا اين كه بـه فـتـنـه و تـبـاهى درافتادم پس ايوب (ع ) را مى آورندو به آن مردگفته مى شود:آيارنج و بلاى تو سخت تر بود يا رنج و بلاى اين ؟
او هم به رنج و بلا درافتاد اما دستخوش فتنه و تباهى نشد.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388  ساعت 10:51 PM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net