میگن پیرمردی بوده بهمراه پسرش که بهمراه خری در اطراف شهری میامدن در ابتدا پیرمرد و پسر هردو سوار خر بودن و ناظری این صحنه را میبیند و میگوید عجب انسانهای بی انصافی خر بینوا دارد از حال میرود و اینها ملاحظه نمیکنند هردو سوار خر شده اند . پیرمرد از خر پیاده میشود و پسر سوار خر میماند ناظر دیگری با دیدن صحنه میگوید عجب پسر بی انصافی که پدر پیر خودرا پیاده کرده و خود سوار خر شده ! پیرمرد خود سوار خر میشود و پسر را پیاده میکند ناظر بعدی میگوید عجب پیرمرد سنگ دلی ، پسر به این ضعیفی را پیاده کرده و خود سوار خر شده است ، در انتها هردو پیاده شده و خر را بکول میگیرند ناظری از این صحنه بخنده میفتد که عجب مرد و پسر نادانی خر برای سوار شدن است نه سواری دادن !!!!


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 22 دی 1388  ساعت 11:40 PM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net