پیرمرد هر بار كه می خواست اجرت پسرك واكسی كر و لال را بدهد، جمله ای را برای خنداندن او بر روی اسكناس می نوشت. این بار هم همین كار را كرد.
پسرك با اشتیاق پول را گرفت و جمله ای را كه پیرمرد نوشته بود، خواند. روی اسكناس نوشته شده بود: وقتی خیلی پولدار شدی به پشت این اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدی!
پسرك خندید با صدای بلند؛ هرچند صدای خنده خود را نمی شنید.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 23 دی 1388  ساعت 12:21 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net