روزى على (ع ) گردن بندى در گردن دخترش زینب مشاهده كرد فهمید كه گردنبند
مال خود او نیست
.
پرسند: این را از كجا آورده اى ؟
دختر جواب داد: آن را از بیت المال عاریه مضمونه گرفته ام ، یعنى عاریه كردم و ضمانتدادم كه آن را پس بدهم . على (ع ) فوراً مسئول بیتالمال را حاضر كرد و فرمود: تو چه حقى داشتى این را به دختر من بدهى ؟
عرض كرد: یا امیرالمؤ منین ! این را به عنوان عاریه از من گرفته كه برگرداند.
حضرت فرمود: به خدا قسم اگر غیر از این بود دست دخترم را مى بریدم .
این حساسیتهایى است كه ائمه و پیشوایان ما كه اسلام مجسم و معلمان راستین اسلاماصیل بوده اند در زمینه عدالت اجتماعى از خود نشان داده اند.
انقلاب اسلامى ما نیز اگر مى خواهد با موفقیّت به راه خود ادامه دهد، راهى بجزاعمال چنین شیوه ها و بسط روشهاى عدالت جویانه و عدالت خواهانه ندارد
پرسند: این را از كجا آورده اى ؟
دختر جواب داد: آن را از بیت المال عاریه مضمونه گرفته ام ، یعنى عاریه كردم و ضمانتدادم كه آن را پس بدهم . على (ع ) فوراً مسئول بیتالمال را حاضر كرد و فرمود: تو چه حقى داشتى این را به دختر من بدهى ؟
عرض كرد: یا امیرالمؤ منین ! این را به عنوان عاریه از من گرفته كه برگرداند.
حضرت فرمود: به خدا قسم اگر غیر از این بود دست دخترم را مى بریدم .
این حساسیتهایى است كه ائمه و پیشوایان ما كه اسلام مجسم و معلمان راستین اسلاماصیل بوده اند در زمینه عدالت اجتماعى از خود نشان داده اند.
انقلاب اسلامى ما نیز اگر مى خواهد با موفقیّت به راه خود ادامه دهد، راهى بجزاعمال چنین شیوه ها و بسط روشهاى عدالت جویانه و عدالت خواهانه ندارد