فریادرسی امام رضاعلیه السلام از زوّار بحرینی
از حكیم حسنا كه از خدّام حرم حضرت امام رضاعلیه السلام بوده، نقل شده كه گفت:
شبی در آسایشگاه نگهبانان حرم خوابیده بودم، در خواب دیدم درِ حرم باز شد و امام رضاعلیه السلام از حرم بیرون آمدند و به من فرمودند: برخیز و بگو بر بالای منار مشعلی روشن كنند؛ زیرا جمعی از زوّار بحرین راه را گم كرده و بر آنان برف می بارد، و به میرزا شاه تقی (متولی) بگو: چراغهایی روشن كرده با چند نفر دنبال آنان بروند.
می گوید: از خواب بیدار شدم و خوابم را برای سرنگهبان گفتم، و او تعجب كرد و با هم بیرون شدیم، دیدیم برف سنگینی می بارد، پس به مشعلداران دستور داد مشعلی بالای منار ببرند، و آن گاه به خانه متولی رفته، خوابم را برای او نقل كردم، او با گروهی چند، با مشعل بیرون شده به طرف جاده حركت كردیم، ناگهان جماعتی از اهل بحرین را دیدیم كه گفتند: امشب برف سنگینی بر ما بارید و راه را گم كردیم، و دست و پایمان از شدت سرما خشك شد و از زندگی دست شسته آماده مرگ گشتیم، از مركبها پیاده شده و خوابیدیم و فرشهایمان را روی خود انداختیم و بر ما برف می بارید. در میان ما عالِمی درستكار بود، او اندكی به خواب رفت، حضرت امام رضاعلیه السلام را در خواب دید كه به او فرمود: برخیزید، اینك دستور داده ام بالای منار مشعل بگذارند. به جانب مشعل حركت كنید، و متولی را خواهید دید.
پس برخاستیم و روشنایی مشعل را مشاهده كرده اندكی پیش آمدیم و شما را دیدیم.
علامه حاج شیخ محمدتقی شوشتری قدس سرهم، گنجینه رویا، ترجمه آیات بیّنات، ص 227-226
از حكیم حسنا كه از خدّام حرم حضرت امام رضاعلیه السلام بوده، نقل شده كه گفت:
شبی در آسایشگاه نگهبانان حرم خوابیده بودم، در خواب دیدم درِ حرم باز شد و امام رضاعلیه السلام از حرم بیرون آمدند و به من فرمودند: برخیز و بگو بر بالای منار مشعلی روشن كنند؛ زیرا جمعی از زوّار بحرین راه را گم كرده و بر آنان برف می بارد، و به میرزا شاه تقی (متولی) بگو: چراغهایی روشن كرده با چند نفر دنبال آنان بروند.
می گوید: از خواب بیدار شدم و خوابم را برای سرنگهبان گفتم، و او تعجب كرد و با هم بیرون شدیم، دیدیم برف سنگینی می بارد، پس به مشعلداران دستور داد مشعلی بالای منار ببرند، و آن گاه به خانه متولی رفته، خوابم را برای او نقل كردم، او با گروهی چند، با مشعل بیرون شده به طرف جاده حركت كردیم، ناگهان جماعتی از اهل بحرین را دیدیم كه گفتند: امشب برف سنگینی بر ما بارید و راه را گم كردیم، و دست و پایمان از شدت سرما خشك شد و از زندگی دست شسته آماده مرگ گشتیم، از مركبها پیاده شده و خوابیدیم و فرشهایمان را روی خود انداختیم و بر ما برف می بارید. در میان ما عالِمی درستكار بود، او اندكی به خواب رفت، حضرت امام رضاعلیه السلام را در خواب دید كه به او فرمود: برخیزید، اینك دستور داده ام بالای منار مشعل بگذارند. به جانب مشعل حركت كنید، و متولی را خواهید دید.
پس برخاستیم و روشنایی مشعل را مشاهده كرده اندكی پیش آمدیم و شما را دیدیم.
علامه حاج شیخ محمدتقی شوشتری قدس سرهم، گنجینه رویا، ترجمه آیات بیّنات، ص 227-226