از مهمترین موضوعات تعیین کننده مراحل زندگی مشترک ، حالات روحی ، عاطفی و شیوه های تعاملی افراد است .
برای مثال در نخستین مرحله طرفین یکدیگر را کامل و شبیه خود می بینند . این موضوع برای ایجاد تعهد و اطمینان در رابطه لازم است اما زمانی که پای کار و شغل و علایق شخصی به میان می آید . با این که طبیعی است برخی آن را به حساب کاهش علاقه طرف مقابل به خود می گذارند . کاری که در این قسمت باید انجام شود کار پر زحمت پذیرش تفاوتها برای تقویت رابطه است .
در مرحله دوم زوجین تغییرات شخصی مانند ناامیدی ، نگرانی و تردید را تجربه می کنند . در این قسمت کاری که باید انجام شود تفاوت قائل شدن میان خود به عنوان واحدی از جهان با بقیه جهان است . باید بدانید که زندگی شما خاص خودتان است پس خود را برای رویارویی با آینده قوی بسازید .
در ۳ مرحله بعد علایق زوجین به طور جداگانه و مستقل رشد می کند و تلاشهای گذشته برای با هم بودن بیشتر کمرنگ می شود . عموما هر یک از طرفین مایل به کنترل دیگری است و بحث نیز در می گیرد . نکته اینجاست که نه تنها طرفین حرف دیگری را قبول نمی کنند بلکه احساس می کنند زبان مشترک را نیز از دست داده اند . این موضوع می تواند آنها را نگران کند ، اما بیشتر از این می ترسند که قدرت دفاعی خود را از دست داده و تحت کنترل دیگری در آیند .
آنچه نیاز است فقط توانایی شناخت تفاوتها نیست بلکه یافتن راههای جدید برای مذاکره و گفتگوست .
در مرحله چهارم ، یکی یا هر دو طرف می خواهند که از رابطه خارج شوند . در شرایطی که کمی فاصله بین زوجین که باعث شود بدانند «چه می خواهند و که هستند» نه تنها مانعی ندارد بلکه خوب است . ممکن است در این مرحله با خود بگویند من می خواهم زمانی با خودم تنها باشم . چنانچه طرفین برای تامین نیازها ، قدرت و خود شان بتوانند با یکدیگر کنار بیایند زمانی است که وارد مرحله پنجم می شوند و کم کم صمیمیت افزایش می یابد . در این مرحله زوجین با یکدیگر حرفی برای گفتن دارند و شناختشان بیشتر می شود . در مرحله ششم در می یابند که می توانند با یکدیگر باشند بدون این که کنار یا روبه روی یکدیگر قرار گیرند