پرسش:
آیا اسلام مانع پیشرفت دنیایی نیست؟
پاسخ
مقدمه
اگر به وضع زندگی مردم جهان نگاه كنیم دیده میشود كشورهای غیرمسلمان به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته، ابزار و تكنولوژی مدرن در اختیار دارند و مردمشان در رفاه و آسایش به سر میبرند و از هر نوع وسایل زندگی در عرصهای مختلف برخوردار میباشند. اما كشورهای اسلامی گرفتار اختلاف، ناامنی، فقر و بدبختی بوده از هرگونه امكانات زندگی محروم میباشند و در بدترین شرایط به سر میبرند. از اینرو، میتوان گفت اسلام مانع پیشرفت دنیایی است كه مردم را در فقر و محرومیت نگهداشته و جلو پیشرفت آنان را گرفته است.
برای یافتن پاسخ به پرسش فوق قبل از هر چیز باید سه نكته را مورد توجه قرار دهیم.
1. مراد از پیشرفت دنیایی دستیابی به وسایل و امكانات مادی برای رفاه و آسایش زندگی است. مانند: خانه خوب، وسیله نقلیه مدرن، وسایل ارتباطات پیشرفته، امكانات تحصیلی، بهداشت خوب، شهر زیبا و تمیز، خدمات شهری و غیره كه در كشورهای پیشرفته در اختیار مردم قرار دارد و زندگی آنان به صورت اتوماتیك اداه میشود.
2. عوامل پیشرفت و شكوفایی ملتها از نظر دانشمندان علوم اجتماعی عبارتند از امنیت، همبستكی و وحدت ملی، همكاری و تعاون، علم و دانش، كار و تلاش، فداكاری و ایثار در راه هدف.[1]
3. مراد از اسلام دین اسلام است نه رفتار مسلمانان و عملكرد زمامداران. دین عبارت است از: «مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی كه برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد.»[2]
طبق تعریف فوق دین همان است كه از سوی خداوند آمده و منبع آن متون دینی و عقل بشر است. متون دینی كتاب و سنت پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) است كه كتاب همان قرآن است و سنت همان گفتار و رفتار معصوم معصوم(ع) بنابراین، اسلام همان است كه در كتاب و سنت موجود است نه اعمال و رفتار جوامع اسلامی.
حال كه مفهوم پیشرفت دنیوی، عوامل پیشرفت و تعریف اسلام روشن شد، باید متون دینی را مورد مطالعه قرار دهیم كه اسلام در ارتباط با پیشرفت دنیوی چه نظر دارد؟ آیا واقعاً اسلام مانع پیشرفت است یا پایهگذار پیشرفت؟
در یك نگاه كلی عوامل پیشرفت را در منابع دینی مورد توجه قرار میدهیم كه نظر اسلام در این زمینه چیست و این عوامل در متون دینی از چه جایگاهی برخوردارند. البته بررسی تفصیلی فرصت بیشتر میطلبد؛ در اینجا به اندازهای كه شبهه فوق پاسخ داده شود، عوامل پیشرفت را در متون دینی بررسی میكنیم.
1. امنیت و آرامش
امنیت ركن اساسی پیشرفت است اگر امنیت از جامعه سلب شود، زمینه فراگیری دانش، امكان همبستگی و تعاون و كار و تلاش منتفی میگردد و تمام استعدادها و توانمندیها صرف حفظ جان و مال میگردد و هیچگونه پیشرفتی حاصل نمیشود، بلكه جامعه به عقب بر میگردد. از اینرو، تعالیم حیاتبخش اسلام ابتدا با توصیهها و دستورات اخلاقی و اعتقادی مردم را به رعایت حقوق دیگران سفارش نموده مال، جان، ناموس و آبروی یكدیگر را محترم شمرده و از هرگونه تعرض منع نموده است. پیامبر اسلام(ص) فرموده: «ایها الناس ان دمائكم و اعراضكم علیكم حرام؛[3] ای مردم، خون و آبروی شماها بر یكدیگر حرام است.»
اسلام هرگونه ضرر رساندن، تجاوز و تعرض بر جان، مال، ناموس و آبروی دیگران را ممنوع دانسته و به عذاب دردناك اخروی تهدید نموده است. در مرحله دوم با عوامل ناامنی به شدت برخورد نموده است. مجازات دزدی قطع دست، مجازات محارب و وحشتافكنی اعدام، مجازات فحشا مانند لواط و زنا شلاق و اعدام، مجازات قتل عمد قصاص است. همینطور هرگونه تعرض به جان و مال و ناموس دیگران از نظر اسلام جرم شمرده شده و برای آن مجازات پیشبینی شده است.[4] تمام مقررات برای تأمین امنیت، ثبات و آرامش جامعه است.
اسلام علاوه بر امنیت داخلی، به امنیت جامعه اسلامی در برار هجوم دشمنان خارجی عنایت ویژه داشته و هر نوع سلطه دشمنان را مورد نفی و انكار قرار داده است: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا»[5] حدیث معروف كه در منابع شیعه و سنی نقل شده اسلام و امت اسلامی را برتر از همه دانسته و برتری دیگران را نفی نموده: «الاسلام یعلو ولا یعلی علیه»[6] اسلام برای پیشگیری از نفوذ و تهاجم دشمنان خارجی ابتدا مسلمانان را از دوستی با كفار نهی كرده. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ»[7] در مرحله بعد به آمادگی و بالابردن توان دفاعی و امنیت دستور داد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه...»[8] كه قوه در این آیه مطلق است تمام توانمندیهای علمی، اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی را در بر میگیرد كه متناسب با مقتضیات زمان و مكان برای حفظ ثبات، امنیت و استقلال جامعه اسلامی تدارك دیده میشود.
2. وحدت و همبستگی ملی
همبستگی ملی و اتحاد از عوامل مهم و غیرقابل انكار پیشرفت و شكوفایی جامعه است كه عقل سالم فطرتناب انسانی به آن حكم میكند. ملتهای كه با اتحاد و همبستگی، فكر و استعداد خدادادی خود را به كار انداختند و سعی و تلاش نمودند، به طور قطع به پیروزی و شكوفایی دست یافتند كه در تاریخ نمونههای فراوان وجود دارد. اسلام كه دین كامل و جامع است اتحاد و همبستگی مسلمانان را مورد تأكید قرار داده، تمام افراد مسلمان را با قطع نظر از رنگ، نژاد و جغرافیا یك ملت به حساب آورده و امت واحده نامیده است. «وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّه واحِدَه وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُون»[9] جامعه اسلامی جامعه است كه كه دارای هدف واحده، رهبر واحد و دین واحد بوده، هماهنگ به سوی خدا در حركت میباشد. اسلام همه افراد امت را به اتحاد فراخوانده كه بر محور دین الهی جمع شوند و از پراكندگی اجتناب ورزند كه سبب سقوط و انحطاط است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»[10] اسلام به منظور تحكیم وحدت میان امت اسلامی برتریجوییهای نژادی، قبیلوی، منطقوی و رنگ و خون را مردود اعلام نموده ملاك برتی و امتیاز را در تقوا و پارسایی دانسته است. پیامبر اكرم(ص) در حَجَّه الوداع خطاب به مسلمانان فرمود: «كلكم لآدم و آدم من تراب و لیس لعربی علی عجمی فضال الا بالتقوی»[11] همه شما فرزندان حضرت آدم(ع) هستید و آدم(ع) از خاك آفریده شده، بنابراین، عرب بر عجم و عجم بر عرب برتری ندارد مگر به واسطه تقوای الهی. دیده میشود اسلام با واقعبینی و ژرفنگری عوامل وحدت و موانع آن را به صورت شفاف بازگو نموده تا مسلمانان با پیروی از این راهنماییها، مسیر پیشرفت و سعادت مادی و معنوی را بپیمایند و از سقوط و انحطاط در امان باشند.
3. تعاون و همكاری
یكی از عوامل پیشرفت ملتها وجود روحیه تعاون و همكاری با یكدیگر است. جامعهای كه روحیه همكاری و فداكاری وجود دارد، استعدادها به كار میافتد و مشكلات یكی پس از دیگری برطرف گردیده راه پیشرفت و ترقی هموار میگردد. مكتب حیاتبخش اسلام به اهمیت این عامل توجه داشته و همواره به تعوان و همكاری و بالاتر از آن به ایثار و فداكاری دستور داده كه پیشرفت مسلمانان در صدر اسلام نتیجه تعوان و فداكاری بود.[12]
اسلام مسلمانان را اعضای یك خاواده به حساب آورده و میان آنان رابطه برادری قایل است و همه را با هم برادر میداند: «انما المؤمنون اخوه»[13] در آیه دیگر مسلمانان را به تعاون و همكاری در كارهای نیك و پارسایی دستور میدهد: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى»[14] تلاش برای ترقی و پیشرفت جامعه از نظر عقل و شرع مصداق بارز نیكوكاری است كه اسلام به آن تأكید ورزیده است. از سوی دیگر، جلوگیری از رشد فكری و اجتماعی یك ملت و توطئه برای حذف آن از صحنه اجتماعی و تكفیر و تفسیق آن از مصادیق روشن معصیت الهی و تعدی به دیگران است كه اسلام از آن نهی نموده: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»[15] به تعالیم اسلامی بالاتر از تعاون، مسئله ایثار و فداكاری را مطرح نموده كه حاجتمندی و رفع مشكلات دیگران را بر خود مقدم بدارید و اگر به چیزی نیاز دارید آن را به برادر مؤمن نیازمند خود بدهید. نمونههای فداكاری در تاریخ اسلام به ویژه در زندگی رهبران دینی و پیروان راستین آنان زیاد به چشم میخورد كه بر همگان روشن است.[16]
4. علم و دانش
مهمترین عامل پیشرفت زندگی مادی و معنوی بشر علم و دانش است كه بدون آن پیشرفت حاصل نمیشود. در پرتو دانش است كه اكتشافات و اختراعات پدید میآید و امور زندگی رونق مییابد. هر ملتی كه به پیشرفتهای مادی و معنوی دست یافته در پرتو علم و دانش بوده است. چنانچه جهل و بیسوادی عامل مستقیم عقبماندگی و ذلت و خواری دنیا و آخرت است.
با توجه به جایگاه رفیع علم و دانش است كه آغازین آیات وحی از حركات علمی سخن میگوید و خواندن و نوشتن را مطرح میكند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم»[17] اسلام بین عالم و جاهل تفاوت قایل شده میگوید: دانشمندان را با نادانان یكسان مپندارید: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون»[18] در آیه دیگر دانشمندان را در كنار اهل ایمان قرار داده و برای آنان مقام و منزلت برتر وعده نموده است: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات»[19]
علاوه بر آیات قرآن، روایات بیشماری در اهمیت علم و نقش آن در پیشرفت جامعه وارد شده و رهبران معصوم به فراگیری دانش سفارش نمودهاند. رسول اكرم(ص) فرموده: فراگیری دانش بر هر مسلمان واجب است.[20] در روایت دیگر فرموده: دانش را به چنگ آورید حتی اگر در چین باشد.[21] طبق این حدیث فراگیری دانش محدودیت مكانی ندارد و دانش منحصر به علوم دینی نیست بلكه هر علمی كه در جهت بهبودی زندگی مادی و معنوی مفید باشد و گره از مشكلات جامعه بگشاید باید آموخته شود.
5. كار و تلاش
اگر تمام شرایط یادشده در جامعه فراهم باشد بدون كار و تلاش هیچگونه پیشرفتی حاصل نمیشود. علم در صورتی مفید است كه به كار انداخته شود و افراد جامعه برای رفاه پیشرفت تلاش نمایند و از تنبلی و سستی اجتناب ورزند. در غیر این صورت وجود و عدم آن یكسان است.
از اینرو، مكتب السلام به مسلمانان سفارش میكند كه برای بهتر شدن زندگی مادی و معنوی خود تلاش ورزند و به اصلاح امور دنیوی و اخروی خود بپردازند. «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»[22] انسان در گیرو كوشش و تلاش خود است. از نظر اسلام تمام نعمتهای زمین برای رفاه و آسایش بشر آفریده شده كه با كار و تلاش در پرتو علم و دانش، از این نعمتهای بیپایان الهی به نحو شایسته بهرهمند گردیده اسراف و تبذیر نورزد. از نظر اسلام انسان از زمین آفریده شده و آبادانی زمین به انسان واگذار گردیده.[23]
روایات زیادی در باب ضرورت تأمین معاش و پیشرفت زندگی وارد شده. امام صادق(ع) فرموده: «ان الله یبعض كثرت النوم و كثرت الفراغ»[24] خداوند از خوب زیاد و بیكاری زیاد نفرت دارد. در حدیث دیگر آمده: «من كسل عما یصلح به امر معیشته فلیس فیه خیر لامر دنیاه»[25] كسی كه در اصلاح معیشت خود تلاش نكند در زندگی دنیوی او خیر و بركت وجود ندارد و نیز فرموده است: «لاتكسلوا فی طلب معایشكم»[26] در تحصیل معاش تنبلی و سستی نورزید.
از رسول اعظم(ص) روایت شده: «العباده سبعون جزء افضلها طلب الحلال»[27] عبادت هفتاد جزء است كه بهترین آنها به دست آوردن رزق حلال است. در این حدیث كار و تلاش برای تأمین زندگی در زمره عبادات و از برترین آنها شمرده شده. البته این به معنای بیتوجهی به سایر عبادات مانند نماز و روزه نیست كه برخی افراد بهانه شود و بگوید ما كار میكنیم و كار بهترین عبادت است پس به نماز و روزه نیازی نیست. كار جای سایر عبادات را نمیگیرد بلكه كار در كنار عبادات دیگر این ارزش را دارد. امام باقر(ع) فرموده: «كسی كه برای تحصیل روزی حلال تلاش نماید تا نفقه خود و عیالش را تهیه كند مانند كسی است كه در راه خدا جهاد میكند.[28]
در گذشته از آیات و روایت، زندگانی پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع) با آن مقام و منزلت معنوی كه داشتند با كار و تلاش همراه بود. امام علی(ع) با حفر چاه و احداث باغ بردگان را آزاد مینمود. امام صادق(ع) فرموده: امیرالمؤمنین(ع) از این طریق هزار برده آزاد نمود.[29]
علی بن ابیحمزه به امام كاظم(ع) عرض نمود آقا چرا خودت كار میكنی و از كارگران استفاده نمیكنی؟ امام فرمود: كسانی بهتر از من و پدرم با دستان خود در زمین كار میكردند.
رسول خد(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدرانم و همه انبیا و رسولان و اوصیا و صالحان با دستان خود كار میكردند.[30]
بنابراین، از نظر متون دینی و سیره پیشوایان اسلام، كار و تلاش برای رفاه و پیشرفت امور زندگی مورد تأكید جدی قرار گرفته و در زمره عبادات و از برترین آنها دانسته شده. از نظر اسلام به دست آوردن روزی و امكانات زندگی از راه حلال و پرداخت حقوق شرعی آن مانند خمس و زكات، هیچگونه محدودیتی ندارد.
دیده میشود اسلام در تعلیمات خود عوامل پیشرفت زندگی را مورد توجه قرار داده م مسلمانان را به رعایت آنها دستور داده تا عزتمند و سرافراز زندگی نمایند و از سلطه بیگانگان و كفار در امان باشند.[31] همانگونه كه عوامل پیشرفت مورد تأكید اسلام قرار گرفته، عوامل عقبماندگی مانند ناامنی، اختلاف و تبعیض، بیسوادی و جهل، تنبلی و سستی، عدم همكاری و تعاون را ممنوع اعلام نموده و مسلمانان را به اجتناب از از آنها دستور داده است.
حال به پرسش اصلی بر میگردیم كه آیا اسلام مانع پیشرفت زندگی دنیوی نیست؟
با توجه به تعریف دین و بررسی عوامل پیشرفت و جایگاه آنها در تعالیم اسلام قطعاً پاسخ منفی است. اسلام نه تنها مانع پیشرفت نیست، بلكه عامل پیشرفت و ترقی است.
اینكه امروز مسلمانان گرفتار فقر و عقبماندگیاند تقصیر اسلام نیست بلكه مربوط به خود مسلمانان است كه تعلیمات حیاتبخش اسلام را یا خوب دریافت نكردهاند یا به آن عمل نمیكنند.
اسلام با عوامل ناامنی مبارزه نموده و از هرگونه ضرر و زیان، تعرض و تجاوز به دیگران، نهی كرده تا سرقت، فساد و فحشا، ناهنجاری و بیبندوباری در جامعه اسلامی نباشد ولی آنگونه كه باید و شاید به آن عنایت نمیشود. اسلام به وحدت و همبستگی ملی دعوت نموده اختلاف و تبعیضهای نژادی، قومی و منطقوی را مردود اعلام نموده و مسلمانان را امت واحده نامیده، اما مسلمانان بیشتر از همه در آتش نفاق. تبعیض و اختلاف گوناگون میسوزند و به دستور و ارشادات اسلام توجه نمیكنند.
تعالیم اسلامی بیش از هر مكتب دیگر به برادری و تعاون تأكید ورزیده كه مسلمانان با همدیگر برادری و تعاون داشته باشند و در راه ترقی و پیشرفت زندگی دنیوی و اخروی خود همكاری نمایند. چه كسی به آن گوش داده و به آن عمل كرده؟ كجاست تعاون و برادری كه اسلام از ما خواسته؟ بلكه به جای تعاون و برادری برای تخریب و ضربهزدن به یكدیگر تلاش میكنیم كه نتیجه تلخ آن را میچشیم.
اسلام با تنبلی و بیكاری و بیبرنامگی سخت مخالف است و مسلمانان را به سعی و تلاش دستور داده كه زمین را آباد كنید و از نعمتهای خدادادی بهرهمند شوید و زندگی خود را بهبود بخشید ولی ما به این دستورات توجه نداشته و به كار نمیبندیم.
بنابراین، اسلام مانع پیشرفت نیست. اگر كشورهای اسلامی در فقر و عقبماندگی به سر میبرند به اسلام مربوط نیست بلكه به خود مسلمانان ارتباط دارد. بخشی از عقبماندگی به خود مردم بر میگردد كه تعالیم اسلامی را درست دریافت نكرده و یا به آن عمل نمیكنند. بخشی دیگر به حكومتهای ظالم و ستمپیشه و دخالت مستقیم و غیرمستقیم كشورهای استعماری بر میگردد كه از روی عمد مردم را در فقر و محرومیت نگه میدارند، اختلافات گوناگون نژادی، منطقوی و فرقهای را دامن میزنند و با خاطر آسوده به اهداف شوم خود دست مییابند. اگر به خود انصاف دهیم باید اصل دین را كه در كتاب و سنت موجود است از رفتار مسلمانان و آنچه در جوامع اسلامی میگذرد تفكیك كنیم. در اینصورت به وضوح درخواهیم یافت كه اسلام مانع پیشرفت نبوده بلكه خواهان پیشرفت زندگی مردم است. مانع پیشرفت در رفتار خود مسلمانان خوابیده كه باید در جهت علاج آن تلاش شود و موانع برطرف گردند.
به گفته شاعر:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی كه هست در مسلمانی ماست
بر این اساس برای پیشرفت زندگی باید به خود برگردیم و نارساییها را كنار بگذاریم. البته مشكل مهم حكومتهای ناصالح است، كه باید اصلاح شوند. اما اسلام با پیشرفت دنیایی مخالفت ندارد بلكه فلسفه وجودی اسلام تأمین سعادت انسان در دنیا و آخرت است.
برای اثبات این حقیقت كه اسلام مانع پیشرفت نبوده بلكه عامل پیشرفت است، شواهد روشن وجود دارد. از جمله اینكه تمام جوامع اسلامی گرفتار انحطاط نبوده بلكه در دوره شكوفایی تمدن اسلامی، جامعه اسلامی در اوج اقتدار علمی و تمدنی قرار داشته است. در این دوره اسلام پرچمدار پیشرفت و تمدن بشری بوده و همهجا نور علم و آزادی میپاشید و ملتها را از ذلت و عقبماندگی به عزت و شكوفایی فرا میخواند. در آن روزگار مسلمانان در زمینههای گوناگون علمی مانند: طب، داروسازی، تأسیس بیمارستان، تأسیس مدارس، تأسیس كتابخانه، دانش فلسفه، نجوم، هیئت، جبر، هندسه، هنر و... پیشرفتهای زیادی نمودند. اسلام جامعه بیابانگرد عرب را به جامعه متمدن و پیشرفته تبدیل نمود به گونهای كه مركز خلافت اسلامی در بغداد قبله اهل علم و مركز دانشمندان و منبع علم و فضل بود.[32] اروپا در آن روزگار در تاریكی و بیسوادی به سر میبرد و چندین قرن آثار علمی مسلمانان در مراكز علمی اروپا تدریس میشد و برخی كتابهای اینسینا تا قرن هیجدهم در آن مراكز مورد استفاده بود.[33]
بدین ترتیب روزگاری كه مسلمانان علم، ایمان، اراده قوی، اخوت و فداكاری و روحیه جهاد و تلاش را كنار هم داشتند، در امر زندگی نیز پیشرفتهای بزرگی به دست آوردند. ولی در عصری كه علم و ایمان به خاموشی گرایید، اراده، فداكاری، تعاون و روحیه جهاد و تلاش هم از بین رفت و انحطاط دامنگیر مسلمانان شد. این است كه به تعبیر شهید مطهری تاریخ تمدن اسلام تقسیم میشود به عصر شكوفایی كه عصر علم و ایمان است و عصر انحطاط كه علم و ایمان توأمان انحطاط یافته است.[34]
_______________________
[1]. دكتر علیاكبر ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 20، قم، نشر معارف، 1384؛ وایولاكوست، جهانبینی ابن خلدون، ترجمه مظفر مهدوی، ص 9 و 38 و 33، تهران، 1363.
[2]. جوادی آملی، دینشناسی، ص 27، قم، نشر اسراء، 1383؛ همو، شریعت در آینه معرفت، ص 111، سوم، 1381.
[3]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 31، انتشارات كتابچی، 1376.
[4]. قرآن كریم، شرح لمعه، كتاب حدود، دیات و قصاص.
[5]. نساء، آیه 141.
[6]. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 460؛ كنزالعمال، ج 1، ص 17.
[7]. نساء، آیه 51.
[8]. انفال، آیه 60.
[9]. مؤمنون، آیه 52.
[10]. آل عمران، آیه 103.
[11]. تحف العقول، ص 33.
[12]. ناصر مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 29 و 210، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1357.
[13]. حجرات، آیه 10.
[14]. مائده، آیه 2.
[15]. همان.
[16]. مكارم شیرازی، همان، ص 210.
[17]. علق، آیه 1 – 4.
[18]. زمر، آیه 9.
[19]. مجادله، آیه 11.
[20]. كلینی، اصول كافی، ج 1، ص 82، قم، اسوه، چاپ پنجم، 1381.
[21]. محمدی ریشهری، میزان الحكمه، ج 8، ص 3946، قم، دارالحدیث، چهارم، 1383.
[22]. نجم، آیه 39.
[23]. هود، آیه 61.
[24]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 36.
[25]. همان.
[26]. همان، ص 37.
[27]. همان، ص 11.
[28]. همان.
[29]. همان، ص 22.
[30]. همان، ص 23.
[31]. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین»، منافقون، آیه 8؛ «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا»، نساء، آیه 141.
[32]. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرالكلام، ص 587 و 639، تهران، امیركبیر، دهم، 1382.
[33]. گوستالوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر گیلانی، ص 708 و 710، تهران، دنیای كتاب، دوم، 1386.
[34]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 31.