سخت مدیونیم ... سخت شرمنده

سخت مدیونیم ... سخت شرمنده

دنیا مشتش را باز کرد.

شهدا "گل" بودند و ما "پوچ".

خدا آنها را برد و زمان ما را...
خاطره ای از سر دار شهید سهراب نوری به نقل از حاج باقر مولوی

در عملیات مجنون شهید نوروزی یکی از برادران بسیجی را خدمه آر-پی-چی قرار داد. وقتی که تانک های عراقی در فاصله ی نزدیکی قرار گرفتند وی بعد از مقداری سینه خیز رفتن و تغییر موضع سر پا بلند شد تا تانک عراقی را شکار کند اما گلوله تانک به سینه اش برخورد کرد. سر و مقداری از سینه ی او را به کلی جدا کرده، با خود برده. به طوری که حتی هیچ گونه آثاری از خون ریزی هم در محل حادثه بر زمین پیدا نشد و تن او تا چند قدم همچنان راه می رفت و خون به طور عجیبی فواره می کشید، سپس بر زمین افتاد. اعضای او را برداشتیم و داخل یک گونی گذاشتیم و یک تکه کارتن(بسکویت) پیدا کردیم و به زغال (که از آتش باقی مانده بود) اسم او را بر آن نوشتیم و با بند پوتین به فانوسقه اش بستیم تا اینکه شناسایی شود.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 اسفند 1392  ساعت 5:33 AM | نظرات (0)

بیدار باشید....

چه داعیه ای دارید زن و مرد دوش به دوش هم در جامعه حرکت کنند

این دوش به دوشی ها به هم اغوشی ختم میشود

استاد شهید مرتضی مطهری



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 اسفند 1392  ساعت 5:21 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :88      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >