اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم

شنیده می‌شود از آسمان صدایی که...

کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...

نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تو را، نام آشنایی که -

پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده‌ی نابی که در ازل گفته است

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می‌داشت

چرا که روی زمین واژه‌ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست

و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

خدا فراتر از این واژه‌ها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را

که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه‌ی آن کعبه اعتکاف کند

ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند

کتاب زندگی‌ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد

در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم‌التکاثر بود

درون خانه‌ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی‌طالب از خدا پر بود

بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه‌ی مولا به پایت افتاده است

به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی

چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به جان علی

از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم-

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت، نشسته بنویسم

شکسته آمده‌ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی‌قرار توایم

اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه[س] در کنار توایم

فضای سینه پر از عشق بی‌کرانه‌ی توست
"کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی توست"



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392  ساعت 2:57 AM | نظرات (0)

فرزند انقلاب ... فرزند انقلابی

وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا
اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی‏رساند(آل عمران ـ 120)

اغلب یک کلام یا اصطلاح می تواند در بردارنده چند مفهوم متفاوت باشد. زمانی که بخواهیم دو اصطلاح شبیه به هم از نظر لفظ برای رسیدن به مقصود گوینده بررسی و مقایسه کنیم، دو مشکل عمده وجود دارد. اولین مشکل مربوط به تفاوت آراست. اینکه هدف و مقصود گوینده از ادای آن، چه بوده است، یک اصطلاح ممکن است با توجه به نسبت کلمات و عناصر تشکیل دهنده برای شما مفهوم خوبی و خوشایندی داشته باشد، در حالیکه ممکن است در جمع با یک کلمه دیگر معنای ملامت و تخطئه را از آن دریافت کنید.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392  ساعت 2:53 AM | نظرات (0)

گوگل ارث را فراموش کنید! عرضه دقیق ترین و نفس گیرترین تصاویر ماهواره ای از زمین

گوگل ارث به ما امکان می دهد تا با دید جدیدی به دنیا نگاه کنیم و زمین را به راحتی در حالی که در خانه هایمان نشسته ایم کاوش کنیم.

به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 اسفند 1392  ساعت 2:47 AM | نظرات (0)

پیامک های ویژه تقارن ایام فاطمیه و نوروز/2

پیامبر اکرم(ص) فرمود: در روز قیامت جبرئیل به فاطمه خطاب می کند: ای فاطمه! هرچه دوست داری از خدای خویش بخواه. فاطمه می‏گوید: "خدایا شیعیان من و فرزندانم را نجات بده". در این زمان خداوند به فاطمه می‏فرماید: "اینک در میان اهل محشر برو؛ هرکس که به تو پناهنده شود همراه تو وارد بهشت خواهد شد". در این هنگام همه مردم آرزو می کنند ای کاش فاطمی بودند.

(بحارالانوار، ج8 ، ص53 ،روایت 62)

* * *

امسال نوبهار شروعش به ماتم است

زیرا كه قلب عالم امکان پر از غم است

باید که پاس حرمت زهرا نگاه داشت

سالی که فاطمیه و نوروز توأم است

* * *

بهار را با یاد او آغاز می کنیم. چراکه تمام هستی قطره ای از دریای بیکران عطوفت فاطمه است. سالی پر از برکت را برای شما و خانواده محترم تان آرزومندم.

* * *



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392  ساعت 7:44 PM | نظرات (0)

پیامک های ویژه تقارن ایام فاطمیه و نوروز/1

امسال نوبهار شروعش به ماتم است

زیرا كه قلب عالم امکان پر از غم است

باید که پاس حرمت زهرا نگاه داشت

سالی که فاطمیه و نوروز توأم است

http://atasheentezar.persiangig.com/monasebat2/1_fatemie_be1.gif

 

در دو عالم جلال ما زهراست

رمز تغییر حال ما زهراست

عید با فاطمیه می آید

ذکر تحویل سال ما یا زهراست

منم در سفره دارم هفت سین را

ولی توأم شده با داغ زهرا


بود سین نخستین سیلی کین

به روی مادرم با دست سنگین

ببین بر سفره سین دومم را

که سویی نیست در چشمان زهرا

بگویم سین سوم تا بسوزی

که مادر سوخت بین کینه توزی

از این ماتم دل حیدر غمین است

که سین چهارمم سقط جنین است

به روی سفره سین پنجم این است

سر سجاده اش زینب حزین است

شده سفره پر از اشک شبانه

ششم سین، مانده سوت و کور خانه

چه گویم شیعیان از سین آخر

بود آن سینه ی مجروح مادر...

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392  ساعت 7:43 PM | نظرات (0)

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید

اون آقایی که شبا رد می شد از کوچه ما کیسه به دوش کو ؟

رد پای پر خراش بی خروش کو ؟

اون آقای خرقه پوش کو ؟

کجاست اون آقا که پینه های دستاش مرحم دلای ما بود ؟

نفس سبز نگاهش همیشه حلّال مشکلای ما بود

میشه یک بار دیگه سر بزنه به خونه ی ما ؟

بگیره نشونی از غربت بی نشونه ما ؟

موهای آقا سفیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرین

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرین

جوونا آقا بشین زنده کنین رسم جوون مردی رو امشب

یتیما منتظرن زنده کنین شیوه ی شب گردی رو امشب

یتیما پشت درای خونشون منتظر آقا نشستن

گوش به زنگ تق تق یه جفت صدای پا نشستن

موهای آقا سفیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرید



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392  ساعت 7:32 PM | نظرات (0)

اعتدالیون و فرش قرمز دعوت از فتنه گر فراری چون شجریان

جنتی : “شجریان” می‌تواند فعالیت کند O_o
قبل از انقلاب شجریان ارادت خاصی به دربار پهلوی داشت و با شرکت در جشن هنر شیراز

شجریان در ابتدای انقلاب چندین سرود خواند که بعدها در بی بی سی آن را حاصل رودرواسی

با دوستان دانست.

شجریان در بی بی سی میگوید:حقیقتش من از اول هم انقلابی نبودم.

به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392  ساعت 6:35 AM | نظرات (0)

دوستان این داستان زیبارو از دست ندهید

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط شده بود اشک عراقی ها را در آورده بود...

با سلاح دوربین دار مخصوصش چند متری خطِ عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها ...

چه می کرد ؟؟؟!!!

بار اول بلند شد و فریاد زد: «ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از زیر خاکریز بیرون

آورد و گفت: «منم!».

ترق!

ماجد کله پا شد و قِل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزرائیل را امضا کرد. 

دفعه بعد قناسه چی فریاد زد: «یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!

چندین بار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد .... فکری کرد و با

خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد: «حسین اسم کیه؟» و نشانه

رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد.

با دلخوری از خاکریز سُر خورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد: « کی با حسین کار

داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و لاکنان رفت بالای خاکریز و گفت: «من!».

ترق!

جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 18 اسفند 1392  ساعت 6:34 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :88      20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   >