خدایا . خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما . خامنه ای رهبر به لطف خود نگه دار. زیارت کربلا نصیب ما بگردان . رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما . امین یا رب العالمین .
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 7:15 AM | نظرات (1)
خدایا . خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما . خامنه ای رهبر به لطف خود نگه دار. زیارت کربلا نصیب ما بگردان . رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما . امین یا رب العالمین .
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 7:15 AM | نظرات (1)
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 7:10 AM | نظرات (0)
بارون می باره آره بارون اشک
مثل گریه های شب آخره
یکی روضه میخونه اینجا هنوز
یکی داره اینجا دلو میبره . . .
( تصویر حاج قاسم میر حسینی ، قائم مقام لشکر 41 ثارالله ، شب عملیات کربلای 5 )
روحش شاد . . .
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 7:00 AM | نظرات (0)
دارد بهار میرسد اما بدون تو
دارد بهار میشود آقا بدون تو
بار دگر بهار و هیاهوی تازگی
بار دگر شکفتن گل ها بدون تو
سال گذشته لحظه ی تحویل سال نو
گفتم چه سود شادی دنیا بدون تو
می بارم از فراق تو اما گذشته است
یک سال از آن قضیه و حالا بدون تو-
عمرم تباه میشود این گوشه از غمت
بر این حیات غم زده مرگا بدون تو
باید دمی به حال دل من نظر کنی
حالی نمانده سینه ی من را بدون تو
حالم خراب میشود اینجا بدون عشق
حالم خراب میشود اینجا بدون تو...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 6:57 AM | نظرات (0)
فرج من نزدیک است، دعا کنید بَدا حاصل نشود
آیا نباید در فکر این باشیم که از کسی "حضرت اباصالح المهدی(عجّ)" که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده بخواهیم که بیاید؟! خود او در مسجد سهله، جمکران، در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اینکه او را ببینند، فرموده است: "فرج من نزدیک است، دعاکنید." یا به نقلی فرموده: "فرجم نزدیک شده، دعا کنید بَدا تأخیر مقدّر نشود.حاصل نشود."
در محضر بهجت جلد یک نکته 158
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 6:55 AM | نظرات (0)
دست که به پهلو گرفتی، کشتی عمر علی بود که پهلو میگرفت..
آن طرف، گوشه تنهایی نمناک و ترک خورده خود،
زینبت داشت نگاهت میکرد
ناخدایی می آموخت برای آن روز که سفینه النجاتت پهلو میگیرد..
امّا علی (ع)...
علی شفیع خلیل در آتش است
اینجای روضه را سربسته بگویم بهتر است،
این آتشی که گلستان علی را گرفته، همان است که برای ابراهیم گلستان شد!
..
حکمت خدا را میبینی؟
میدانست چقدر میسوزیم که همین آتش را نماد جهنمش کرد..
بیمِ نار را باید از علی آموخت که تمام عمر را با یاد آتش میسوخت،
چه در نماز، چه در خانه، چه در تنور
و چه در چاه نخلستان...
... الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
(((نوروزمون فاطمی)))
پ.ن: طرح اگر شلوغ شده ببخشید،
تقصیر من نیست
تقصیر کوچه ایست که شنیدم شلوغ بود..
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392 ساعت 6:53 AM | نظرات (0)