نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 6:07 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 6:07 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 6:06 AM | نظرات (0)
جستاره
واژه مرگ، مانند کلمه زندگی، هستی و پیدایش، مفهوم روشن و عامی دارد که بر کسی پوشیده نیست. اما در آن سوی این مفهوم همگانی و روشن، چیزی قرار دارد که شاید هرگز برای کسی درست و دقیق معلوم نگردد و شناخته نشود.
حضرت علی علیه السلام در اسرار و رموز مرگ میفرمایند:
«ایها الناس، کل امری لاق ما یفر منه فی فراره; والاجل مساق النفس، والهرب منه موافاته . کم اطردت الایام ابحثها عن مکنون هذا الامر فابی الله الا اخفاءه . هیهات! علم محزون!» (1)
«هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبرو خواهد شد! چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، هم آغوشی با آن است! و که چه روزگارانی در پی گشودن راز مرگ بودم! اما خواست خدا این بود که این اسرار همچنان فاش نشوند! هیهات! چه دانشی سر به مهر!» .
به ادامه ی مطلب بروید ...
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 6:03 AM | نظرات (0)
در پانزده خرداد، چهرهی خشن دیکتاتور، چهرهی بیرحم رژیم طاغوت، کاملاً خود را نشان داد.
اما نکتهی دیگری که در قضیهی پانزده خرداد وجود داشت - که جوانهای ما، مردم عزیز ما باید به این نکات توجه کنند؛ اینها مهم است - این بود که در مقابل این کشتار بیرحمانهای که در تهران و برخی نقاط دیگر به وجود آمد، هیچ نهادی از نهادهای دنیا، از این سازمانهای بهاصطلاح حقوق بشر، زبان به اعتراض نگشودند؛ هیچ کس اعتراض نکرد. مردم و روحانیت، در صحنه تنها ماندند. مارکسیستها و دولتهای چپ و گروههای چپ، حتّی حرکت مردم در پانزده خرداد را محکوم کردند؛ گفتند این یک حرکت فئودالیستی بود! ملیگراهائی که دم از مبارزه میزدند، آنها هم این حرکت را محکوم کردند؛ گفتند یک حرکت کور و بیهدف بود، یک حرکت افراطی بود! هر جائی که مردمان عافیتطلب و راحتطلب، در وسط میدان مبارزه، جائی برای خود باز نمیکنند و خطرپذیری نمیکنند، انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطیگری متهم میکنند؛ گفتند اینها افراطی بودند؛ حرکت، حرکت افراطی بود.
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 6:01 AM | نظرات (0)
شـروع کـرد بـه نـمـاز خـونـدن!
" اِیَّـاکَــ نـَعـبـُدُ وَ اِیـَّاکَــ نـَستـَعِـیـنُ "
چـنـان غـلـیـظ گـفـت، کـه تـو دلـم گـفـتـم: عـجـبـــ بـنـده ی مـخـلـصــــــی .....!
نـمـازش که تـمـوم شـد، بـه دوسـتـش گـفـت: بـدهـی بـالا آوردم .....
فـقـط تـو مـی تـونـی کـمـکـم کـنـی!!!!
- حـواسـت هـسـت ؟!؟!؟!
" اِیَّـاکَــ نـَعـبـُدُ وَ اِیـَّاکَــ نـَستـَعِـیـنُ " یـعـنـی؛
٠•● خـدا خـودش دسـتـت رو مـی گـیـره ●•٠
هـمـیـن.......
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 6:00 AM | نظرات (0)
اگر حس محبّت در تو باشد
سرم را میبُری، عاشق بمیرم
بدان اخلاق و رفتار قشنگت
قسم خوردم که دیگر زن نگیرم
بافتهای از: مَسان
پینوشتها:
- این رو یه انتقادِ طنز از بدخلقی برخی از بانوان به حساب بیارید و همنیجا اعلام میکنم این موضوع عمومیت نداره.
- دلیل اینکه اکثریت طنزهام مربوط به خانمهای گرامی میشه اینه که هر موقع میخوام اشعار عارفانه و عاشقانه بگم، به صورت ناخودآگاه (شایدم خودآگاه :) ) ذهنم به سمت طنز میره؛ از پیله کردنهای زیاد به این مقوله، عذرمیخوام.
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 5:57 AM | نظرات (0)
زیباترین شروع: بسم الله
زیباترین دین: اسلام
زیباترین خانه: کعبه
زیباترین استاد: امام صادق(ع)
زیباترین عمو: حضرت ابوالفضل(ع)
زیباترین غنچه: حضرت علی اصغر(ع)
زیباترین سرانجام: شهادت
زیباترین لباس: احرام
زیباترین ندا: فطرت
به ادامه مطلب بروید...
نوشته شده در تاريخ شنبه 3 اسفند 1392 ساعت 6:54 AM | نظرات (1)