نوشته شده در تاريخ شنبه 18 آبان 1392 ساعت 9:43 PM | نظرات (0)
امیرالمومنیــن علیـه السلام :
کسی کــه کردارش او را بــه جایی نرسانــد ، افتخارات خانــدانش
او را بــه جایی نخواهد رسانیــد.
• نهج البلاغه ، حکمت 23 •
نوشته شده در تاريخ شنبه 18 آبان 1392 ساعت 9:41 PM | نظرات (0)
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
دردی عمیق در رگ من تیر می کشد
من را برای ذبح عظیم انتخاب کن
هل من معین توست که لبیک می دهم
اَمَّن یجیب های مرا مستجاب کن
من روی دست های تو قد می کشم، پدر
از این به بعد روی نبردم حساب کن
داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است !
با خون من محاسن خود را خضاب کن
گهواره هم که تاب ندارد بدون من
فکری به حال خاطره های رباب کن
وقتش رسیده نیزه ی خود را علم کنند
هفتاد و دومین غزلت را کتاب کن
اسلام علیک یا علی اصغر امام حسین(ع)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آبان 1392 ساعت 6:37 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آبان 1392 ساعت 6:33 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آبان 1392 ساعت 6:29 AM | نظرات (0)
ای سری که بر نیزه، همچو ماه تابانی
سَروَر شهیـــــــــدانی، سرور شهیدانی
ای سری که بر نیزه، همچو ماه تابانی
سَروَر شهیـــــــــدانی، سرور شهیدانی
در بــــــــرابر چشمم، روی نی نمایانی
سرور شهیــــــــــدانی، سرور شهیدانی
من که خسته ام بــابا، دل شکسته ام بابا
قلب کوچک خود را، بر تو بسته ام بابا
چون ز گلبون باغت، تازه رسته ام بابا
روی نیزه از دُختت، می کنی نگهبانی
با کمال بـــــی رحمی، دشمنت بیازُردم
در طریقۀ عشقت، تازیانه ها خوردم
همچون گل به دامانِ، گلشن تو پژمرده
تو شقایقِ زیبا، زینب این گلستانی
میوۀ دل زهرا، سرو گلشن حیدر
لحظه ای نظر فرما، زیر نیزه از دختر
خصم دین زند هر دم، تازیانه ام بر سر
کی پدر روان باشد، این چنین مسلمانی
شمع روشن توحید، ای سکینه قربانت
جان دهم چو پروانه، پای شمع سوزانت
لعلِ تو پر از خون و اشک غم به چشمانت
در برابر چشمم، روی نی نمایانی
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آبان 1392 ساعت 6:20 AM | نظرات (0)