


ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است
مهر تو نور دل و اول و پایان من است
این حسینی که عوالم همه گریان تواند
گوهر اشک برای تو به دامان من است
جان نثار تو می کنم ای محور عشق
عشق تو دین من و مذهب و ایمان من است
دیده ام تا صف محشر ز چه آرام شود
که شبی هم بر تو دیده گریان من است
دل ز هر عشق تهی سازم و جان پاک کنم
چون حسین است که جان من و جانان من است
شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس
چون حسین است که مهمان من است
به سئوالم اگر آرند به میزان حساب
پاسخ آرم به خداوند حسین جان من است



نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آبان 1392 ساعت 5:45 AM | نظرات (0)