گدا و ثروتمند بخیل...بسیار جالب...خنده دار

گدایی در خانه یکی از ثروتمندان که غلامانی داشت رفت و چیزی خواست او شنید که صاحب خانه میگوید :
" ای مبارک به قنبر بگو به جوهر بگوید و جوهر به یاقوت بگوید و یاقوت به سائل بگوید : خدا گشایش می دهد."
گدا چون چنین شنید دستش را بلند کرد و گفت :
"خدایا ! به جبرئیل بگو به اسرافیل به میکائیل تا او هم به عزرائیل بگوید که جان این ثروتمند بخیل را بگیر!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 آذر 1392  ساعت 9:45 PM | نظرات (0)

عازم یک سفــــرم ...

..

عــــازم یک سفرم ؛

سفـــرے دور بــه جایے نزدیک !

سفرے از خــودِ من تا به خـــودم !

مدتے هست نگاهم به تماشاے خـــداست و امیدم به خــداوندے اوست . .



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 آذر 1392  ساعت 6:54 PM | نظرات (0)

رفتنی ایم ...

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتنی ام!

گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

 

به ادامه مطلب بروید...



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 آذر 1392  ساعت 6:51 PM | نظرات (0)

آخر پاییز ...

 

منظور از اینکه میگویند جوجه رو آخر پاییز میشمارند این است که:اعمال انسانهایی که میگویند قیامتی وجود ندارد...بهشت و جهنم همین دنیاست... صبر کنند و ببیند چگونه سنگ لحد بر سرشان گذاشته میشود و اون موقع اعمالشونو یکی یکی میشمورند....اتق الله



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 آذر 1392  ساعت 6:48 PM | نظرات (0)

آقــایِ غریبــم نمی آیــی ؟؟؟

- آقــایِ غریبــم نمی آیــی ؟؟؟


اصلا بگــذار امشـب فـاش از ایـن احتیـاج غریـب بگویـم ،

نه مُهری می خواهم و نه مِهــر نگاهی ...

فقط تو را ،

خــودِ تـو را می خواهـم ای عشـق ...

سال هاست که بی تو ،

شب ها سحـر نمی شود ...

آقــایِ غریبــم نمی آیــی ؟؟؟

اللهـم عجــل لولیک الفرج ...



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 آذر 1392  ساعت 6:46 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :33      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >