نوشته شده در تاريخ دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 1:20 AM | نظرات (0)
اگر شاباش را در برابر رقص بدهند اشکال دارد
در صورتیکه پول در ازای رقص باشد دریافت آن حرام است
پولی که در عروسی به عنوان شادباش میگیرند حرام است
و داماد و عروس بیچاره زندگیشان را با حرام شروع میکنند
و بعد گلایه میکنند که چرا پسر و دخترمان به انحراف کشیده میشوند؟
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 12:13 AM | نظرات (0)
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گرو کوزه خرو کوزه فروش
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 12:04 AM | نظرات (0)
من بگویم کجاست؟؟؟؟
شاید در بیابانی است و سر به سجده اشک میریزد و ما را دعا میکند
شاید سرش را چون علی در چاه کرده و با چاه درددل میکند
شاید هم اکنون در کربلا است و در بین الحرمین
نگاهی به پرچم سقا میکند و از آن طرف نگاهی بر سیدالشهداء
شاید هم اکنون در بقی است سر خاک مادری که یکتا ترین مادر بود
اما مزارش را هیچکس ندانست که کجاست
شاید در نجف رفته به دیدار پدر و نگاه میکند بر آسمان مظلومیت پدرش
شاید در مدینه است رفته بر سر مزار پدرانش
و یا سری بزند بر گنبد سبز جدش رسول الله
شاید در کاظمین است و شاید درسامرا
و هزاران شاید دیگر
اما این را میدانم که نزد ما نیست
میدانید چرا ؟؟؟؟
چون خودمان نخواستیم
چون لیاقت میخواهد داشتنش
شاید ما هنوز کوفی مانده ایم....
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 آذر 1392 ساعت 11:47 PM | نظرات (0)
مژدگانی بده عباس که خواهر آمد
خاطر آسوده که با چادر و معجر آمد
قافله همره خود مشک پرآب آورده
جرعه جرعه غم و اندوه رباب آورده
بسپارید که در علقمه هرگز نرود
وای اگر شکوه ی او پیش ابالفضل رود
آه بانو زچه رو قافله ات کم دارد
بعد از آن شام سیاه اشک دمادم دارد
نکند دختری که بود شبیه زهرا
جای مانده است در آن شام بلا
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 آذر 1392 ساعت 11:43 PM | نظرات (0)