مشغول « دل باش » نه « دل مشغول ».


زندگی « باغی » است که با عشق «باقی » است .

مشغول « دل باش » نه « دل مشغول ».

بیشتر « غصه های ما » از « قصه های خیالی ماست » .

بس بدان اگر « فرهاد » باشی همه چیز « شیرین » است .

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:23 AM | نظرات (0)

در مکه که بودم خیال می کردم که تمام گناهانم پاک شده است

در مکه که بودم خیال می کردم که تمام گناهانم پاک شده است

غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود

در مکه دیدم که خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند

در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست،دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خودِ خدا بود.

در مکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و در همان نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم.

آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست...........


زنده یاد حسین پناهی.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:20 AM | نظرات (0)

و باز هم "ف.ق.ر" ...

اینان باید خوب بدانند ک چگونه بنویسند فقر و البته نیز خوب چشیده اند طعم آن را ....

آموختن الفبای زندگی این گونه هنر است...


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:18 AM | نظرات (0)

من خـــــــــدا را دارم

وقتی باران می بارد یاد خدا را بیشتر احساس میکنم

چون باران یعنی نقطه چین تا خدا .......

برای شستن خستگی ها....برای شستن حسرت ها....

می شوم تکراری ترین تصویر خیابان های شهرم......

چتر را می بندم....

می روم زیر باران....

شاید باران بشوید خستگی ها را....بشوید حسرت ها را...

شاید....

شاید باران شود نقطه چین تا خدا........

و بگویم من خـــــــــدا را دارم



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:16 AM | نظرات (0)

چندگاهیست وقتی می گویم : اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن

چندگاهیست وقتی می گویم :

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن

با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

صلواتک علیه و علی آبائه

به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

فی هذه الساعة

دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

و فی کل الساعة

 دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

ولیا و حافظا

احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های

 اشکم را به نظاره نشسته است

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

و قائدا و ناصرا

به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند

 

چندگاهیست وقتی می گویم

و دلیلا و عینا

یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

حتی تسکنه أرضک طوعا

یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم

 

چندگاهیست وقتی می گویم :

و تمتعه فیها طویلا

به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم

 

اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار میخوانم

تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد

هم اشکم بریزد

 

هم در جست و جویت باشم،

هم سرپرستم باشی،

هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است

و باز هم با شرم می گویم :

اللهم عجل لولیک الفرج

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:13 AM | نظرات (0)

آدمها مثل کتابند

آدمها مثل کتابند،برگرفته از مطالب جالب.


از روی بعضیها باید مشق نوشت.


از روی بعضیها باید جریمه نوشت.


بعضیها را باید چندبارخواند تا معنیشان رافهمید.


بعضیها را باید نخوانده کنارکذاشت!


آدمیان به لبخندی که برلبها می نشانند و به احساس خوبی که برجا مینهند،ماندگارند.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:11 AM | نظرات (0)

زندگی را هرگز نخواهیم فهمیداگر

زندگی را نخواهیم فهمید اگر از همه گل‌های سرخ دنیا متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گل‌سرخی را بچینیم خاری در دستمان فرو رفته است؟

 

زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم فقط به این خاطر که در گذشته یک یا چند تا از آرزوهایمان اجابت نشدند.

 

زندگی را نخواهیم فهمید اگرعزیزی را برای همیشه ترک کنیم فقط به این خاطر که در یک لحظه خطایی از او سر زد و حرکت اشتباهی انجام داد.

 

زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر درس و مشق را رها کنیم و به سراغ کتاب نرویم فقط چون در یک آزمون نمره خوبی به دست نیاوردیم و نتوانستیم یک سال قبول شویم.

 

زندگی را نخواهیم فهمید اگر دست از تلاش و کوشش برداریم فقط به این دلیل که یک بار در زندگی سماجت و پیگیری ما بی‌نتیجه ماند.


زندگی را نخواهیم فهمید اگر همه دست‌هایی را که برای دوستی به سمت ما دراز می‌شوند، پس بزنیم فقط به این دلیل که یک روز، یک دوست غافل به ما خیانت کرد و از اعتماد ما سوءاستفاده کرد.

 

زندگی را هرگز نخواهیم فهمید اگر فقط چون یکبار در عشق شکست خوردیم دیگر جرات عاشق شدن را از دست بدهیم و از دل‌بستن بهراسیم.

 

زندگی را نخواهیم فهمید اگر همه شانس‌ها و فرصت‌های طلایی همین الان را نادیده بگیریم فقط به این خاطر که در یک یا چند تا از فرصت‌ها موفق نبوده‌ایم.

 

زندگی را نخواهیم فهمید اگر از ترس زمین خوردن هرگز قدم در جاده نگذاریم



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 دی 1393  ساعت 6:09 AM | نظرات (0)

گناهی که جلوی روزی را می‌گیرد، زناست.

امام صادق علیه‌السلام فرموده اند گناهی که نعمتها را تغییر می‌دهد، تجاوز به حقوق دیگران و گناهی که جلوی روزی را می‌گیرد، زناست.

امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند:
گناهی که نعمت ها را تغییر می‌دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهی که پشیمانی می آورد، قتل است. گناهی که گرفتاری ایجاد می‌کند، ظلم است. گناهی که آبرو می‌بَرد، شرابخواری است. گناهی که جلوی روزی را می‌گیرد، زناست.
گناهی که مرگ را شتاب می‌بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهی که مانع استجابت دعا می‌شود و زندگی را تیره و تار می‌کند، نافرمانی از پدر مادر است.

متن حدیث:

اَلذُّنوبُ الَّتی تُغَیِّیرُ النِّعَمَ البَغیُ وَ الذُّنوبُ التَّی تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتی تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَ الَّتی تَهتِکُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتی تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتی تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ و َالَّتی تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 دی 1393  ساعت 7:20 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :86      50   51   52   53   54   55   56   57   58   59   >