عمری به کوتاهی یک سجده

 می گویند: روزی یکی از انبیای الهی در گذر خود به مردی پیر و فرتوت برخورد که برای خود جایگاهی در بالای درختی کهن سال ساخته بود و در آن به عبادت خدا مشغول بود. سر سخن را با او باز کرد و در نهایت پرسید: حالا چرا اینجا زندگی می.کنی؟

 

گفت: جوان که بودم در عالم رؤیا به من خبر دادند که بیش از 900 سال زندگی نخواهم کرد، لذا حیفم آمد که این عمر کوتاه را به جای عبادت، در راه ساختن خانه و کاشانه تلف کنم.

 

آن نبی گفت: اما به من خبر رسیده که زمانی خواهد رسید که در آن زمان مردمان بیش از 80 یا 90 سال عمر نخواهند کرد اما برای خود قصرها و برج.ها می.سازند.

 

او گفت: ای بابا، اگر عمر من 90 سال بود که آن را با یک سجده سپری می.کردم.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 3 دی 1393  ساعت 6:20 AM | نظرات (0)

یا رضا

وقتے دلے براے دلے تنگ مے شـود

انگار پـاے عقــربہ ها لنگ مے شـود!


صلــــے اللہ علیکــــ یا علے ابن موسے الرضــا



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 3 دی 1393  ساعت 6:19 AM | نظرات (0)

مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟

شهادت امام رضا(علیه السلام) بر محبان و شیعیان و امام زمان(عج) تسلیت باد

مدیریت وبلاگهای مذهبی ورچه*ورچمن*...العبد

مریض آمده اما، شفا نمی‌خواهد
قسم به جان شما، جز شما نمی‌خواهد

برای پیش تو بودن، بهانه‌ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان، بها نمی‌خواهد

دلیل ناله‌ی من، یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان، دوا نمی‌خواهد

فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
"مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟"...

دلم به عشق، تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت، «اهدنا» نمی‌خواهد

همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد

تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب، آشنا نمی‌خواهد؟

ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره، جا نمی‌خواهد؟

به حکم آنکه «علیک الرفیق، ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع)، کربلا نمی‌خواهد

خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد

نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 1 دی 1393  ساعت 7:37 PM | نظرات (0)

کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا

کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست 
هر که در اینجا کند گریه برای رضا
کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ 
چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
بر سر دستش برند هدیه برای خدا 
ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا
زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل
خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا
نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند 
حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک 
خون جگر جوشد از خشت طلای رضا
از در باب الجواد می شنوم دم به دم 
یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
بوسه به قبرش زدم، تازه زطوس آمدم 
باز دلم در وطن کرده هوای رضا
گر برود در جنان یا برود در جحیم 
بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 1 دی 1393  ساعت 2:51 PM | نظرات (0)

شب پایانی ماه صفر شد

شب پایانی ماه صفر شد ‌ ‌ ‌

و رنگ آسمان ها تیره تر شد

كه از زهر ستم  كُل وجود

امام هشتم من شعله ور شد

شهید ظلم و بیداده

به خاك  حجره افتاده

میون غربت جان داده

به قربون كبوترهای سلطانم

غلا م كوی مولای خراسانم

یا رضا جان،رضا جان،رضا جان

صبوی دل به سقا خونه دادم

گدای هر شب باب الجوادم

تو آقایی و آقا زاده هستی

و من هم برده هستم خانه زادم

دل و جون بهرت می بازم

به زُوار تو می نازم

به پایت سر می اندازم

دخیل پنجره فولاد  تو دستم

سگ كوی علی موسی الرضا هستم

یا رضا جان،رضا جان،رضا جان

دل من پر شد از غم های كوفه

میون سینه مملو از لهوفه

اگر گریه كنه ارباب حسینی

براتت  دست آقای رئوفه

من بیچاره ی دیوانه از آقا

فقط آقا فقط یك كربلا می خوام

وای حسین جان،حسین جان،حسین جان



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 1 دی 1393  ساعت 1:53 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :86      77   78   79   80   81   82   83   84   85   86