خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ

خداوند میفرمايد
ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تااینکه از رحم متنفرنگردی.
صورتت رابه سمت پشت مادرت قراردادم تا بوی غذا و معده تو را نيازارد!
برایت متکا درسمت راست و چپ قراردادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامی.
بر تو در شکم مادرنشست وبرخاست را آموزش دادم.
غير از من را توانايی چنین کاری هست؟
وقتی مدت حمل به پایان رسيد ومراحل آفرينشت تکمیل گرديد، برفرشته مامور بر ارحام امرکردم که تورا از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند.
دندانی که چیزی را ريز کند نداشتی!
دستی که بگيرد و قبض کند نداشتی!
قدم و گامی برای سعی ورفتن نداشتی!
از دو رگ نازک درسينه مادرت طعامی بصورت شيرخالص که در زمستان گرم، و درتابستان سرد، باشد، برايت غذا قرار دادم و مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قراردادم.
تا تو را سير نميکردند خود سير نميشدند. و تا تو را نمی آسودند خود استراحت نمیکردند!
اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه با من قیام نمودی، در خلوت نافرمانی من کردی و و از من حيا ننمودی!!!
اما باز هم و با همين صورت: اگربخوانی مرا، اجابتت کنم



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 بهمن 1393  ساعت 6:59 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :154      70   71   72   73   74   75   76   77   78   79   >