روشنفکران....

چهارشنبه سوری نارنجک میزنه دیوار مردم نمی گه کسی مریض داره
بعد در سال فقط سه روز هیئت بیرون بیاد میگن مریضا آسایش ندارن !
برای برد باخت الکی فوتبال میاد آرژانتین و عراقو می بنده به بار فحش ناموسی
بعد خود رو از نژاد پاک آریایی و از نسل کوروش و باشخصیت پارسی میدونه !
هر سال بدنش زیر سوزن و جوهر پر از تتو و خالکوبی میشه هیچی نیست
اما یکی برای سید الشهدا سینه زنی می کنه، میگن چرا به بدن ضرر می زنید !
دسته ها و جشن های هالووین و شیطان پرستی شده افتخار
دسته های سینه زنی محرم شده خار رفته تو چشمش !
برای نشر جملات جعلی و بی منبع کوروش سر و دست می شکنه و تازه خودشم میره مطالب نهج البلاغه رو به اسم کورش می زنه
اما به نهج البلاغه پر از حکمت مولا علی که میرسه سکوت میکنه !
امثال صادق هدایت و نیچه که به فجیح ترین شکل مردند شده الگو
بعد حضرت علی ، مولود کعبه و شهید محراب رو یه عرب می دونه !

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:23 PM | نظرات (0)

اگر آنان نبودند، بهشت و دوزخ را نمى آفريدم

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه خداوند متعال ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او دميد، آدم به جانب راست عرش نگريست ، پنج هيكل و شبح نورى را در حال ركوع و سجود ديده گفت : پروردگارا! آيا قبل از من كسى را از خاك و گل آفريده اى ؟
فرمود: نه ، اى آدم ، گفت : پس اين پنج هيكلى كه به شكل و قيافه خودم مى بينم ، كيستند؟
فرمود: اينان پنج نفر از فرزندان تو مى باشند كه اگر آنان نبودند تو را نمى آفريدم . اينها پنج تنى هستند كه براى آنان پنج اسم از اسامى خودم را جدا ساخته (آنان را به آن اسامى ناميدم ) اگر آنان نبودند، بهشت و دوزخ ، عرش و كرسى ، آسمان و زمين و ملائكه و انس و جن را نمى آفريدم . من محمودم و اين محمد است ، من عالى هستم و اين على است ، من فاطرم و اين فاطمه است ، من احسانم و اين حسن است ، و من محسنم و اين حسين است . به عزت خود سوگند ياد كرده ام كه هيچ كس به اندازه يك ذره بغض ‍ و كينه آنان را نزد من نياورد مگر اين كه او را به دوزخ خود وارد سازم و از اين كار باكى هم ندارم .
اى آدم ! اينان برگزيدگان من از ميان آفريدگانم مى باشند، به وسيله آنان رهاى بخشيده ، و به وسيله آنان هلاك مى كنم . اگر تو به من نيازى دارى به اينان توسل بجوى !
پيامبر اكرم پس از اين سخنان فرمود: ما كشتى نجاتيم ، هر كس به آن چنگ زند نجات يافته و هر كس از آن دورى گزيند نابود شده است . هر كس نيازى به خداوند دارد به وسيله ما خاندان از خداوند درخواست كن



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:21 PM | نظرات (0)

یادمان باشد ولایت یادگار فاطمه(س) است

یادمان باشد ولایت یادگار فاطمه(س) است

هر که مولایش علی شد از تبار فاطمه (س)است

یادمان باشد فداییّ علی مرتضی
بازوی بشکسته و چشمان زار فاطمه (س)است

یادمان باشد که آثار حمایت از علی(ع)
روی چشمان کبود و اشک بار فاطمه(س) است

یادمان باشد که سیلی زد عدو بر روی او
بیت الاحزان شاهد چشمان تار فاطمه(س) است

یادمان باشد که پیغمبر سفارش کرده بود
در میان عرش حتی بی قرار فاطمه (س)است

یادمان باشد عدو سیلی زد و خندید و رفت
حضرت محسن بلا شک رازدار فاطمه(س) است


آن که سیلی زد بر او گوش فلک را پاره کرد
هستی از روز ازل دور مدار فاطمه(س) است

آیه ی لولاک را در وصف او فرموده اند
چرخش چرخ فلک از اعتبار فاطمه(س) است

مانده ام در مدح او زیرا که مداحش خداست

خلق ارباب دوعالم شاهکار فاطمه(س) است

از برای فاطمه در عرش اگر باشد حرم
حضرت جبریل حتما کفشدار فاطمه(س) است

یادمان باشد که قلب عاشقان مرتضی
تا قیام حضرت حجت مزار فاطمه(س+ است

ناله زد بین در و دیوار مهدی جان(عج) بیا
تا بگیری انتقام ، این انتظار فاطمه (س)است



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:20 PM | نظرات (0)

آقا سلام، روضه مادر شروع شد

آقا سلام، روضه مادر شروع شد
باران اشک های مکرر شروع شد
آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد
تا ریشه های چادر خاکی مادرت
آتش گرفت،روضه معجر شروع شد
فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد
وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد .....
دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:19 PM | نظرات (0)

فاطمیه قصه‎گوى رنج‎هاست

فاطمیه قصه‎گوى رنج‎هاست
بهترین تفسیرسوز مرتضى است

فاطمیه شعر داغ لاله است
قصه زهراى هجده ساله است

فاطمیه آتش‎افروز دل است
احتجاجش یك كتاب كامل است

فاطمیه سینه‎چاك دردهاست
شاهد نامردى نامردهاست

فاطمیه سوز دل را ساز كرد
دفتر داغ على را باز كرد

فاطمیه ماه گل افشردن است
فتح باب تازیانه خوردن است

فاطمیه قفل غم را شد كلید
چون كه دارد هم شهیده، هم شهید



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:17 PM | نظرات (0)

دیگران را مسخره نکن !!

اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است پیش داوری نکن و خانواده‌اش را مسخره و متهم به بدتربيت کردن فرزندشان نکن، چرا که نوح با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود در حالی‌که صفیّ خداست! .
کسی را که قومش اخراج و راندند و ناسزا گفتند مسخره مکن و نگو بی‌ارزش و بی‌جایگاه است، چرا که سيدنا ابراهیم را راندند در حالی‌که خلیل خداست . .
زندان رفته و زندانی را مسخره مکن و متهم صرف به بدهکاری و مجرميت چرا که : سيدنا يوسف سال‌ها زندان بود در حالی‌که در نزد خدا صديق هست .
.
سرمایه‌دار ورشکسته را مسخره نکن و نگو که نادان بود شکست خورد چرا که سيدنا ايوب بعد از غنا مفلس گرديد در حالی‌که نبی خداست . .
غافل را مسخره و متهم به گنهکار و مقصر مدان چرا که سيدنا یونس یک چشم بهم زدن غفلت کرد، فقط و در نزد خدا رسول است
شغل و حرفه دیگران را تمسخر نکن چرا که، سيدنا لقمان نجار، خیاط، و «چوپان» بوده است و در نزد خدا حکيم هست .
کسی را که همه به بدی و ناسزاگوئی ياد می‌کنند به مسخره مگير و مگو وضعيت شبهه برانگیزی دارد چرا که به سيدنا محمد ﷺ ساحر، مجنون، می‌گفتند و در نزد خدا حبيب هست. .
پس مسخره مکن و دیگران را پیش داوری نکن بلکه حسن ظن به دیگران داشته باش . .
خلق خدا را به خالقشان واگذار کن...



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:15 PM | نظرات (0)

شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا (س)....


سر در گم سرّ سحرم مادر گل ها

دل مردۀ اسرار درم مادر گل ها

ای محور درد همه ی عالم وآدم

ای هالۀ احساس وکرم مادرگلها

هم اسوۀ مهر و مدد و گوهر علمی

هم سورۀ طاهای حرم مادر گل ها

علامه دهری وسراسر همه عدلی

ای حامی و امدادگرم مادر گل ها

در معرکه گل کرده همی آه کلامی

گاهی سر و گاهی کمرم مادر گل ها

ای ماه دل آرای علی در دم مرگم

دل گرم طلوعی دگرم مادر گل ها



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:13 PM | نظرات (0)

آقا اجازه ، دل زده ام از تمام شهر


آقا اجازه ، دل زده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام
در درس عشق من صف آخر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی به پای تو برپا نمی دهد
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید ؟
درس غریب "غیبت کبری" به سر رسید
استاد عشق ! صاحب عالم ! گل بهشت !
باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت
یک روز میرسد که بگویند ز آسمان
آن مرد آمده است ، کجائید عاشقان ؟
آن مرد آمده است که باران عطا کند
تا این کویر غم زده را کربلا کند
آقا اجازه ، مادر پهلو شکسته ات
آیا شود که گوشه چشمی به ما کند ؟
آقا اجازه ، خسته ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه ، باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب !


برای سلامتی و  تعجیل در ظهور امام زمان عج صلوات



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:12 PM | نظرات (0)

تمام شهر پی کشتن ولی بودند نبود مردی و نامردها ولی بودند

تمام شهر پی کشتن ولی بودند
نبود مردی و نامردها ولی بودند
که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند
چهل نفر که همه قاتل علی(ع) بودند
به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت
قسم به فاطمه(س) دیوار و در علی(ع) را کشت
به کوچه آمده رخصت گرفته اند از هم
و صف به صف همه نوبت گرفته اند از هم
سپس دویده و سبقت گرفته اند از هم
برای ضربه رضایت گرفته اند از هم
تمام نیتشان قربة الی الله است
و تازه ضربه ی دستی بزرگ در راه است
یکی غلاف به قصد ثواب بردارد
یکی به نیت مولا طناب بردارد
دری که سوخت به یک سمت تاب بردارد
لگد اگر بزنندش شتاب بردارد
برای کشتن مولا شتاب در کافی است
برای حفظ امامت دو تا پسر کافی است
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد
چنان بلند شد و دست سمت سر آمد
به سوی فاطمه(س) دیوار مثل در آمد
همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد
خصوصا اینکه تماشاگرش حسن(ع) باشد
حسن(ع) که ضربه ی سختی به طاقتش می خورد
حسن(ع) که ضربه ی اصلی به غیرتش می خورد
چه خوب بود که سیلی به قامتش می خورد
ولی از این همه بادی به صورتش می خورد
همین نسیم حسن(ع) را هزار سال بس است
برای گریه ی هر شب همین خیال بس است
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
ز سمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد
که شمر جای مغیره در این گذر آمد
ولی نه روبروی او که پشت سر آمد
غلاف خنجر و حنجر به جای بازو شد
شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد
رسید روضه به جایی که دیدنش سخت است
به حنجری که یقینا بریدنش سخت است
تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است
"صدای وای بنی" شنیدنش سخت است
اگر چه سخت سرت را ، ولی جدا کردند
چنانکه فاطمه(س) را از علی(ع) جدا کردند
همین که تیر رها کرد تیغ می بُرّد
رفیق می زند و نا رفیق می بُرّد
و بوسه گاه نبی را دقیق می بُرّد
عمیق بوسه زده عمیق می بُرّد
چنان پرنده که هی بال را به هم زده است
صدای فاطمه(ع) گودال را به هم زده است



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 اسفند 1393  ساعت 7:10 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :62      20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   >