نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:56 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:51 AM | نظرات (0)
سلام....
سلام ای روشنایی شب های تاریک...
آسمان دلم مدت هاست که سیاه شده...تو را میخواهد...
این را از نگاه های پر ز اشک و آه شبانه اش فهمیدم...که ابر ها را کنار میزند تا لحظه ای تو را بیند...
از نگاه حسرت باری یافتم ک در میان آسمان خراش ها دنبال تو میگشت و زمزمه میکرد ماه من کجایی...؟؟؟!!!
چشم میدوزد به تو...تا شاید نگاهم کنی....
اگر تو به من نگاه کنی ستاره ب احترامت به دل بی ستاره ام وارد میشود...
آخر میدانی هرکس ستاره ای دارد....ستاره اش هم دوستش دارد....
اما ستاره ی من....
....
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:50 AM | نظرات (0)
چه آرامش عجیبی بود...
کمتر جایی حس میشود...
وقتی نزدیک شدم وقتی بار دیگر حسش کردم یاد اون روز افتادم...
"...ای رهبر آزاده آماده ایم آماده.....نسل علی اکبریم فدایی رهبریم...."
راستی چه رابطه ای بین شهدا و بیت رهبریه....؟؟!!
میان شلوغی و همهمه مردم انگار همه سکوت کرده بودند...
انگار فرصتی بود تا کمی با شهدا خلوت کنند...
چه آرامشی...این رو میشد از نگاه هاشون فهمید...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:49 AM | نظرات (0)
ای راهب کلیسا / کمتر بزن به ناقوس
خاموش کن صدا را / نقاره میزند طوس
آیا مسیح ایران / کم داده مرده را جان؟
بردار جان خود را / با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس
رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس
وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:48 AM | نظرات (0)
از مأموریت برگشته و خوشحال بود..
پرسید:راستی فرمانده گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد ..؟؟!!
ابلیس جواب داد: امام این ها بیاید عمر ما تمام میشود...این ها را که گمراه میکنیم امامشان دیرتر می آید ....
با کنجکاوی پرسید : این هفنه پرونده ها چه طور بود...؟؟!!
ابلیس نگاهی عاقل اندر سفیه به او انداخت و گفت:
مگر صدای گریه آقایشان را نمی شنوی...؟؟!!!
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:47 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:46 AM | نظرات (0)
به آیندگان بگویید که ما فرزند کسی هستیم که برای یاری دین خدا رفت.
ما فرزند کسی هستیم که از حسین آموخت و از محمد (ص) درس گرفت و
بگویید به ما وصیت کرد که پیرو فاطمه باشیم و وارث زینب و یار حسین تا سر حد جان...
و آنچنان عفیف باشیم که فاطمه را خوشحال...و آنچنان وفادار باشیم که زینب (س) را...
یادشان را همیشه زنده نگه داریم و
آنچنان فرزند تربیت کنیم که رضایت فاطمه را جلب کنیم. چون فاطمه (س) که حسین و حسن و زینب و کلثوم تربیت کرد
و زینب را خوشحال کنیم که یار حسین زمانه باشیم و
از حسین زمان پیروی کنیم و به نوای او لبیک بگوییم....
وصیت نامه شهید حشمت الله طاهری
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 5:45 AM | نظرات (0)