نوشته شده در تاريخ جمعه 16 آبان 1393 ساعت 3:03 PM | نظرات (0)
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
................
به ادامه مطلب بروید
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 آبان 1393 ساعت 3:00 PM | نظرات (0)
در پایان امر که لیلی مریض شد وتب کرد به مادرش وصیت کردوگفت:
مادر پیام مرا به مجنون برسان و بگو:
اگر خواستی به کسی علاقه مند شوی به موجودی که با یک
تب از بین میرود" دل مبند.
حیف است انسان به خودش" و به غیر خدا" وبه هر آنچه متغیر
است دل ببندد....
زیرا هرچه غیر خداست در معرض زوال و تغییر است....
(از کتاب حکمت عبادات از علامه جوادی آملی)
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 آبان 1393 ساعت 2:55 PM | نظرات (0)
زينب كبرى سلام الله عليها،پيامبر خون شهداى كربلا و همراه حسين«ع»در نهضت خونين عاشورا .حضرت زينب،دختر امير المؤمنين و فاطمه زهرا«ع»در سال پنجم هجرى،روز 5 جمادى الأولى در مدينه،پس از امام حسين«ع»به دنيا آمد.از القاب اوست:عقيله بنى هاشم،عقيله طالبيين،موثقه،عارفه،عالمه،محدثه،فاضله،كامله،عابده آل على.زينب را مخفف«زين اب»دانستهاند،يعنى زينت پدر.
امام حسين«ع»هنگام ديدار،به احترامش از جا برمىخاست.زينب كبرى،از جدش رسول خدا و پدرش امير المؤمنين و مادرش فاطمه زهرا«ع»حديث روايت كرده است.(1)اين بانوى بزرگ،داراى قوت قلب،فصاحت زبان،شجاعت،زهد و ورع،عفاف و شهامت فوق العاده بود.(2) شوهرش،عبد الله بن جعفر(پسر عموى خودش)بود.از اين ازدواج،دو پسر حضرت زينب به نامهاى محمد و عون،در كربلا به شهادت رسيدند.
به ادامه مطلب بروید
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 آبان 1393 ساعت 9:10 PM | نظرات (1)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 آبان 1393 ساعت 9:06 PM | نظرات (0)
ای دل تو چه میکنــی؟ میمانی یا میروی؟؟..
از شب عاشورا به بعد، هر شب حسیــن علیه السلام همه را
جمع میکند، حتی من و تورا
و بعد از کم کردن نور خیمه میگوید:
"ماندن یا رفتن ..اختیار با خودتان است."..
ای دل تو چه میکنی؟..
میمانی یا میروی؟...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 15 آبان 1393 ساعت 9:03 PM | نظرات (0)