نوشته شده در تاريخ شنبه 15 آذر 1393 ساعت 5:24 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 آذر 1393 ساعت 5:24 AM | نظرات (0)
امام خمینی(ره):
چرا این قدر ما عقب افتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم؟
چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بیاعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟
چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟
من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد میزنند سر مسئولین ما! چه شده است؟
شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟
بیست و نه آبان 65 – امروز در صحیفه
نوشته شده در تاريخ جمعه 14 آذر 1393 ساعت 6:23 AM | نظرات (0)
برای جاماندهـ هآیـــ کربلـآ :(
ﺟﺎ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﺎ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺍﯾﻢ؟
ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺴﯿﻦ ...
ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺑﻬﺎ ...
ﺑﺪﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﻋﻘﺪﻩ ی ﺩﻝ ﺑﺎ که ﻭﺍ کنند ...؟
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن، پیاده یقینا سعادت است
ویزا، بلیط، کرب و بلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک ((هستم به یادت)) است
یک اربعین غزل، به امید عنایتی...
این بغض من اگر چه خودش هم عنایت است
چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش
یعنی غزل، نشانه ی عرض ارادت است
ماهیچ، ما گناه... فقط جان مادرت
امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است
[باشد حسین(ع) کرب و بلا مال خوب ها]
یک مهر تربت از تو برایم کفایت است...
نوشته شده در تاريخ جمعه 14 آذر 1393 ساعت 6:22 AM | نظرات (0)
الهـي
باز آمديم با دو دست تهي چه باشد اگر مرحمي بر خستگان نهي
الهـي
گرفتار آن دردم كه تو دواي آني و در آرزوي آن سوزم كه تو سرانجام آني
الهـي
هر دلشده اي با ياري و غمگساري و من بي يار و غريبم
الهـي
چراغ دل مريداني و انس جان غريباني، كريما آسايش سينه محباني و نهايت همت قاصداني
الهـي
جرم من زير حلم تو پنهان است و تو پرده عفو خود بر من گستران
الهـي
اين چيست كه با دوستان خود را كردي كه هر كه ايشان را جست ترا يافت و تا ترا نديد ايشان را نشناخت
الهـي
عاجز و سرگردانم ، نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم
الهـي
بر تارك ما خاك خجالت نثار مكن و ما را به بلاي خود گرفتار مكن
الهـي
چون به تو بنگريم شاهيم و تاج بر سر وچون بخود تگريم خاكيم و از خاك كمتر
الهـي
هر كس تو را شناخت هرچه غير تو بود بينداخت
نوشته شده در تاريخ جمعه 14 آذر 1393 ساعت 6:17 AM | نظرات (0)
اما نمیدانم چرا
این روزها
از دوستان وآشنایان
هر کس مرا میبیند
از دور میگوید:
این روزها...
حال وهوای دیگری داری...
اما..
من مثل هر روزم
با آن نشانی های ساده...
با همان امضا همان نام...
وبا همان رفتار معمولی...مثل همیشه ساکت وآرام...
این روزها گاهی
از این روز ماه وسال- از تقویم
حس میکنم گاهی کمی کمتر..
گاهی شدیدا بیشتر هستم...
حتی اگر شد میگویم...
این روزها گاهی خدارا هم یک جور دیگر میپرستم...
نوشته شده در تاريخ جمعه 14 آذر 1393 ساعت 6:15 AM | نظرات (0)
خواهرم؛
تقوای مجازی پیشه کن!
قرار بود گنجی باشی که جز با رنج بسیار بدست نیاید
نه اینکه در حصر کلام نامحرمان مجازی دست به دست شوی!
×کوبنده سخن گفتم چون
کوبنده ترین سلاح تو_حیای تو_
نرم نرمک دارد حراج میشود!
لطفا
به خود و حیایت برچسب◀فروشی نیست▶بزن!
نوشته شده در تاريخ جمعه 14 آذر 1393 ساعت 6:12 AM | نظرات (0)