خدایا به داده ات و نداده ات و گرفته ات شکر .داده ات نعمت نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان است و ما را قدردان نعمتت قرار بده و شعور فهمیدن حکمتت و صبر را برای امتحانت .امین
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت 6:48 AM | نظرات (0)
خدایا به داده ات و نداده ات و گرفته ات شکر .داده ات نعمت نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان است و ما را قدردان نعمتت قرار بده و شعور فهمیدن حکمتت و صبر را برای امتحانت .امین
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 27 آبان 1393 ساعت 6:48 AM | نظرات (0)
داستان معراج رسول خدا(ص) در يک شب از مکه معظمه به مسجدالاقصي و از آنجا به آسمانها و بازگشت به مکه در قرآن کريم در دو سوره به نحو اجمال ذکر شده، يکي در سوره «اسراء» و ديگري در سوره مبارکه «نجم»، و تاويلاتي که از برخي چون حسن بصري، عايشه و معاويه نقل شده مخالف ظاهر آيات کريمه قرآني و صريح روايات متواترهاي است که در کتب تفسير و حديث و تاريخ شيعه و اهل سنت نقل شده است و هيچگونه اعتباري براي ما ندارد(1)، و ايرادهاي عقلي ديگري را هم که برخي کردهاند در پايان داستان پاسخ خواهيم داد.
به ادامه مطلب بروید
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 6:36 AM | نظرات (0)
شوق مسجد جمکران دارد دلم ، هوای جمکرانم ارزوست
چه شود روزی شوم مهمان مولا ، جمـکرانم ارزوست
از سر تا به پا غرق گنه ، باز ، جمــــــــــکرانم ارزوست
قدم ها بی قرارند پای پیاده تا جمــکرانم ارزوســــــــت
.
شاعر : بنده حقیر
نوشته شده در تاريخ جمعه 23 آبان 1393 ساعت 7:11 PM | نظرات (0)
در فقه گفته می شود آب قلیل اگر به کر متصل باشد دیگر حکم آب کر را دارد. اصحاب هم اینگونه بودند: خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد، پس آن ها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین(ع) با خود امام است.
اما چرا از بین اصحاب، حبیب را گلچین کرده ایم؟!
نوشته شده در تاريخ جمعه 23 آبان 1393 ساعت 6:21 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 21 آبان 1393 ساعت 6:07 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 20 آبان 1393 ساعت 8:48 PM | نظرات (0)
چقدرخدا پیش تو اعتبار داره؟
گفت: عباس آقا با این درآمدت زندگیت می چرخه؟
گفتم: خدا رو شکر ،کم وبیش می سازیم.خدا خودش می رسونه .
گفت : حالا ما دیگه غریبه شدیم؟! لو نمیدی ؟
گفتم: نه یه خورده قناعت می کنم. گاهی اوقات هم کار دیگه ای جور بشه،
انجام میدم ،خدا بزرگه .نمی ذاره دست خالی بمونم.
گفت: نه. راستشو بگو.
گفتم: هر وقت کم آوردم ،یه جوری حل شده.خدا رزاقه، می رسونه .
گفت: ای بابا ، ما نامحرم نیستیم. راستشو بگو دیگه .
گفتم: حقیقتش یه یهودی توی بازار هست. هر ماه یه مقدار پول برام میاره ،
کمک خرجم باشه .
گفت: آهان. ناقلا ،دیدی گفتم. حالا شد یه چیزی.حالا فهمیدم چطور سر می کنی .
گفتم: مرد حسابی، سه بار گفتم خدا می رسونه باور نکردی
. یک بار گفتم یه یهودی می رسونه ،باور کردی ؟!
!!یعنی خدا به اندازه یه یهودی پیش تو اعتبار نداره؟
باید خدا را از ته دل باور داشته باشیم
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 19 آبان 1393 ساعت 9:37 PM | نظرات (0)